به بهانۀ برگزاری کنگرۀ سوم سکولار دموکرات های ایران
در حالی کنگرۀ سوم سکولار- دموکرات های ایران در شهر فرانکفورت آلمان با موفقیت به کار خود پایان داد که می توان این کامیابی را حداقل ازدومنظر به تامل نشست. به باور نگارنده، عواقب و نتایج این همایش بیش از پیش در دو محور چشم نمایی می کند
– پیوستگی نظری و ارتباط محسوس بین نیروهای مبارز داخل و خارج از کشور
– میل به همگرایی نیروهای انحلال طلب در برابر تمامیت خواهی کل نظام
بی گمان ارسال پیام از جانب دو شخصیت مردمی و محبوب داخل کشور چون عباس امیرانتظام و کوروش زعیم، بیش ازپیش این امیدواری را در بدنۀ نیروهای سکولار دموکرات خارج از کشور فراهم کرده است تا راهی را که آغاز نموده اند، امیدوارانه و با کوشش بیشتری ادامه دهند . این در حالی است که برخی همواره سعی نموده اند تا اینچنین القا کنند که ساخت و بدنۀ نیروهای سیاسی خارج از کشور، خاصه سکولار دموکرات های ایران در شناخت و تحلیل رویداهای سیاسی داخل عاجز و توان ارتباط با بدنه سیاسی نیروهای مخالف و منتقد نظام را در داخل نداشته و ندارند. دریافت پیام از این دوشخصیت مقبول عامه و جامعه سیاسی درون مرز، خط بطلانی است بر این شبهه افکنی ها و تبلیغات مسمومی که برخی در طول این سالها سعی کرده اند به انحای مختلف در فضای مجازی و رسانه ای به آن دامن بزنند. ناگفته نماند که عباس امیرانتظام این اسطورۀ ایستادگی و مقاومت، بی هیچ شبهه ای، محبوب ترین شخص منتقد نظام بین اقشار متنوع اجتماعی در داخل کشور می باشد. ازاینرو باید این ارتباط و پیوستگی نظری بین داخل و خارج حفظ گشته و به آن ابعاد نظری و عملی بیشتری داد. افزون بر آن نیروهای خوش فکر و واقع گرای داخلی به تدریج به این نتیجه رسیده اند که دیگر نمی توان به حرکت های کنترل شده از جانب حاکمیت در بستر های تصنعی، اعتماد و دل خوش داشت. بهتربگویم نیروهای اصیل و فادار به ارزش های سکولار- دموکراسی به این باور رسیده اند که در تشت سوراخ جریان اصلاح طلبی حکومتی، هیچ آبی برای ملت سرمازده ایران گرم نمی شود. رویکرد جدید نیروهای خوشنام سیاسی بیش از پیش ناشی از این واقعیت است که ایشان در طول این سال ها متوجه این نکته اساسی گشته اند که بازی سیاست همواره به طور ملموسی ما بین دو جناح اصلی یعنی محافظه کاران و اصلاح طلبان حکومتی تنها به استمرار و بقای نظام کمک کرده است و هیچ نتایج مدنی و دموکراتیکی برای مردم ایران در پی نداشته است.
جالب اینکه ساخت سیاسی نظام موجود طوری طراحی گشته است که جناح های موجود هیچگاه به حذف کامل یکدیگر روی نیاورده و نمی آورند. به دیگر سخن استراتژی هردو جناح بر حذف یکدیگر متمرکز نیست و ارتباط معناداری بین این دو جناح برای بقا و ماندگاری نظام حاکم، وجود دارد. حفظ نظام … منافع سیاسی- اقتصادی و اعتقاد به ارزش های مبتنی بر اندیشه های خمینی ازنقاط مشترکی اند که باعث شده تا ایشان حیات و ماندگاری خویش را دریک رقابت و جدل تناوبی، در یکدیگر جستجو کنند و به خوبی دریافته اند که هیچ میدانی جز زمین جمهوری سلامی نمی تواند تاب و توان این ریاکاری مستمررا تاب بیاورد. درغیراین صورت هردو جناح به خوبی می دانند که در شرایط برابر و دموکراتیک و در یک زمین بی طرف، هیچ بختی برای رقابت با نیروهای سکولار- دموکرات درعرصۀ کسب مقبولیت عمومی نداشته و ندارند.
