خانه » ضمیمه سیاسی هفته » دمپایی پاره‌ی دیکتاتور!
دمپایی پاره‌ی دیکتاتور!

دمپایی پاره‌ی دیکتاتور!

پشمینه‌پوش‌های تندخو که سالی دو بار گرد هم جمع می‌آیند تا برای قامت رعنای نایب امام زمان اسپند دود کنند! روز سه‌شنبه هم در مجلس خبرگان یا همان خفتگان گعده‌ی خود را آغاز کردند. مجلسی بی‌خاصیت و تشریفاتی که تو گویی هر بار تشکیل شدن آن یک توهین آشکار و یک دهن‌کجی به مردم است. سال‌هاست که در این مجلس جز تمجید دیکتاتور، سخن دیگری به‌گوش نمی‌رسد و اگر یک ساز مخالف، ولو اندک هم از یکی از آن خفتگان بلند شود، به‌سادگی آن فرد حذف می‌شود و اراذل نایب امام زمان هم به کسب و کارش هجوم می‌برند.

باری! روز سه‌شنبه چهارم ژانویه، خیمه‌شب‌بازی دو روزه‌ی خبرگان آغاز شد و رییس آن مجلس که روی ویلچر حرکت می‌کند در آغازین کلماتش به «آزادی» تاخت. مهدوی کنی که او را با ویلچر به ریاست خبرگان رساندند تا مبادا همان اندک زاویه‌ی هاشمی نیز مانعی برای دیکتاتور نباشد، با شروع خبرگان برای خفتگان از کشف الهی دیکتاتور گفت و سخنان مضحک نایب امام زمان در خصوص «اقتصاد مقاومتی» را هم ستود. اما لب کلام او همان چیزی است که باور حاکمان جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهد. اینکه مهدوی کنی گفت: «آزادی در تضاد با سیره‌ی پیامبر و امام است و مسئولان نباید سخن از آزادی گویند»، یک شعار همچون دیگر یاوه‌ها نبود، باوری یقینی است که جمهوری اسلامی براساس آن نفس مردم را گرفته و هر صدای آزادی‌خواهی را تحت هر عنوان به بند و به حبس می‌کشد.

این مجلس و این نمایش که دو روز هم ادامه داشت، با حضور دولتی‌ها و اعلام بیعت آنان با دیکتاتور تکمیل‌تر هم شد. ابتدا حسن روحانی سخن گفت و به این تندخویان وعده داد که «دولت به هیچ‌عنوان و در هیچ شرایطی از خطوط قرمز‌ عبور نخواهد کرد». وزرای اقتصادی هم به این نمایش دعوت شدند و نالیدند از کیسه‌ی تهی‌ که تحفه‌ی آرادان برجای گذاشته و پس از آنها هم عباس عراقچی از توافق‌نامه ژنو و «موفقیت بی‌سابقه‌ی ایران در مذاکرات اتمی» یا همان باج دادن‌های کلان از سر ستیصال گفت. وی به خفتگان اطمینان داد که نگران نباشند و البته که آنها نگران نبوده و نیستند. خبرگان ملت! یا خفتگان نایب امام زمان بجز آزرده خاطر شدن دیکتاتور هیچ دغدغه‌ی دیگری ندارند، حتی اگر مقابل چشم آنها حکومت در روز روشن مردم خود را با گلوله به قتل برساند. برای آنها تنها یک چیز مهم است. اینکه مبادا تمجید نکردن از سلطان باعث قطع جیره و مواجب خود و خانواده‌ها و نوادگان‌شان و .. شود. مبادا آقا! برنجد و فلان رانت قطع شود.

اما در آستانه‌ی این نمایش، ندایی مخالفت هم برخاست. علی محمد دستغیب، عضو رانده شده مجلس خبرگان خطاب به این اجلاسیه نوشت که این مجلس به وظایف خود برای نظارت بر رهبری عمل نمی‌کند. او به خفتگان ملت نهیب زد که چه نشسته‌اید که رهبری و دستگاه‌های زیر مجموعه‌اش می‌برند و حبس می‌کنند و مال حرام می‌خورند. دستغیب که پس از انتقادهایش در سال‌های اخیر دیگر به این خیمه‌شب‌بازی دعوت نمی‌شود همچنین خواستار آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد شد.

