خانه » ضمیمه سیاسی هفته » مصلحت ملی و مرگ بر آمریکا / دکتر علیرضا نوری‌زاده
مصلحت ملی و مرگ بر آمریکا / دکتر علیرضا نوری‌زاده

مصلحت ملی و مرگ بر آمریکا / دکتر علیرضا نوری‌زاده

iran-va-amricalsdfkl
بگذارید خیلی بی‌پرده و صریح نگاه مراکز قدرت و شخصیت‌های درجه اول رژیم را نسبت به آمریکا بازگشایم آنگاه آشکار خواهد شد که چرا با وجود آمادگی ایالات متحده برای پذیرش جمهوری اسلامی به‌عنوان دوست و متحد و شریک، هنوز هم فریادهای مرگ بر آمریکا بلند است و در هر سوی منطقه که رژیم نفوذی دارد و پترودلارهایش کارچرخان امور، کوشیده است شعار مرگ بر آمریکا را جا بیندازد اما در این زمینه کمترین توفیق را داشته است.
در سفر اخیرم به آمریکا فرصتی دست داد تا با تنی از دست اندکاران امور ایران در ایالات متحده در یک دیدار اتفاقی و به صورت دوستانه گپ و گفتی داشته باشم . سوال عمده آنها از من این بود ، بالاخره کی ایران دست از مرگ بر آمریکا گوئی برخواهد داشت . ملت ایران که دشمن ما نیست مقامات رژیم هم که پنهانی اظهار لطف میکنند و بسیاری شان التماس دعا برای ویزای آقازاده ها و خانم زاده ها و نوادگانشان دارند . پس این طلسم کی شکسته خواهد شد؟


از هنگام روی کار آمدن دولت آقای حسن روحانی و ولرم شدن آبهای سرد روابط تهران و واشنگتن ، بخشی از اپوزیسیون نگران از تغییر سیاست دولت اوباما، دوران سخت یأس و دلزدگی از سیاست را تجربه میکنند ( مجاهدین خلق در این زمینه هوشمندانه تر عمل کرده اند و همچنان دلخوش به خروجشان از فهرست تروریستها مشغول مغازله با شماری از شخصیتهای آمریکائی هستند که مثل آقای جان بولتون ماجرای دوقالوهای نیویورکی را هم به حساب اهل ولایت فقیه نوشته اند و یا از کرامات جناب رجوی برخوردار شده اند چنانکه یکیشان رسما دریافت میلیون دلاری را برای لابیگری اعلام کرده است ) نیروهای مشروطه خواه که اصولا نگاهی منفی و توأم با سوء ظن به سیاستهای غرب بشکل عام و بریتانیا بشکل خاص داشته اند ، هیچگاه برخلاف تبلیغات رژیم ، امید به آمریکا نبسته بودند تا امروز عشوه های پنهانی و خنده های زیر لب پرزیدنت اوباما و همتای ایرانیش نگرانشان کند . نماد این گروهها شاهزاده رضا پهلوی زمانی که مشاهده میکند صدای رسمی آمریکا تبلیغ آهنگ جدید آقای نجفی را میکند که در آن بدترین اهانتها را به جد او کرده است با این اشاره که اکثریت مردم ایران ، حتی سردار محمد باقر قالیباف کار سترگ رضا شاه را در ساختن ایران نوین انکار نمیکنند ، بدون تردید امیدی به مرحمتهای واشنگتن نخواهد داشت.

نیروهای چپ ملی (اکثریت هواداران و اعضای سابق و لاحق فدائیان ، باورمندان به سوسیالیسم انسانمدار ، بخشهائی از جبهه ملی ، جمهوریخواهان لائیک و …) با آنکه تصویر آمریکای امپریالیست جهانخوار را دیرگاهی است از ذهن شسته اند اما هیچگاه به مراحم آمریکا دل نبسته بودند که امروز نگران شوند . گو اینکه آمدن اوباما با شعارهای دمکراتیک و نزدیک به شعار های نیروهای چپ ، این امید را در دل آنها و بسیاری از نیروهای چپ در سراسر دنیا بیدار کرده بود که جهان اوباما عادلانه تر خواهد بود و مستضعفان حامی قدرتمندی پیدا خواهند کرد بنابراین دیکتاتورها باید نگران شوند که نسیمی تازه در واشنگتن وزیدن گرفته است.

