مقدمه: نگاه ها در دوران کرونایی
جهان سخت درگیر اپیدمی ویروس کرونا است. این اپیدمی همه انسانهای گیتی را به واکنش واداشته و پزشکان و سیاستمداران و دانشمندان و اقتصاددانان و جامعه شناسان و روانکاوان و روانپزشکان را به چالش بیسابقه کشانده است. در جامعه شناسی گفتاری وجود دارد در باره «داده کامل» و آن بمعنای پدیده ای است که دارای پیچیدگی گسترده و همه جانبه می باشد. امروز واژه «کرونا» همان داده کامل است که جهانی از پدیده ها را در برابر ما میگشاید: ویروس های ناشناخته، سلامتی و بهداشت انسانها، سیاست دولت ها، سامان درمانی کشوری و جهانی، ویرانگری زیست محیطی، اقتصاد جهانی شده، بستگی ها و پیوندهای تنگاتنگ انسانها در جهان، دین و دانش و بیماری ها، الگوی مدیریت خانواده و جامعه، مدیریت جهانی کشورها، سازماندهی کار و تولید و مصرف، همبستگی همه انسانها در برابر خطرهای فراگیر، بافت اجتماعی شکننده و روان های آسیب دیده، رابطه انسان و طبیعت، مسئولیت بازیگران، خودپرستی افراطی و بسیاری پدیده های دیگر در همین کرونا جمع شده اند.
هم اکنون باید از یکسو شرایط تاریخی پیدایش کروناویروس را شناخت، آسیب ها را ارزیابی علمی نمود و پرسش های زیر را مورد توجه قرار داد: عوامل آفریننده این اپیدمی کدامند؟ چرا از چین آغاز شد؟ چگونه به کشورهای دیگر انتقال یافت؟ سیاست مقابله جوئی با این اپیدمی چگونه بود؟ کدام عوامل رشد تند این اپیدمی را آسان نمودند؟ کدام سیاست موثرترین مقابله را سامان داد؟ از سوی دیگر باید در باره پی آمدها و فرجام این دوران کرونایی فکر کرد و برای آینده طرح ریخت. این رویداد بحران زا چه نتایجی برای سیاست و اقتصاد و جامعه و فرهنگ و محیط زیست و دیپلوماسی و انسان و اخلاق بوجود می آورد؟ این رویداد تراژیک آیا می تواند عادت های کهنه و خرافه های دینی مزمن و رفتارهای تربیتی و اجتماعی سرسخت را به عقب براند و منجر به زایش کردارهای تازه شود؟
با این بحران، ما در پایان «جهانی شدن» اقتصاد نیستیم ولی مدیریت و تقسیم کار تولیدی و صنعتی شیوه دیگری را می طلبد. برای نمونه اگر همه جهان برای ماسک های بهداشتی و برخی داروها و آنتی بیوتیک ها به چین وابسته بماند، در تنش های خطرناک دیگر، آسیب های انسانی و زیانهای کشوری چگونه قابل مهار میباشند؟ این اپیدمی در هجوم خود به ساختار جمعیتی، از افراد سالخورده و گروه های حساس اجتماع تعداد زیادی قربانی میگیرد، حال چگونه سیاست بهداشتی در کشورها را باید تنظیم نمود تا از سیاست «مالتوسی» بدور باشیم؟ با توجه به سرعت بحرانهای بعدی و آسیبهای اجتماعی، چگونه دولت رفاه خود را باید دوباره تعریف کند؟ بطور مسلم اقتصاد بازار بنیاد لازم است ولی نقش دولت در اجتماع و اقتصاد چگونه دقیقتر می شود؟
از سالهای هفتاد میلادی ربات ها و تکنیک های اتوماتیک و الکترونیکی جای مکانیک را گرفتند و صنایع و تولید مدرن شدند و سپس از سالهای دو هزار میلادی با دانش سیستم های هوشمند و شبکه جهانی اینترنت، یک دوران تاریخی تازه در علوم و فناوری و شیوه فکر و رفتار انسان آغاز شد. هم اکنون با اپیدمی کرونای جهانی، یک جهش بزرگ در همین زمینه آغاز شده است. در بستر همین تکنولوژی های ساختار ساز، سازمانها و بنگاههای اقتصادی، نهادهای پژوهشی و نهادهای آموزشی و دانشگاهی، نظام پیام رسانی و خبر دهی و خبر گیری، نظام پزشکی و الگوی تشخیص بیماری و اقدامهای درمانی، سیستم بازرگانی و شهرسازی، ارتباط میان انسانها و تاثیرگذاری بر مغز، الگوی خانواده و پرورش فرزندان، رفتار و کردار سکسی و مناسبات عاطفی، همه و همه در حال تجربه تغییر های آشکار و پنهان هستند. کرونا عامل شتاب در تاریخ است.
اینگونه پدیده ها و تغییرها بصورت های گوناگون در همه جامعه های بشری خود را نشان میدهند. ولی نگاه جامعه شناختی می طلبد تا به عمق برویم. در ضمن در برخی کشورها ویژگی های اساسی دیگری وجود دارد که باید مورد بررسی علمی قرار گیرند. بعنوان نمونه ایران دارای حکومتی دینی و استبدادی و طرفدار تبعیض سیاسی و دینی و اجتماعی و جنسیتی است. این حکومت، ویرانگر منابع طبیعی است و عامل مهمی در افزایش گرمایش زمین بشمار می آید. این حکومت دارای ذاتی دینی بوده و بناگزیر با اشاعه شیعه گری و خرافه های قرآنی، گرایش های خردگرا و خودمختارانه شهروندی را فلج کرده و تخریب میکند و روند سکولاریزاسیون در اجتماع را کند میکند. حمله کرونا در جامعه ما از طریق همین دستگاه حکومتی و دینی میسر می گردد. قم، شهر مظهر شیعه گری، شهر شفا دهنده و شهری که به بهشت راه دارد، به دروازه ورود کرونا و ماشین مرگ در ایران تبدیل میشود.
ما در یک دوره تاریخی جهانی شده قرار داریم. بینش ناسیونالیستی و محلی گرا نامناسب است و همکاری فشرده و پویای جهانی لازم است. آنتروپولوژی کنونی انسان را تعریف کنیم. پرسش بزرگ فلسفی این دوران کدامست؟ رابطه اقتصاد و اکولوژی چه باید باشد؟ این بحران دردناک در جهان و ایران همه را متاثر کرده و خواهد کرد. برخی تاثیرها زودگذر و برخی چه بسا پایدار باشد. قدرت سودپرستی افراطی و قدرت عادت در جامعه، میزان تاثیر را تعیین خواهد کرد. حال چگونه جامعه ما به دوره کرونایی وارد شده و آسیب های ناشی از آن کدامند؟ قدرت سیاسی ترجیح میدهد مردم با کرونا کشته شوند تا شورش امکانپذیر نشود. کار شهروندان ایرانی در بستری از اضطراب چگونه مقاومت و چگونه زندگی میکنند؟ آخوند و نواندیش دینی کدام استراتژی را برای اجتناب از فروریزی باورهای دینی بکارخواهند گرفت؟ شهروند ایرانی با خرافه های دینی هزار ساله چه خواهد کرد؟ فیلسوف و جامعه شناس و روشنفکر چه نقد جدیدی در باره از خودبیگانگی ارائه داده و کدام فرهنگ را در جامعه گسترش خواهند داد؟ اثرات اجتماعی این دوره بر جامعه و روان انسان چه خواهد بود؟ نخبگان ایرانی چه نگاهی به جهان کرونایی و پساکرونایی دارند؟
بدنبال چنین پرسش هایی بود که از شماری از شخصیت های ایرانی، از میان همه گرایش های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و دینی، پرسیدم: در این دوره کرونایی حس شما چیست؟ پرسشی باز، ولی پاسخ هایی پربار بدستم رسید. نظرهای ارائه شده، در این مجموعه ای جامعه شناختی پیش روی شما، محصول این پرسشگری است. ما نیازمند تبادل نظر هستیم، ما به کارشناسی های یکدیگر احتیاج داریم، ما باید حس و شناخت خود را به اطلاع دیگران برسانیم. اگر قرنطینه ما را از یکدیگر دور میکند، این پرسش و نظر دهی شخصیت های ایرانی و ارائه این پاسخ ها، ما را برای تبادل نظر در کنار یکدیگر قرار میدهد.
یاد آوری چند نکته مهم در مورد این گردآوری و انتشار آن در اینجا:
یکم، اکثریت قاطع شخصیت هایی که این پرسش را دریافت کردند پاسخ خود را ارسال داشتند. از تمام پاسخ دهندگان متشکرم.
دوم، به همگی گفتم ۱۰ خط بنویسید. ولی پاسخ ها بلند و کوتاه شد و من حق نداشتم نوشته ها را تغییر دهم. همه نوشته ها بدون دستکاری و به ترتیب دریافت، خدمت شما عرضه می شود. شمار ۵۲ نوشته در این کتاب، جُنگی از افکار برای امروز و سندی برای فرداست. هر نوشته با یک شماره از نوشته دیگر جدا شده است.
سوم، برای اینکه این جُنگ یا مجموعه، با سرعت پخش شود، در سایت های خبری منتشر میشود. امید است انتشار این مجموعه بشکل یک کتاب نیز میسر گردد و اگر کسی بتواند این کار را انجام دهد، پیشاپیش به سهم خود سپاسگزاریم و روشن است که اگر درآمدی حاصل شد به کنشگران اجتماعی و زیست محیطی در ایران تعلق میگیرد.
چهارم، این جُنگ زیباست، زیرا نگاه های گوناگون را بنمایش می گذارد. هر شخصیت با توجه به حساسیت و بینش خود دوره کرونایی را بطور کوتاه ارزیابی میکند و با حس خود ژرفای یک تراژدی را بازگو میکند.
پنجم، هرکسی میتواند محتوای این جُنگ افکار را تحلیل کند و ویژگی های آنرا مشخص سازد. این جُنگ در برگیرنده حس ما در زندگی امروز و اندیشه هایی برای آینده ماست.
جلال ایجادی
جامعه شناس و زیستبومگرا، دانشگاه فرانسه
۰۸/۰۴/۲۰۲۰
نامهای نویسندگان:
اسماعیل نوری اعلا، الهیار کنگرلو، منوچهر رزم آرا، پیروز مجتهدزاده، نستور رخشانی، حنیف حیدرنژاد، ایرج ادیب زاده، حسین دولت آبادی، مهین میلانی، مرتضا رفیعی، محمدرضا شاهید، شکوه میرزادگی، ناهید حسینی، هادی خوجینیان، مهرداد بران، سیروس ملکوتى، بیژن افتخاری، حسن نایب هاشم، نیره انصاری، ف. م. سخن، جمشید فاروقی، علی لیمونادی، مجید اژنگ، فریدون خاوند، محسن بنائی (مزدک بامدادان)، حمید فروغ، بهزاد کشاورزی، منوچهرنامور آزاد، حمیدرضا جاودان، فرهنگ قاسمی، نوشابه امیری، میرزاآقا عسگری مانی، مهدی اصلانی، فریدون احمدی، حسین لاجوردی، حسن مکارمی، ثریا ندیم پور، شهلا شفیق، عطا هودشتیان، جمشید اسدی، بهروز بیات، مسعود نقره کار، انور میرستاری، عبدالله مهتدی، مهرداد درویش پور، نادر وهابی، عبدالستار دوشوکی، مسعود فتحی، اسماعیل وفا یغمائی، علیرضا مناف زاده، هوشنگ اسدی، محمد جلال چیمه (سحر)
۱
«ویروس کرونا» یک پدیدهء عادی و طبیعی است، اما «بحران جهان گستر کرونا» پدیده ای مرگبار است: حاصل دروغگوئی، نیرنگ، بی تفاوتی نسبت به جان آدمی، و سوء استفاده از موقعیت هائی که از دل نهادهائی برخاسته از شریف ترین آرزوهای بشری و، در عین حال، گمراه کننده ترین راه حل های ظاهراً علمی آن، برآمده است. اما در چشمی «آینده نگر» این واقعه مژدهء جانگداز فرارسیدن عصری نو نیز هست؛ عصر مذهب و خرافات زدائی؛ عصر عقب نشینی جریان لجام گسیختهء جهانی شدن و اندیشیدن به آلترناتیوهای منطقی تر و انسانی تر آن؛ عصر آگاه شدنی سازنده نسبت به خطرهای ناشی از فرارسیدن گریزناپذیر «دهکدهء جهانی». کرونا شبیه زایمان است: انسان آینده از دل همین چرک و خون و درد بیرون می آید تا شاید جهان دردگرفتهء ما را به دندهء نیک اش بگرداند؛ چرا که انسان از ظلماتی خطرناک تر از این ها بیرون آمده و به عصر روشنائی پا نهاده است. من در عمر خود بارها این تحول بسوی بهتر شدن را تجربه کرده ام.
اسماعیل نوری اعلا
شاعر، نویسنده و فعال سیاسی
۲
کرونا بسیاری از تحولات اجتماعی را از قبیل عدم قابلیت مذهب در حل مشکلات ، صداقت مراجع دینی، جایگزینی خرافه های فرهنگی مانند اسفند دود کردن و نظر گرفتن برای دفع بلا را تسریع بخشید. همچنین لزوم پرداختن به صنایع ساختن دستگاههای پزشکی مانند ونتیلیتور بجای غنی سازی اورانیوم را به صدر توجهات ملتها قرار داد. بعلاوه تهدیدی که ناگهان به همه نشان داد در زمان نزول بلایای عظیم ثروتمندان و فقرا به یک اندازه در معرض آسیب قرار دارند و انباشت ثروتهای افسانه ای به هیچوجه به نجات جان دارندگان آن ثروتها کمک نمیکند و استفاده بهینه از ثروتشان همانا سرمایه گذاری بر روی علم و اشاعه آن است. این امر عواقب و آثار بسیارمبارکی در آینده خواهد داشت.
الهیار کنگرلو
استاد دانشگاه در رشته فیزیک و عصب شناسی
۳
دوست گرامی جناب دکتر ایجادی با عرض ارادت و سپاس حضورتان اتفاق غیر منتظره پاندمی کرونا ویروس در هزاره سوم ورق جدید و سرنوشت سازی را برای بشرییت و دنیاابا عواقب اجتماعی و اقتصادی در ابعادی وسیع اغاز نموده است.بدون تردید میتوان نظر داد که دنییائی قبل از این پاندمی وجود داشت و دنییای دیگری بعد بوجود خواهد امد. جنب دکتر اجتماع مصرفی با ریخت و پاش که از ۱۹۵۰ ببعد بوجود امد از هر نظر بپایان رسیده.ازدیاد جمعییت به بیش از هشت میلییارد در اطراف ۲۰۳۰ و انقلاب نومریک روابط اجتماعی و انسانی را بطور کلی دگر گون نموده است. از نظر پزشگی صرفنظر از اینکه کورونا ۱۹ بمراتب قدرت ایذا ئیش و امکان انتشارش بسیار بالاست ولی بر خورد مسئولین اجرائی ممالک با ای خطر پاندمیک بسیار حیرت انگیز است.