باری! به‌هر حال با پایان این خیمه‌شب‌بازی همه‌ی آنان به نزد دیکتاتور اعظم رفتند و چهارزانو منتظر دهان او ماندند تا از وی «رهنمود» بشنوند و اینان نیز «این رهنمودها» را بر سر و چشم خود گذارند تا مبادا رانت‌خواری فرزندان و نوادگانشان به خطر افتد. از همه مضحک‌تر اما جایی بود که دیکتاتور با «دمپایی پاره» بر کرسی نشست و دست تفقدی بر نمایندگانی که باید بر عملکر او نظارت کنند کشید.

حکایت دمپایی پاره‌ی خامنه‌ای در این سخنرانی هم (که بلافاصله سایت او پس از دیدار خبرگان با رهبری منتشر کرد) حکایت چندان تازه‌ای نیست، رژیم می‌کوشد چهره‌ی قدسی از دیکتاتور نشان دهد. یعنی که رهبر جمهوری اسلامی به دنیا بی‌توجه است. یعنی که ظواهر برای سلطان هیچ است و او فقط به معنویات توجه می‌کند. اما دم خروس سال‌هاست بیرون زده، این دم خروس سال‌‌هاست خود را در جنایات و آدم‌کشی‌ها و تصمیمات نادرست و مهلک اقتصادی اجتماعی سیاسی یک بیماری روانی که خود را نایب امام زمان می‌داند خود را نشان داده است. البته باید گفت که این دم خروس نه فقط در جمهوری اسلامی که قرن‌هاست در تاریخ هم خود را نشان داده. دیکتاتورهایی که می‌کوشند خود را مهربان، ساده‌زیست و چه و چه معرفی کنند و هنوز تصاویر هیتلر که دست نوازش بر سر و روی کودکان می‌کشید یا صدام حسین که کودکی را در آغوش گرفته و یا قذافی و .. در آرشیوها موجود است.

 امام جمعه‌ی بی‌رحم در برابر ملای زیرک

 شاید آن زمان که حسن روحانی درصدد چینش کابینه بود، برای انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد به استیصال رسیده بود. بی‌تردید هرکسی را به این سمت می‌گماشت حرف و حدیث فراوانی پیش می‌آمد و اقتدارگرایان با اقدامات آتی این وزیر، عرصه را بر دولت تنگ می‌کردند. اینجا بود که ملای زیرکی به نام هاشمی به روحانی توصیه کرد فرزند آن امام جمعه‌ی بی‌رحم را به این سمت انتخاب کند. البته که علی جنتی تحفه‌ای نیست و خود و کارنامه‌اش گواهی است بر آزادی‌ستیزی او. اما در همین قد و قواره‌ی دولت، هاشمی کسی را به دولت برای وزارت ارشاد پیشنهاد کرد که لااقل دهان دو طیف بسته ماند. نخست خود دبیر شورای نگهبان یا همان‌طور که میرحسین موسوی گفت «امام جمعه‌ی بی‌رحم تهران» است که از زمانی که فرزندش روی کار آمده گویی ابای آن دارد تا بر فرزند سخت بگیرد. احمد جنتی که در دوران اصلاح‌طلبان روز و شب علیه مردم و آزادی و روزنامه‌ها می‌تاخت، در برابر این حرکت ملای زیرک آچمز شده و او که یک بار هم فرزند در راه رژیم از دست داده، دست به‌عصاتر راه می‌رود و از زمان روی کار آمدن دولت، تاکنون انتقادی به وزارت فرزندش نکرده است. طیف دوم نیز قم و متحجرین آن دیار یا به‌اصطلاح خود جمهوری اسلامی، «مراجع حکومتی» و دم و دستگاه‌شان هستند. اینان نیز مراعات «امام جمعه‌ی بی‌رحم» یا هم پدر وزیر ارشاد را می‌کنند. هرچند ایادی‌شان در مجلس و کسانی مثل مصباح همین اندک وعده‌های پوشالی علی جنتی را هم برنمی‌تابند و موضع می‌گیرند. اما اگر نقبی بزنیم به دوران گذشته و دوران اصلاحات و اظهارات این مراجع کیلویی حکومتی را در آن زمان ببینیم، مدارا کردن با فرزند دبیر شورای نگهبان کاملا به چشم می‌آید. حال اینکه این مدارا تا کجا ادامه یابد کسی نمی‌داند و صد البته جمهوری اسلامی اصلاح‌ناپذیر نشان داده حتی حداقل‌ها را هم برنمی‌تابد و به‌زودی علی جنتی هم یا استیضاح می‌شود و یا با دستور مخفیانه و حکم حکومتی مجبور به استعفا می‌شود.

