میخواهم بسیار فشرده، نظرم را راجع به روش رسیدن به سوسیال دموکراسی در ایران و شیوههای همکاری و همگامی سوسیال دموکراتها با دیگر جریانها بیان کنم.
نخست، باید تاکید کنم سوسیال دموکراسی یک جریان یا بلوک سیاسی است و در خود احزاب گوناگونی دارد که تاکیدشان بر مشکلات جامعه و شیوهی حل مشکلات آن متفاوت است، ولی همگی به ایدهی اصلی سوسیال دموکراسی یعنی دموکراسی، همبستگی ملی، رفاه عمومی، خشونتپرهیزی، آزادی عقیده و مذهب، کرامت انسان و اصلاح تدریجی جامعه با همکاری دیگر بلوکهای سیاسی، وفادارند.
دوم اینکه، سوسیال دموکراسی یک جریان دموکراتیک و اصلاحطلب است و همواره در یک نظام چندحزبی و یا کثرتگرا در رقابت و همکاری با دیگر بلوکهای چپ، لیبرال و محافظهکار فعالیت میکند. فعالیت جبههای و همکاری بینبلوکها برای سوسیال دموکراتها یک اجبار و نیاز سیاسی نیست بلکه یک دیدگاه نظری، خواست و هدف سیاسی است.
با این دیدگاه، برای ما سوسیال دموکراتها، هم حزب سوسیال دموکرات و هم جبههی وسیع متشکل از سایر بلوکهای سیاسی، اهمیت حیاتی دارد.
اکنون دورانی جدیدی است: هم از نظر سیاسی و هم از نظر فنی و تکنولوژیک.
امکانات فناوری نوین، ارتباطات و خبررسانی را آسانتر و گستردهتر کرده و شکلهای گوناگون گفتگو را فراهم آورده است.
آیا تشکلهای سنتی کارکرد خود را از دست دادهاند؟
آیا تشکلهای مجازی میتوانند جای سازمانها و احزاب و جبههها را بگیرند؟
جواب من، یک نه قاطعانه است: نه.
برای مبارزهی پیگیر جهت دستیابی به دموکراسی، آزادی و رفاه درایران، انسجام احزاب، بلوکهای سیاسی، تشکلهای صنفی و مدنی و جبههی گسترده احزاب و سازمانها و شخصیتها، لازم و ضروی است.
رسانههای اجتماعی مدرن، تنها ابزارهای لازم و ضروری برای بالابردن کیفیت دموکراسی درونسازمانی و یا ارتباط گستردهتر با تودهها و بسیج آسانتر آنها فراهم میکنند، نمیتواند و نباید جایگزین تشکلها شوند.
جمهوری اسلامی با عملکرد چهل ساله نشان داده است که اصلاحناپذیر و اصلیترین سد پیشرفت، آسایش و آرامش جامعهی ایران است.
ایران پساجمهوری اسلامی، ایرانِ همهی مردم، و ایرانی چند حزبی و کثرتگراست. احزاب و سازمانها گوناگون به نسبت اعتمادی که مردم به آنها دارند و به نسبت آرائی که از مردم بهدست میآورند در تصمیمگیریها و سرنوشت کشور شرکت میکنند.
بازهی سیاسی و ایدئولوژیک جبههی گذار از جمهوری اسلامی، بسیار گسترده است و طیفهای گوناگون ایدئولوژیک و سیاسی را در بر میگیرد: جمهوریخواهان، مشروطهخواهان، لیبرالها، ملیون، سوسیالدموکراتها، محافظهکاران و چپها.
هر گونه تلاش برای حذف نیروهای سکولار و دموکراتِ خواهان گذار از جمهوری اسلامی، حرکتی است در جهت بقای جمهوری اسلامی.
هیچ جریان سیاسی خواهان گذار را نباید از جبهه حذف کرد.
باید شیوههای همکاری را آموخت و با گفتگوهای پیاپی، در روشن شدن و نزدیککردن مواضع یکدیگر کوشید. بلوکهای گوناگون باید نخست خود را منسجم و برنامههای خود برای گذار و سیمای جامعه پس از جمهوری اسلامی را تدوین و منتشر کنند تا شناختها عمیقتر، سوء تفاهمها و ابهامات برطرف، و راه برای همکاری باز شود.
سپس، باید فصل مشترکها را بشناسیم و حول آنها متحد شویم.
سوسیال دموکراتهای ایران یکی از ستونهای اصلی جبههی گستردهی گذار از جمهوری اسلامی هستند.
