رضا پهلوی در بیمارستان جنوب شهر تهران بدنیا آمد، فرزند مجتبی در کرامول لندن
سرنوشت رهبری با مرگ رئیسی چه خواهد شد.
علیرضا نوری زاده
مصطفی ، درمیان پسران نایب امام زمان هم فروافتادگی میرزا پدربزرگش را داشت (وهنوزهم) هم روحیه درویش مسلکی پدر را در زمانی که هنوز قدرت خانم را به حجله نبرده بود. از ده دوازده سالگی هم لباده و عبا پوشید وهنوز پشت لب ؛ کامل سبز نکرده بود که عمامه گذاشت . ۵ روز درچهارمردان بدرویشی میزیست و حقانی و مدرسه گلپایگانی میرفت ؛ سه روز در تهران کنار خانواده بود و در محضر مرحوم آقا رضی شیرازی کسب فیض میکرد. زن هم که گرفت راهی قم شد و بعد بدسنور پدرش مقام عظمای ولایت صاحب خانه ای شد که سندش در دست ستاد اجرای فرمان سید روح الله کشمیری بود.
از پسران خامنه ای ؛ سیدمصطفی خامنهای فرزند بزرگ با دختر آیتالله خوشوقت (صادر کننده فتاوی قتل فروهرها و اهالی قلم در جریان قتلهای زنجیره ای بود ) ازدواج کرده است. سید مجتبی خامنهای داماد غلامعلی حداد عادل است. سید مسعود خامنهای با فرزند آیتالله خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کرده است. سیدمیثم خامنهای کوچکترین فرزند آقا به ازدواج دختر آقای لولاچیان ( از سران مافیای بازار )در آمده است.
مجتبی خامنه ای متولد ۱۷ شهریور ۱۳۴۸ در شهر مشهد، دومین پسر رهبر معظم انقلاب علی خامنه ای است. او به عنوان مرموزترین و البته تاثیرگذارترین چهره در حلقه ولی فقیه، سپاه پاسداران و نهادهای امنیتی شناخته می شود. مجتبی نیز چون دیگر فرزندان رهبر به مدرسه علوی رفت و با گرفتن دیپلم ، کوتاه زمانی به قم ره کشید و در آنجا از میان پیغمبران با جرجیس بیعت کرد و شاکرد أتقی مصباح یزدی شد و هم سفره با أهنگر خرم آبادی (حائری بعدی از سرسپردگان مصباح یزدی ) یکچند نیز درخدمت صافی بود و کوتاه زمانی شاگرد ناصر أبوالمکارم شکر فروش شیرازی .
اشاراتی از حضور مجتبی در جبهه های جنگ ایران و عراق در کنار محسن هاشمی پسر بزرگ هاشمی رفسنجانی ، اینجا و آنجا روایت شده است . بر اساس این گزارش ها مجتبی در ۱۷ سالگی عازم جبهه شد و به عضویت گردانی به نام «گردان حبیب بن مظاهر» از لشکر «محمد رسول الله» در آمد . آقازادگان برای پیوستن به آن اشتیاق داشتند درواقع با حضور در این گردان اگر زنده میماندند آیندشان ، تضمین شده بود . تعدادی از اعضای این گردان بعدها از مهم ترین شخصیت های اطلاعاتی و امنیتی رژیم حاکم شدند و امروز به عنوان عاملان او در مقامات لشگری و کشوری بر کرسی های رفیع تکیه زده اند. از آن جمله می توان به علی رضا پناهیان، مهدی طائب، علی فضلی ،حسن محقق ؛ و وحید حقانیان و … اشاره کرد.
مجتبی در چند عملیات از جمله بیت المقدس ۲، ۳ و ۴ و مرصاد و الفجر ۱۰ شرکت داشته است. او از همه خواسته بود که او را «الحسینی» صدا کنند.
فرماندهان دیروز جبهه ها از جمله نورعلی شوشتری سعی می کنند مجتبی را رزمنده ای شجاع و بی باک جلوه دهند: «عملیات قدس ۳ بود… و زمانی که مشغول صحبت از رادیو و انجام کارهای دیگر بودم، به سمت خط رفتند. هر چه کردم نتوانستم جلوی آنها را بگیرم و آنها رفتند ؛به فرمانده لشکرشان زنگ زدم و گفتم: مواظب باشید در حمله به خط مقدم دشمن شرکت نکنند.