باری! در همین راستا خامنه‌ای هم در مجلس خفتگان از مسائل فرهنگی کشور «اظهار نگرانی» کرد و فی‌الفور هم، علی جنتی و هم حسن روحانی سرتعظیم دربرابر این «نگرانی» فرود آوردند و بیانیه‌ها صادر کردند که «منویات رهبری» را روی چشم می‌گذاریم. اما مگر جنتی تاکنون در وزارت ارشاد چه کرده است؟ آیا بجز چند اظهارنظر درباره‌ی فیس‌بوک و چندین وعده‌ی پوشالی در خصوص قوانین نشر و روزنامه اقدام دیگری کرده است؟ البته که خیر، ولی جالب است که همین اظهارنظرها و ژست‌های به‌ظاهرا آزادیخواهانه‌ی وزیر ارشاد هم با اندک تشری از جانب محافظه‌کاران باد هوا شده و علی جنتی سریعا پاپس کشیده است.

 تطهیر روح‌الله خمینی و یقه‌گیری کیهان

 ماله‌کشی اصلاح‌طلبان بر آنچه که خود کرده و آنچه خمینی کرده تمامی ندارد. آنها در روز روشن دست به تحریف تاریخ می‌زنند و جالب آنکه بجای اینکه از اپوزیسیون پاسخ بگیرند، همین داخلی‌ها یقه‌ی آنان را می‌گیرند. در این زمینه نوادگان خمینی و از جمله سید حسن پیشتاز است. نعیمه اشراقی و حسن خمینی و نیز وب‌سایت خانوادگی‌شان که با نام «جماران» فعالیت می‌کند مدت‌هاست که می‌کوشند خمینی را یک آزادیخواه تمام عیار و یک عارف وارسته‌ای! که مخالف هرگونه خشونت بود معرفی کنند. گزافه‌گویی‌های اینان تا به حدی است که عنقریب بگویند خمینی با روحانیت مخالف بود و اصلا خمینی خودش آخوند نبود!

در تازه‌ترین نمونه، وب‌سایت خانوادگی جماران» مصاحبه‌ای تفصیلی با محمد کاظم بجنوردی کرده که در این گفتگو، در سخنانی که مرغ پخته را هم به خنده می‌اندازد گفته «مذاق امام با اعدام سازگار نبود.»

بجنوردی که در زمان خمینی عضو شورای‌عالی قضایی بود همچنین در تطهیر و ماله‌کشی بر آن همه جنایات خمینی گفت: «اصلا امام حکم اعدام برای مفسد فی‌الارض را قبول نداشت. چون اصرار برخی از بزرگان این بود که برخی که مستحق اعدام هستند، اعدام شوند؛ امام به فتوای آقای منتظری درباره‌ی اعدام مفسد فی‌الارض ارجاع می‌دادند؛ اما هیچ وقت یادم نمی‌آید که حکمی را که به عنوان مفسد فی‌الارض باشد، امضا کرده باشد.»

وی در بخش دیگری از سخنان خود هم با بیان این‌که: «امام حکم شاه را حبس ابد اعلام کرد» گفت: «امام در مصاحبه با یک روزنامه حکم شاه را حبس ابد اعلام کرد و گفته بود ما به چشم‌مان ندیدیم که شاه کسی را کشته باشد. ایشان آمر به قتل است؛ ببینید، مذاق امام این بود.»

بارای این اراجیف در حالی عنوان شده که هنوز سایه‌ی شوم اعدام‌های دسته‌جمعی ۶۷ که با حکم مستقیم خمینی انجام گرفت روی دوش همین حاکمان فعلی هم سنگینی می‌کند. این اظهارات در حالی عنوان شده که کسانی که شاهد زنده‌ی اعدام‌های دسته‌ی جمعی اوایل انقلاب بوده‌اند هنوز در میان ما هستند و گزارش‌های آنها سبوعیت خمینی را نشان می‌دهد. این مدعیات جناب بجنوردی در حالی است که هنوز قصاب اوین یعنی اسدالله لاجوردی و جنایات و بی‌رحمی‌های او در یادهاست و هنوز قربانیان آن جنایتکار در کنار ما زندگی می‌کنند. قصاب اوینی که مستقیما با خمینی حشر و نشر داشت.

