بدون شک حتی نتانیاهو هم سرانجام مجبور خواهد شد فلسطین را به رسمیت بشناسد
علیرضا نوریزاده نویسنده و روزنامهنگار
پنج شنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲ برابر با ۴ ژانویه ۲۰۲۴ ۱۱:۰۰
از روز پیدایش اسرائیل تا مرحله بعد از مذاکرات فردای جنگ اکتبر ۱۹۷۳، کابوس هولوکاست اقلیمی لحظهای اسرائیل را رها نکرد. روزگاری حاج الحسینی، مفتی قدس، احمد الشقیری، رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین که قرار بود آنها را به دریا بریزد، و جمال عبدالناصر و ژنرالهای سوری و طرح نابودی اسرائیل بزرگانی چون بن گورین، گلدا مایر، موشه دایان و ابا ایبن را وحشتزده میکردند اما اسرائیل در رویارویی با آنان کابوس خود را به آنها داد تا همواره در وحشت باشند.
عرفات کابوس نبود، چون اسرائیل حتی از خلوتهای شبانه او هم باخبر بود. در تمام نبردها اسرائیل دست بالا را یافت. به جز جنگ رمضان که گلدا مایر و موشه دایان در آغاز نبرد طعم شکست را چشیدند اما با سفر انورسادات به بیتالمقدس کابوس کهن زائل شد.
اسرائیل با پیچاندن گوش حافظ الاسد به او هشدار داد علیرغم از دست دادن جولان، خطایی نکند. این نصیحت را پسر دیکتاتور دمشق هم به گوش جان دنبال کرد. برای اسرائیل تهدیدهای صدام حسین و قذافی و عروسکهای روسی و یمن جنوبی هیچکدام کابوسزا نبودند. این خمینی بود که این کابوس را زنده نگه داشت.
اما ۷ اکتبر ۲۰۲۳ از مقوله دیگری بود. عملیات طوفان الاقصی سه نکته را برای اسرائیل آشکار کرد: اینها که با دو هزار تن چنین کردند، با ده و صد هزار و… چه خواهند کرد؟ دوم اینکه امروز حماس را نابود کنی، فردا حماسهای دیگر در راهاند و سرانجام دو دشمن اصلی بهمراتب قویتر منتظر لحظه موعودند: حزبالله فرزند ولایت فقیه و رژیم جهل و جور و فساد و کین ولی فقیه با پول و سلاح که در اندیشه نابودی اسرائیل بلکه قوم یهودند.
ژنرالها و استراتژیستهای اسرائیل در حین عملیات به غور نشستند. گشودن دو جبهه دیگر نه به مصلحت است و نه عاقبتش معلوم؛ پس اول باید سر حماس را به سنگ کوفت و بعد سراغ حزبالله و سرانجام جمهوری اسلامی رفت. خامنهای که بعد از ۷ اکتبر بازو میبوسید، یک میلیارد بودجه به هوافضای سپاه میداد تا موشکهای خیبر ۲ و ۳ و۴ بسازند و پروژه اتمی را بهسرعت دنبال کنند، ناگهان چنان وحشتزده شد که دوست و دشمنش به حیرت افتادند اما اسرائیل طرحش را دنبال کرد.
از آن روز، در غزه و جنین و ساحل غربی رود اردن صدها تن از جنگجویان حماس و جهاد اسلامی به قتل رسیدند.
روز ۲۶ اکتبر حسن العبدالله، رئیس آرایه راکتی حماس، در شمال خان یونس کشته شد. غروب همان روز اسرائیل اعلام کرد سه فرمانده ارشد گردان از تیپ دفاع غزه حماس را کشته است: رفعت عباس، فرمانده گردان، ابراهیم جدبا، معاون فرمانده و طارق معروف، فرمانده پشتیبانی رزمی. طبق اظهارات نیروهای دفاعی اسرائیل، گردان مذکور جزو تیپ شهر غزه حماس است که «مهمترین تیپ سازمان تروریستی حماس» محسوب میشود.
۲۶ نوامبر ویل رجب، رفعت سلمان، ایمن صیام و احمد الغندور (ابوعنس)، عضو شورای نظامی حماس، و دو تن از جهاد اسلامیها به قتل رسیدند. اسرائیل البته به دنبال یحیی سنوار، فرمانده گروه عزالدین قسام و عملیات حماس، و صالح العاروری، نایب اسماعیل هنیه و طراح عملیات غزه، بود که بعد از ۱۵سال زندان به لبنان تبعید شده بود. سنوار سه بار از دام مرگ جست اما العاروری که مهمان حسن نصرالله و خوشنشین یکی از ساختمانهای پنج طبقه حزبالله در جنوب بیروت بود، به همراه سه تن از دستیارانش با سه موشکی که از پهپاد اسرائیلی شلیک شد، به قتل رسید.
العاروری رابط حماس و خامنهای بود و در مسلح کردن جوانان فلسطینی در غزه و ساحل غربی نقش اساسی داشت. او یکی از شخصیتهای برجسته حماس بود که با حزبالله لبنان و ایران روابط تنگاتنگی داشت و امسال بر آموزش ۵۰۰ نوجوان فلسطینی در اقلیم تفاح در جنوب لبنان به دست سپاه پاسداران و حزبالله نظارت داشت. او مسئول نظامی حماس در کرانه باختری هم بود و در تسلیح کردن آن نقش بسزایی داشت. از العاروی به عنوان فرمانده در سایه حماس نام برده میشد.
