مهدی کروبی با نامهای که از حصر سلطانی بیرون فرستاد، به بسیاری از افرادی که نا امید شده بودند، امید تازهای بخشید. او نشان داد که عقبنشینی از مواضع، شعارها و مدعیات صورت نگرفته است. “مثلث حصر”- موسوی کروبی و رهنورد- هزینه داده، شجاعانه ایستاده و از فرصتها برای اصلاحات دموکراتیک استفاده میکنند.
بخشی از نامه مهدی کروبی ناظر به واقعیتهای تاریخیای بود که سلطان- و به تبع او درباریانش- منکر آنها بوده و هستند. این بخشها- تقلب، فساد، سرکوب، دخالت سپاه و بسیج و وزارت اطلاعات در انتخابات، و…- هم مهم بوده و توجه بسیاری را به خود معطوف کرده است. کروبی با این نامه در برابر “دستور کار سیاسی” سلطان، “دستور کار سیاسی” دیگری قرار داده است.
دستور کار سلطان
آیتالله خامنهای از مدتها پیش مدیریت گذار به دوران پس از خود را آغاز کرده است(رجوع شود به مقاله “آینده رهبری نظام جمهوری اسلامی پس از آیتالله خامنهای”). این دستور کار سیاسی دو رکن دارد: الف- حذف افراد و گروههایی تحت عنوان نفوذی دشمن، خائن، فتنهگر، بیبصیرت، و…ب- بالا کشیدن برخی به عنوان نیروهای مومن انقلابی.
انتخابات هفتم اسفند در این فرایند نقشی برجسته داشت. در آن روز، سلطان با “نه” بزرگ مردم روبرو شد. نباید این شکست را به شکست “مثلث جیم” تقلیل داد، مسأله مهمتر این بود که آیتالله خامنهای از یک دهه قبل، همیشه دولت انگلیس را “انگلیس خبیث” نامیده است( ۱۳۸۵/۰۵/۱۷ ، ۱۳۸۸/۰۳/۲۹، ۱۳۸۸/۰۹/۱۵ ، ۱۳۹۱/۰۷/۱۹، ۱۳۹۲/۰۱/۰۱ ، ۱۳۹۳/۰۵/۰۱، ۱۳۹۳/۰۷/۲۱ و…). نیروهای مومن/انقلابی/بسیجی/حزب اللهی او سفارت این دولت خبیث را اشغال کردند( رجوع شود به مقاله “آیتالله خامنهای و اشغال سفارت کشورها: مخالفت علنی و حمایت غیرعلنی”).
سلطان در ۱۳۹۴/۱۱/۲۸ در دروغی آشکار ادعا کرد که انگلیس خبیث از طریق “رادیو بی بی سی” گفته است به چه کسانی رأی ندهید و به چه کسانی رأی بدهید. او گفت : “رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستورالعمل می دهد به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید… حالا از راه رادیو به مردم دارند دستور میدهند به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید…مردم بدانند دشمن چه میخواهد؛ وقتی شما دانستی دشمن چه میخواهد، عکس او عمل میکنی؛ معلوم است”.
بعد هم درباریان سلطان و عوامل متصل به آن، لیست اصلاحطلبان و اعتدالیون را “لیست انگلیسی” نامیدند. اما مردم فرمان سلطان مبنی بر “عکس خواست انگلیس خبیث عمل کردن” را نادیده گرفتند و به لیستی که خامنهای و محافظهکاران افراطی “انگلیسی” قلمداد میکردند، در تهران رأی دادند. احمد خاتمی آن دروغ را تا آنجا پیش برد که ادعا کرد باراک اوباما گفته است به آنها رأی ندهند.
نافرمانی مردم بر سلطان گران آمد و او را بسیار عصبانی کرد.
خائنهای فتنهگر
آیتالله خامنهای چشمهای ازعصبانیت شدید خود را با خائن خواندن هاشمی رفسنجانی برای یک توئیت نشان داد. در توئیت هاشمی آمده بود: “دنیای فردا دنیای گفتمان است، نه موشک”، خامنهای به فاصله چند روز پس از سخنرانی روز اول سال نو در مشهد، که معمولا دیگر تا مدتی حرف نمیزند، در ۱۳۹۵/۰۱/۱۱ در دیدار با جمعى از مداحان گفت اگر این حرف آگاهانه گفته شده باشد، “خیانت” به کشور است. بعد هم مریدانش در نماز جمعه و رسانههای سپاه گفتند و نوشتند که هاشمی آگاهانه این سخن را گفته و مرتکب خیانت شده است.