در آن زمان علی خامنه ای به رهبری نرسیده بود و هیچکس تصور نمی کرد که مجتبی روزی یکی از گزینه های رهبری نظام نامیده شود. از این رو فرماندهان سپاه مانند علی فضلی در حال بررسی احتمالات کشته شدن او ومحسن هاشمی بودند .سرانجام مجتبی را به امر پدرش به تهران فرستادند
مجتبی از ۲۰ سالگی (به قول پدرش در پاسخ به مهدی کروبی که به شکوه ازمداخلات “آقازاده” در انتخابات یاد کرده بود ) “آقا” بود نه آقازاده.
بچه های علما عادتا زشت خو ، پررو و فاسدند مجتبی اما بارندی قاب طلبه های همردیفش را برده بود و پدر در آغاز دهه سوم زندگی پسر ش ؛ به او مهام مشیر و مشار خود را عرضه کرد.در روزهائی که حداد عادل مراد دیگر کرده بود و به جای سید حسین نصر ، ردای ؛ سرسپردگی ولی فقیه برتن داشت ، آقا سفارش کرد حضرت حداد از خزینه دانش خود جرعه ای به آقازاده مجتبی بنوشاند.جرعه کوزه شد و مجتبی به مصاهرت دست زهرا خانم حداد را فشرد. در باب وصلت او داستانهای جالبی از حداد عادل و همسرش مدیر مدرسه فرهنگ نقل شده است .
در سال ۱۳۷۷ زهرا حدادعادل سال چهارم دبیرستان بود که منصوره خانم خجسته باقرزاده همسر ولی فقیه با پیشنهاد ازدواج به خانه عروس زنگ زد.حداد میگوید خانم دکتر ما از خانم خواست که خودشان را معرفی کنند، ایشان هم گفتند: من بانوی مقام معظم رهبری هستم.
به گفته غلامعلی حداد عادل، صحبت در مورد عروسی به پایان دبیرستان زهرا موکول می شود. “آن موقع دخترمان دیپلم گرفت و بعد از مقدمات، یک روز پسر و مادرش با یک تکه پارچه برای عروس خانم آمدند و بعد از آقا مجتبی صحبت کردیم بعد از این دیدار نظر زهرا خانم را جویا شدم.گفتند حاضرم ! ” (زهرا خانم در خانه پدری رشد کرده بود که در بوسیدن دست پادشاه و خلیفه تردیدی به خود راه نداده بوده پس بدیهی بود که با دیدن آقازاده نایب مناب امام زمان ، بله پرقیمتش را نثار مجتبی کند )
حداد عادل و مجتبی برای خرید هدایای عروسی از جمله ساعت و کفش به تقاطع خیابان کریمخان و آبان می روند. به گزارش حداد، مجتبی ارزان ترین ساعت را انتخاب کرد; هزینه حلقه ازدواج حدود ۶۰۰ هزار تومان شد
عروسی مجتبی و زهرا در خانه پدر عروس برگزار شد. عروسی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی بود. بیشتر مهمانان ازخانواده عروس بودند که داماد در تهران غیر از سه عمو وخانواده هایشان ، کسی را نداشت .
حاصل این ازدواج سه فرزند است. دو پسر و یک دختر. شایعات زیادی در مورد تولد اولین فرزند این زوج منتشر شده است; به عنوان مثال مجتبی و زهرا به دلیل مشکل ناباروری به همراه یک تیم کامل از نگهبانان و نیروهای امنیتی از جمله سعید امامی یکی از متهمان اصلی پرونده قتل زنجیره ای به بیمارستان کرامول در لندن آمدند و پس از سه بار ؛ لقاح ؛ نوزاد دختر ی با هزینه یک میلیون پوندی به جهان چشم گشود .(ملکه فرح ولیعهد ایران را در بیمارستان مادران و نوزادان در خیبان مولوی جننوب کشور به دنیا آورد ولی عروس ولی فقیه باید به لندن میآمد )
بررسی خاطرات و گزارشهای مقامات امنیتی و سپاه پاسداران نشان میدهد که مجتبی تقریباً در همین سالها (۱۳۷۷/۱۳۷۸ ) به یکی از دستیاران غیررسمی و چند استعداد ه بیت بیت تبدیل شده است. این روندی است که تاکنون ادامه داشته است.