چپهای وابسته دیروز که بر مرگ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی گریسته بودند و همچنان مرگ بر آمریکای امپریالیست را” زیر لب” زمزمه میکردند تا همسویشان با اهل ولایت فقیه ندانیم سر انجام قهرمانشان را یافتند . ولادیمیر پوتین که روح استالین در قالبی جوان را برایشان تداعی کرده بود با مشت و لگدهائی که نثار آمریکا در سوریه و اوکراین و گرجستان و… کرده بود ، امید رویت بالا رفتن پرچم روسیه فدرال را بر فرق جهان چنان در دلهاشان به جوش آورده که یکیشان در نوشته ای سرنگونی امپریالیسم آمریکا و پیروزی پوتینیسم روسی را در چند سال آینده پیش بینی کرده است.

alirezanourizadeh67

اما حدیث مردم ایران حدیث دیگری است . علی رغم ۳۵ سال مرگ بر آمریکا سردادن رژیم و ایل و تبارش، اکثریت مردم ایران از جمله بخش عمده ای از حاکمیت، هیچ نوع عداوتی با آمریکا ندارند و پس از حادثه شوم ۱۱ سپتامبر و حمله “هوا انتحاری” به دوقلوهای نیویورکی، با حضور در میدان محسنی با شمع و اشک، همدردی خود را با مردم آمریکا آشکار کرده اند. اصولا در ایران ، تنها کشور غربی که مورد نفرت مردم نیست ، همان کشوری است که رژیم شیطان بزرگش خوانده است . اکثریت مردم ایران علاقمند به تحولات آمریکا و هر آنچه مارک آمریکائی دارد از فیلم و دانشگاه و اتومبیل گرفته تا ابزار صنعتی و اسلحه و نحوه زندگی و … هستند .

