اعوان و انصار ولیفقیه به موازات فروریختن اربابشان، بر تبلیغاتشان علیه او میافزایند و روزی نیست که در صندوق لعنت (تلویزیون) ضرغامی و یا در مجالس و مراسم و گفتههای خامشان از چهرهی «جدید آقا» رونمایی نکنند و مدح نایب امام زمان» نگویند.. در تازهترین اقدام هم کتابی با عنوان «فقیه اعلم» نوشته شده که در آن خاماندیشانه سعی شده است «مقام شامخ» دیکتاتور را والا و این هیچندان را «اعلم فقها» معرفی کنند.
در این کتاب ادعا شده است که فقیه غیراعلم اصلا مجتهد نیست چه برسد اعلم، و در نتیجه علی خامنهای، «مرجع اعلم است»، چون «طبق شهادت افرادی مثل ولادیمیر پوتین، خاویر پرز دکوئیار، سید حسن نصرالله و … ایشان آگاه به زمان است و قبل از ۱۸ سالگی به درجه اجتهاد رسیده است!»
باری! به هر حال پس از اینکه این کتاب در قم هم بهصورت وسیع توزیع شد، وحید خراسانی در سخنان خامنهای را تلویحا مخاطب قرار داد و گفت: «کار به جایی رسیده که بعضیها یک جفتک میاندازند آیتالله میشوند، یک جفتک دیگر میاندازند آیتالله العظمی میشوند، حالا هم جفتک انداخته میخواهند مرجع تقلید اعلم شوند.»
خامنهای اگرچه مصداق این جملات وحید خراسانی است و همهی مراحل علمی فقه را یک شبه پیمود، اما ظلمها و جنایتها و نادانیها و نابخردیها و تصمیمهای غلط و پرهزینهی او را به حوزهی دانش و جعل مدرک تقلیل دادن بیانصافی است.
توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
عبدالکریم سروش روز گذشته به نامهی محیالدین حائری شیرازی پاسخ داد و نوشت که «ﻧﺎﻣﻪ ﻣﺤﯽاﻟﺪﯾﻦ ﺷﯿﺮازی ﻧﺸﺎنهی نهایت اﺳﺘﯿﺼﺎل ﻧﻈﺎم اﺳﺖ در ﻣﻘﺎﺑل ﺳﻪ قهرمان ﮐﻪ وﻻﯾﺖ ﻣﻄﻠﻘﻪ را ﺑﻪ ﺳﺨﺮه ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ و ﻣﺸﻌﻞ ﻣﻘﺎوﻣﺖ را ﺑﺮ ﻣﻨﺎرهی ﺷﺠﺎﻋﺖ ﻓﺮوزان ﻧﮕﺎه داﺷﺘﻪاﻧﺪ و ﭼﻮن ﻣﻮﺳﯽ در ﺧﯿﻤﻪ و ﺧﺮﮔﺎه ﻓﺮﻋﻮﻧﯽ زاده و ﺳﺮﺑﺮآوردهاﻧﺪ و ﺑﻪ آﻟﺘﺮﻧﺎﺗﯿﻮی ﺳﻤﺞ و ﺳﺮﺑﻠﻨﺪ ﺑﺪل ﺷﺪهاﻧد. ﻓﺮﻋﻮﻧﯿﺎن از ﻣﻮﺳﯽ ﻣﯽﺗﺮﺳﻨﺪ و ﺧﻠﻘﺎن را ﺑﺸﺎرت ﺑﺎد ﮐﻪ ﻣﻮﺳﺎی ﻓﺮﻋﻮنﺷﮑﻦ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ.»
سروش در خصوص اینکه مشتی روحانی خاماندیش و منفعت طلب درخواست توبه از موسوی و کروبی دارند هم نوشت: ««هیچکس ﺑﻪ ﺗﻮﺑﻪ و اﺳﺘﻐﻔﺎر، ﻣﺤﺘﺎجتر از اﯾﻦ ﺧﺮﻗﻪ ﭘﻮﺷﺎن ﺧﺪﻋﻪﮔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ در ﺧﻮن ﻏﻠﺘﯿﺪن ﺟﻮاﻧﺎن، ﺗﺠﺎوز ﺑﻪ زﻧﺪاﻧﯿﺎن، ﺗﻌﺮّض ﺑﻪ ﻣﺮدان و زﻧﺎن و ﺟﻮر و ﺟﻔﺎی ﺟﻨﺎﯾﺘﮑﺎران را دﯾﺪﻧﺪ و ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ، اّﻣﺎ ﻟﺐ از ﻟﻘﻤﮥ ﻟﻄﯿﻒ ﺑﺮﻧﮕﺮﻓﺘﻨﺪ و ﺳﺮ از ﺑﺎﻟﺶ ﻋﺎﻓﯿﺖ ﺑﺮﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ و ﺳﺨﻨﯽ درﺷﺖ ﺑﺎ ظﺎﻟﻤﺎن ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ و ﺑﻪ ﭘﺎس ﻋﺪاﻟﺖ، ﺗﺮک راﺣﺖ ﻧﮑﺮدﻧﺪ… »
همایش دلواپسیسم!