“خائن” قلمداد کردن هاشمی رفسنجانی به چند دلیل صورت گرفت: الف- انتقام از فردی که راه مقابله در پیش گرفته است. ب- امکانناپذیر کردن ریاست مجدد هاشمی بر مجلس خبرگان رهبری. پ- تنزل شدید نقشآفرینی هاشمی در انتخاب جانشین خامنهای. ت- بازتولید داستان حذف آیتالله منتظری توسط آیتالله خمینی.
سرلشکر رحیم صفوی در ۲۳ فروردین ۱۳۹۵ با استناد به سخنان سلطان گفت : “موضوع خیانت موضوع بسیار مهمی است و کلمه خیانت بار مفهومی و معنایی بسیاری دارد…هماکنون نیز در کشور برخیها نفاق دارند و نفاق برخی خواص مردم را متحیر میکند…هر کسی با ولایت فقیه در افتاد از چارچوب انقلاب اسلامی و نظام سیاسی خارج شده و در بین مردم رسوا و سرانجام شکست خورده و دچار سوء عاقبت میشود”.
انتخاب رئیس مجلس خبرگان
۴خرداد دوره جدید مجلس خبرگان رهبری آغاز میشود. در همان ابتدأ رئیس و هیأت رئیسه جدید انتخاب خواهند شد. با خائن کردن هاشمی، احتمال ریاست او بسیار کاهش یافت. اما اعضای افراطی مجلس به رهبری خامنهای قصد دارند تا برای انتقامگیری از مردم، آیتالله جنتی را به ریاست بگمارند.
روزنامه جوان- روزنامه سپاه- به همین مناسبت مصاحبه مفصلی با محسن حیدری، از نمایندگان استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری، ترتیب داده است. جالبترین نکته این مصاحبه این است که روزنامه سپاه از حیدری میپرسد: “مسلما ما در انتخابات اخیر مجالس خبرگان و مجلس شورای اسلامی به ویژه در مجلس اخیر، اشتباهاتی هم داشتیم و همین موجب شد که طرف مقابل در بعضی از استانها و شهرها، آرایی را به دست آورد”.
یعنی فرماندهی سپاه و اصولگرایان افراطی یک جریان هستند. آیتالله خمینی نظامیان را از ورود در سیاست منع کرد و دخالت نظامیان در سیاست را همانند سرطانی شدن کل پیکره نظام و جامعه بهشمار آورد. اما سپاهیان که با فرمان سلطان جدید سیطره خود بر سیاست را بسیار افزایش دادهاند، دیگر ابایی ندارند که آشکارا خود و محافظهکاران افراطی را یکسان قلمداد کنند.
حیدری مدعی است که بیشترین زمینه برای ریاست آیتالله جنتی بر مجلس خبرگان وجود دارد. او چند دلیل برای این مدعا ارائه کرد. اول- رفتاری که جریانهای ضدانقلاب یا موسوم به اصلاحطلب، درانتخابات اخیر با آیتالله جنتی کردند. دوم- خامنهای وی را عِدل آیتالله مشکینی قرار داده و گفته “آیتالله مشکینی و آیتالله جنتی شخصیتهای بیبدیل انقلاب هستند”. سوم- جنتی فردی انقلابی و مورد تأیید امام و رهبری بوده و هست. چهارم- جنتی از سلامت جسمی کامل برخوردار است.
حیدری میگوید در پاوین فرودگاه به جنتی گفتم، رهبری گفته “مجلس خبرگان باید انقلابی بماند و انقلابی فکر و عمل کند”. اگر قبول دارید، باید رئیس مجلس خبرگان هم فردی انقلابی باشد. “پس معنا ندارد وقتی آقایان از شما دعوت کردهاند، حاشا کنید! شما باید بپذیرید و اجابت کنید، والا این خواسته آقا محقق نمیشود. ایشان تبسمی کردند و ما این تبسم را حمل بر رضایت کردیم…ما بر اساس صحبتهایی که با آقایان داشتهایم پیشبینی میکنیم رئیس دوره پنجم مجلس خبرگان آیتالله جنتی خواهند بود”.
به فرض آن که خامنهای و مریدانش موفق شوند آیتالله جنتی را رئیس مجلس خبرگان رهبری کنند، مسأله بعدی، آماده کردن اعضا برای پذیرش فرد مورد نظر خامنهای برای جانشینی است.
پیش به سوی جانشین رهبری
آیتالله خامنهای به دنبال انتخاب جانشین خویش است. اینک اعضای “مثلث هَخَلْ”- هاشمی شاهرودی، مجتبی خامنهای، صادق لاریجانی- بیش از دیگران نزد او مقبولیت رهبری دارند(رجوع شود به مقاله “مثلث هَخَلْ” نامزدهای احتمالی جانشینی آیتالله خامنهای” و “مثلث هَخَلْ را بهتر بشناسیم”).