در نظر بگیرید که پاندمی گریپ اسپانیایی در ۱۹۲۱ بیش از یک میلیون تلفات داشت و هر سال در فرانسه جنابعالی شاهد هستید که در حدود ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر فوت میکنند سه سال پیش گریپ «ان هاش ان ۱» نزدیک ۳۰۰۰ تلفات داشت. و جناب ایجادی بزبان بی زبانی و قاصر اردتمندتان در بوجود امدن این حادثه وخیم و خطرناک بسیار عواملی نه کمتر وخیم و خطرناک تر و احتمالان یک برخورد نظامی سوم جهانی قابل پیش بینی است. ارادتمندتان.
منوچهر رزم آرا
۴
چه می شود گفت جز اینکه در این شرایط کسی قدرت در ابرقدرت جهانی امریکا را در دست دارد که نه تنها کمتیرن ارزشی براب محیط زیست و صلح و ثبات جهانی ندارد بلکه حتی در بحث های مربوط به بحران جهانی کرونا هم از سر عقده و تبلیغات سیاسی حرف می زند و عشق می کند که اپیدمی ویروسی کرونا را “بیماری چینی” نام دهد – چه جای تاسف است که چه کوته فکرانی بر بلندتریم سکوی مدیریت امور جهانی تکیه زده اند.
پیروز مجتهدزاده
استاد دانشگاه
۵
برای نخستین بار در دوران زندگی ام به یک دلهره جهانی پی بردم و چنین می اندیشم که من در این سهش (حس) تنها نیستم. ترس آدم از آدم در گستره جهانی با فراگیری یک ویروس وشمار مردگان در پهنای کره زمین تا بامروز ۶۰ هزار و بیش از یک میلیون بیمار گرفتار. در این میان حکومت اسلامی ایران و چین برخوردی سیاسی به این پیشامد نا گوار داشته اند ؛ بویژه جمهوری اسلامی که ارزشی برای جان شهروندان ایران نمی گزارد. در این میان سفره ناتوانی دو بینش دینی(خرافه ها در دینها ) و سیاسی سرمایه پرستانه بر چیده شد. باشد که آینده آدمها و نگاهشان در رفتار درست با یک دیگر و با زاستار (طبیعت) دگر گون شود و نادرستی ها به کناری خواهند رفت؛ به امید آن روز اگر نگاه خوش بینانه ای به آینده بیفکنیم.
نستور رخشانی
هنرمند نقاش
۶
بیماری کوئید ۱۹ یا به زبان عمومی کُرونا، نشان داد که بشر تا کجا هنوز در برابر طبیعت آسیب پذیراست و می تواند غافلگیر شود. آیا کرونا حاصل ناسازگاری بشر با طبیعت و از دست رفتن توازن بین انسان و زیاده خواهی هایش از یک سو و استثمار و نابودی طبیعت از سوی دیگر می باشد؟ این را تحقیقات آینده دانشمندان نشان خواهد داد. آیا غافاگیری کشورهای مختلف نشان از عدم نبود یک سیستم کارآمد و به روز شده تامین اجتماعی و تامین بهداشت است؟ در برخی کشورها مانند سنگاپور و کره جنوبی کرونا به سرعت به کنترل درآمد، حال آنکه در بخی کشورها همچنان بی محابا قربانی می گیرد. در یک کلام، کرونا نظم سیاسی- اجتماعی- اقتصادی زمانه ما را به هم زد و بعد از جنگ جهای دوم بیشترین چالش ها را با خود به همراه آورده است. تازه، پس لرزه های بعدی آن در زمینه بیکاری، فقر و بسیاری نابسامانی های اقتصادی- اجتماعی دیگر هنوز در راه است. بشر به مدد علم بر کرونا پیروز خواهد شد و خرافات و مذهب، بازنده از آن بیرون خواهد آمد. اما رابطه انسان با خود و نگاه او به جهان و هستی نیز تغییر خواهد کرد. کرونا همانقدر که اکنون یک چالش جدی است که انسان ها را به کام خود می کشد، می تواند به فرصتی برای دیدن همدیگر وعشق و محبت به انسان و طبیعت تبدیل شده و پایه های خِرد و خِرد اندیشی در رهبری سیاسی کشورها را تقویت و سود جوئی بی حد و مرز را محار را بزند. تقویت نقش جامعه مدنی و مشارکت دادن هرچه بیشتر آن در تصمیم گیری های کلان سیاسی اقتصادی- اجتماعی می تواند تضمینی در این مسیر باشد.
حنیف حیدرنژاد
مددکار اجتماعی و مشاور روحی-اجتماعی
۷
جلال جان کرونا یک پیام مهم به انسان داد برایش مرزی و پاسپورتی وجود ندارد پولدار و فقیر قدرتمند و بدون قدرت فرقی برایش ندارند جهانیان نیازمند هم هستند کره ی زمین بدون انسان بهتر نفس می کشد هوای شهر ها تازه تر و بهتر می شوند پرندگانی که مدت ها ناپدید شده بودند دوباره به پارک ها و باغ ها بازگشته اند لایه ی اوزون رو به بهبود است آقا یا خانم کرونا نشان داد دنیا چقدر به هم متصل است میلیونها پول هم داشته باشی اکسیژن که به ریه هات نرسه خفه می شی سیاره زمین و کهکشان ها بدون انسان هم زندگی شان را ادامه میدن کرونا به انسان این پیام را داد که یادتون باشه شما مهمانید صاحب خانه نیستید حالا پوتین باشین یا ترامپ یا هر دیوانه و دیکتاتور دیگه فرقی نمی کنه فمن ها در درمیدان اصلی واتیکان همانجا که پاپ مسخره اورادش را می خواند صلیب ها را به ماتحت شان می کنند مسخره تر امامزاده ها هستند که خود منشاء ویروس اند وکسی انتظار معجزه از آن ها ندارد مقدس دیگر واژه ی متروک شده ای ست هر شب برج ایفل بانوی آهنین پیام می دهد که در خانه بمانید…!!!
ایرج ادیب زاده
روزنامه نگار
۸
بهار مرگبار، بهار بی سر و صدا از راه رسیدهاست و با حیرت، در کوچهها و خیابانهای خالی و خلوت و خاموش شهرها و روستاها پرسه میزند و مبهوت بههمه جا مینگرد: «راستی انسانها کجا رفتند؟» انسانها از وحشت «کرونا» به خانهها گریختهاند و در پناه دیوارها و پنجرهها سنگر گرفتهاند و در فرنطینه به سر می برند. بهار پرسه زنان، درماندگی انسان را نظاره میکند و با نار و عشوه به مردم اندوهگین و هراسان، که پشت پنجره ها، از راه دور به تماشای شکوفهها ایستاده اند، لبخند میزند: «آهای، کو شاعری تا در ستایش زیبائی من شعری بسرایند؟» شاعرها خاموشند، شاعرها در بهار مرگبار امسال افسرده و غمگیناند و لب از لب بر نمیدارند.
در بهار امسال، ناقوس کلیساها هر روز و هرساعت مرگ تازهای را فریاد میکشند و ما در آغاز سال نو خورشیدی، با دلهره و اضطراب جنازههائی را در صفحه تلویزیون میشماریم که آنها را هرگز ندیدهایم و نمیشناسیم، جنازههائی که پدر و مادر و یا خواهر و برادر کسانی بودهاند که در این اوضاع و احوال بحرانی و در شرایطی که مرگ در کوچه و برزن پرسه میزند، در خاموشی به خاک سپرده میشوند و بازماندگان آنها حتا حق گردهمائی و عزاداری ندارند. ما کرخت، گیج و منگ شدهایم، از اخبار فاجعهها و مصیبتها اشباع شدهایم و اندوه سر ریز میکند.
آری، بشریّت دوران تازهای را به تلخی تجربه میکند که از آغاز حیات آدمی بر روی کره زمین، تا اکنون سابقه نداشتهاست. اضطراب، هراس و درماندگی همگانی! «ویروسی تاجدار»، این نوزاد طبیعتِ خشمگین، بشریّت را در چهار گوشه دنیا به گروگان گرفته است و هر روز کشتار میکند. «کرونا ویروس»، در این روزهای بحرانی، خواب خوش را از چشم جهانحواران و صاحبان سرمایه پرانده و آنها را وحشتزده و سراسیمه کردهاست. مردمانی که گمان میکردند حریف از میدان نبرد به در کرده، همه چیز بر وفق مراداست و آنها دنیا را بر سرانگشت میچرخانند و اداره میکنند، اینک در برابر این دشمن نامرئی به عجز زانو زدهاند و بهزاری از مردم میخواهند تا در خانه بمانند. بله، در بهار مرگبار امسال زندگی تعطیل شدهاست. تمام! باری، این روزها ویروس تاجدار به اربابان دنیا نهیب میزند و هشدار می دهد: اشتباه کرده اید آقایان…دنیا را به بن بست کشاندهاید، زندگی را آلوده و مسموم کردهاید. بله آقایان، شما طبیعت زیبا، بهداشت عمومی و سلامت جامعه را فدای رشد سرمایه و مال اندوزی کرده اید، شما میلیونها انسانی را که زیر خط فقر و در سیاهروزی به سر میبرند، نادیده گرفتهاید و مستانه، باده سرخوشی سرکشیده اید. آقایان، آگاه باشید، اگر، اگر در بر همین پاشنه بچرخد، و اگر «نظام سرمایه داری» علاج نشود، در آینده نه چندان دور، بحرانی بدتر «کرونا ویروس» در انتظار شما خواهد بود و بزودی سرمایه و سرمایه داری، بشریت را نابود خواهد کرد. آغاز بهار ۲۰۲۰ حومه پاریس
حسین دولت آبادی
نویسنده
۹
این دوران کورونا ویروس مقطعی است که آیندگان آن را قبل از کورونا و بعد از کورونا خواهند خواند. مقطعی که سرانجام به نظر من بشر می فهمد که سلامت هرفرد در گرو سلامت، آرامش و امنیت تک تک افراد از فقیر و ثروتمند است. من امیدوارم. گمان می کنم که دیگر تمام شد بازی هایی که آنها با مردم راه انداخته بودند. جوامع مصرفی که جهت بهره وری بیشتر برای مردم تعیین می کردند که چه کار کنند، چه دوست داشته باشند، کجا بروند. ماهی ها به آب بازگشته اند بلبلان به چمن زمین نفس می کشد. کورونا کورونا. دنیا با کورونا یاد می گیرد به جای جنگ افروزی به سلامت و امنیت زمین و زمینیان بپردازد. هیچ وقت در تاریخ مردم جهان این همه دور و این همه نزدیک به هم نبوده اند. ما همه در یک قایق هستیم فقط همکاری جهانی می تواند قایق را نجات دهد. ما اکنون در زمان طاعونِ کامو نیستیم. اینترنت دنیا را به یک دهکده تبدیل کرده است. تکنولوژی بسیار پیشرفته است. و تمام دنیا در تمام کشورها از هم سبقت می گیرند که واکسن را کشف کنند. هرآن چه که انگیزه ی آنها باشد، مردم جهان سود خواهند برد. بی شک تا آن زمان همکاری نزدیک تمام دولت ها با هم و همیاری دولت و ملت در تمام کشور ها یک “باید” است. این همکاری و همیاری در عین حال دنیای جدیدی را بعد از کورونا به نفع فرودستان و به حاشیه برده شدگان و طبقات متوسط رقم خواهد زد بدون تردید. بی خانمان ها و فرودستان اگر اسکان داده نشوند و تغذیه نشوند، در محل های جداگانه از دیگران، کورونا در جهان دفع نخواهد شد. ژیژاک: وحدت در کمک به دیگران چیزی است که از ما طلب می شود در سطح جهان. ملی گرایی باید فراموش شود. کورونا یک امر جهانی است. هزینه های جنگ و زندان اکنون صرف سلامت و اسکان می شود زیبا نیست؟ همان که باید باشد.
“One for all All for one”
کورونا هشداری است به دنیای سرمایه و سود محور مقطعی از تاریخ که انسان محوری به ناگزیر تنها راه حفظ زمین و زمینیان خواهد بود. عجب انتقامی گرفت زمین از ویرانگرانِ آن!!!. من به آینده ی بعد از کورونا بسیار امیدوارم در جهان. کورونا مقطعی از تاریخ است که می توان گفت قبل و بعد از کورونا. کورونا نشان داد که سلامت زمین و زمینیان به سلامت، آرامش و امنیتِ محروم ترین افراد جهان منوط است. کورونا زد به قلب سیستم مصرفی. کورونا فرشته ایست که انتقام ۴۰ سال نئولیبرالیسم را گرفت اگر متافوریکی برخورد کنیم. کورونا همه را بیدار می کند. فردای کورونا دنیای بهتری خواهیم داشت. من بعد از ۴۰ سال برای اولین بار خوشحالم که طبیعت و زمین به زمینیان پاسخ می دهد بس که ویرانش کردند. بس که سودمحوری گرسنگی و قتل و جنگ و حادواقعیت را به جای راشنال و حقیقت نشاند. بخندید. آینده پیروز است. شک نکنید. این مطلب را بخوانید و حال کنید: نفس کشیدن من منوط است به نفس کشیدن همگان. موفق باشی جلال عزیز.
مهین میلانی
روزنامه نگار
۱۰
من ۷۴سال دارم وهمیشه فکر میکردم که از شانس بزرگی بر خوردار بودم که در طول زندگی دچار یک جنگ جهانی نشدم هر چند که شاهد جنگ هاًی منطقه ای فراوانی هستم. اما این فاجعه کرونا رسید، دشمنی جهانی و نا مرعی که تمام ملل دنیا را درمعرض خطر قرار داده هرلحظه امکان فرود یک بوم ویا یک گلوله ای که سینه را شکاف دهد احساس میشود. دوران کودکی من در ایران هم چون قرون وسطا بود. امروزه خیلی مغرور وشگفت زده ازاین همه پیشرفت علمی و تکنولوژی درابتدای داستان کرونا فکر میکردم تا دو سه هفته دیگر راه حل این مصیبت پیدا خواهد شد. ولی متوجه شدم ما هنوز در مقابل حوادث طبیعی کاملا مسلح نیستیم ومتاسفانه تا به امروز هزاران نفر در نقاط مختلف دنیا قربانی شدند. البته در بعضی ازکشورها ی دیکتاتوری مثل ایران دولت ماًن در رواج این فاجعه مسئول بوده ومحکوم است. به هر حال امیدوارم بزودی دنیا از این جنگ بی رحم رهاًیی یابد چون خسارت های جانی واقتصادی ان بی حد خواهد بود.
