خانه » مقاله » دو قرن سکوت یا قرن‌ها ستیز؟ / علیرضا نوری زاده

دو قرن سکوت یا قرن‌ها ستیز؟ / علیرضا نوری زاده

جنگ ۱۲روزه حقایقی تکان‌دهنده را آشکار کرد
علیرضا نوری‌زاده نویسنده و روزنامه‌‌نگار
جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۴ برابر با ۴ ژوئیه ۲۰۲۵ ۹:۴۵

انفجارهای متعدد در تهران-کانال وحیدآنلاین

جنگ ۱۲ روزه حقایق بسیاری را آشکار کرد. بعضی از این حقایق را زیر لب زمزمه می‌کردیم و بعضی بر زبانمان نمی‌نشست. در هر جنبشی در طول عمر جمهوری ولایت فقیه و به‌ویژه پس از جنبش مهسا، ما در خارج و بسیاری از هموطنان در خانه پدری با این پرسش روبرو بودیم که چرا مردم مبارزه را نیمه‌کاره رها کردند؟ چرا این حکومت فاسد جنایت‌پیشه همچنان مانده است و چرا ما در سال ۱۳۵۷ نظامی را که همه امکانات را برای بهتر شدن داشت، در یک نمایش تراژیک، سرنگون کردیم و ۴۶ سال است رژیمی را که هزاران تن از رجال و بلندپایگان ارتش و پلیس و دستگاه امنیتی و ده‌ها هزار کودک و نوجوان و جوان و پیر را کشته و زندان‌هایش پر از زنان و مردان آزاده است، با سعه صدر و امعان نظر پذیرا شده‌ایم؟

ما پادشاهی را که بالاترین مقام اجرایی کشور را به دکتر شاپور بختیار، از رهبران جبهه ملی مخالفش سپرد، رد کردیم و با رگ گردن‌های برآمده فریاد زدیم تا «شاه کفن نشود، این وطن وطن نشود». آن‌گاه رژیمی را که حتی یک معمم از طایفه خودش را هم با بی‌آبرویی، به یک تدارکاتچی تبدیل کرد، پذیرفتیم و ناروایی‌هایش را تحمل کردیم.

رژیمی که ریاست‌جمهوری را به چنان سطحی نزول داد که یک قاتل هزاران جوان خانه پدری بر کرسی آن نشست و اگر خود رهبر امر به حذفش نداده بود، ما هشت سال گرفتار سید القائد و سیدالرئیس توهم‌زده بودیم.

۱۲ روز جنگ بار دیگر ما را در برابر این سوال مکرر قرار داد که راستی چرا مردم از این فرصت طلایی بهره نبردند و چرا در تهران نماندند و در زمان فرار رهبر، بیرون نریختند و کلک رژیم را نکندند؟

پاسخ این سوال‌ها نیاز به تحلیلی طولانی دارد و من با ذکر اشاراتی از استاد فرزانه‌ام، زنده‌یاد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، در «دو قرن سکوت» یادآور می‌شوم که ایرانیان همان‌طور که بعد از حمله اسکندر به‌ظاهر از حکم سلوکی‌ها تمکین کردند، خیلی زود آن‌ها را به شکل خود درآوردند. آن‌ها بعد از حمله اعراب هم به‌ظاهر دو قرن سکوت کردند و همه ناروایی‌ها را متحمل شدند، اما در این مدت، حضور یعقوب لیث صفار، ابومسلم خراسانی، طاهر ذوالیمینین، استاذسیس، المقفع، بابک و مازیار و افشین و… همگی نشانه مقاومتی است که ایرانیان رها نکردند. همین‌طور بعد از حمله مغولان، همین ملت الجایتو را به سلطان محمد خدابنده تبدیل کرد.

همه تاریخ ما از این نمونه‌ها سرشار است. ملت ما در ۴۶ سال گذشته بارها نشان داده که با این رژیم سر آشتی ندارد، اما برانداختن رژیم شرایطی را می‌طلبد که نبودش مهم‌ترین عامل استمرار ولایت فقیه در کشور ما است.

حالا اجازه بدهید با نگاهی به اوضاع عمومی کشور به این سوال پاسخ بدهم که چرا رژیم مانده و چرا همه اعتراض‌ها با به جا گذاشتن صدها کشته و مجروح و زندانی و هزاران فراری از خانه پدری، موفق نشده است.