البته شانس این سه یکسان نبوده و نیست. به عنوان مثال، صادق لاریجانی با اتخاذ رادیکالترین مواضع در هر هفته و عملکرد سرکوبگرانه، بیش از همه خامنهای امروز را نمایندگی کرده و میکند( رجوع شود به مقالههای “جانشین سازی خامنه ای و کنترل بیشتر دانشگاه ها”، “انجماد مغز در باب بول و نجاسات” ، “چرا اصلاحطلبان و اعتدالیون به دنبال حذف صادق لاریجانی هستند؟ “).
اما انتخاب جانشین به طول عمر خامنهای، توازن قوا، و…بستگی دارد. خامنهای اگر بتواند، از رهبر کردن مجتبی خامنهای دریغ نخواهد کرد.
دستور کار سیاسی کروبی
کروبی به خوبی از دستور کار سیاسی خامنهای آگاه است. او میداند که خامنهای و محافظهکاران افراطی با حمله بیامان به دولت حسن روحانی به دنبال رئیس جمهور کردن فردی مشابه احمدی نژاد/سعید جلیلی هستند. به همین دلیل مینویسد :
“خدا را شاکرم که در انتخاباتهای ۹۲ و ۹۴ مردم با حضور پرشور خود جواب قاطعی به تمامیتخواهان دادند و برخی از نورچشمیهای حاکمیت را از صحنه خارج کردند”.
مینویسد که سلطان، مجتبی خامنهای و نظامیانش در ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ “فردی حقهباز و دروغگو” را به ملت تحمیل کردند “تا فاسدترین دولت پس از مشروطیت بنام انقلاب اسلامی رقم خورد”(به یاد داریم که خامنهای دولت احمدی نژاد را یکی از بهترین دولتهای پس از مشروطه بهشمار آورد). کروبی نه تنها بر “غارت ملی” دوران احمدینژاد تأکید میکند، بلکه سیاستهای هستهای خامنه ای/سعید جلیلی را هم به تیغ نقد میسپارد.
سپس به سراغ شورای نگهبان و آیتالله جنتی می رود. نقد رادیکال آیتالله جنتی در شرایطی که خامنهای و محافظهکاران افراطی به دنبال ریاست او بر خبرگانند، زدن دستور کار سیاسی سلطان است.
بعد نوبت صادق لاریجانی می رسد. مینویسد: “بارها خانه و کاشانهام را ویران کردند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتم، همه نزدیکانم را تحت فشار قرار دادند و حتی یکی از فرزندانم را دستگیر و تا حد مرگ کتک زدند…از بهمن ۸۹ تا بهمن ۹۲ با محرومیتهای بسیار به مکانهای مختلفی منتقل شدم و سپس از بهمن ۹۲ تاکنون در منزل شخصیام با حضور ماموران امنیتی در حصر و حبس بی ضابطهای قرار گرفتم”.
میگوید اگر شاه از شعبان جعفری استفاده میکرد، سلطان و نظام قضاییاش همه روزه از “اوباش” علیه مخالفان استفاده میکنند. به سلطان می تازد که چرا رهبران جنبش سبز و اعضای آن را “نانجیب” خوانده است. از سلطان مستبدی که مطابق میل خودسرانه حکومت میکند میخواهد تا دادگاهی علنی برای او برگزار کنند.
دفاعیه او شخصی نخواهد بود. او دلایل “تقلب انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، مهندسی انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ ” را ارائه کرده و “آنچه بر فرزندان این کشور در بازداشتگاههای قانونی و غیر قانونی گذشت را به اطلاع عموم” خواهد رساند. فجایع این دوران، مربوط به دوران ریاست هاشمی شاهرودی و خصوصاً صادق لاریجانی بر قوه قضائیه است.
کروبی در سال ۸۴ طی نامهای به آیتالله خامنهای به صراحت تمام از نقش مجتبی خامنهای در تقلب انتخابات ریاست جمهوری و رئیس جمهور کردن احمدینژاد سخن گفت. آن نامه سلطان را بر آشفت.
هدف نامه کروبی بر هم زدن بازی خامنهای برای حذف رقیبان و جانشینسازی است. تأکید کروبی بر جامعه مدنی و نقش برجسته آن یادآور این نکته است که اگر جامعه مدنی قدرتمند و فعال شود، میتواند سلطان و سلطانیسم را عقب براند. نامه کروبی دارای پیامدهایی فراتر از اهدافی است که او تعقیب میکند.