اما این مدعیات که نیازی پاسخ ندارد. به قول شاملو «خورشید را گذاشته می‌خواهد با اتکا به ساعت شماطه‌دار خویش» مردم را متقاعد کند که خمینی چه بود و چه نبود. نکته‌ی جالب اینجاست که یک روز پس از این ماله‌کشی عیان حسین بازجو، در سه جای روزنامه‌ی کیهان شدیدا به بجنوردی حمله کرد که آی چرا اراجیف می‌گویی؟ کیهان نوشت: «امام خیلی هم لاجوردی را دوست داشت و مگر می‌توان دستورات صریح امام (بخوانید جنایات او را) درباره‌ی منافقین و بدخواهان جمهوری اسلامی فراموش کرد..»

 وقتی پوتین، پوتین‌هایش را واکس می‌زند

 ماجراهای اوکراین جاه‌طلبی‌های پوتین را به‌خوبی نشان می‌دهد. ماجراجویی روسیه در شبه‌جزیره‌ی کریمه در هفته‌ی گذشته تیتر یک اخبار بود. پوتین که ظاهرا به یاد دوران جنگ سرد مشغول واکس زدن پوتین‌های خود است این روزها مقابل جامعه‌ی جهانی ایستاده تا اوکراین را تجزیه و شبه‌جزیره کریمه را به خاک خود ملحق کند.

باری! بن‌بست موجود در کریمه، به بزرگترین مواجهه میان شرق و غرب از پایان جنگ سرد منجر شده است. بحران پس از آن به وجود آمد که طرفداران اتحاد اوکراین با غرب، موفق شدند دولت متحد روسیه در کیف را ساقط کنند و مسکو هم پس از مدتی با بهانه‌ی واهی «حفاظت از جان شهروندانش در کریمه»، اعلام کرد که نیروهای نظامی خود را در داخل این شبه جزیره مستقر می‌کند و هنوز نیز این بحران و ناآرامی‌ها ادامه دارد. ایران نیز در این میان در کنار روسیه قرار گرفته و در مخالفت با مردم اوکراین از روسیه و یاناکویچ حمایت می‌کند. مقامات رژیم طی هفته‌ی گذشته بارها و بارها از سقوط اوکراین اظهارتاسف کردند. آنها همچنین در بیم و هراس از سقوط خودشان به رسانه‌ها نهیب زدند که در خصوص «اوکراین جوگیر نشوند»!

در آخرین خبرها از اوکراین و در روزی که فعالان حامی روسیه با چماق و شلاق به تظاهرات طرفداران دولت مرکزی اوکراین در کریمه حمله کردند، امروز نخست وزیر اوکراین تاکید کرد که این کشور حتی یک اینچ از خاک خود را از دست نخواهد داد. آرسنی یاتسنیوک، نخست وزیر موقت اوکراین امروز در جمع هزاران نفر از حامیان دولت جدید اوکراین، یک بار دیگر گفت که این کشور از خاک خود دست برنخواهد داشت. او گفت: «این سرزمین ماست و ما یک اینچ از آن را هم به کسی تسلیم نخواهد کرد.»

 شنبه تا دوشنبه

 کاترین اشتونن، ‌مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با چاقچول و حجاب وارد ایران شد و امروز هم با برخی از مقامات ایران دیدار و گفتگو کرد. سفر این مقام اتحادیه اروپا به ایران که هم برای نخستین بار است و هم با پایان گفتگوهای کارشناسی میان جمهوری‌اسلامی و گروه ۱+۵ و همچنین واریز قسط دوم دارایی‌های مسدود شده ایران٬ مصادف شده در حالی انجام شده که محافظه‌کاران همچنان به دولت می‌تازند. اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس امروز به دولت گفت که از دیدار اشتون ذوق زده نشود!