مرتضا رفیعی
هنرمند نقاش
۱۱
وقتی نام ناشناخته ویروس کرونا را برای اولین بار شنیدم تا به امروز و تا این لحظه مدام از خودم پرسیده ام از ویروس عبور کرده ایم و آیا آن را پشت سر گذاشته ایم یا که هنوز روبروی ماست ؟ و متاسفانه پاسخ بخش دوم پرسش است. روزهای اول عظمت فاجعه را آنگونه که باید درک نکردم اما حالا در قرنطینه زندگی هر روز فکرش با من است. همین دیروز خانم «ب» روزنامه نگار ایرانی ساکن پاریس که خوشبختانه برحسب اتفاق پدر و مادرش در پاریس بوده اند از این ویروس خطرناک نجات یافته است. کرونا خودش برای من غریبه بود اما اقوامش نه! از همان دبستان آن ویروسی که دفترچه انشای من را دزدید و سرکلاس خواند چون میدانست او را لو نخواهم داد و وقتی معلم من را صدا کرد سه یا چهار خط اول را که از حفظ خواندم خیلی زود ناتوانی ام برملا شد و مورد تنبیه قرار گرفتم. از آن پس هر از گاهی یک آنفلوانزا و یا یک گریپ سراغم آمدند اما چندان خطرناک نبودند، ویروس هایی که در این سالها به سراغم آمدند بمراتب خطرناک تر از کرونا بودند و برای همین از سخت جانی ام در تعجبم. البته من تنها نیستم، بسیاری از ما با این ویروس ها زندگی میکنیم. حتی بما تلفن میزنند، نوروز را تبریک میگویند و پاد زهر ما فقط سکوت است. میگوئیم دوایش را داریم دیگر از پس شان بر میائیم. اما آنها از کرونا زرنگ ترند، لباس و چهره عوض میکند، آنها ریه و معده و حتی مغز را نشانه نمی گیرند بلکه به قلبت میزنند و پزشک تجربه مان هم مانند هربار صبر و برد باری را تجویز میکند که خودت باید دارویش را بسازی. شما را نمیدانم، اما چند سالی است به هیچ ویروسی اهمیت نمیدهم. نه اینکه ترسم ریخته باشد بلکه دانستم خودشان با ویروس های دیگر در جنگ مدام اند و من هرگز طرفدار هیچ جنگی نبودم و نیستم. قرار است روسیه اولین واکسن ضد کرونا را روز ۲۹ ژوئن روی ۱۸۰ داوطلب آزمایش کند. امیدوارم کسی دفترچه انشای آنها را ندزدیده باشد.
محمدرضا شاهید
روزنامه نگار
۱۲
کرونا ویروسی ست تقریبا شبیه بسیاری از ویروس های دیگری که قرن هاست مردمان جهان کم و بیش گرفتارش بوده اند. اما از آنجایی که عملکرد این ویروس ها طبیعی ست، می شود گفت که ویروس کرونا نیز مثل همه ی ویروس های دیگر، موجودی بی گناه است، همانند عقرب که نیش زدنش «نه از سر کین» که «اقتضای طبیعت اش این است».
اما کرونا هایی هم هستند با نام انسان که کشتن و نیش زدن شان کاملا از سر کین و بدخواهی ست. ما این نوع کرونا را در ۴۱ سال گذشته در سرزمین مان داشته ایم. و دیدیم که کشتارشان به مراتب بیش از کشتاری بوده است که کرونا در این چند ماه اخیر داشته است.
احساس من این است که این کرونای اخیر، چون بسیاری از ویروس ها، به زودی از علم شکست می خورد، یا حداقل خطرش کم می شود. ولی انسان هوشمند باید به رویارویی با خطر «انسان کرونا» ها اساسی تر و جدی تر فکر کند.
شکوه میرزادگی
نویسنده، ژورنالیست و کوشنده حفظ میراث فرهنگی
۱۳
چه احساسی در دوران کرونایی دارید؟ احساس درماندگی در مقابل یک حمله سریع از موجودی نادیده، ناشناخته و ناپیدا از چشم انسان، از کجا آمده، برای چی آمده و ما را به کجا می برد، ذهنم را به خود مشغول کرده است. چگونه انسان قدرتمند نمیتواند خصوصیات این لشکر نامریی را بشناسند تا از خود دفاع کند؛ در حالیکه سلاح هسته ای دارد و آسمانها را فتح کرده است. اما این را می فهم که این ندانستنها، این سوالات بی جواب، حاوی یک پیام است؛ یک جای این دنیا و این نوع زندگی و این نوع روابط اجتماعی، اشکال دارد.
از طرف دیگر متوجه هستم که این دوران، گذرا و ناپایدار است ولی بنظر نمیرسد بشر برای این دوران گذار، هزینه ناچیزی بپردازد. در حال گذراندن لحظات غریبی هستیم، عزیزی بدون خداحافظی از دست میرود و حتی تنهایی سر بر خاک میگذارد. پدری در آخرین لحظات عمرش خواستار دیدن فرزندانش میشود ولی آنها حاضر به دیدن او نمیشوند، دیدار پدربزرگ، تنها از پشت پنجره صورت میگیرد و پزشکان و پرستاران، چه غریبانه جانشان را برای نجات بیماران از دست میدهند.
سوال اینجاست آیا وقایع این دوران میتواند در روابط انسانها با هم، در روابط انسانها با طبیعت و در روابط بین کشورها تغییراتی ایجاد کند؟ آیا ضعف انسان در برابر کرونا نمیتواند هشداری برای همه باشد که چشمها را باید شست و جور دیگری باید دید؟
ناهید حسینی
پژوهشگر امور زنان و آموزش
۱۴
به عنوان ناشر و زندانی سیاسی سابق، حس بسته شدن درهای زندگی به روی خودم را داشتم ولی خیلی سریع به خودم آمدم. به یاد روزهای انفرادی افتادم که هیچ وسیلهای برای سرگرمی خودم نداشتم به جز یک مداد. کف اتاقم چوبی بود و من روز روی چوب مینوشتم.
بعد که کرونای مثبت گرفتم ناامید نشدم و شروع به پیکار با بیماری کردم. نفسهایم را ورزش میدادم و فقط و فقط به خانوادهام و دوستانم فکر میکردم. در ذهنم موسیقی گوش میدادم. مادرم مثل همیشه بالای سرم بود.
در هشت روز موفق شدم کرونا را پس بزنم و به زندگی برگردم. درس بزرگ من این است. عشق به هنر و ادبیات و موسیقی انسان را نجات میدهد.
«نفسم بالا نمیآمد. دکتر چانگ بالای سرم بود. روی کاغذ نوشت جواب آزمایشت مثبت شده. میترسی؟ روی کاغذ نوشتم به خدای کعبه قسم که نه. خندید. من عاشق این مردم. سالهاست که میشناسمش. من زندگیام را مدیون این مرد هستم. در شهری زندگی میکنم که اکثر آدمها را میشناسم. سرپرستار الین هر روز صبح بالای سرم میآمد و با چشمان درخشان سبزش میگفت حیف این چشمها نیست که نبینی. مرا از خنده میکشت. کارلوس میآمد و میگفت هی هادی مهربان یادت مییاد چقدر بیرون با هم کافی میخوردیم. زود خوب شو رفیق دکتر چانگ ساعت یازده صبح هر روز میآمد و میگفت این لیدی مگان کیه؟ هر روز زنگ میزنه و میگه اگه پسرم خوب بشه. یکماه دعوتت میکنم بری به یکی از مزرعههایم تا استراحت کنی. پسر تو مهرهی مار داری؟ چقدر رفیق خوب داری آخه؟ بعدش شانتال میآمد پرستار خوشگل بخش. دوست پسرش ایرانی است. روی گوشیاش ترانه سرنوشت همایون را گذاشت تا بشنوم. وای مست شدم. مامان مهری گوشه اتاق با چادر سفیدش ایستاده بود و نگاهم میکرد. به خودم گفتم هی بچه تو باید زنده بمونی تا سرنوشت جدیدت را رقم بزنی».
هادی خوجینیان
ناشر و زندانی سیاسی سابق
۱۵
سالهاست در بوق و کرنا دمیدند که دنیا تبدیل به یک دهکده جهانی شده ولی توجه نکردند که در این دهکده جهانی اگر مرضی ناشناخته بروز کند دامن تمام اهالی دهکده را میگیرد و میتواند خسارات جبران ناپذیری به دهکده بزند.
ویروس کرونا برای اولین بار در تاریخ بشریت، اهالی دهکده جهانی را بدون در نظر گرفتن رنگ و نژاد و زبان و جنس و ملیت و عقاید و مذاهب و ثروت مادی با بحرانی بوسعت کل جهان مواجه کرده است.
درتاریخ کره زمین هزاران موجود منقرض شدند ولی انقراض آنها را طبیعت زمین تایین کرد در حالیکه این بحران متأسفانه خواسته یا ناخواسته از رفتار سوء خود بشر نشأت گرفته است، انسان با نابود کردن محیط زیست ، خود و جانوران، آب و هوا و تولید زباله خانگی و صنعتی بطرز بیرحمانه ای چرخه ی طبیعی زیستی را بهم زده و تبدیل به مصرف کنندگان بدون اراده شده است.
نابودی جنگل های آمازون، نابودی جنگلهای آسیای شرقی و تبدیل آن به زمین های کشاورزی و تولید پالم و زباله های خانگی و صنعتی… در حالیکه تولیدات ما بر اساس نیازمان نبود بلکه بر اساس طبع زیاده خواه و منافع مادی طلبمان بوده و در نهایت انرژی عظیم طبیعت را بر علیه خود شوراندیم. در سالهای اخیر طبیعت با چندین هشدار سعی در بیدار نمودن ما داشت: ذوب شدن یخ های قطبی، جنگل سوزی استرالیا و آمریکا، خشکسالی، سیل های مهیب از جمله هشدار ها بود.
از طرف دیگر ویروس کرونا تلنگری بر تمدن بشری زد و خط باطلی بر تمام نظریات و دکانهای فروش ماورألطبیعه کشید و درب تمام مراکز مذهبی با هزینه های میلیاردی را بست. پرچم افراشته مذاهب سودجو و مردم فریب را به پایین کشید و ناتوانی ادیان و سران مذهبی را در حل مسائل انسانی عریان نمود. سران مذهبی نیز مثل بقیه مردمان برای درمان خود دست به دامان پزشکان و پرستاران شدند و ضریح های طلایی اماکن مقدسشان با الکل ضدعفونی و در نهایت مهر و موم شد.
امیدوارم که این توقف زمانی و مکانی سبب شده باشد به طرز واضحی دست به اصلاح دیدگاه و رفتار خود با طبیعت بزنیم. چقدر زیبا گفت سهراب :چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.
مهرداد بران
موسیقیدان
۱۶
بشریت با همه آگاهى معاصرش از دانش اکولوژیک و خطرات انقراض زمین به مثابه بستر زندگى و حیات ، بدلیل رفتار ویرانگرانه و مدیریت ویران گر و همه چیز خوار سرمایه داریش، همچنان در نوعى بى تفاوتى و شناور در حوادث معیشتى زندگى با تداوم ویرانسازیهایش زیست بى انکه تدبیرى بلاواسطه را بتواند بکار گیرد همه تمهیدات و سازه هاى ترمیم و تدبیر شده اش در برابر شتاب و حجم تولید و بازتولید تخریب طبیعت بسیار اندک و ناکار میبود، و جهان ما اما هر روز با شتابى بیشتر به قعر نابودى طبیعت و ویرانى محیط زیست همزیستانش همچنان فرو میرفت. در این میان یک ویروس بیولوژیک قادر میشود در نقش ناجى یا یک عامل در ایستادن و اندیشیدن و تدبیر نمودن این امپراتور ناخوانده و همه چیز خوار تازه امده بر زمین ظاهر شود و تلنگری بر خودخواهی بی امان و افسارگسیخته جمعى او (بشرى) بزند. هر چند با سلطه این ویروس در زندگى انسانى بشریت را در ازمون مرگ و حیات قرار داده ، اما همزمان این شانس را به او میدهد که با تغییر رفتار از تصاحب و تسخیر طبیعت در رویکردی به همزیستى مسالمت امیز بتواند ماندگارى خود را بر روى این کره زیباى آبى تمدید نماید. اینکه این معبر ازمونی او را بدین اگاهى و تدبیر و مدیریت نوین میرساند یا نه بسته به نقش افرینى او در مهار سیستم هاى خود ساخته ویرانگر، میزان دریافت حقائق و بکار بستن ان در خودمدیریتی جایگزینى بر مدیریت هاى ویرانگرانه تا کنونى دارد.
سیروس ملکوتى
روزنامه نگار
۱۷
با درود، کرونا زنگ خطری است از جانب طبیعت برای موجودی بنام انسان که ناخواسته در حال نابودی طبیعت است! ایندوره کرونایی شاید فرصتی باشد برای نوع بشر که از خود بپرسد : به کجا چنین شتابان؟ شاید متوجه سواستفاده خود از زمین و منابع آن بشود و رفتارش را تصحیح کند. همچنین فرصت خوبی است تا دروغ بودن ایدیولوژی های الهی ثابت شونند که اگر چنین شود، مقدمه یک دنیای بهتر فراهم خواهد شد. دنیایی عاری از بزرگترین ویروس کشتار انسانها یعنی دین و مذهب که حماقت و خودخواهی را جنبه الهی داده است! امید که کرونا با تمام بدی هایش، این دو نکته مثبت را با خود بیاورد. با مهر و احترام.
بیژن افتخاری
استاد بازنشسته اقتصاد
۱۸
با سلام. من فکر می کنم که این دوره کرونایی زندگی بشر را به شدت و در عزصه های مختلف تحت تأثیر قرار داده است. مهمترین نکته این است که بسیاری از عادات معمول تاکنونی ما را به چالش کشیده است. در میان ما مردمان جهان بسیاری ممکن است بتوانند عادات ناسالم تاکنونی خود را برای باقی عمر خود تغییر دهند. از جمله آن ها می تواند مصرف دخانیات، عدم رعایت بهداشت به اندازه کافی. مصرف بی رویه بسیاری از کالاها، استفاده نامناسب و زیاد از سوخت های فسیلی باشد. در مقابل ممکن است که استفاده از آب اگر به درستی مدیریت نشود، افزایش پیدا کند و فاصله های فیزیکی درست این روزها به فاصله اجتماعی درازمدت تر تبدیل شود و مناسبات اجتماعی با حضور همزمان در اماکن کمتر شود و مناسبات مجازی به عادت تبدیل شده در این دوران مستمر گردد که با تأثیرات منفی معینی همراه خواهد بود. در ارتباط با تأثیر آن بر حقوق گوناگون بشر در مصاحبه ای به تفصیل بیشتر پرداخته ام که دوستان اگر مایل باشند با مراجعه به صفحه تلگرامی یا فیس بوکی من می توانند از نظراتم در آن ارتباط آگاه شوند.
حسن نایب هاشم
پزشک و مدافع حقوق بشر
۱۹
کرونا ویروس و مسئولیت حقوقی و… نظام فقاهتی در ایران: حق برخورداری از بالاترین استانداردهای قابل حصول یعنی سلامتی یا حق بر سلامت یکی از حقهای بشری است که در اسناد حقوق بشری بر اهمیت آن تأکید شده است. سلامت فردی، به عنوان یکی از مهمترین مولفههای کرامت هر انسانی محسوب میشود. از این روی حق بر سلامت به عنوان یکی از حقوق بنیادین بشری در نظام بینالمللی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است.