اکنون هم در رژیم ظالم و دیکتاتور جمهوری اسلامی از خود رهبری گرفته تا ریز و درشت مقامات بدون آنکه خود بدانند در مسیر سقوط نظام حرکت میکنند.
مروری کنیم بر اقدامات محافظهکاران علیه دولت روحانی در چند روز گذشته:
یک) همایش با عنوان مضحک «دلواپسیم» روز شنبه (۱۳ اردیبهشت) از سوی بسیج دانشجویی٬ بسیج طلاب٬ کمیته صیانت از منافع ایران و جنبش عدالتخواه در ساختمان سفارت سابق آمریکا در تهران برگزار شد.
در این همایش علیرضا پناهیان٬ اسماعیل کوثری٬ جواد کریمی قدوسی٬ فریدون عباسی و گروه دیگری از منتقدان توافقنامه «ژنو» سخنرانی کردند. این افراد در سخنرانیهای خود انتقادهایی متوجه توافقنامه مذکور کرده و به برخوردهای دولت با منتقدان اعتراض کردند.
حضور نمایندگان مجلس عضو یا نزدیک به «جبهه پایداری» در این همایش نیز چشمگیر بود. «انرژی هستهای حق معلق ماست»٬ «حقوق ملت فروختنی نیست، اما اگر خواستید بفروشید به مزایده بگذارید نه مناقصه» و «نه سانتریفیوژ میچرخد نه چرخ زندگی مردم» از دیگر دستنوشتهها بود.
دو) ساخت فیلمی علیه روحانی دیگر اقدامی بود که محافظهکاران انجام دادند. مستند «من روحانی هستم» که از سوی گروه «شفق مدیا» تولید و از سوی موسسه «سفیر فیلم» پخش و توزیع شده است در چند روز گذشته باعث وقوع جنجال شد. جنجال درباره این مستند از زمانی اوج گرفت که علی لاریجانی٬ رئیس مجلس عوامل تهیه و تولید آن را به «دروغگویی» متهم کرد و رسانههای وابسته به سپاه درباره این اظهارات لاریجانی موضعگیری کردند.
گروه «شفقمدیا» نیز با صدور اطلاعیهای اعلام کرد این مستند را براساس خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی٬ حسن روحانی و برخی نزدیکان وی ساخته است. سرانجام نیز تیم دولت این مستند را «توهین آشکار» به رییس جمهور دانست و خواستار برخورد قضایی با عوامل ساخت آن شد.
سه) محافظهکاران نیز در هفتهی گذشته بارها انتقادهای تندی را متوجه روحانی کردند. مصباح یزدی با انتقاد از سیاستهای فرهنگی دولت یازدهم گفته که تحصیلکردههای بریتانیا٬ آمریکا و فرانسه «مهمترین» عوامل «انحراف فرهنگی» در جمهوری اسلامی هستند. حمید رسایی٬ نماینده مجلس هم برخورد دولت یازدهم با منتقدان خود به «دیکتاتوری» ختم خواهد شد. به گفته رسایی «دولت میخواهد اشکالات خود در توافق ننگین ژنو٬ سوالات مردم در خصوص چرایی انفعال دولت در برابر توهینهای غربیها و وضعیت یارانهها را لاپوشانی کند.» علی سعیدی٬ نماینده ولی فقیه در سپاه ایستادگی «یاران» روحالله خمینی مقابل علی خامنهای را «انحراف» خوانده و گفته تجربه سال ۱۳۸۸ نباید تکرار شود. خطاب سعیدی هاشمی رفسنجانی و تیم روحانی بود.
«تصرف»! مجلس خبرگان و مجلس شورا
کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران نسبت به «نقشههای خطرناک» عدهای برای مجلس خبرگان رهبری هشدار داده و گفته باید در مقابل این افراد و نقشهها «هوشیار» بود. صدیقی گفت: «دشمن» با استفاده از «نفوذیهای خود» قصد دارد نفوذ خود در انقلاب را بیشتر کند.