اختلاف روبه‌افزایش بین جمهوری اسلامی و آمریکا و اسرائیل و نیز جامعه بین‌المللی بر سر برنامه هسته‌ای تهران، منطقه را در معرض سناریوهای مختلف تشدید، تنش از تحریم‌های اقتصادی در همه اشکال آن گرفته تا حملات «گزینشی» یا «جراحی» علیه برخی سایت‌های هسته‌ای، قرار داد. سپس در حالی که بسیاری از کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده گزینه‌های خود را بررسی می‌‌کردند و در عین حال طی دوران جو بایدن و ماه‌های دولت دونالد ترامپ درهای گفتگو را باز گذاشته بودند و حتی ایالت متحده در آستانه ششمین دور مذاکره با رژیم ولایت فقیه بود، اسرائیل حمله خود را آغاز کرد.

از نظر نخبگان نظامی رژیم تا پیش از ۷ اکتبر، دولت ابدمدت «نایب امام زمان» با قدرت پیدا و پنهان خود و دعای زعفر جنی و حمایت امام زمان و دعای نیمه‌شعبان ناصر ابوالمکارم شکرفروش شیرازی، قادر بود اسرائیل را همدست با نیابتی‌ها، ظرف سه سوت از نقشه جهان محو کند.

بعد از از کار افتادن نیابتی‌ها هم از حدود سه ماه پیش از حمله اسرائیل، سید علی خامنه‌ای و فرماندهان نظامی‌اش در بوق‌های تبلیغاتی می‌دمیدند که «نه مذاکره نه جنگ». بعد که مذاکره آغاز شد، «نه تسلیم، نه جنگ» شعار رژیم شد. سرلشکر یحیی رحیم صفوی، فرمانده سابق سپاه و مشاور «رهبر معظم» همراه با سلامی، فرمانده سپاه، حاجی‌زاده، فرمانده هوافضای سپاه، غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیا و سبزوار (محسن) رضایی، فرمانده سابق سپاه، صریحا در مورد آمادگی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی برای مقابله با هرگونه اقدام نظامی صحبت کردند.

قاآنی، فرمانده مشکوک و موردسخره سپاه قدس، هم از مردمی می‌گفت که در خیابان راهش را می‌گیرند که چه بلایی سر اسرائیل آورده‌اید و اسرائیل را بیچاره کرده‌اید و… . سرداران مقام ولایت همچنین به مخالفان ایرانی، از هر طیفی، در مورد هرگونه اقدامی علیه رژیم در این دوران «حساس» هشدار می‌دادند.

سپاه در رزمایش‌های خود چه قبل و چه بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، برای حمله با موشک‌های کوتاه‌برد و میان‌برد (که به اسرائیل می‌رسند) و پهپادهای انتحاری و شاهد و خرمشهر و طیرابابیل، نابودی تاسیسات اتمی، نظامی و امنیتی فرضی دشمن تمرین می‌کرد. در تمام این تهدیدها آشکار بود که رژیم در واقع با بسیج نیروهای داخلی و بهره‌برداری از قابلیت‌های نظامی، خود را برای یک رویارویی احتمالی آماده کرده است.

بسیاری از مقام‌های جمهوری اسلامی معتقد بودند که رویارویی اجتناب‌ناپذیر است و حمله دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد. در حالی که مراکز تحقیقات جنگی در ایالات متحده و کشورهای اروپایی، به همراه نهادهای نظامی و دولتی در غرب، در حال مطالعه احتمال جنگ بین جمهوری اسلامی و اسرائیل یا جمهوری اسلامی و ایالات متحده بودند، رژیم در پس پرده ادعاهایش در چندین جلسه شورای‌عالی امنیت ملی از زبان بزرگانش مکررا ادعا می‌کرد که ترامپ اهل جنگ نیست و محال است به اسرائیل اجازه دهد به ساحت مقدس جمهوری اسلامی تعرض کند.

در چندین سمینار غیرعلنی در مرکز مطالعات دفاعی و استراتژیک وابسته به سپاه پاسداران، هم سخنرانان با گردن‌فرازی بیش از آنکه به خطر حمله احتمالی اسرائیل اشاره کنند، از خطر یک انفجار اجتماعی در تابستان به دلیل کمبود برق و بنزین و گاز و نان و… سخن‌ها به میان آوردند.

به عبارت دیگر، سپاه از سه چهار ماه پیش از حمله اسرائیل، بیش از آنکه نگران حمله اسرائیل باشد، نگران یک جنبش اجتماعی خطرناک‌تر از جنبش مهسا بود. ستاد برخورد با وضع فوق‌العاده تشکیل شد و به‌ویژه بعد از شروع مذاکره با آمریکا، قوه قضاییه، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه بر بگیروببندها افزودند و اعدام‌ها سرعت گرفت.