پرچم ایران و آمریکا در دستان دختران دانش‌آموز ایرانی‌

پرچم ایران و آمریکا در دستان دختران دانش‌آموز ایرانی‌

اگر خودشان نتوانسته اند دوست دارند فرزندانشان را برای تحصیل به آمریکا بفرستند . در قرعه کشی گرین کارت همه ساله شرکت میکنند و شمار کثیری از آنها پس از برنده شدن به آمریکا مهاجرت کرده اند . ( ظریفی میگفت احمدی نژاد یکبار دیگر میخواهد رئیس جمهور شود چون عده ای از اقوام دور و ساکنین آرادان را که قول داده بود همراه خود به آمریکا ببرد ، بار گذشته نتوانست در هواپیمایش جا دهد و حالا منتظر است نوبت بعدی به وعده اش وفا کند.) آنچه در رابطه با نگاه هموطنانم به آمریکا ، آوردم فقط حاصل گفتگو با قوم و خویش و دوست و آشنا نیست . شواهد بینه آنقدر هست که نیاز به بر شمردنشان نیست . به همین فیلم های کوتاهی که جوانان ایرانی میسازند و بر پهنه اینترنت قرار میدهند نظر افکنید ، آمریکا دوستی از بند بندش پیداست . حضور رو با افزایش ایرانیان در آمریکا و مکالمات تلفنی مردم با برنامه های کار پردازان و آژانس های اخذ ویزا برای ایرانیان در شبکه های تلویزیونی فارسی زبان آمریکا ، همگی نشان از شیفتگی مردم برای دیداراز و اغلب زیستن در سرزمین شگرفی میکند که سی و پنجسال مرگش را خواص و عوام در ام القرای تهران و دیگر شهرهای جمهوری ولایت فقیه آرزو کرده اند.
در این میان بخشهائی از اپوزیسیون که بعضا در سالهای اخیر به میدان مبارزه پا گذاشته اند و سالها بخشی از رژیم و یا حاشیه رژیم بوده اند و باورشان شده بود که گزینه نهائی آمریکا خواهند بود ، به شدت دچار انفعال شده اند چون انطور فهمیده اند که شیطان بزرگ ، رقبای در قدرتشان را برگزیده اند . همین حیرت و به انفعال رسیدن در داخل دایره قدرت نیز مشاهده میشود . بگذارید خیلی بی پرده و صریح نگاه مراکز قدرت و شخصیتهای درجه اول رژیم را نسبت به آمریکا بازگشایم آنگاه آشکار خواهد شد که چرا با وجود آمادگی ایالات متحده برای پذیرش جمهوری اسلامی به عنوان دوست و متحد و شریک ، هنوز هم فریادهای مرگ بر آمریکا بلند است و در هرسوی منطقه که رژیم نفوذی دارد و پترودلارهایش کارچرخان امور ، کوشیده است شعار مرگ بر آمریکا را جا بیندازد اما در این زمینه کمترین توفیق را داشته است.
( تازه اتحادجماهیر شوروی فرو ریخته بود و جمهوری های یکشبه استقلال یافته هریک با مشکلاتی روبرو بودند که حل و فصلشان تا دیروز با مسکو بود. وارد دوشنبه شهر که شدم دکتر پروان جمشیدی در فرودگاه منتظرم بود . ساعتی بعد زنده یاد محی الدین عالمپور هم آمد و به جمع ما ملحق شد – درهمین سفر معصومه طرفه در تاجیکستان و بهروز آفاق از بی بی سی در ازبکستان همسفرم بودند- با عالمپور به جلوی پارلمان رفتیم که تظاهرات بزرگی علیه نبی اوف رئیس جمهوری باقیمانده از روزگار اتحاد جماهیر … برپا بود .همه شعارها در چهارچوب خواستهای برحق مردمانی از زنجیر رها شده عنوان میشد بجز یک شعار که فهمیدم کریمی نامی از عوامل وزارت اطلاعات که در سفارت ایران کار میکرد آن را همراه با ده دلاربین تظاهر کنندگان پخش میکند . سفارت ایران در طبقه چهارم هتل تاجیکستان بود و هنوز ساختمانش آماده نشده بود .علی اشرف مجتهد شبستری اقتصاد دان و وابسته به خاندانی روحانی و محترم سفیر ایران بود اما ماموران اطلاعات و سپاه کار خودشان را میکردند. من در هتل تاجیکستان شبی دوستان و آشنایان را به شام دعوت کردم سفیر و کارکنان سفارت در گوشه ای از همان هتل غذای دستپخت آشپز خود را میخوردند و ظرف قیمه ای نیز از سر لطف برای ما فرستادند. با سفیر گفتگوئی هم داشتم که به تفصیل در ماهنامه روزگار نو و سپس کتاب از “خون دل نوشتم” آن را آورده ام . شعار مرحمتی کریمی این بود آمریکا آمریکا مرگ به نیرنگ تو میچکد میچکد خون خلق از چنگ تو ! از چند نفری که این شعار را سرداده بودند پرسیدم آمریکا که دارد به شما کمک میکند چرا بدش را میگوئید ؟ هیچکدام جواب درستی نداشتند چون واقعا این سفارت آمریکا بود که همه روزه ضمن تماس با رهبران احزاب تازه به پا خاسته ، میکوشید آنها را برای ایجاد یک حکومت مردمسالار تشویق و راهنمائی کند . هرهفته کمکهای مستقیم غذانی و داروئی و … مستقیما از واشنگتن به دوشنبه میآمد و هیچ دلیلی برای ناسزا گفتن به آمریکا وجود نداشت . خوشبختانه تاجیکستان بعد از یک دوران هرج و مرج و جنگ داخلی با روی کار آمدن امام علی رحمانف ، شعور را برگزید و شعار را واگذاشت و از فرو افتادن به تله دشمنی بی دلیل با آمریکا نجات پیدا کرد.
امروز در یمن ، حوثی های زیدی چهار امامی که به لطف تلاشهای آمریکا و متحدانش در شورای همکاریهای خلیج فارس –منهای قطر- ، صاحب حقوق برابر با سنی ها هستند و هواپیماهای بدون سرنشین آمریکائی دشمنان سلفی آنها را تارو مار میکند ، چون مواجب بگیر رژیم ولایت فقیه شده اند شعار مرگ بر آمریکا را نیز به شعارهایشان افزوده اند.