سوسیال دموکراتهای جهان، در تاریخ کارنامهای مثبت و تجربه غنی در همکاری با بلوکها سیاسی دیگر در ساختن جامعه رفاه بربستر جامعه ویرانشده از جنگ، فقر و دیکتاتوری دارند. سوسیالدموکراتهای آلمان، سوئد و سایر کشورهای اسکاندیناوی و اروپای مرکزی، بر بستر جامعه ویران شده در دوران فاشیسم و یا در جامعههای بسیار فقیر با امکانات کم و منابع طبیعی بسیار محدود با همکاری، همیاری، دموکراسی، رواداری، خشونتپرهیزی، همبستگی ملی و اصلاح تدریجی، جامعه رفاه عمومی را بنا کردند.
ما سوسیال دموکراتها می خواهیم جامعهای مرفه مبتنی بر دموکراسی و حقوق برابر با روشهای اصلاحی بسازیم. هدف سوسیال دموکراسی، انسانهای آزاد و برابر در جامعهای رفاه همگانی با روحیهی همبستگی است.
همبستگی در جامعه از درک نیاز و وابستگی متقابل همه ما به هم شکل میگیرد و ژرف میشود. یک جامعه خوب با همکاری، ملاحظه و احترام متقابل ساخته میشود. این اصل هم در دوران گذار و هم در دوران سازندگی صادق است.
از اینرو، همکاری برای ما سوسیال دموکراتها اصل است و محتوای برنامهی نیروها برای حکومت پساجمهوری اسلامی بغایت تعیینکننده.
رژیم با روشهای گوناگونی تلاش در پیشگیری از شکل گرفتن جبههای گسترده علیه جمهوری اسلامی دارد. از آن میان:
هرکسی که در میان مردم محبوب است و امکان بسیج مردم را دارد یا از میان بر میدارد، یا زندانی میکند و یا با انتشار اطلاعات نادرست به اعتبار آنها را در جامعه لطمه میزند.
از آنجائی که مهمترین وظیفهی جنبش ما، گذار از جمهوری اسلامی و اصلیترین شرط گذار، اتحاد و همگامی همه نیروهای ضدرژیم است، به هرگونه موضعگیری در ظاهر انقلابی ولی در عمل تفرقهافکن باید با دیدهی تردید نگریست.
ما سوسیال دموکراتها، از فشرده شدن صفها و روشنشدن برنامه و روش مبارزه و ترسیم سیمای حکومت پساجمهوری اسلامی از سوی همهی سازمانها و حزبها و همه بلوکهای سیاسی رقیب ما خوشحال میشویم و خود نیز تمام تلاش و نیروی خودرا برای تشکیل یک حزب سوسیال دموکرات قوی با پایگاه مردمی و یک جبههی گستردهی سکولار، دموکرات و روادار، برای گذار از جمهوری اسلامی بهکار میگیریم.
در پایان میخواهم بر روی دو نکتهی مهم پافشاری کنم:
۱. خشونتپرهیزی
خشونتپرهیزی و خودداری از تخریب باید در سراسر جنبش ما و همهی کنشهای ما ساری و جاری باشد، طوری که از ویژگی بنیادی و آشکار جنبش گذار از جمهوری اسلامی شود.
عدم خشونت پساجمهوری اسلامی، به همان اهمیتِ عدم خشونت در سرنگونی رژیم است. با پایبندی به اعلامیهی جهانی حقوق بشر و پیماننامههای پیوست آن و با اعتقاد راسخ به لغو مجازات اعدام و عفو عمومی، هدف ما برقراری دموکراسی در ایران است نه اعمال خشونت و یا انتفام گرفتن از رهبران و مسئولان جمهوری اسلامی.
۲. انفراد
پدیده انفراد و تشکلگریزی باید به دقت در سطح جنبش شکافته شود. منفرد بودن و عدم توانائی در همکاری و همقدمی با دیگران، یک ارزش نیست، بلکه یک ضدارزش است. به آنهائی که با افتخار میگویند: من به هیچ جریانی وابسته نیستم، باید گفت: عزیزم هنر نکردی که نمیتوانی با دیگران همکاری و همقدمی کنی. در این دورانی که اتحاد و همقدمی برای جنبش سرنوشتساز است، افتخار در همکاری و همقدمی است، نه در انزوا و انفراد و تشکلستیزی.
ما ضمن گرامیداشت خاطره و الهامگیری از عزیزانی چون شاهپور بختیار، داریوش و پروانه فروهر، عبدالرحمان قاسملو، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده و صدها کوشندگان دیگر در راه تشکل صنفی و سیاسی مردم ایران، باید به تلاش عزیزانی که اکنون جان، مال، وقت، انرژی و آسایش خود را صرف متشکلشدن جنبش میکنند ارج بگذاریم و به آنها افتخار کنیم و ناخشنودی خودمان را به منفردان و تشکلستیزان، آشکارا نشان دهیم.
ویرایش نخست ۲۶ دیماه ۱۳۹۹ (۱۵ ژانویه ۲۰۲۱)
بهروز شده ۶ فروردین ۱۴۰۰ (۲۶ مارس ۲۰۲۱)
احد قربانی دهناری
گوتنبرگ، سوئد