تحلیل مشاوران رهبر جمهوری اسلامی بر این بود که ترامپ کاری ندارد ما چند نفر را می‌کشیم و می‌گیریم و می‌بندیم. بنابراین باید از مردم زهر چشم بگیریم تا فیلشان یاد هندوستان نکند، اما اسرائیل با حمایت ضمنی ایالات متحده ناگهان تمام رویاهای رژیم را به کابوس تبدیل کرد؛ همان رژیمی که وعده داده بود در صورت حمله اسرائیل و آمریکا با حمله موشکی به اسرائیل و تاسیسات نظامی آمریکا در منطقه، بستن تنگه هرمز و متوقف کردن صادرات نفتی از خلیج فارس انتقام خواهد گرفت.

در همان زمان یکی دو تلویزیون عربی وابسته به رژیم مدعی شدند که در حال حاضر بیش از صدها موشک میان‌برد و دوربرد و پهپادهای انتحاری از پایگاه‌ها و سکوهای ثابت به سمت تاسیسات و پایگاه‌های اقتصادی و نظامی در کشورهای همسایه در سواحل خلیج فارس آماده پروازند.

در مورد موضع طبقه سیاسی جمهوری اسلامی در رابطه با این گزینه، فرماندهان بسیج، سپاه پاسداران و سرویس‌های امنیتی، به‌ویژه ذوب‌شدگان در ولایت، خواستار اقدام‌های پیشگیرانه بودند. یکی از این افراد سردار شیرازی، مشاور نظامی و مسئول نظامی دفتر رهبر جمهوری اسلامی، بود که در نشستی گفته بود: «ما باید ۱۰۰ عملیات هم‌زمان انجام دهیم و قبل از اینکه مورداصابت قرار بگیریم، هزار موشک به اسرائیل، پایگاه‌های آمریکا در قطر و عراق و برخی تاسیسات نفتی و اقتصادی در منطقه پرتاب کنیم. به این ترتیب، آمریکا و متحدانش را فلج خواهیم کرد.»

با این حال سرانجام این اسرائیل بود که با حمایت ضمنی ایالات متحده، به بیش از هزار هدف نظامی در چهار سوی ایران حمله کرد، ده‌ها تن از فرماندهان مشهور رژیم را به قتل رساند و گزینه‌های رژیم در پاسخ به اسرائیل، یک به یک به دیوار خوردند و به جای آن، از همان فردای حمله اسرائیل، بخش اخیر طرح «وضعیت فوق‌العاده» یعنی سرکوب مردم این بار با دستگیری هرجوان موبایل‌به‌دست و هر کوله‌بر کرد و بلوچ به‌عنوان جاسوس اسرائیل را به مرحله اجرا گذاشتند.

بازهم می‌گویم شکست سنگین، ویرانی صدها پایگاه و قرارگاه و مراکز ساخت و و تولید سلاح و البته تاسیسات اتمی، در اهداف رژیم برای سرکوبی و قلع‌وقمع هر جنبشی در پرتو حمله اسرائیل ذره‌ای تغییری ایجاد نکرد. رهبر جمهوری اسلامی به غیبت صغری رفته، اما با استناد به گزارش‌هایی که این روزها خوانده‌ایم و شنیده‌ایم، در وحشت از مردمی که از او در هر شرایطی سوال خواهند کرد که «مردک جبون در لحظه‌های ویرانی وطن کجا بودی؟ همچنان مقابله با هرنوع حرکت مردمی در صدر اولویت‌هایش بود و هست.

حال ما در این سوی مرزهای میهن آیا می‌توانیم ملتی را که زیرآتش و درد و ویرانی، با تورم ۵۵ درصدی، گرانی وحشتناک، ترس از وحشی‌گری‌های رژیم و تشکیلات سرکوبش و ده‌ها کمبود روبرو است، ملامت کنیم که چرا به مقابله با رژیم برنخاستی و مانع از خروج فرزندت به خیابان و احتمالا کور شدنش شدی؟

یک جنبش علاوه بر پیش‌زمینه‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، باید در برابر کسانی که مشارکتشان را در جنبش انتظار دارد، چشم‌اندازی از فردای بعد از پیروزی را قرار دهد.

در طول این ۴۶ سال، مخالفان رژیم کدام همدلی و همبستگی را با هم نشان داده‌اند؟ شما فقط ملاحظه کنید ما در طول این سال‌ها بر سر کسانی که سرمایه‌های ملی ما بودند، چه بلایی آورده‌ایم. فقط کافی است با مراجعه به سایت‌ها و پایگاه‌های سیاسی و اجتماعی دایر در عرصه اپوزیسیون، حملاتی را که به شاهزاده رضا پهلوی شد و دروغ‌هایی را که به او نسبت دادند بررسی کنیم.

در چنین شرایطی آیا انتظار داریم مردم ما با چشم بسته از جان و جهان خویش بگذرند؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*