در بسیاری از موارد استانداردهای جهانی بر مقررات دارویی و مواد خوراکی حاکم است و حق حاکمیت دولتها در آن زمینهها بسیار محدود شده است. به همین جهت نیز در مناقشات سیاسی میان کشورها موضوعات مربوط به سلامت عمومی نوع بشر را نمیتوان تحریم کرد.
در همین پیوند، نمیتوان تفاوتی از نظر مرز یا نژاد، مذهب یا هر زمینه دیگری میان افراد گوناگون در سراسر جهان قائل شد، کرد. اگرچه حسن روحانی اعلام کرده که قرنطینه و این موارد محلی از اعراب ندارد و نیازی به اینکار نیست. در اسناد حقوق بشری همچون ماده ۲۵ بند اول اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸، حق سلامت و رسیدگیهای پزشکی برای تمام مردم دنیا الزامی دانسته است. همچنین، در قسمتی از ماده ۱۲ میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ۱۹۶۶ «پیشگیری و معالجه بیماریهای همهگیر، بومی، حرفهای و سایر بیماریها و نیز پیکار علیه این بیماریها» را از وظایف اصلی تمام دولتها برشمرده است.
میثاق حقوق مدنی و سیاسی: در این میثاق هم از حق بر حیات، حق بر آزادی از شکنجه، حق بر
آزادی و امنیت شخصی، حق بر رفتار انسانی با زندانیان، آزادی فکر و…. آمده است. کنوانسیون بینالمللی رفع همه اشکال تبعیض نژادی، که در بند (۴) ماده(۵) به حق استفاده از بهداشت عمومی، مراقبت های پزشکی، بیمه های اجتماعی و خدمات اجتماعی اختصاص دارد. در کنوانسیون محو تبعیض علیه زنان و منشور اجتماعی اروپا و کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر نیز، حق بر حیات و حق بر سلامت را جزیی اساسی از حقوق بشر دانسته و تأکید این اسناد براین است که حق تمام ابنای بشراست که از سلامت جسمی و روانی و اجتماعی برخوردار باشند. واضح است که دولتها در ارتباط با تأمین و تضمین این حق دارای مسئولیت های معینی هستند، گرچه نمیتوانند بهطور کامل سلامتی افراد را تضمین نمایند اما میتوانند شرایطی را فراهم آورند که در آن سلامتی افراد مورد حمایت قرار گیرد و دستیابی به سلامتی برای افراد ممکن گردد. حق بر سلامت جایگاه استواری در اسناد حقوق بشری و عرف بینالمللی دارد و میتوان آن را در شمار اصول کلی پذیرفته شده نظامهای حقوقی توسعه یافته دانست. این حق در شمار حقوق نسل دوم حقوق بشری بر شمرده شده است. در این بین به رسمیت شناختن حق بر حیات و حق بر سلامت در مهمترین اسناد و اعلامیه های بینالمللی از جمله اسناد سه گانه حقوق بشر، اساسنامه سازمان ملل، اساسنامه سازمان بهداشت جهانی و اعلامیه توسعه هزاره سوم حاکی از اهمیت این حقوق و متعهد کردن دولت ها در حمایت از آن در سیاستها و قانون گذاری های داخلی است.
نظر به اینکه با استناد به قوانین و مقررات موجود در حقوق داخلی نظیر اصل(۲۹) قانون اساسی و قوانین حقوقی و کیفری و ماده۱) قانون مسئولیت مدنی حکومت اسلامی و آرای صادره از محاکم قضایی در موارد مشابه چون آلودگی خونی در پرونده معروف خون های آلوده به ایدز وارداتی از فرانسه به ایران(۱۳۶۴) و مسائل زیست محیطی و دیگر اسناد بینالمللی که در اِعمال تصدی و با یاری جستن از نظریه خطا( تقصیر) مطرح بوده و با کمک آرای صادره از دیوان بینالمللی دادگستری در موارد مشابه و در صورت اثبات قصور و کوتاهی نظام فقاهتی در عدم پیشگیری بهموقع و درمان نابجا و تأخیر و عدم آموزش و… مسئولیت جبران خسارات وارده به جامعه ایران و ایضاً خانوادههای قربانیان این بیماری به حیث حقوقی از یک سو و از دیگر فراز گسترش این بیماری در منطقه، برعهده دولت اسلامی در ایران بوده زیرا ایران نخستین کشور درمنطقه است که این بیماری در آن شیوع و گسترش یافت.
نیره انصاری
حقوق دان، نویسنده، پژوهشگر وکنشگر حقوق بشر
۵،۴،۲۰۲۰
۱۷،۱،۱۳۹۹
۲۰
جناب دکتر جلال ایجادی از من خواسته اند تا احساس خودم را در باره ی دوران کورونایی بنویسم. من در باره ی قرنطینه و «حبس خانگی» کورونایی قبلا مطلبی نوشته ام و در آن گفته ام که اگرچه قیاس مع الفارق است ولی می توان وخامت وضع زندانیان سیاسی را در سلول های تنگ و بدون در اختیار داشتن وسایل ارتباطی و غیره در قرنطینه های کورونایی تا اندازه ای درک کرد. در باره ی دوران کورونایی، این را هم می توان گفت که همیشه امکان وقوع چیزی بدتر از آن که ما آن را مطلق بد می دانیم وجود دارد. اگر چه نوع بشر احساس می کند که آماده برای رو به رو شدن با بدترین حوادث قابل تصور است، اما واقعیت این است که وقتی حادثه سراغ انسان ها می آید، تازه متوجه می شوند که در پیشرفته ترین و مجهز ترین جوامع هم، روزهای اول با دستپاچگی و بی برنامگی همراه است. این روزهای اولیه، ما را به خودمان، یعنی به انسان طبیعی نزدیک می کند و مقابله با خطر، به صورت فردی، از ما موجوداتی جدید می سازد. در این وضعیت است که نقش نفوذ فرهنگ و اثرات اجتماعی آن، خود را نشان می دهد. فرهنگ حاکم، حُکم کاسه ای را دارد که مردمان مانند توپ های کوچک در کف آن قرار دارند وقوع حادثه، این توپ ها را در داخل کاسه به حرکت در می آورد و آن ها را جا به جا می کند. فرهنگ جامعه اگر صحیح با بنیاد باشد، بعد از مدتی کوتاه، توپ ها به سرجای اول خود باز می گردند و زندگی اجتماعی مجدد شکلی متین و صحیح به خود می گیرد. در ظرف های معیوب یا بد شکل یا مسطح و فاقد شکل، توپ ها بعد از یک تکان، جملگی پراکنده می شوند و شکل مجدد گرفتن با زحمت بسیار همراه می گردد. کورونا فرق فرهنگ های بشری و تاثیر فرهنگ صحیح در جوامع را به ما نشان می دهد.
ف. م. سخن
روزنامه نگار
۲۱
کرونا از نظر من یعنی فرود آمدن بر زمین، یعنی ترک برداشتن آسمان، فروغلتیدن دانههای توهمزدهی باورهای دینی در مرداب واقعیتهای زمینی. کرونا یعنی اینکه در عظمت دروغین بشر شک کردن، یعنی زانو زدن اشرف مخلوقات در برابر یکی از کوچکترین ذرههای هستی. یعنی وحشت از تنهایی، یعنی غمباد گرفتن در پشت پنجرهای رو به دیوار. غنبرک و چنبرک زدن در اثر نگریستن به دندانگردی زمان که خرامان خرامان سپری میشود. زندگی با کرونا، یعنی بیدار شدن از خواب خوش در دل یک کابوس. یعنی تلنگری دردآور و هشدار دهنده برای فهم مجدد زندگی و جهان، برای دانستن ارزش عشق و لحظههای با هم بودن. یعنی اینکه شمعی بگذاری و دل ببندی به پایان این شب سیه.
جمشید فاروقی
نویسنده و روزنامهنگار
۲۲
دوست گرامی با درود، در پاسخ سئوال شما ، احساس من در مورد ویروس کرونا: به باور من این ویروس در قرن بیست ویکم تحولی جهانی را باعث شده است بگونه ایکه این تحول ریشه ای بنظر میاید و هنوز ابعاد گسترده آن کاملا مشخص نشده است. تحول در روابط اجتمائی بدون نزدیکی حظوری افراد جامعه با یکدیگر، تجربه ای است که بدون شک بر روی ساختار اجتمائی آینده ما تاثیر گذار است. در این بین شاهد خواهیم بود که مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی هم دگرگون خواهند شد. همچنانکه سیاستهای حکومتهای تحمیلی و شفابخشی امامزاده ها نیز پایگاه گذشته خود را از دست داده اند.
علی لیمونادی
فیلمساز- روزنامه نگار
۲۳
درود اقاى ایجادى گرامى، اولا که این دوره هنوز پایان نیافته و متاسفانه زمان مشخصى هم برایش در نظر گرفته نشده است. اما احساس من در شرایط فعلى هم نگران کننده است و هم خوشحال، هم شادم و هم غمگین ، نگرانم زیرا شغل آزاد دارم و متاسفانه هیچ مزایاى دولتى و حقوق ثابتى دریافت نمی کنم و الان مدت چهار هفته است که فقط از حساب ام انواع و أقسام هزینه ها از مالیات سگ گرفته تا خونه و ماشین دفتر کار و وام بانک و هزینه اب و برق و حتى هزینه زباله را نیز برداشت می کنند بدون اینکه سنتى واریز کرده باشند و تازه تا اخر این ماه هم تمدید شده است. این از نگرانى برای خودم و دیگران اما خوشحالم از اینکه بیمارى ام خوب شد و اکنون میتوانم تمام بدهی ها خودم به خودم را جبران کنم. بیمارى کار کردن امانم نمى داد و هر کار و مطالعه ای را به بعدا موکول می کردم و انهم ظهور نمی کرد. اما حالا تا دلتان بخواهد برای همه انها برنامه دارم و اصلا روز ها و هفته ها برایم یکی شده درست مثل اوائل پناهنده گى، شادم زیرا که هر روز بزرگ شدن نوه هایم را می بینم و ازشان لذت مى برم و انها نیز شاد و خوشحالند. غمگین براى سرنوشت بشریت که در این مبارزه مرگ و زندگى فریاد رسى نیست و فاجعه اى بس عظیم در راه است. امید که مادر طبیعت خطاهایمان را ببخشد.
مجید اژنگ
فعال و تحلیل گر سیاسی
۲۴
چهل سال پیش از ادگار مورن فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی آموختم که باید در برابر نامحتمل ها و حتی غیر ممکن ها فروتن بود. جمهوری اسلامی نامحتمل و حتی ناممکن می نمود، ولی چه آسان بر سرمان خراب شد.
کرونا هم، در آغاز دهه دوم قرن بیست و یکم میلادی به قلمرو محالات تعلق داشت. آیا تصور میکردیم که روزی روزگاری، در قلب پر آوازه ترین متروپول های جهان، از ترس یک ویروس موذی خود را در خانه هایمان حبس کنیم؟
این که بگوییم خیلی از ناممکن ها ممکن میشوند، هم نگرانی آور است و هم امید بخش. ولی یک چیز مسلم به نظر میرسد و آن این که آینده در هیچ جا نوشته نشده. رویداد هایی نامنتظره بر سر راه ما کمین کرده اند، همچون شاهینی که برق آسا بر سر کبک خرامان فرود می آید. این را هم از حافظ شیراز آموختم:
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود
فریدون خاوند
استاد دانشگاه در اقتصاد
۲۵
رابطه من با روزگار کرونایی بیشتر از اینکه “احساسی” باشد، برپایه دادههای آزمون پذیر است، زیرا در کار روزانه ام به عنوان پزشک بیشتر از احساس، با راهکارهایی سروکار دارم که بتوانم بر پایه آنها هم به درمان بیماران بپردازم، و هم از واگیری این بیماری در میان گروهمان و بیمارانمان جلوگیری کنم. در کنار آن برداشت من این است که سیاستمداران آلمان در پی سوءاستفاده از این روزگار کرونایی برای محدود کردن آزادیهای شهروندی ما هستند و به این بهانه میخواهند دخالت سیاست و پلیس را در زندگی روزانه شهروندان افزایش دهند.
محسن بنائی (مزدک بامدادان)
پزشک و پژوهشگر
۲۶
سلام آقای ایجادی عزیز، پیرو خواست شما چند سطر زیر را نوشتم و برایتان میفرستم. حمید فروغ هستم و بیش از بیست و دو سال بهعنوان ناشر و کتابفروش مشغول کار. حدود سه هفته است که بیشتر وقتم را در خانه میگذرانم. سعی میکنم این فرصت را با کتابخوانی، ورزش، یادگیری زبان جدید و تماشای فیلم پر کنم. دلم میخواهد حتیالامکان بسیار کم با دنیای مجازی سر و کار داشته باشم. از قبل فکر میکردم فرصت خوبیست کارهای شغلی تلنبار شده را سامان دهم. اما از ابتدا تحت تاثیر فضای روانی موجود متوجه شدم حوصله کارهای همیشگی را ندارم. احساس میکنم خوب شد که باز با روزمرگیهای معمول وقتم را حداقل تا امروز پر و سپری نکردهام، از کارهای معمولم کمی فاصله گرفتهام، از این فضایی که برایم ایجاد شده خوشحالم، احساس راحتی دارم، امیدوارم و خیال میکنم اگر از این وضعیت به سلامت گذشتیم و گذشتم وقت بیشتری برای علایق غیر شغلیام بگذارم. وضعیت پیشامده را برغم خبرهای ناگوار و رویدادهای تلخ آن، فرصتی میبینم که میتوان از آن با نگاهی بهتر به زندگی و همه آنچه مربوط به زندگیست استفاده کرد. اما چه پیش خواهدرفت و چه پیش خواهد آمد را نمیدانم.
حمید فروغ
ناشر
۲۷
جلال عزیز، با سلامی دوباره. ویروسی بین سال های ۱۸۰۰ و ۱۹۰۰ میلادی ( درست پس از جنگ اول جهانی ) پیدا شد به نام « ویروس اسپانیائی » این بیماری یکصد میلیون نفر را در دنیا کشت. نتیجۀ آن، بیداری غرب در مقابل خشم طبیعت بود. یکی از عوامل این کشتار آگاهی مردم و پیشرفت سوسیالیسم ( هرچند نا موفق ) در جهان بود. به گمان من این بلای « کرونا » مهمترین اثری که بر افکار جهانیان خواهد کذاشت، شک و تردید در مورد دین و متافیزیک خواهد بود. به ویژه که این بیماری به وسیلۀ مسجد ( در ایران و چند کشور اسلامی ) کلیسا ( در فرانسه ) و کنیسا ( در آمریکا ) همه گیر شده است. توضیح اینکه دین هرگز در جوامع بشری از بین نخواهد رفت، لیکن متحول خواهد شد و مورد بیداری و شک طبقۀ دین باور خواهد شد. با ارادت.