وی از این عوامل «نفودی» به عنوان «سردمداران فتنههای» دو دهه اخیر انقلاب یاد کرد و گفت «عدهای نفوذی خواستند تا در فتنه ۱۸ تیر ۷۸ و نیز فتنه ۸۸ این نظام را سرنگون کنند.»
احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نیز چندی قبل هشدار داده بود که عدهای قصد تصرف مجلس خبرگان را دارند.
جنتی همچنین دو روز پیش هم برای نخستین بار به پسرش که وزیر ارشاد است هشدار داد. وی سپاه پاسداران را هم یکی از نهادهای «متولی» فرهنگ در ایران معرفی کرد و به وزارت ارشاد هشدار داد نباید به کتابهای نویسندگانی که «غیراسلامی میاندیشند» اجازه انتشار دهد. جنتی با بیان اینکه وزارت ارشاد «باید اسلامی فکر کرده، تصمیم گرفته و برخورد کند» گفت: «مبادا کتابی که رنگ اسلامی نداشته و بلکه ضد اسلامی است، نشر یافته و پخش شود.. اگر نویسندهای نیز غیراسلامی میاندیشد نباید آثارش منتشر شود زیرا در دلها جا باز کرده و مردم با آثارش آشنا میشود.»
«تذکر» این مقامات در خصوص «تصرف» مجالس خبرگان و شورای اسلامی بسیار جالب است. جایی که ماهیت پلید مقامات ارشد رژیم و نیز خود دیکتاتور را روشن میکند. یعنی وقتی از «تصرف» این مجالس سخن میگویند عملا ماهیت دموکراتیک آن را زیر سوال میبرند. در واقع غیرمستقیم میگویند این مجالس ارث پدری ماست و هر نامزد ای حزبی که قصد دارد برای ورود به این مجالس نقشه بکشد «یک تهدید و خطر بالقوه» است که باید دفع شود!
اندک اندک احمدینژاد میرسد
بهطور کلی سخنان او را که بسیاری از سایتها و حتی رسانههای وابسته به سپاه هم پوشش دادند از این قرار بودکه تحفهی آرادان دروغ میگفت و باید خطر او را جدی گرفت.
مهمترین گفتههای کاظمی چنین بود: «احمدینژاد دروغ میگفت. در انتخاب مدیران من دخالت میکرد. به نمایندگان مجلس چه کسی پول میداد. احمدینژاد اصلا علم، فهم و سواد مدیریت ندارد. نمیدانست در جایگاه یک رئیس جمهور چگونه باید رفتار کند. تعاملات مدیریت را نمیدانست. احمدینژاد خودش ۱۰۰ تا مثل مشایی را درس میداد. در زمان احمدینژاد کیلویی کار کردن خیلی مهم بود. مسبب تحریمها احمدینژاد است. کشور را به سمت و سویی برد که چنین حاصلی داشت. با آمار، ارقام و تحلیلهای درست صحبت کردم نه با غرضورزی.»
محمود احمدینژاد بدون تردید برای انتخابات آینده مجلس و بازگشت به قدرت برنامه دارد. او به تازگی گرم شده و اندک اندک نزدیکان خود را به رسانهها میفرستد تا در حمایت از او سخن بگویند. خود او هم اگرچه سکوت کرده اما گاه خبری از وی منتشر میشود که بیش از هر چیز در راستای استراتژی بازگشت به قدرت اوست. برای نمونه چند روز پیش فاش شد که وی نامهای به مقامات ارشد رژیم نوشته و در آن «نگرانی خود را از وضعیت اقتصادی» مردم بیان کرده است.
اما محافظهکاران و تاحدی حتی امنیتیها و نظامیها که تحفهی آرادان را خطری برای خود میدانند در مقابل گفتهها و اقدامات او، واکنشهایی نشان میدهند و سخنان تند کاظمی علیه رییس پیشینش هم در همین راستا قابل ارزیابی است.
در واقع با هر «تک» احمدینژاد، مخالفانش هم به او «پاتک» میزنند و بهطور خلاصه نزاع اوباش و رانتخواران و فاسدان بهطور کامل در جریان است، اما در این میان آنچه قابل مشاهده است «بیلیاقتی و کارنادانی» فردی است که براساس همان قانون فشل جمهوری اسلامی خود را رهبر نامیده و باید امور را مدیریت کند. اما بجای مدیریت، یا هزینه بر مردم تحمیل میکند و یا لاف و گزاف میزند و یا ظلم و جنایت میکند و هر وقت هم نتایج بیکفایتیهای خود را میبیند، سکوت میکند و بجای پاسخگویی به کنجی میخزد!