پوستر ضد امریکایی که توسط انتشارات حکومتی منتشر میشود

پوستر ضد امریکایی که توسط انتشارات حکومتی منتشر میشود

در افغانستان جمهوری اسلامی از طریق یکی از قره نوکرانش ، آصف محسنی کوشید این شعار را بین شیعیان جا بیندازد . خوشبختانه با بودن شخصیتی هم چون استاد عبدالکریم خلیلی معاون رئیس جمهوری که یک شیعه معتدل و ضد تند روی است و آقای محقق که در کنار دکتر عبدالله عبدالله به احتمال زیاد در صورت پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری به معاونت دوم وی انتخاب میشود ، شعار مرگ بر آمریکا بجز در مسجد و خانه آصف محسنی در جائی بگوش نمیرسد و در این مورد رژیم فقط همصدا با طالبان و القاعده بوده است که مرگ آمریکا و آمریکائی هدف اول و أخر آنهاست.
حماس در غزه ، با همه انقلابی گری و ضد اسرائیلی بودنش و دو میلیارد و نیمی که از رژیم ولایت فقیه به جیب زده حتی یکبار شعار مرگ بر آمریکا را سرنداده است . در عراق نیز اگرچه زمانی دارودسته مقتدی صدر و بعدها جداشدگان از او ، تحت نام عصائب اهل حق شعار مرگ بر آمریکا سردادند اما امروز دیگر این شعار جذابیتی برای کسی ندارد که هیولای داعش و القاعده و بقایای بعث خواب از چشم خاص و عام برده است و این آمریکاست که با دادن هلی کوپتر های آپاچی و هواپیماهای اف ۱۶ و هواپیماهای بدون سرنشین در نبرد با تروریستها به یاریشان آمده است.

البته حزب الله لبنان چاره ای بجز تبعیت از اوامر امام خامنه ای ندارد وچون سالی یک میلیارد دلار را آقای حسن نصرالله نمیتواند از سیزی فروشی مرحوم پدرش ، تهیه کند پس باید مرگ بر آمریکا بگوید.
پرانتز را میبندم و به خانه پدری میروم . نه هاشمی رفسنجانی ، نه محمد خاتمی و نه محمود احمدی نژاد دشمن آمریکا هستند و نه آقای حسن روحانی کینه و عداوتی نسبت به آمریکا دارد . آقای کمال خرازی در پایان ماموریتش در سازمان ملل آقازاده هارا در نیویورک گذاشت . این آقای “قرقی ” خبرنگار انقلابی صدا و سیما به در و دیوار میزد تا در آمریکا بماند و نتوانست در حالیکه وقتی از آلمان احضار شد به سرعت برق و باد عازم دارالخلافه گردید . علی لاریجانی پیغام و پسغام به شیطان بزرگ میفرستاد که ویزای این بندزاده مارا مرحمت فرمائید . شش وزیر آقای روحانی دستاموز دانشگاههای آمریکا هستند و آقای ظریف وقتی بقول آل احمد به انگریزی سخن میگوید آدم کیف میکند که طرف چه خوب با عمق زبان و اصطلاحات و تعابیر آشناست . نیمی از ژنرالهای سپاه به خصوص آنها که به مأموریتهای خارج خاصه دبی و باکو میروند اظهار ارادتی ولو پنهان به سفارتخانه های شیطان بزرگ میکنند . فرزندان و اقوام نزدیک حداقل یکصد آیت الله و وزیر و وکیل و فرماندهان نیروهای نظامی و امنیتی ، در آمریکا اقامت دارند . عشق به فیلمهای آمریکائی محدود به عامه ناس نمیشود بلکه حجج اسلام و آیات عظام و سرداران ضد شیطان بزرگ ، از عشاق پرو پاقرص برت پیت و آنجلا جولی و کمران دیاز و جورج کلونی و … هستند . از آقازاده یکیشان شنیدم که ابوی شب توزیع جوائز اسکار تا صبح بیدار بوده و جای دعای نیمه شبان ، برای برنده شدن نامزدهای مورد نظرش دعا میکرده است . با این توضیح ، حتما می پرسید پس چرا هنوز فریاد مرگ بر … در کوی و برزن و بازار بگوش میرسد؟