بهزاد کشاورزی
جامعه شناس و پژوهشگر
۲۸
ویروس ویروس ویروس ، کرونا کرونا کرونا، چین چین چین، خبر خبر خبر، آنالیز آنالیز آنالیز، نظر نظر نظر، مشابه مشابه مشابه، متضاد متضاد متضاد. تنها نقطه مشترک ،مرگ مرگ مرگ… در حمله مغول به ایران خردمندی چنین گفت: این مصیبت را علم باید که از قلم کار برنیآید. پیش ازاین، یورش بلا فراوان بر انسان فرو آمده است اما آن حوادث منطقه ای بوده است، چون سیل، آتشفشان ، زلزله و یا، طاعون، وبا و در قرن بیست وبیست و یکم، سیدا، جنون گاوی و … اما تفاوت این بار با گذشته در اینست، توفان بلا مرز ها را در نوردیده است، امروز جهان به مسلخ میرود و تا کنون که این چند جمله نوشته میشود افق روشنی در پیش روی نیست ، جهان یک پارچه متوقف شده است ، جهان در قرنطینه است. آنکه این ویروس ازکجا آمده است و چه رویدادی یا توطعه ای در پس آن بوده است چندان مهم نیست. آنچه که ما را به اندیشیدن وا میدارد چنین است: با همه پیشرفت های تکنولوژی هنوز انسان تا اعتماد به بودن فاصله زیادی دارد… اکنون پرسش اینست آیا انسان جز انسان یاری دارد…
منوچهرنامور آزاد
کارگردان هنرمند تئاتر
۲۹
«ای عجب دلتان بنگرفت و نشد جانتان ملول، زین هواهای عَفن وین آبهای ناگوار؟»، چنین گفت طبیعت…و ناگاه ویروسی کاکل زری و تاج بر سر، پای بر جهان نهاد و زمینیان را به خُفیه گاه و خانهنشینیِ ناگزیر واداشت…درِ «خانه خدا » را تخته کرد ، دعایِ « خوش مضمونِ» صحیفهٌ سجّادیه را از اِفاقه انداخت و نشان داد که ارزشِ یک پرستارِ زحمتکش از تمامیِ سردمدارانِ سودجو، زورگو و سالوس بیشتر است … سپس علم لبخندی زد، نفسی تازه کرد و بر انسان دمید اما چه زود مستمسکی شد در دستِ سوداگرانِ دارو…تا پرسشِ بی پاسخ ماندهی «علم بهترست یا ثروت » را بدانجا رساند که: «بی مایه فطیر است!» دانشمندی پژوهشگر اما چنین هشدار داد: اگر ساکنین زمین نتوانند از پوششهای پزشکی – بطور یکسان – برخوردار شوند، هستی را روزهای خوشی در پیش نخواهد بود.
حمیدرضا جاودان
بازیگر سینما و تئاتر
۳۰
پاندمی یا اپیدمی جهانی در تاریخ جهان وجود داشته است، دلائل غافلگیر شدن در قرن ۲۱ در برابر آن و نتایج منبعث آن، از دیدگاه یک طرفدار حقوق بشر، کنشگر سوسیال دموکرات و لائیک و رئیس و مدیرعامل یک موسسه آموزشی عالی در پاریس چیست؟ در ۱۲ نکته زیر کوشش میکنم نظرات خود را بیان کنم.
یکم، در قرن گذشته انسان در تئوری به این نتیجه رسید که حقوق بشر و همبستگی جهانی بدون آزادی و عدالت اجتماعی کارآمد نیست اما همان انسان عملی ساختن این تئوری ناموفق بوده است.
دوم، پدیده کرونا زنگ خطری بود به توجه ناکافی به سیستم بهداشت عمومی کشور ها و عدم همبستگی جهانی در شرایط بحرانی. این پاندمی نشان داد علیرغم ادعاها، هر کشور به فکر خویش، و در هر کشور هرکس به فکر “ریش” است. بدین جهت تقریبا همه کشورهای جهان، به دلیل عدم پیشبینی در نیاز به نیروی انسانی و در فراهم کردن لوازم لازم برای مقابله با بحران بیماری ناکارآمد از آب در آمدند.
سوم، عدم اعتماد ملت ها به دولتها، سد دیگری برای مبارزه با کرونا است، اصولاً در هر کشوری که اعتماد مردم به دولتهایشان بیشتر باشد مشارکت مردم در مقابله با بحرانها و کنترل آن زودتر انجام میگیرد. این اعتماد در اثر دموکراسی و وجود رهبران درستکار حاصل می شود.
چهارم، کرونا نشان داد که طبقات فقیر و کم درآمد شکننده ترند و تلفات بیشتری را تحمل میکنند. جهان به برقراری تعادل در تقسیم ثروت نیاز دارد. در غیر اینصورت تر و خشک باهم میسوزند.
پنجم، کرونا همینطور زنگ خطری است بر سیاست تشویق تولید انبوه، بی بند و باری در مصرف، توجه زیاد به گسترش تکنولوژی، صنعت، انباشت ثروت و کم توجهی به بهداشت عمومی و رایگان، کوتاهی فاحش در نگهداری محیط زیست و طبیعت.
ششم، کرونا به دنبال خود دگرگونی های ارزشی را باعث خواهد شد. یکی از این دگرگونی ها اهمیت کیفیت نسبت به کمٌیت است. منظورم این است که در این بحران انسانیت به طوری جدی از خود سوال خواهد کرد. آیا زمان آن فرا نرسیده است که مادیات، اقتصاد لجام گسسته و رعایت نکردن ارزش های طبیعی در برابر فرهنگ، اخلاق و تعهد زیست بوم، عقب نشینی کند؟
هفتم، یکی دیگر از نکات قابل توجه این بحران تائید برتری ارزش انسان در برابر متافیزیک است که اگرچه با دشواری به پیش میرود اما بالاخره بتهای زیادی را خواهد شکست.
هشتم، نکته دیگر اینکه سیستم اداره کشور به شیوه کنونی را این بحران کلا زیر پرسش برد.
نهم، دوران قرنطینه بحران، به واسطه استفاده ناگهانی و ناخواسته اما ضروری از تکنولوژی، زخمهائی را در جامعه از خود باقی خواهد گذاشت که در خلاف جهت روابط اجتماعی سالم، سلامت روان و انسانیت است. این زخمها در جوامع پر انتظار و با دولت های رفاه آن به راحتی بهبود نخواهند یافت.
دهم، از نظر دموگرافی باید در انتظار فجایع تازهتری بود، در دهههای اخیر جنگ های منطقهای باعث کوچها بزرگ شده است، ناامنی در امر بهداشت و سلامت کوچهای دیگری را به ویژه در نسل جوان به وجود خواهد آورد که دنیای غرب را بطور اساسی تکان خواهد داد.
یازدهم، اثرات ناشی از کرونا، در سیستم اقتصادی جهانی کم نخواهد بود. در این پروسه به نظر من پوچی تئوری “موندیالیزاسیون” به ناچار “دیالیز” خواهد شد.
دوازدهم، قطب های قدرت و اتحاد هائی که از ۷۰ سال به این سو در جهان ایجاد شدهاند بی شک بهم خواهند خورد و نظم دیگری در روابط بینالمللی قدرت به وجود خواهند آمد که از جزئیات دقیق آن کس بدرستی آگاه نیست.
فرهنگ قاسمی
کنشگر حقوق بشر، سوسیال دمکرات، مدیر موسسه آموزش عالی
۳۱
در روزگار کرونایی، بیش از هرچیز با تنهایی عظیم انسانی آشنا شدم، وسپس ترس از آدمیانی که باورندارند بنی ادم اعضای یکدیگرند. بعد هراس از وجودی ناشناخته رسید؛ وجودی که شاید ما آدمیان با نابودی و الودگی طبیعت، آفریننده ان بوده ایم. در عین حال این اندیشه که این جهان را قاعده و قانونی دیگر برای زندگی لازمست؛ سیاستی دیگر می طلبد و نگاهی دیگر. دوران «همه چیز برای من» به پایان رسیده، عصر«ما» باید آغاز شود. غیر این باشد، آزادی در پای بی عدالتی، ذبح خواهد شد.
نوشابه امیری
روزنامه نگار
۳۲
دوست من، کرونا، نخستین ویژهگی کرونا این است که دیده نمی شود اما وجود دارد عینهو «جن و خدا» اما واقعی ها! از موهوماتی با نام الله یا خالق، قویتر و عادلتر است. درهمه جا حاضر، و ناظر اعمال ما است چه در توالت، چه در رختخواب، و چه در کاخ شاهان و زورگویان و حتی روی دانۀ انگوری که به دهان می بریم. بزرگترین دشمن روحانیت و الله است چون هم خودشان را می زند هم ایدئولوژیشان را. بزرگترین دشمن کتابهای دینی، اوراد و ادعیه است. گرچه تا کنون کشتن دینستیزان و خداناباوران آسان بود اما کشتن این کوچولوی دوران اصلا آسان نیست حتی برای بزرگترین دیکتاتورها یا پاپ یا مجتهد و فقیه. این دوست نازک نارنجی من، هم دین را به چالش کشیده هم علم را و هم عزرائیل را. توانسته نیمی از مردم جهان را در زندان (قرنطینه) کند و خودِ آنان را مسئول نگهبانی، شکنجۀ روحی، آشپزی و کابوس خودشان کند. به کسی هم بابت این وظیفه های سنگین حقوق نمی دهد حتی با باج گیرها و گنده لاتهای دولتی یا دینی هم در حال نبرد تن به تن است.
دوست من، کرونا دشمن من هم هست. چون دوست و دشمن نمی شناسد. نخستین قاضی بی طرف دنیا است. مرا در قفس خودساختهام زندانی کرده، باید با ترس و لرز بروم نان و دانه ای بخرم و دزدکی برگردم! دور و برم می چرخد و هرچه می کوشم نمی توانم از خودم دورش کنم. هی دور خودم می چرخم و خطاب به این کوچولوی ورپریده می گویم:« یا بکُش یا دانه ده یا از قفس آزادکن!»
دوست من کرونا جنگجو و همسنگر من هم هست. دانشمندان و فیلسوفان همه در این سنگر گرد آمدهاند و داریم درجنگی جهانی و آخرزمانی در برابر جهل می جنگیم. نشانه گیری کرونا حرف ندارد! حتی به «اولاد پیغمبر» و به گنده لاتهای منبری و مسجدی و لشکری و کشوری هم رحم نمی کند. گاهی فکر می کنم نکند کرونا آن روی سکۀ بیگ بنگ است!
امروز در گوشم زمزمه می کرد: «شاعر! حیف که زنده نخواهی ماند تا ببینی دنیای پس از تو چقدر زیباتر خواهد بود!»
میرزاآقا عسگری مانی
شاعر، پژوهشگر و روزنامه نگار
۳۳
در دوران قرنطینه و کرونازدهی اطرافمان که جان و جهانمان را درگیر خود کرده، با دیدن مردان و زنان ماسکزدهای که دوروبرمان دیده میشوند. بیهوا پرت شدم به مردادماه ۶۷. از لای کرکرههای کمی بالازدهی آخرین اتاق بند هشت زندان گوهردشت در شبهای جهنمی تابستان ۶۷ مردان ماسکزدهای را میدیدیم که دارند جایی را سمپاشی میکنند. چراییاش بر ما دانسته نبود. هر پلشتی و پلیدی در نادیدهگی معنا مییابد. در طنابکشیی ۶۷ کنار دستمان آدم ذبح میکردند و ما نمیدیدیم. حدود یک ماه ما را در قرنطینه قرار دادند تا نبینیم. حال اما میدانیم و میبینیم که زندهگی مچ مرگ را میخواباند.
مهدی اصلانی
نویسنده و زندانی سیاسی سابق
۳۴
در این دوران کرونائی مجموعه ویا ترکیبی از عواطف و حس های گوناگون در خود سراغ دارم. خشم و هراس و درد و آرامش و شادمانی.
خشم، ان جا که می بینم در این دوران سخت در ایران ما رهبرانی جن و جنون زده و تبه کار برسرکارند که تنها سودایشان حفظ خود و نظام گورزاد و اندیشه های تباهشان است و از این که مزد گورکن از بهای آزادی آدمی و جانش افزون شده است.
هراس، هنگامی که به آینده می اندیشم که این بلای ناشناخته چه برسر آدمیان و روابط انسانی در وطن نخست و دوم و جهان ما می آورد. برای خود و اطرافیان هراسی در دل نداشته ام نمی دانم از کجا مطمئنم که این کووید ۱۹ به سراغ من و نزدیکان و دوستانم نمی آید.
درد، آنجا که می بینم در این بلا نیز باز این انسان های تهی دست و بی صدا و از دیده پنهان جامعه هستند که بیشترین قربانی را می دهند و در تنهائی و سکوت می میرند.
آرامش، آنجا که با “بازداشت خانگی” فرصتی برای اندیشه و کار و پیکار مجازی! وخواندن و نوشتن یافته ام. راستش من این روزها وقت کم می آورم.
شادمانی، آنجا که جلوه های زیبائی از همبستگی های انسانی، شکل گیری نهاهای خودیاری مردمی، فداکاریها و از خودگذشتگی های کادرهای درمانی و بهداشتی، پایکوبی ها و ترانه و سرود خوانیها برای پاسداشت زندگی و شادی و زیبائی می بینم.
فریدون احمدی
دبیر شورای مدیریت گذار
۳۵
بحران جهانی کنونی با نام – ویروس کرونا – بدون تردید جهان امروز ما را به دو بخش پیش از کرونا و پس از کرونا تقسیم خواهد کرد.
بدون هیچگونه شبهه ای، پس از جنگ دوم جهانی که بیش ار ۷۰ میلیون کشته و تغییرات گسترده سیاسی-استراتژیک از خود بجای گذاشت، تا به امروز هیچ اتفاقی بدین ترتیب تاثیرگذار بر آینده جهان نخواهد بود. بحران کرونا امروز بطور قطع تغییر و تحول گسترده ای را بر جنبه های اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی سیاسی تمامی جوامع بشری خواهد داشت که در تلاش هستم ژرف تر بدان بپردازم
ایران و کرونا
باور من بر اینست که در شرایط حاضر ، گذشته از اینکه به دلیل بحران های متعدد و متفاوت از جمله بحران های اجتماعی – اقتصادی و در زمره مهمترین هایش بحران مدیریت و عدم لیاقت حاکمیت که در چهل و یک سال گذشته وجود داشته است نگاه من بیشتر بر جنبه های زیر خواهد بود:
شورش گرسنگان: به دلیل مشکلات گسترده اقتصادی، بیکاری گسترده، بیشتر از ۶۰ میلیون یارانه بگیر و بیشتر از یک چهارم جمعیت ( حدود ۲۰ میلیون ) که حاشیه نشین هستند و هیچگونه پناهی ندارند. آسیب های اجتماعی گسترده: در بیشتر اقشار اجتماعی و خاصه کودکان کار و بچه های خیابانی که آینده سازان ایران هستند و بیشتر از همه نگرانشان هستم.