مجتبی خامنه ای سرنوشت احمد خمینی را دید، هرچند نقش مجتبی در رابطه با علی خامنه ای بیشتر از احمد در رابطه با روح الله خمینی است.
از دهه ۱۹۹۰، کادرهای بیت رهبری و بسیاری از مقامات رژیم به خوبی از جایگاه و نفوذ روزافزون مجتبی خامنه ای در عرصه سیاسی و امنیتی رژیم آگاه بودند. بیشتر سربازان و فرماندهانی که از جنگ برگشته اند در کنارش نشسته اند.او تیپ «حبیب بن مظاهر» خود را از گزردانهای تیپ «محمد رسول الله» تشکیل می دهد که هم اکنون بیشتر در زمینه های امنیتی و مهندسی انتخابات فعالیت می کنند. گروهی که در اولین پروژه خود، انتخابات سال ۱۳۸۴ را در امتثال به امر ارباب و البته پسر بزرگش مجتبی مهندسی کرد تا چهره ای تقریبا ناشناخته به نام محمود احمدی نژاد به قدرت برسد.
انتخاباتی که در آن هاشمی رفسنجانی مجروح سیاسی شد اما سکوت کرد. مهدی کروبی طاقت نیاورد و پس از چرت زدن معروف خود که منجر به تغییر چشمگیر نتایج انتخابات شد، در نامه ای سرگشاده برای اولین بار دخالت مجتبی خامنه ای در انتخابات و به قدرت رسیدن احمدی نژاد را فاش کرد. پاسخ خامنه ای روشن بود: «مجتبی مرد است». پاسخی که شاید «الان» معنای دیگری به خود گرفته باشد: علی خامنهای سالها پیش روی این پسر حساب دیگری باز کرد. شاید در ابعاد رهبر بعدی رژیم.
چهار سال پس از پیام کروبی، تظاهرکنندگان علیه مجتبی خامنه ای شعار دادند: در آن ماههای پر حادثه، گزارشهای متعددی درباره نقش فزاینده مجتبی در سرکوب جنبش سبز منتشر شد، از جمله گزارشهایی از دیدارهای خصوصی مجتبی با رهبران جنبش سبز.
با نگاهی به خاطرات تعدادی از مقامات جمهوری اسلامی، مشخص میشود که مجتبی سالها پیش وارد عرصه سیاست و امنیت شده است. درخواست گزارش از مراجع و نهادها و مداخله مستقیم در تصمیم گیری ها. به عنوان مثال، در بهمن ماه سال ۹۸، اکبر نبوی، یکی از اعضای هیئت تحریریه روزنامه رسالت، در جلسه ای خصوصی به هاشمی رفسنجانی گفت: «آقای مجتبی از ما خواسته است که تحلیلی در مورد وضعیت دانشگاه ها ارائه کنیم».
مجتبی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نفوذ زیادی دارد. مدیران این سازمان که توسط خامنهای منصوب شدهاند، به خوبی میدانند که در بسیاری از موارد، صاحب حساب آنها فرزند صادرکننده حکم آنهاست.
به عنوان مثال، محمد سرافراز، رئیس سابق صدا و سیما، در کتاب خود نوشته است که مجتبی از سال ۱۹۹۸ گروهی از مدیران اطلاعاتی و امنیتی را در بیت جمع کرده است. گروهی که عملاً «دولت در دولت» به حساب می آیند و اولین تمرین آن بحران ۹ روزدر میان دولت محمد خاتمی بود.
عبدالعلی عسکری نیز بارها از تماس تلفنی مستقیم و فوری مجتبی خبر داده است. قبل از سحر با من تماس گرفتند و گفتند که مجتبی است و وقتی تلفن را برداشتم، خیلی آرام و ساده گفت که حاج قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد به شهادت رسیده است.