بدون شک شعار مرگ بر آمریکا ، دست پخت حزب توده و سازمانهای چریکی بود که بند نافشان ولو بواسطه به مسکو وصل بود . خمینی با آمریکا دشمنی نداشت . همچنانکه مرحوم مهندس بازرگان و یارانش در کنار اصحاب نزدیک رهبر انقلاب از مرحوم بهشتی و هاشمی رفسنجانی گرفته تا دکتر ابراهیم یزدی و صادق قطب زاده و دکتر ابوالحسن بنی صدر ، دوستی با آمریکائی که شاه را رها کرده بود و با اعزام ژنرال هویزر به ایران ، مانع از کودتای ارتش و سپس حمایت نیروهای مسلح از دولت قانونی زنده یاد دکتربختیار شده بود، را به نفع انقلاب و نظام برخاسته از آن میدانستند. اسناد سفارت آمریکا نشان میدهد تا چند ماه آمریکا به هرسازی که دولت انقلاب میزد ، می رقصیده است . حزب توده و فروع انقلابی و جوانترش در زمانی که اتحاد شوروی سخت نگران پیوند آمریکا بارژیم تازه ایران بود شعار مرگ بر آمریکا را در گوش دانشجویان و جوانان انقلابی زمزمه کردند . با سفر شاه به آمریکا برای معالجه فرصت طلائی نصیب حزب توده شد تا از طریق دوست روحانی حزب ، سید محمد موسوی خوئینی ها که کتابفروشیش در بغداد پاتوق توده ای ها در سالهای قبل از انقلاب بود و یار نیمه همدلی به نام سید علی خامنه ای که دوست و همکار قدیمی هوشنگ اسدی به تفصیل در کتاب خود در رابطه با دیدارهای پدر کیا –نوری- با وی با حضور اسدی ، نوشته است ، ذهن خمینی را از حضور شاه در آمریکا ، نگران کنند . انگار قرار است داستان ۲۸ مرداد تکرار شود و شاه را بازگردانند.

آیت الله خمینی که چند ماه قبل اقدام فدائیان خلق را در حمله به سفارت آمریکا محکوم کرده بود و از دکتر ابراهیم یزدی خواسته بود از سالیوان سفیر آمریکا پوزش بخواهد و به فرمانش چند ساعته غائله ختم شده بود ، اینبار وقتی خبر آوردند و راوی خوئینی هائی بود که ارادتش به مسکو جای چون و چرا نداشت ، که عده ای از فرزندان شما ، لانه جاسوسی را اشغال کرده اند تا جلوی تکرار کودتای ۲۸ مرداد دیگری را بگیرند ، نخست ، مضمضه ای کرد و بعد برخلاف توصیه های فرزندی ابراهیم یزدی و سپس مهندس بازرگان و مصطفی چمران ، بر این فتح بزرگ ، مبارک گفت و استعفای بازرگان را پذیرفت و کرد آنچه را که بابتش ۳۴ سال است ملت ما هزینه پرداخته است . البته بعدها خود او از این فریب خوردگی پشیمان شد و مقدم مکفارلن و کلنل اولیور نورث و ژنرال عمیرام نیر اسرائیلی را از طریق هاشمی رفسنجانی ، گرامی داشت و توی دهان مهدی هاشمی برادر داماد میوه عمر و ثمره حیاتش آیت الله منتظری زد که ماجرا را برملا کرده بود و سر او را نیز سرانجام به دار داد ، اما خمینی کسی نبود که اعتراف به اشتباه کند ضمن اینکه مرگ بر آمریکا حالا نغمه ای شده بود که هرهفته شماری از مومنان را در نماز جمعه با آن به رقص میآورد.