و اما در جهت تغییرات مثبت آن:
آگاهی گسترده مردم نسبت به خرافات حاکم در چهار دهه گذشته که نیازمند روشنگری ها بیشتری نیز می باشد. همبستگی مردم و یکپارچه شدن ایرانیان داخل و خارج از کشور با یکدیگر در مقابل حکومت که آینده روشنی را برای ایران و ایرانیان به ارمغان خواهد آورد.
دکتر حسین لاجوردی
جامعه شناس
۳۶
اگر حوادث مهم در زندگی بشریت اتفاق نمی افتاد، شاید همان تغییر شماره سال ها و یا قرون مبنای زیربنای حافظه تاریخی- فرهنگی ما می شدند. در میان حوادثی که امروزه مبنای فهم تاریخی- فرهنگی ما را می سازند، جدای حوادث سیاسی، جهش های علمی، فن آوری و یا تجاربی چون سفر به ماه، حوادث عمده طبیعی که عمدتا شوربختانه در جهت نازندگی بوده اند، این نقش را ایفا کرده اند.
زلزله های اساسی، فعالیت کوه های آتشفشان، سیلهای عظیم ویرانگر، خشکسالی های متوالی و قحطی های منتج از آنها و نهایتا بیماری های واگیر بدون واکسن و یا دارو از این قماش اند. پدیده کرونا در دوران ما که چهار ویژگی منحصر بفرد دارد، بدون شک به یکی از مبنا های تاریخی، پیش از کرنا و پس از آن تبدیل خواهد شد. کرونا و جهانی شدن ارتباطات انسانی، کرونا و دوران کامپیوتر و انترنت و شبکه های اجتماعی و هوش مصنوعی، کرونا و آلودگی های غیر متعارف زمین و هوای ما انسان ها و نهایتا کرونا و اختلاف عمیق رفاه و آسایش و سطح زندگی یک میلیارد از سویی و شش میلیارد از سوی دیگر. کرونا فصل جدیدی در حیات بشریت گشوده است. و اینکه برای نخستین بار انتقال داده ها ، نوع زندگی افراد مرفه را در پیش چشمان انسان نامرفه قرار داده و سطح آرزوی او را به شدت بالا می آورد
بدین گونه پس از کرونا ، و تعامل چهار عامل فوق و تاثیر و تاثرشان بر یکدیگر، هم انسانی دیگر، هم سازمان اجتماعی دیگر و هم شاخص هایی ژرف تر خواهیم داشت.
حسن مکارمی، روانکاو
برژراک فرانسه ۶ آوریل ۲۰۲۰
قرنطینه مطلق
۳۷
درباره دستاورد های مثبت اپیدمی کرونا در سطح جهانی بطور اعم و در ایران بطو اخص میگویم: بر اساس منشور حقوق بشر حق هر شهروندی است که از سلامت کامل و تامین اجتماعی لازمه برخوردار باشد. در هر کشوری دولت بدستور مجلس منتخب مردم وظیفه فراهم آوردن شرایط لازمه در راستای حفظ سلامتی و تامین جانی و مالی شهروندان را با اخذ تصمیمات مشخص بنا به شرایط مشخص را بعهده دارد. پدید آمدن ویروس کرونا تاثیرات ناگوار و منفی بشکل از دست رفتن کادرهای مجرب و فداکار در بیمارستان ها وهمچنین باعث مرگ و از دست رفتن تعدادزیادی از شهروندان هر کشوری شده و اقتصاد جهانی را فلج کرده و طبیعا این پدیده روی سطح استاندارد زندگی انسانها در یک پریود زمانی نقش ایفا خواهد نمود ولی بعقیده من در دراز مدت دستاورد هایی مثبت در سطح جهانی بطور اعم و بطور اخص برای جنبش نوین ایران خواهد داشت.
در سطح جهانی:
۱. محک خوردن توانایی دولت های مختلف در برخورد به اتفاقات ناگهانی ونیز سیستم آمادگی آنها.
۲. محک خوردن سیستم های مختلف اداره کشور در رابطه با اسیب پذیری قشر ضعیف جامعه چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سلامتی
۳. محک خوردن رشد سطح فرهنگی مردم ، همکاری و احساس مسئولیت در مقابل همدیگر و اعتماد آنها به توصیه های دولت و ارتباط اش با نوع سیستم حکومتی.
۴. بازبینی روابط بین المللی کشور ها دررابطه با قرارداد های اقتصادی و همکارهای مشترک بخصوص در کشورهای عضو بازار مشترک اروپا. این قصیه طبیعتا روی جابجایی سرمایه به منظور خرید نیروی کار ارزان در بخش های بخصوصی مخضوصا بهداشت و درمان نقش ایفا خواهد نمود.
۵. اختصاص دادن بودجه بیشتری به تخقیقات در زمینه پزشکی.
۶. ارزش قائل شدن برای کار زنان . ازآنجائیکه درصد بالایی از زنان در شغل پرستاری هستند طبیعتا کار شبانروزی آنها بازتاب مثبتی خواهد داشت.
۷. کاهش باورهای انسان ها به قدرت های ماورا طبیعت برای حل مشکلات.
دستاورد اپیدمی برای ایران؛ بر کسی پوشیده نیست که رژم جمهوری اسلامی در اشاعه فرهنگ اسلامی و خرافات در بین مردم نقش مهمی ایفا نموده است. این اپیدمی توانست بی اهمیت بودن نقش امام زاده را برای بخشی از معتقدان آن تایید کند. و اینکه با دخیل بستن نمی توان جان انسان ها را نجات داد. پس از سرنگونی جمهوری اسلامی دولت های اینده میتوانند بدرستی از این دستاورد استفاده کنند و در زمینه خرافات زدایی فرهنگ سازی کنند. بطور خلاصه اپیدمی کرونا برای جنبش ایران حامل دستاورد های زیر میباشد:
۱. ریزش هر چه بیشتر اعتماد مردم به جمهوری اسلامی
۲. افشا شدن بیشتر سیستم تفکر جمهوری اسلامی در رابطه با بی احساس مسئولیتش نسبت به نجات جان مردم و اینکه احساس مسئولیت این سیستم صرفا در چارچوب نجات ملاها و خانواده هایشان بوده است
۳. تشکل گروه های امدادی مردم بخصوص جوانان در بعضی از شهر ها به منظور ضدعفونی شهرو امداد رسانی خود میتواند تمرینی برای تشکلهای مردمی برای تصمیم گیری ها در دوران گذار و پعد از آن باشد.
با توجه به نکات بالا برخورد جمهوری اسلامی به اپیدمی باعث میشود که موجودیت اش در سراشیبی تند تری قرار بگیرد.
در مورد خودم: من و همسرم مدت یک ماه است در قرنظینه کامل بسر میبریم و بچه را هم ملاقات فیزیکی نمیکنیم. طبق توصیه دولت کسانی که در سن ۷۰ سالگی به بالا قرار دارند در لیست گروه حساس قرار گرفتند و باید خود را قرنطینه کنند و چون همسرم بسن هفتاد سالگی رسیده لذا من نیز باید درقرنطینه باشم. ما هر دو بازنشسته هستیم. بدلیل اعتمادی که بدولت داریم احساس امنیت کامل میکنیم. وقت ما بیشتر به مطالعه و دنبال کردن اخبار جهان میگذرد. هر حداقل یک ساعت در روز راه پیمایی می کنیم. در حزب سوسیال دمکرات ها در شهر ما حرکتی راه افتاده به این صورت که هر کس مسئولیت تماس با چند نفر از اعضا ی عضو حزب که سن اشان از ۷۰ به بالا است را بعهده میگیرد. این تماس بدین منظور است که اگر این خانواده ها یا افراد احتیاج به خرید مواد غذایی داشته باشند افراد جوانتر برایشان خرید کنند و یا اینکه با ارتباط گیری از تنهایی در بیایند. در همین رابطه من مسئولیت تماس گیری چند خانواده را بعهده گرفته ام.
۲۰۲۰-۰۴-۰۶
ثریا ندیم پور
کارشناس محیط زیست
۳۸
در روزهای کرونا زده، در انزوای قرنطینه، کلام و تصویر و آوا، از همه جا سوی من و ما میآید؛ “همه جا”یی که در جهان ما دامنه ای بس گسترده یافته. هرجا که اینترنت در دسترس باشد، مداوما با دیگران، از جمله با آنها که فرسنگها از ما دورند، در رابطه ایم و من سالهاست اثرات این دگرگونی را در تجربه تبعید زیسته ام. زمان پیش از «واتزآپ» و دیگر شبکههای مشابه، هزینه گران تلفن راه دور سبب محدویتهای حسرت باری برای شنیدن صدای عزیزانم در ایران میشد. تا آنکه که به یاری این شبکهها ایران به من نزدیکتر شد. دریغ اما که باز روزی رسید که آن حسرت دردناک را بار دیگر به تمامی زیستم. سکته مغزی شدید توانایی سخن را از پدرم ستاند و بزودی از تحرک نیز محرومش کرد. دیگر نمیتوانستم امیدوار باشم سفری فرصت دهد او را درآغوش بکشم. ما را که ترک میگفت نتوانستم با او خداحافظی کنم. این روزها، بیماران کرونایی رو به مرگ و نزدیکانشان، محروم از واپسین دیدار، چنین تجربه دردناکی را از سرمیگذرانند.
با خود میگویم که نزدیکی تجربه ما ریشه در واقعیتی مشترک دارد: تهدید جدی مرگ. و مگر نه اینکه یگانگی بنیادین موقعیت انسانها از همین رودرویی با مرگ مایه میگیرد؟ مگر نه اینکه پیشرفت مرگبار کرونای نوزده بیش از هرچیز یادآور اشتراک هستیانه سرنوشت انسانها در جهان است؟
شهلا شفیق
جامعه شناس و نویسنده
۳۹
ویروس کرونا احتمالا جهان پیش از خود را از جهان آینده جدا خواهد کرد و در ورای آن انسانهایی با اندیشه های دگرگون شده و با پرسش های جدید خواهد ساخت. این پرسش ها از هم اکنون که در خانه های مان بسر میبریم، و در سکوت به آسمان نگریسته و به گذشته خود فکر میکنیم، آغاز شده است. از هم اکنون پرسشهای بی پاسخ و شگفت آوری بر سر و رویمان سر ریز میشوند. از خود می پرسیم که براستی که تاکنون چه کرده ایم و با آن دویدن های پرسرعت و پرش های تند و تیز، براستی بدنبال چه بوده ایم؟ که هستیم و چرا هستیم. و براستی به کجا میرویم و چرا میرویم. از اینرو، به آن دلیل که ویروس کرونا تمامی هستی ما را هدف قرار داده است، در برابر آن ما بیشتر فیلسوف میشویم، متفکر میشویم. به حیات و زیست معنوی بیشتر فکر میکنیم. چه بسا همین نگاه ما را بیشتر به تفکر درباره مادیت و ماتریالیسم وحشی و تهاجمی که تمامی پیکره هستی جهان امروز را در نوردیده است، بکشاند. دنیایی که تاکنون ما را بجای اندیشه به “بودن و خوب بودن” به داشتن و زیاد داشتن” سوق میداده است. ما در پهنه شبیخون جهانی کرونا، اکنون خود را ناتوان می یابیم. همینجاست که در اندیشه های طولانی و در ساعات تنهایی، به این طبیعت فراغ که بشریت مدرن در طول سالها و قرن ها با تمامی قدرت جانش را گرفته و شیرازه آنرا به “مصرف” بدل ساخته می اندیشیم. می اندیشیم که این “فوق مصرف” از ما آدمهای پرزرق و برق، پرخور و پر مدعا، براستی چه ساخته. مصرفی شدن ما آیا چقدر طبیعت را زخمی نمود و ما را “حاکم” و این طبیعت “بی زبان” را مغلوب کرد؟ شاید باید براستی اندیشید که اکنون شمشیر بدست این طبیعت “بی زبان” افتاده و دارد میگوید: بس است! …. ما اینگونه، پس از آنکه اندکی فیلسوف و پرسشگر میشویم، اکنون اندکی طبیعت گرا و طبیعت دوست نیز میشویم. باز میتوان پرسشهایی براین همه افزود، که آنرا برای تاملی دیگر و برای فرصتی دیگر میگذاریم. ۶ آوریل۲۰۲۰
عطا هودشتیان
استاد دانشگاه در علوم سیاسی
۴۰
پس از هشدار و به ویژه دستور قرنطینه در کشور محل اقامت ام، فرانسه، نخستین روزها را با دلهره و هراس سپری کردم. همه خانواده، من و همسر و دو فرزندم، نگران بودیم که چه باید کرد. کم کم هر کدام با شرایط نو هماهنگ شدیم.
برای من، مهم تر از همه، پرداختن به کار دانشگاه بود. به یک باره همه چیز، درس به دانشجو، نشست با همکاران، رسیدن به رساله ها و دیگر می بایستی به روی اینترنت می رفت و انگارانه می شد. روندی که از چند سال پیش آهسته آهسته پیش می رفت، به یک باره سرعت گرفت و بسیاری را غافلگیر کرد. کار آسانی نبود تازه روزگار من نبود. درس ها و پژوهش های من همه گرد اقتصاد و مدیریت با فنآوری های دانش بنیاد بود و هست.
کارهای پژوهشی با همکاران مقیم دیگر کشورها چندان مشکل نبود. کار ما چند سالی است که با فنآوری های اینترنتی پیش می رود. من بسیاری از همکاران قلمی فرنگی خود را هنوز از نزدیک ندیده ام.
زندگی دوم من، کار و نوشتن برای آزادی ایران هم، همچون همه سال های پیش ادامه یافت. اما بر روی اینترنت: نوشته و مصاحبه بر روی سایت های فارسی زبان و نشست و گفتگو با رفقا.