مقامات ارشد سپاه پاسداران نیز چندین بار از حمایت های ویژه مجتبی در امور نظامی و امنیتی صحبت کردند. به عنوان مثال، امیرعلی حاجی زاده، فرمانده هوافضای سپاه، در سندی که از دیدار برخی از فرماندهان سپاه با علی خامنه ای به بیرون درز کرده است، از کمک های ویژه مجتبی خامنه ای در تامین مالی برنامه های پهپادی و موشکی سپاه قدردانی کرده است.
البته به قدرت رسیدن مجتبی تنها نیازمند یک سیستم امنیتی نیست. او از سال ۱۳۸۷ مدت زیادی را در حوزه های علمیه قم برای جلب رضایت روحانیون قم گذرانده ورسانههای دولتی ایران بتازگی عنوان آیتالله را برای مجتبی برگزیده اند و لینک ثبت نام را برای حضور در دروس تکمیلی فقه وی منتشر میکنند. با همه این تلاش ها هنوز گزارشی از تعداد شاگردان دروس خارج ایشان منتشر نشده است.
گاه زمزمه هایی مبنی بر مشورت علی خامنه ای با علمای قم در خصوص همت و اقتدار فرزندش به گوش می رسد. به عنوان مثال، در مهر ۱۳۸۸ تعدادی از معلمان و طلاب قم و نجف طی نامهای سرگشاده دلیل سفر خامنهای به قم را کسب اجازه اجتهاد از مراجع برای مجتبی اعلام کردند.
در میان بخش بزرگی از روحانیت و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی این عقیده وجود دارد که باید با پرهیز از هرگونه تغییر، رژیم را در وضع موجود حفظ کرد. از این منظر، تأکید بر شباهت شدید مجتبی و پدرش در دستور کار است. در سالهای اخیر خاطرات و رمانهای متعددی از مقامات رژیم منتشر شده است که کلید آن یک کلمه است: “مجتبی ؛ عین خود آقاست”.
فریدالدین حداد عادل، داماد مجتبیچندی پیش گفته بود “بصیرت و بینش ایشان کاملاً منطبق با صفات رهبری است و ما از این بابت احساس راحتی و اطمینان داریم”.
به همه اینها، البته باید نظارت مستقیم مجتبی بر امپراتوری مالی علی خامنه ای را نیز اضافه کرد. در حالی که به گفته خودیها؛ حداقل ۶۰ درصد اقتصاد ایران در املاک تحت کنترل علی خامنهای قرار دارد. از بنیاد مستضعفان تا کمیته امداد و از قرارگاه خاتم الانبیاء تا مهدکودک رضوی. برای درک حجم اعداد، به عنوان مثال در گزارش مالی بنیاد مستضعفان در سال ۱۳۹۴، مجموع دارایی های این موسسه ۵۶ هزار میلیارد تومان اعلام شده است.
همه احتمالات در مورد آینده سیاسی مجتبی مشروط به بقای امروز رژیم حاکم است در حالی که رژیم در خون شهروندانش غرق شده است. با کمترین میزان مشروعیت؛ تحریم های عمیق و مشکلات فزاینده اقتصادی؛ معلوم نیست حکومتی با ابزار سرکوب و دستگیری بر طوفان اعتراضات مردمی فائق آید یا نه.
مجتبی در قماری بزرگ بروی خود شرط بندی کرده است . با این اشاره که پیش شرط ادامه حیاط پدر و رژیمش ، یگانه عامل پیروزی در این قمار است .مردم یکبار فریاد زده اند ؛ مجتبی بمیری ، رهبری رو نبینی .آقا مجتبی اما در گوش پسرش زمزمه میکند بعد از من نوبت تست میگویند فیصل دوم در راق به پرنسس فضیلت –نامزد ترکش ؛ گفته بود :پسری میآوریم که ریشه سلطنت زمینی و آسمانی ما را بیشتر در ارض مقدس عراق بسط خواهد داد. چیزی نگذشت که پیکرش را سربازان عبدالکریم قاسم در خیابانهای بغداد ؛ به تانک بستند و … تو گوئی که بهرام هرگز نبود .رئیسی رفت و آرزوئی که گور نشین شد .آرزوهای مجتبی به کجا خواهد رسید؟