راهپیمایی های اجباری ضد امریکایی در مدارس ایران

راهپیمایی های اجباری ضد امریکایی در مدارس ایران

آیت الله علی خامنه ای در دورانی که شریک هاشمی رفسنجانی بود و شیخ بهرمانی اصول دولتداری را به او میآموخت ، نه مرگ بر آمریکا بر عمامه اش نقش بسته بود و نه رفتارش ، تجلی ضدیت با آمریکا داشت . با اینهمه به محض آنکه جان گرفت و مجموعه خود را از اطلاعاتی ها و سران سپاه و نهادهای انقلابی و اداری زیر نظر مقام ولایت ، فراهم آورد ، دشمنی با آمریکا و شعار مرگ بر ، و متهم ساختن همه ی منتقدان خویش بعنوان عوامل و مزدوران آمریکا را به مبانی اولیه سیاست خود تبدیل کرد و هر نوع تعاملی را با دوست و آشنا بر این مبانی قرار داد پس آنکه بیشتر در مرگ بر آمریکا گفتن حنجره میدراند ، نزد حضرتش مقبولتر افتاد. از چهار سال نخست ولایت ولی امر میگذریم بیست سال است که ایران و حکومتهای پیاپی اش اسیر توهمات مردی هستند که بدون باورکردن حرفهای به ظاهر مستندی که در باب تحصیلاتش در دانشگاه پاتریس لومومبای مسکو عنوان میشود نیز میتوانیم شیفتگی اش را به روسیه و نفرتش را از آمریکا دریابیم .
در واقع ضررهائی که میهن ما از این توهمات متحمل شده است ، عامل اصلی مصائب امروز ، فساد ، ورشکستگی به تقصیر ، غرامتها و تحریمهای کمر شکن و عزلت و سرشاخ بودن با همه جهانی شده است که در آن بجز سوریه وعراق و بورکینافاسوو زیمبابوه و اکوادور … و البته روسیه عظمای برادر پوتین که به گفته محمدی گلپایگانی رئیس دفتر آقا ، هنگام دیدار با مقام ولایت ، در چشمانش اعجاب و دلباختگی به آقا موج میزد ، دوستان دیگری نداریم. آقا نگذاشت خاتمی از فرصتی که پرزیدنت بیل کلینتون برایش فراهم کرده بود تا فلک را سقف بشکافند و طرحی نو دراندازند ، بهره گیرد .

من خود در سازمان ملل بودم و دیدم چگونه کلینتون از کوفی عنان خواست سخنرانی خاتمی را که نفر چهاردهم بود جلو اندازد تا او که قرارهای دیگری دارد بتواند هم سخنرانی خاتمی را گوش کند و هم در مجلس نهاری که عنان ترتیب داده بود با همتای ایرانیش گفتگو کند . دبیرکل سازمان ملل چنین کرد و کلینتون پس از سخنان خاتمی بیش از هر مستمعی برای او دست زد . عنان میزی چیده بود بیضی شکل میهمانان علاوه بر خاتمی ، ولیعهد وقت سعودی پادشاه فعلی ملک عبدالله ، پادشاه اردن ، رئیس جمهوری نیجریه ،رئیس جمهوری لبنان و … و پرزیدنت کلینتون بودند . خاص و عام ، سردبیران نشریات و رادیو تلویزیونهای آمریکا و گزارشگران ریز و درشت از همه سو با اشتیاق و کنجکاوی منتظر برخورد خاتمی ( که محبوبیت بسیاری در بین اهالی رسانه های بین المللی داشت ) و رئیس جمهوری آمریکا بودند . عنان به سوی خاتمی رفت مترجم خاتمی نیز همراهش بود و آقای محمد علی ابطحی که آن زمان رئیس دفتر خاتمی بود در چند قدمی قرار داشت . من به عنوان نماینده الشرق الاوسط ( و درعین حال تحلیلگر صدای آمریکا و دویچه وله ) همراه با زنده یاد ایرج گرگین مدیر وقت رادیو فردا ، در نزدیکی خاتمی بودیم . همه ما ناگهان با شگفتی آقای کمال خرازی را دیدیم که مضطرب نزد خاتمی آمد و چیزی در گوش او گفت . آشکار بود که خاتمی از حرف او بشدت ناراحت و عصبی شده است بی آنکه با کسی حرف بزند به ابطحی اشاره کرد و بعد محافظانش آمدند و از در پشتی سازمان ملل بیرون رفت . بعدا معلوم شد آقای خرازی پیام رهبر را آورده است که مبادا خاتمی با کلینتون حرف بزند یا دست دهد و … فردا همه روزنامه ها در حالیکه تصویر رهبران جهان حاضر در مجمع عمومی سازمان ملل را چاپ زده بودند ، زیر عکس نوشته بودند پیدا کنید پرزیدنت خاتمی را!