می دانم که ویروس کرونا باعث قرنطینه و قرنطینه باعث کم شدن تولید و خرید و فروش شد. این برای اقتصاد ضربه بزرگی است. اما من در این دوران بی رونقی نادلبخواه جانمایه اقتصاد پر رونقی را می بینم. اقتصاد در پی رکودی درونزا بر زمین ننشسته است. اقدام های پیشگیرانه مردم را داد و ستد بازداشته است. در شرایط قرنطینه، تنها بر روی اینترنت می توان کار کرد. این روند بسیاری از بیگانگان با اینترنت را مجبور به کار بر روی این شبکه کرد و به کار دیگر کسان بر روی آن سرعت بخشید. اقتصادی که همواره در حال شکل گرفتن بود، حالا با شدت بیشتری شکل می گیرد. این نکته نیکی است. ۶ آوریل ۲۰۲۰
جمشید اسدی
استاد دانشگاه در اقتصاد
۴۱
ویروس کوید-۲۱۹ جهان را آگاهانه غافلگیر کرد. آگاهانه: زیرا که دانش هشدار پاندمی میداد، و غافلگیر: زیرا که ارجحیت بیشتر کشورها در تدارک حفظ تندرستی مردم نبود آنچه باعث وخامت وضع شد نیز کم بها دادن به ویروس و در پی آن واکنش دیر هنگام پس از پیدایش اش: در بخشی از کشور ها به سانِ بسیاری از کشور های اروپائی، واقعأ نتیجۀ غفلت و در بخشی دیگر پیامد غفلت سودگرانه مانند عدم واکنش به هنگام از سوی علی خامنه ای در ایران و دونالد ترامپ در امریکا برای بهره برداری سیاسی . در مقیاسی کوچک تر نیز میتوان پاره ای واکنش های دیر هنگام محلی به سبب ملاحظات اقتصادی را برشمرد. اکنون با توجه به اینکه در کوتاه مدت امکان مهار این ویروس وجود ندارد، برای برخورد با این پدیده دو پارادایم مختلف مطرح اند: برتر شمردنِ بی میانجیِ جانِ هر انسانِ مشخص به امر اقتصادی و در برابر آن ارجحیت اقتصاد برای نجات جانِ انسانِ مفروض و مجرد. رهیافت نخست مبتنی است بر اِتیک پاسداری از جان هر انسان مشخص چه به مثابه وظیفۀ هر دولت و چه معطوف به اِتیک پزشکی است. کوشش در این نهفته است که با کاهش شیب گسترش شمار مبتلایان اینان را در اندازۀ گنجایش سیستم درمانی کشور نگهدارد. رهیافت دوم پاسداری از اقتصاد را برای جلوگیری از مخاطرات پسا پاندمی برای جان انسان های مجرد برتر میداند و ویروس را آزاد میگذارد تا در فاصله ای کوتاه تر ایمنی عمومی فراهم شود، با علم به این که بخش قابل توجه ای از شهروندان کهنسال جان خود را از دست خواهند داد. به عبارت دیگر برای جلوگیری از تلفات انگاری آینده، تلفات کنونی پذیرفته میشوند. نماینده گان رهیافت نخست بسیاری از کشور های اروپائی، چین، کره و ژاپن هستند و نماینده گان رهیافت دوم در آغاز دولت های ترامپ، خامنه ای، بوریس جانسون در بریتانیا، بولسنارو در برزیل و دولت سوئد هستند – که البته بسیاری از آن ها در این میان در رهیافت خود بازبینی کرده اند. در مقیاسی گسترده تر نظر رایج این است که این ویروس میتواند باعث چنان دگرگونی هائی در عرصۀ جهانی شود که بتوان تاریخ معاصر جهان را به دوران پیشا و پسا کوید-۱۹ تقسیم کرد. باید دید که آیا بستن ناچارانه مرزها به تقویت نیروهای طرفدار بازگشت به مرزهای ملی در مخالفت با جهانی شدن میانجامد؟ آیا نیرو های ناسیونالیست میتوانند به یاری پیوند دادن عوام فریبانۀ این پاندمی به دهکدۀ جهانی به ملیت گرائی اقتدارگرا بازگردند؟ یا هم سرنوشت شدن کشور ها در برابر این ویروس همبستگی جهانی را میافزاید. از یک سو همکاری در مهار این ویروس به نزدیک تر شدن کشور ها میانجامد و از دیگر سو میتواند کشور ها را وادار کند که روند جهانی شدن را قاعده مند و کمبودها و نارسائی های آن را مجدانه بکاهند. سرنوشت آینده بشریت به این دوراهی وابسته است.
بهروز بیات
فیزیک پیشه و تحلیل گر سیاسی
۴۲
کرونا یک شوک، و ضربه سهمگینِ طبیعت به انسان است تا شاید ازپنداربافی و خوابی خوش خیالانه بیدارشود، شوکی تاثیرگذار بر همۀ روندها و پدیده هائی که ذهن و روان و رفتار آدمی را شکل و سامان می دهند. کرونا بر حس و عاطفه، و برشعور و شناخت انسان تاثیر گذار بوده است. از دیدن رنجی که مردم می برند تا شنیدن ناله هائی که ازسینۀ سوختۀ یک بیمار کرونائی و خانواده های داغ دیده برمی آید. از زخمی شدن عاطفه تا ماندگاری در ادراک و فهم این واقعیت که در طبیعت چه می گذرد، و طرح این پرسش که چرا انسان و جامعه انسانی با این همه ادعا این حد در برابر عوامل طبیعی و بیماریزا شکننده و ناتوان است. شوکی که آدمی را به وادی تخیل تا حد توهم و تجسم کشانده است، تا آن حد که شنیدنِ فریاد حیوان ها، و هر آنچه که در طبیعت است، و هم آوائی آنان از انتقام گرفتن از انسان را به گوش برساند، و یا به ورطه تئوری توهم که ویروسی دست ساخت این و آن است بکشاند. شوکی بیدارباشِ حافظۀ انسانی.
این ویروس مرگ آفرین روشنگر قَدَری شده است تا چهرۀ واقعی سیاست و مذهب، و رهبران سیاسی و مذهبی، از خودشیفتگی ها و روان پریشی ها و خرافه پرستی ها تا بی لیاقتی ها و بی کفایتی های همراه با دروغگوئی ها و پنهانکاری ها، و انکار واقعیت با هدف سودجوئی های معنوی و مالی را بیش ار پیش بنمایاند. ویروس کرونا آینه عفونی وخون آلودی شده است تا انسان وجامعه انسانی کج اندیشی ها و کج روی هایش را بی پرده و عریان تر ببینند.
مسعود نقره کار
پزشک و نویسنده
۴۳
درود، من انور میرستاری، دبیر پاکسازی شده دبیرستان های بندر انزلی، دارای شغل آزاد، ساکن بلژیک و عضو احزاب سبز اروپا به نظر من به جای احساس خودم نسبت به ویروس کرونا، باید از تشویش و نگرانیهای خودم در باره شرایط ناگوار کنونی و آینده جهان بگویم. بعضیها فکر میکنند که بلای کرونا، برای همسایگان و سالمندان و دیگران است و شامل آنها و خانوادههایشان نخواهد شد و آن را جدی نمی گیرند. سخن از مرگ و زندگی و مبارزه سختی است. نماز و دعا، امام زاده و امام، خدا و خانه خدا، واتیکان و پاپ… کاری نمیتوانند بکنند، گر چه در گذشته هم، هر گز کاره ای نبودند. مبارزهای که تن به تن و پنجه در پنجه است. پاشنه آشیل این دیو هیولا تنها و تنها یک چیز بیش نیست و آن هم جا خالی دادن است. یعنی هنگامی که ویروس همه شهرها و کشورها را در بر گرفته است، نباید جلوی چشمش و بر سر راهش ظاهر شد. به عبارتی دیگر، فقط باید در خانه ماند و تا حد ممکن بیرون نرفت. نباید مغرور شد یا فکر کرد که میتوان سر کرونا کلاه گذاشت. او همه را در زیر نظر ندارد و از کودک تا سالخوردگان به کسی رحم نمیکند گر چه کمی ضعیف کش است.
از اینکه کرونا تعدادی آخوند و شکنجه گر و فرمانده سپاه و نماینده مجلس را در ایران کشت، بعضی از ایرانیان احساس آرامش می کنند، اما من به فکر زندانیانی مانند نسرین ستوده ها و نرگس محمدی ها و آرش صادقی ها و ۱۴ نفر امضا کننده بیانیه استعفای خامنه ای و هزاران زندانی دیگر و خانوادههای آنان هستم که جانشان را کرونا مستقیماً تهدید می کند. خیلیها هم خوشحالندکه هواپیما ها، ترنها، کشتیها، اتومبیل ها و کارخانه ها از کار افتاده اند و هوا کمی صاف شده است و زمین و موجودات زنده اش، نفس دوباره ای می کشند. گر چه این سخن در کوتاه مدت به آشکارا درست است، اما زیستگران به دنبال یک برنامه پایدار و دراز مدتی هستند که زمین همیشه بتواند نفس بکشد. آنان خواهان کاهش اصولی تولید جهانی جمعیت و مخالف جامعه مصرف گرای می باشند، اما هر گز نمیخواهند که یک بیماری مانند کرونا، طاعون، وبا یا سیل و زلزله بیاید و مردم را نابود و چرخ زندگی و اقتصاد را فلج کند. اکولوژیست ها برای زندگی بهتر و شاداب در آسایش و آرامش و امنیت تلاش میکنند و خواهان جهانی پاک و بدون آلودگی اند که همه هستی ما از آن است.
انور میرستاری
فعال سیاسی و عضو احزاب سبز اروپا
۴۴
گذشتە ازتلفات انسانی و زیانهای اقتصادی بزرگ این بیماری و سختیها و تراژدیهای همراە آن، ولی من برآنم کە در میان مدت و بلندمدت جامعە بشری نیرومندتر، همبستەتر و آگاەتر از این فاجعە برخواهد خواست: پیشبینی من، و امید من، این است کە علم بر خرافات، سکولاریسم بر حاکمیت دینی و عدالت بر سودجوئی بی حدومرز چیرگی بیشتری خواهند یافت. “ارزان تمام شدن” بە تنهائی حرف آخر را در سیاستهای اقتصادی نخواهد زد و ملاحظات استراتژیک کشورها جای بیشتری پیدا خواهد کرد، در همین راستا بی اعتمادی بە چین در جهان و بویژە جهان غرب گسترش خواهد یافت. دولتها نقش بیشتری بازی خواهند کرد و در مقابل رأی دهندگان بە حفظ جان و امنیت و سلامت شهروندان متعهدتر خواهند شد و خدمات کلیدی در جامعە دغدغە بزرگتری خواهد شد. آفیسها، بطور نسبی، از اهمیتشان کاستە و خانە بە اهمیتش اضافە خواهد شد. همبستگی انسانی و پیوستگی سرنوشت همە ما، و از جملە در حفظ محیط زیست، چشمگیرتر خواهد بود. امیدوارم زندە و سالم باشیم تا این دنیای بهتر را ببینیم و امکان مبارزە برای آن را داشتە باشیم.
عبدالله مهتدی
دبیرکل حزب کومەلە کردستان ایران
۴۵
تقویت دولت رفاه و سیاست مراقبت گرا و تقویت جامعه مدنی : دو راه رویارویی اجتماعی با کرونا.
شوک حاصل از پاندومی کرونا و”موقعیت جنگی” و شرایط اضطراری برخاسته از آن، با توجه به تکنولوژی پیشرفته بشر و دهکده جهانی شدن به رغم تلفات بالای آن احتمالا دیرپانخواهد بود. اما اثرات اقتصادی/ اجتماعی آن حتی در عصر پساکرونا نیز می تواند بس گسترده و درازمدت باشد. برخی حتی از خطر در غلطیدن به بحران اقتصادی وخیم تر از ۱۹۳۰ – در صورت طولانی شدن پاندومی کرونا سخن می گویند.
در یک معنا بحران کرونا معایب نظام های اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک رایج درجهان را بیش از هر زمان دیگری عریان کرد: نظام های اقتدارگرایی همچون چین نشان دادند که چگونه می توانند برای حفظ پرستیژ و کارایی خود، نه تنها هشدار کارشناسی پزشگان را نادیده بگیرند، بلکه با مجازات اولیه آنان و کتمان کاری، توانایی علمی در پیشگیری و مهار به هنگام آن را زائل کنند و ناخواسته با جان هزاران انسان درچین و سراسر جهان بازی کنند. طنز تلخ تاریخ درآن جا است که سهل انگاری کم و بیش مشابهی در مهد سرمایه داری آزاد (آمریکا) صورت گرفت. هشدارهای مکرر کارشناسان و حتی برخی مشاوران ترامپ مبنی بر پاندومی شدن کرونا و اقدامات ضروری پیشگیرانه برای کاهش قربانیان آن در آمریکا، مدتها از سوی ترامپ انکار شد تا مبادا اقتدار سیاسی دولت وی ضربه خورد و بازار دچار وحشت ” بیمورد” شود. از همه بدتر نحوه رویارویی با کرونا در نظام ایدئولوژیک و دینی جمهوری اسلامی بود. درآنجا نیز هشدار پزشکان و دستور العمل های پیشنهادی شان با توجه به نمونه های مرگ و شیوع کرونا در قم، تابع نمایش قدرت سیاسی و دینی نظام در هنگامه انتخابات و سالگرد “انقلاب با شکوه اسلامی” شد. در ایران بی کفایتی بهت انگیز نظام در مدیریت بحران- که کم توجهی، دروغ گویی، کتمان کاری، توسل به تئوری توطئه از جمله شاخص های آن بود- همراه با بی اعتمادی یکسره مردم به آن، بخت مقابله به هنگام و موثر با آن را از بین برد و ابعاد فاجعه را بسیار گسترده تر کرد. در کشورهای دمکراتیک اروپایی همچون اسپانیا و ایتالیا نیز “عدم آمادگی” که براستی در باره معنا و ابعاد و چرایی آن باید درنگی ژرف نمود، هزاران قربانی گرفت و پیش از هرچیز میزان امکانات و کارایی پزشکی و درمانی را درآنجا به زیر پرسش کشید. حتی در دمکراتیک ترین کشورها نظیر سوئد که دولت حاضر به تکیه بر روش های نظامی و پلیسی برای مهار کرونا نشد و با اعتماد متقابل دولت و جامعه به یکدیگر راه بس متفاوتی ازجهان را پیمود، توان مقابله به هنگام و موثرتر برای کاهش تلفات انسانی، تابع محاسبات مرتبط با کمبود امکانات پزشگی و درمانی در صورت رشد ناگهانی ابعاد اپیدمی قرار گرفت. فرایندهای پارادکسال (ناسازه) در واکنش به بحران در چهارگئشه جهان کم نبودند. برخی کشورها با یاری رساندن به دیگر کشورها با تجهیزات بهداشتی و پزشکی و مالی جلوه هایی از گسترش همبستگی بین المللی را به نمایش گذاشتند. برخی اما با اخلاقی راهزنانه به مصادره تجهیزات پزشکی و بهداشتی در مسیر عبور کالاها از کشور خود پرداختند. برخی پنهان یا آشکار جلوه هایی از سیاست سوسیال داروینیسم را در پیش گرفتند (تکیه یک سویه بر روش مصونیت گله ای که درآن گروه های سالمند و بیماران به اصلی ترین قربانیان کرونا بدل می شوند). برخی دیگر اما مراقبت از سالمندان را اولویت نخست خود خواندند.
