نگاشته ای از شعله پاکروان
درخت با ریشههایش زمین را میگیرد و در برابر طوفانها میایستد؛ زن نیز با عشق، دانش یا نقش اجتماعیاش، ریشهٔ خانواده یا جامعه را نگه میدارد.
چه باید کرد وقتی جمهوری شیطانی زنان ریشهدار را محکوم به اعدام میکند؟ شریفههایی که شریفاند و برای جامعهای پویا و مترقی فعالیت میکنند.
اگر پوست درخت زخمی شود، با گذر زمان لایهای تازه میسازد؛ زن هم در برابر دردها و سختیها توان بازسازی و برخاستن دوباره دارد. فاطمه سپهری را ببینید: با وجود ناتوانی ناشی از بیماری و جراحیهای سنگین، حتی از پشت میلهها همچون شیر میرزمد.
همانطور که درختان در معرض قطع بیرویهاند، زنان نیز در بسیاری از جوامع ـ از جمله ایران ـ با تبعیض و استفادهٔ ابزاری مواجه میشوند. درختان با شرایط سخت اقلیمی مبارزه میکنند، زنان هم در برابر فشارهای اجتماعی و فرهنگی مقاومت میکنند. حجاب اجباری، تبعیض جنسیتی در قوانین مردسالارانه، بیحقی مادر در مورد فرزندان، زنکشی و قتلهای ناموسی و بسیاری دیگر از نابرابریها، واقعیت تلخ جامعه است؛ اما مقاومت زنان در برابر قوانینی مانند «لایحه خانواده» ستودنی است. جنبش انقلابی مهسا (ژینا) امینی نیز نماد مقاومت بیبدیل زنان ایرانیست که جهان را وادار به احترام کرد. نیکاها، ساریناها و حدیثها جانشان را دادند تا بر حق آزادی پافشاری کنند.
همانطور که حفظ جنگلها برای بقای زمین ضروری است، حفظ کرامت و امنیت زنان برای بقای جامعه حیاتی است. بند زنان زندان اوین پر بوده از چنین زنانی که بیرحمانه در جهنمی به نام قرچک محبوس شدهاند؛ زندانی که شایستهٔ هیچ انسانی نیست.
و بسیاری شباهتهای دیگر که در این مجال نمیگنجد. اما تنها موردی که شخصاً تجربه کردهام و در آن زنان را با درختان متفاوت یافتهام، این است: بریدن و بر زمین انداختن شاخههای تر و تازهٔ یک درخت، آن را نابود نمیکند؛ دوباره جوانه میزند و به حیاتش ادامه میدهد. اما کشتن یا مرگ فرزند، بخش بزرگی از جان و دل زن را خاکستر میکند، حتی اگر به ظاهر زنده بماند. چه بسیار زنان خاکسترشدهای که یک یا چند جگرگوشه را در خیابان یا زندان از دست دادهاند؛ زنانی که در صف مقدم مبارزات مردم برای دادخواهی و برقراری عدالت ایستادهاند.
دهههاست که ایران در صدر جدول آمار اعدام به نسبت جمعیت قرار دارد. بر این اساس، از شما مخاطب گرامی دعوت میکنم به جنبش علیه اعدام و قطع درختان بپیوندید.
منبع: زنان_وایز