اسرائیل تا امروز بیش از دهها تن از جنگجویان حزبالله از جمله ۱۱ فرماندهاش را به قتل رسانده است. حسن نصرالله هم مثل آن همشهری ما است که این سوی زایندهرود به مخالفش میگفت اگر مردی بیا این طرف تا خدمتت برسم و حریف پاسخ میداد مرد که هستم ولی آب خیلی سرده. حسن آقا آگاه بود که اگر خاطر خطیر بنیامین را مکدر کند، امکان بسیار است که به لقاالله اعزام شود. اسرائیل هم طرحهایش را آرامآرام و با حوصله دنبال میکند.
در مورد ایران، هک کردن برق و بنزین و سرویس غذای آماده البته کار ایذایی مهمی بود اما ضربه بعدی چنان فرو آمد که کمر سیدعلی شکست. بعد از قتل قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد، خامنهای بر آن شد تا مانع ظهور پهلوان دیگری شود. بنابراین به جای محسن چیذری، جانشین بالقوه سلیمانی، یا مجید علوی، مسئول عملیات سپاه قدس، نامحبوبترین و بیسوادترین دستیار سلیمانی یعنی اسماعیل قاآنی را به جانشینی او برگزید. اما در درون سپاه، اهل بخیه میدانستند که در رده فرماندهی ایرج مسجدی، سفیر سابق در عراق، حاج رضی موسوی و سردار رضا سراج قرار دارند.
نام مسجدی چون از هدایت حماس و جهاد و حزبالله کنار رفت و مسئول پرونده عراق شد، از فهرست سیاه اسرائیل خارج شد. سراج هم به صف دوم منتقل شد اما حاج رضی، مسئول لجستیک، آموزش و تسلیح حماس و جهاد و حزبالله با دنبالچههای عراقی و یمنیاش در صدر لیست قرار گرفت.
حاج رضی دیرسالی (۲۹ سال و ۸ ماه) در لبنان و سوریه بود به طوری که زبان او و همسر و فرزندانش در خانه عربی بود.
سیدرضی موسوی چهارم دیماه با سه موشک اسرائیلی به قتل رسید. پس از مرگش او را به زینبیه بردند و پس از آن جنازهاش به عراق و قم و مشهد رفت و بعد در شهرهای مذهبی عراق و در ادامه مشهد و تهران تشییع شد و سیدعلی رهبر نیز بر پیکرش نماز تظاهر خواند.
آیا اسرائیل حالا آرام گرفته است؟ پاسخ منفی است. این تازه اول پیکار است. برای تلآویو هیچ نوع گذشتی پذیرفتنی نیست؛ حتی اگر بایدن منافقانه با آن مخالفت بکند یا در سازمان ملل محکوم شود. عملکرد اسرائیل در غزه وحشتانگیز است. ۲۲ هزار کشته در جستوجوی چند صد حماسی و جهادی زیبنده یک دولت متمدن و مدرن نیست. اسرائیل نمیتواند حقوق ملت فلسطین را همچنان بعد از ۸۰ سال انکار کند.
بدون شک حتی نتانیاهو هم سرانجام مجبور خواهد شد فلسطین را در چارچوب قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت بعد از جنگ ژوئن به رسمیت بشناسد؛ اما زمانی که ابوهای فلسطینی، سادات لبنانی و دستاربهسرهای اشغالگر وطن ما و نوکرانشان قادر به فتنهگری نباشند.
در آیندهای نه چندان دور، وقتی اسماعیل هنیه و حسن نصرالله و سیدعلی خامنهای دیگر کارچرخانهای مرگ و ویرانی نیستند، اسرائیل و فلسطین در کنار هم فردای فرزندانشان را در زیر آسمانی که غرق آتش و دود نیست، رقم خواهند زد. من به این حقیقت نیمقرن پیش در شعری از سالم جبران پی بردم:
عصر با حیفا از دانشگاه بیرون زدیم
نه من میگویم تو یهودی هستی و نه او هویت عربی مرا به رخ میکشد
کافه اسحق بسته بود
او هم ما دو دلداده را دوست دارد
به خیابان نخله رسیدیم، کافهای آنجا است
روی تابلویی نوشته بودند:
ورود سگ و فلسطینی ممنوع است
حیفا اما دست مرا گرفت و به درون شد
فردا روبروی تو خانه میسازیم و فرزندان ما از جلو کافهات رژه میروند
آیا بازهم ورود انسان ممنوع خواهد بود؟
سوگند به موسی و یعقوب و ابراهیم
سوگند به خدای مسیح و محمد
ما خانهمان را بعد از عروسی با هم میسازیم
با شراب حیفا از مهمانانمان پذیرایی میکنیم
دو فرزند خواهیم داشت
سالیا و مهیار
و خورشید هر بامداد
خانه ما را با نور
خواهد شست