واما کنگرۀ مورد اشاره از منظر دیگری نیز بسیار قابل توجه بود. در طول این سال ها سعی شده بود تا جنبش سکولار- دموکراسی و دست اندرکاران آن را به انحصار طلبی و تک روی متهم کنند. این در حالی است که نیروهای حاظر در کنگره های برگزار شده خاصه کنگرۀ فرانکفورت نشان داد که این زمین و میدان بیش از آنکه انتظار می رفت خصلت فرا ایدئولوژیک داشته ومی تواند زمینۀ بازی سیاسی نوینی را به نفع مردم در آینده ایران آزاد فراهم کند. وقتی که من سوسیالیست به همراه دیگر دوست مشروطه طلب، اقوام…و سایر نیروهای سیاسی خود را دربستری به عنوان سکولار دموکراسی تعریف کنیم و تعیین سرنوشت مردم ایران را در فردای سقوط و انحلال نظام حاکم، به داوری خود مردم بسپاریم ، بیش از پیش هم از نقاط تفرق کاسته ایم و هم به داوری و حکمیت مردم ایران احترام گزارده ایم.
کنگرۀ فرانکفورت نشان داد که می توان زیر یک سقف با هر گرایشی به آینده ایران اندیشید. ترکیب نیروهای سیاسی حاظردر این کنگره، بهترین گواه بر این ادعا است که چتر رنگارنگ سکولار دموکراسی می تواند محافظ خوبی برای درامان ماندن شعله های مقاومت در مقا بل بارش تگرگ سیاه و متعفن نظام فرمان پرست و ایدئولوژیک حکومت اسلامی باشد.
حرف آخر
جمهوری اسلامی در حالی به چانه زنی های خود در مذاکرات هسته ای ادامه می دهد که همه شواهد نشان از این دارد که قدرت های جهانی در حال رسیدن به یک تفاوق برد- برد با حاکمان فعلی ایران هستند و اساسا نه برای جمهوری اسلامی و نه برای غرب منافع مردم ایران دراین توافق، پشیزی نمی ارزد. در واقع بازندۀ اصلی این تفاوق تنها ملت ایران می باشد. شوربختانه توافق مورد نظر به استمرار و تداوم حاکمیت جمهوری سلامی کمک شایانی خواهد کرد و نظامی را که در پرتگاه سقوط قرار داشت، جانی دیگر خواهد بخشید تا با جباریت و ریاکاری همچنان چنگال بر حنجرۀ ملت ایران کشیده و به سرکوب مطالبات مردم ایران با قدرتی دوچندان ادامه دهد. بگذارید صادقانه بگویم دنیا به طرز بیشرمانه ای کورگشته و گوشهایش را برمطالبات مردم ایران بسته است، به قول نسیم شمال شاعر عصر مشروطه:
داد مزن حبیب من گوش جهان کر است کر است
باد مزن حبیب من هیزمشان تر است تر است
آری ما تنهای تنهاییم وجز اتکا بر استعداد ملی خویش و اتحاد بین خود و سایر نیروهای سکولار دموکرات خاورمیانه هیچ راهی برای گذر از این نظام ایدئولوژیک و شرایط بحرانی خاورمیانه نداریم. همانطور که در مقالۀ قبلی ام* اشاره کردم مسایل خاورمیانه به طرز بارزی به هم گره خورده اند و ما چاره ای نداریم تا اینکه ابتدا یک آلترناتیو سکولار- دموکرات با تنوع و رنگارنگی مبتنی بر تربیت سیاسی مدرن ایجاد کرده و سپس دستان خود را به سوی سایر نیروهای سکولار- دموکرات خاورمیانه برای تدوین مناسبات ارگانیک دراز کرده تا هم ایران و هم خاورمیانه از جزم اندیشی و فناتیزم مذهبی رهایی یابد.
کوتاهی و گذر سهل انگارانه از این ضرورت تاریخی، و کاشتن تخم نفاق بین نیروهایی که به آیندۀ مردم ایران می اندیشند، گناهی است نابخشودنی که بر پیشانی تاریخ ثبت خواهد شد.
*http://isdmovement.com/2015/0615/060815/060815.Mehran-Amirahmadi-Turkish-election.htm