خاتمی آنجا دریافت برای رهبر مصلحت ملی مهم نیست ، بلکه مرگ بر آمریکا در جوهره وجود او نشسته است . و دیگر در صدد تماسی ولو از دوربا آمریکا ، بر نیامد . سرنوشت احمدی نژاد نیز که برگزیده آقا و از هاشمی به او نزدیکتر بود از خاتمی در بخت آزمائی بلیط آمریکا بهتر نبود و میدانم با همه ی لاس خشکه و تر پرزیدنت باراک حسین اوباما و حسن روحانی نیز ، روابط طبیعی بین جمهوری ولایت فقیه و ایالات متحده آمریکا برقرار نخواهد شد و آنچه را که شاهدیم ، ترفندهائی است که مقام ولایت مجالش را داده تا مبادا خدای ناکرده سرنوشت صدام و قذافی و مبارک و بن علی را شیطان بزرگ برایش رقم بزند . هرچه عقلای قوم میگویند ارباب ! آمریکا دیگر به منطقه لشگر کشی نخواهد کرد و حضرت شما نیز تا وقت لبیک گفتن به ندای الهی ، فقط باید از غضب مردم بترسید ، گوش آقا بدهکار نیست . البته پیامهای گاه بگاهی که خاصه وزیر امنیت سید اصغر حجازی و یا حاج آقا میثم ( حسین تائب ) و حاج قاسم سلیمانی از همتایان روسی شان خدمت مقام ولایت میبرند لابد با این مضامین که آمریکا در کار توطئه تازه ای است و اوباما یک تیم را مامور کرده است آقارا شب و روز از طریق ماهواره ها زیر نظر داشته باشند وآقا نباید داروهای غربی مصرف کنند چون ممکن است آلوده به سموم باشد … مسلما تاثیر مخربی بر روانی دارد که سراسر آغشته به ویروس مرگ بر آمریکاست.
در این میان آنها که تنها در فکر جاه و مقام و پول و قدرتند خاصه در جمع سران سپاه ، به شکل مستمر به ولی امرشان گزارش میدهند که به زودی موشکی خواهند ساخت که آمریکا را میلرزاند و صد تا دوقلو را در چهارگوشه ینگه دنیا فرو میریزد پس ای نایب حضرت مهدی بتازانید و مرگ بر بگوئید تا فرزندان شما در صنایع موشکی قوت بیشتری بگیرند و کار را تمام کنند.

به این ترتیب دهها میلیارد از ثروت کشور هزینه ماجراجوئی اتمی میشود و سپاه و عتاد به سوریه ارسال میشود تا مبادا آمریکای جهانخوار و وهابی ها قبر عمه مقام معظم رهبری را با خاک یکسان کنند .آمریکا مشغول صید وهابیها در یمن و عراق و لیبی و … است آنوقت مقام رهبری دست آمریکارا توی دست اتباع بن لادنی میگذارد که چهارهزار کشته بر دامانش فقط در یازده سپتامبر نهاده اند.
ملتی اسیر توهمات یک فرد ، محکوم شده است که بابت یک شعار پوچ و احمقانه هرروز هزینه بیشتری بپردازد . من بارها پرسیده ام اگر در ایران اندک حساب و کتابی در کار بود و مثلا خبرگان چهارتا آدم حسابی داشت که با مومیائی های عضوش فرق داشتند آیا روزی نمیرسید که آنها آقا را به استراحتگاهی رهنمون شوند و برای رضایت خاطرشان تا پایان عمر طبیعیشان هر روز گروهی از بچه های سپاه یا بسیج را نزد ایشان بفرستند تا از ته دل دقایقی برایشان سرود موزون به گوششان ، یعنی مرگ بر آمریکا را سر دهند.
باید ایران را از ویروس مرگ بر آمریکا ، پاک کرد وگرنه اوضاع هرروز از این بدتر خواهد شد و توهمات آقا میتواند حقا خانه برانداز و ایران بر باد ده باشد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*