اما آیا حضور اشتون در ایران در جهت منافع ایران است؟ مشخص است که همه‌چیز توسط دیکتاتور اعظم مهیا شده تا بی‌سر و صدا بساط هسته‌ای‌اش را جمع کند. و اگر نبود این موضوع و توافقات پنهانی، اشتون روسری‌به‌سر به تهران نمی‌آمد. سال‌ها فریاد زدند و از حق مسلم هسته‌ای گفتند، میلیاردها دلار هزینه کردند و آنگاه که فشار به درب خانه‌ی حضرات رسید بی‌هیچ پاسخ‌گویی از «نرمش قهرمانانه» و باج دادن‌های فراوان گفتند. اما چه کسی مسئول این همه هزینه‌ای است که بر مردم تحمیل شده؟

 یک رژیم بابک زنجانی پرور

 هنوز چند روز از اینکه روحانی از فساد ۹ هزار میلیاردی و پول های نقد کلانی که در اختیار بابک زنجانی قرار گرفته بود سخن گفته بود، نگذشته که روزنامه مسیح مهاجری (جمهوری اسلامی) عنان از کف می‌دهد و می‌نویسد این چه رژیمی است که «هر کجا تحقیق و تفحص می‌شود فساد بالا می‌آید؟ چرا در کشور این همه فساد گسترده شده است؟» باید به جناب مهاجری گفت که فساد مقابل چشمان‌تان بوده و این تحفه‌ی آرادان بود که آن را علنی کرد والا ذات و ماهیت این رژیم با فساد و چپاول گره خورده است. اما طنز تلخ ماجرا اینجاست که هر وقت مقامی از فساد سخن می‌گوید، اندکی بعد از آن (در حد ساعاتی یا یکی دو روز)، پرده‌ی فساد دیگری بالا می‌رود.

در مورد افشاگری حسن روحانی و نهیب روزنامه «جمهوری اسلامی» هم همین بود. هنوز یک روز نگذشته بود که دو تن از وکیل‌الدوله‌ها از طرح تحقیق و تفحص از وزارت نفت خبر دادند و گفتند هرچقدر جلوتر می‌رویم در وزارت نفت و نیز شرکت ملی نفت به فسادهای بیشتری برمی‌خوریم. این دو تن که از نماینده‌های عضو کمیسیون انرژی مجلس هستند اما می‌گویند: «موضوع اینجاست که فقط بابک زنجانی نبوده، ما به ده‌ها بابک زنجانی در پرونده تحقیق و تفحص از وزارت نفت برخورده‌ایم» و اینجاست که ذات این رژیم نمایان می‌شود. یک نظام بابک زنجانی‌پرور!

 روز جهانی زن در اوین

 و سرانجام اینکه روز جهانی زن (هشتم مارس) در حالی در ایران پشت‌سر گذاشته شد که صدها زندانی سیاسی زن در ایران این روز را در اوین سپری کردند. زنانی که به خاطر عقاید سیاسی‌شان و یا به دلیل انتقاد از وضع سیاسی و اجتماعی موجود و فعالیت‌های مدنی، محکومیت‌های چند ساله زندان دریافت کرده و در سیاه‌چاله‌های نایب امام زمان هستند.

باری! تراژدی روز جهانی زن در ایران اینجاست که زنان ایران، با انقلاب اسلامی می‌خواستند حقوق «برابری خواهی» خود را که پیش از انقلاب به‌دست آورده بودند تکمیل کنند؛ اما همان بخشی را هم که پیش از ۵۷ به‌دست آورده بودند، از دست دادند و حکومت اسلامی با تمام قوا مقابل زنان ایستاد و سعی کرد با تفسیری متحجرانه، بانوان ایران را ۱۴۰۰ سال به عقب بازگرداند.

اما زنان ایران زمین شجاع و با شهامت هستند، آنان سر تعظیم در مقابل ظلم فرود نمی‌آورند. آنان همچون مریم شفیع‌پور (که حاضر به همکاری با بازجو نشد)؛ احکام‌های طویل‌المدت زندان را به جان می‌خرند، آنان همچون خانم نسرین ستوده که پس از آزادی از زندن هم از پا ننشسته به مبارزه با حکومت جور و ظلم ادامه می‌دهند.

درخصوص شهامت زنان ایران زمین همین مثال بس که: در روز شنبه و هنگامی که اوباش ولایت به دراویش (که در همبستگی با هم‌کیشان زندانی خود دست به اعتصاب غذا و تجمع در برابر دادستانی تهران زده بودند)، حمله کردند، یکی از کسانی که در کنار این دروایش بود، خانم نسرین ستوده بود که البته وی در جریان حمله‌ی اراذل ولایت مصدوم هم شد و با گاز فلفل توسط نیروهای امنیتی مورد حمله قرار گرفت.

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*