در اغلب موارد، به رغم تنوع نوع رویارویی با پاندومی کرونا، پاشنه آشیل مشترک نظم موجود جهانی برملا شد: ضعف امکانات پزشکی و درمان همگانی و غیر انتفاعی به طور خاص و کمرنگی عقلانیت و سیاست مراقبت گرا و همبستگی اجتماعی به طور عام. امری که میتواند دیگر پیامدهای سنگین اقتصادی و اجتماعی بحران کرونا را به ویژه درمیان گروه های آسیب پذیرتر جامعه کاهش دهد. این به رغم ناگزیری دولت ها از مداخله گسترده برای یاری رساندن به جبران چالش های اقتصادی برخاسته از کرونا است. از این پس، یکه تازی عقلانیت ابزاری و سود جویی حداکثری – همچون مهمترین راهنمای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جهانی شدن – بیش از هر زمان دیگر با بحران مشروعیت روبرو خواهد شد.
اعاده حیثیت از اهمیت دولت رفاه، توجه بیشتر به بهداشت همگانی و درمان محوری، سیاست های اجتماعی و مراقبت گرا، محیط زیستی، تبعیض زدایی و تقویت نقش جامعه مدنی از جمله مهمترین راه کارهایی است که می تواند جهان را از درغلطیدن به سناریوهای سیاهی که با آن روبرو است، برحذر کند!
مهرداد درویش پور
جامعه شناس استاد دانشگاه
۴۶
بازگشت به ارزش های انسان شناختی. ما در حال تحمل خانهنشینی بدنی سهمگینی هستیم که با خانه نشینی فکری قبلی که مدت ۴ دهه است بر تیعیدیان ایرانی حاکم شده است، فرق کیفی دارد. این فرق به نظر می رسد ناظر بر بحران ۴ گانه زیر باشد.
نخستین بحران، بازبینی ایدئولوژی اقتصاد افراطی نئو لیبرال است که از ریگان در آمریکا و بانوی آهنین در انگلستان در دهه های ۱۹۸۰ شروع شد، تاچر درستایش فردگرایی همچون شالوده عقاید خود میگفت: «چیزی به نام جامعه وجود ندارد». آیا شاهد گذاراز فردگرایی منفی به سوی جمع گرایی و قرارداد اجتماعی عصر روشنایی هستیم؟
بحران دوم، ناشی ازکند شدن وتوقف چرخ های اقتصادی جهانی است، چرخ هایی که بلعیدهشدن سیاست در اقتصاد، باروری پول های “خوابیده” درسیستم جهانی بورس وهوش حسابگرانه به جای اندیشه تاملی، رشد زدایی تولیدی واقعی به جای رشد بادکنکی پولی و سرانجام مصرف گرایی فوق العاده برای اقلیت ۱ میلیارد نفری شمال در ناز و نعمت و اکثریت ۶ میلیارد نفری جنوب در حد سد جوع، مهمترین بردارهای ان بوده اند. آیا این بردارها به گونه ای موقت در خواب هستند یا دوباره بعد از پایان بحران، مانند بحران های قبلی سرمایه داری، باز سازی می شوند؟
بحران سوم، بحران دولت های رفاه، ست که با دوبردارعدالت اجتماعی و دمکراسی سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم تا سه دهه توانست رفاه اجتماعی و آزادی ها فردی و مدنی را تضمین نماید و زمینه های بازتولید جامعه شناختی فاشیسم را در اروپا بخشکاند. آیا این رویکرد مثبت به سوی دولت ها وبا توجه به تجربه مثبت چین برای مهار ویروس، افکار عمومی به سوی رژیم های اقتدارگرا تمایل می یابند و این بازگشت خودبخودی، تهدیدی برای دمکراسی نخواهد بود؟
بحران جهارم، بحران زیستی و بیولوژیکی است که حیات فیزیکی مارا تهدید می کند و کابوس مرگ را برای همگان جدی نمود. به باورمن، این بحران چند پهلو، در عمق بحران عمیق انسان شناختی است که نخستین بارقدرت شکننده انسان ابرقدرت قرن جدید را به چالش می کشد. انسانیتی که سیمان ان بر عشق به دیگران، دوستی، برادری و همبستگی است و شکوفایی انسان در تعامل با جمع است. آیا نیاز به تعاریف جدید برای بازگشت به ارزش های انسانی فراموش شده هستیم؟ هنوز زود است که بتوانیم به این پرسش مبنی برانسانگرایی تازهای نیاز داریم یانه پاسخ دهیم، اما ادبیات ما مرهون ازاین ارزش های انسانی است که در قله های باشکوه ان، بهتر از سخنان حکیم و شاعر خودمان، سعدی در ۷ قرن پیش ندیدم:
بنی ادم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند
چوعضوی به درد أورد روزگار دگرعضوها را نماند قرار
توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
پاریس، سه شنبه ۷ آوریل ۲۰۲۰(۱۹ فروردین ۱۳۹۹ خورشیدی)
نادر وهابی
جامعه شناس و استاد راهنما در دانشگاه تولوز در فرانسه
۴۷
حس من این است که عالم گیری فزاینده پاندمی کرونا نه تنها ترس و وحشت درونی انسانها را از خطرات ناشناخته عیان کرده است بلکه ریزترین رازهای درونی و هنجارها و عقاید افراد را به چالش کشیده است. چنانکه در این دهکده در هم تنیده جهانی و در عصر دانش و فناوری پیشرفته قرن بیست و یکم، شوربختانه جمعیت کثیری نسبت به اینگونه پاندمی های جهانگیر، اما قابل درک و توجیه پذیر از نظر علمی، همانگونه فکر می کنند که اسلاف ما جاهلانه در قرون وسطاء در مقابل طاعون سیاه آخر الزمانی هراسان می گشتند. عده ای نیز عامدانه یا عوامفریبانه برای پیشبرد مقاصد سیاسی خویش با تمسک به توهم و توطئه چینی آن را به شیاطین و اجنه و ارواح خبیثه یا غضب خداوند، و حتی به مکر دشمنان خود نسبت می دهند، تا توجیه ای باشد بر برهان نمایی “کروناناباواران” ء باورمند که فقط قرائت هایی را می پذیرند که با باورهای ذهنی و انگیزه های معرفتی درونی آنها همخوانی داشته باشد. اگرچه کرونا بشدت خطرناک و مهلک است، اما در رویدادنامه (annals) تاریخ بشری “این نیز بگذرد” و فاصله گذاری های اجتماعی محو خواهد شد؛ اما شوربختانه فاصله های ذهنی پس مانده از قرون وسطاء و علم مدرن قرن ٢١ همچنان باقی خواهد مانند.
دکتر عبدالستار دوشوکی
۴۸
از روزی که نام کرونا را شنیدهام، هر روز بیشتر به اهمیت تکانی که به جهان ما داده است، پی میبرم. گوئی تلنگری است که بر حساسترین بخش وجود ما خوردهاست، موجیست که اقیانوس آرام زندگی روزمره را بهچنان تلاطمی گرفتار کردهاست، که هر قطرهی آن از هم گسسته و گوشهای پرتاب شدهاست. بودن انسانها در کنار هم و پیوستن آنها به همدیگر خطرناک شدهاست. نفس کشیدن، راه رفتن، باهم بودن و زیستن زیر یک سقف ناممکن یا بسیار دشوار شده است. کرونا تصویری از زندگی را پیش روی ما گذاشتهاست که نامتصور نبود، اما باوری هم به غلبهی آن نبود. دنیای واقعی، بیش از پیش عرصه را به دنیای مجازی باختهاست. دیدارها، گفتارها و تصمیمات عمدتا از طریق مجازی ممکن است. دنیای قبل از کرونا گویی تمام شدهاست و ما وارد عصری شدهایم که جهان به همپیوسته، از هم گسستهتر میشود. تنها نقطهی امید در جائی است که تجربههای مقابله با کرونا انباشت میشوند. هر کس از تجربهی دیگری میآموزد. دنیای بعد از کرونا، بدون تردید راه دیگری برای از بین بردن فاصلهها خلق خواهد کرد. اما گمانهزدن در این مورد هنوز زود است. اقدامات امروز برای مهار کرونا نطفههایی از آینده را در خود دارد. ما در این روزها، شاهد شکستن تابوها و انجام اقداماتی در اقصی نقاط جهان و توسط دولتهایی هستیم، که در گذشته با آنها بیگانه بودند. همبستگی در عمل دوباره زاده میشود. محافظهکارترین قدرتها بر ضرورت ایجاد چتر فراگیر همبستگی برای حفظ شهروندان در برابر خطر مرگ گردن میگذارند. کسی به فکر حذف بیمههای اجتماعی نیست. تلنگر کرونا، از یکسو جامعهی بشری را به وداع بیشتر با دروغ و خرافه سوق داده است، از سوی دیگر اتکاء به واقعیت در کشف حقیقت را مجذوبتر و باور به توانمندی انسانها در همبستگی با یکدیگر را عمیقتر ساختهاست.
مسعود فتحی
تحلیل گر سیاسی
۴۹
درودها به عنوان یک ایرانی در تبعید و غربت اجباری و در رابطه با عاطفه انسانی از کشتار کرونا در خارج و داخل ایران بهت زده و غمگینم. بخصوص در رابطه با وضعیت ایران که توسط حکومتی اداره میشود که زیرساختهای لازم را ندارد و نیز هیچ عاطفه ای به ملت ایران ندارد و کار او غارت و سرکوب بوده است این اندوه بیشتر میشود. این نکته نخست ولی پنهان نمیکنم که ظهور کرونایک شوک قوی به جامعه بشری داده است که از ابعاد اقتصادی فرهنگی و فلسفی بسیار قابل توجه است. ما شکنندگی جامعه غول آسای بشری را در برابر یک ویروس میبینیم. تمام قدرتهای نظامی جهان در مقابل این ویروس درمانده اند. این ویروس بما میفهماند که جهانی شما اینچنین قابل ادامه نیست و میتواند نابود شود. استثمار روز افزون. فاصله میان فقر و ثروت. جنگها. اوجگیری هرزابه های فرهنگی در مقابل فرهنگ راستین و نابودی محیط زیست، اینها روی میز ما قرار دارد. ما باید تغییر کنیم. جهان یک دهکده بزرگ است که اگر تغییر نکند میتواند نابود شود. به نظر من از نظر فلسفی یک ضربه بسیار نیرومند به گندابهای مقدس مذهبی خورده است. کرونا میگوید شما و سایر موجودات مساوی هستید و کسی از اسمانها مواظب شما نیست. کرونا میگوید مقدسات شما نمی توانند به شما کمک کنند. کرونا میگوید من کعبه و واتیکان را تخلیه کردم و خدای شما از من ضعیف تر است. کرونا میگوید میلیاردها دلار پولهائی را که بزرگترین خداوندان زمین اندوخته بودند از دستشان بیرون آوردم و آنها فهمیدند بدون جامعه جهانی بزرگ فرو کوفته شده نمی توانند زنده بمانند پنهان نمی کنم من در رابطه با کرونا احساسی دو گانه دارم او برای من یک ویروس خطرناک است که ممکن است مرا بکشد و در عین حال در این دو سه هفته مانند یک آموزگار بسیاری چیزها به من آموخته است. من فکر میکنم کرونا میتواند بمثابه قاصد تغییرات مختلف خود را نشان دهد.
اسماعیل وفا یغمائی
شاعر و ترانه سرا
۵۰
کرونا به جهانیان نشان داد که زیاده طلبی، خودخواهی، تنگ نظری، زیرپا گذاشتن قوانین طبیعت و نادیده گرفتن حق حیات جانوران چه وحشی و چه اهلی در محیط زیست طبیعی شان چه پیامدهای هولناکی می تواند برای بشر داشته باشد.
شکی نیست که جهان پس از کرونا شاهد دگرگونی های اساسی و ریشه ای خواهد شد. ممکن است در همۀ حوزه و دیسیپلین ها در بسیاری از اصول و بدیهیات شک کنند. برای مثال، کرونا نشان داد که رشد و توسعه حُکم بی چون چرای اقتصادی نیست
گمان می کنم پس از این تجربۀ بی سابقۀ جهانی، هراس مردم در همۀ کشورها از آیندۀ ناروشن خود و بچه هاشان بیشتر خواهد شد. اگر این هراس درست هدایت شود، مردم دیگر کورکورانه سرنوشت شان را به دست دولت هاشان نخواهند سپرد
کرونا ثابت کرد که جهانی شدن افسارگسیخته بدون همفکری و تفاهم در ادارۀ اقتصاد جهانی به فاجعه های تازه ای خواهد انجامید
ممکن است ملت هایی دوباره بخواهند در لاک خود فروروند و ملت های دیگر را، چنان که در یکی دو قرن گذشته معمول بوده، رقیب یا دشمن خود بپندارند. باید به آن ها با استدلال منطقی نشان داد که بر روی این کرۀ خاکی آدمیان در چهار گوشۀ جهان سرنوشت مشترکی دارند.
علیرضا مناف زاده
تاریخ شناس
۵۱
ای کاش می توانستم
لبانت را ببوسم،
بی دغدغه ی فاصله و فصل
بی هراس از آنا کارنینا
بی اعتنا به قتل عام کرونا
***
ای کاش
تو در مهتابی شرقی می رقصیدی
و لباس هایت در باران پاریس
خیس می شد
***
کاش می شد
ضریح تنت را
با لب های تشنه ام
چندان ایمن کنم
تا زایران جهان
تا همیشه بگردند
و بی هراس
لحظه های تنت را ببویند
۱۵ مارس ۲۰۲۰
هوشنگ اسدی
شاعر و روزنامه نگار
۵۲
اخطار
آمد کرونا که طبلِ اخطار زند
بر مردمِ خفته بانگ هشدار زند
پیروزی دانش و خِرَد را بر جهل
درگوش خرافه باوران جار زند
پیروزی عقل
آمد کرونا که عقل پیروز شود
خارِ رَهِ جهلِ خانمان سوز شود
کالای فریب بی خریدار آید
بازار خرافه عبرت آموز شود
ازادی علم از ایمان
آمد کرونا که علم از ایمان بِرَهد
وز چنگ جنودِ جهل ، انسان بِرَهد
هوش و خِرَد و دانش و ادراک بشر
زآنان که ز دین کنند دُکّان بِرَهد
نوبر کرونا
«هروز یکی ز در درآید که منم!»
درجامه ء خوف و خطر آید که منم
دی تاخت بلای اهل دین بر ایران
حالی کرونا چو نوبر آید که منم!
مسلمان شدن کرونا
دیریست وطن زار و پریشان شده است
اسلام بلاى جان ایران شده است
زینگونه که بر پیر و جوان مى تازد
گویى کرونا نیز مسلمان شده است
کرونا و آب کر
آمد کرونا که آب کر خشک شود
با پشک خر و شاش شتر خشک شود
از ریشه وبن گیاه بد گوهر فقه
چون مغز فقیه مفت خور خشک شود
معجزه تاک
آمد کرونا که تاک پربار شود
مى پاک ترین متاع بازار شود
تطهیر شوند اولیا درالکل
ودکا سبب شفاى بیمار شود
فرار شیخ از قم
از چین کرونا به سوى قم کرد گذار
تا شیخ نگردد از عبورش بیمار؛
چون گرگ زچنگ شیر و چون موش ز مار؛
نعلین به کف ز شهر قم کرد فرار
چله نشینی
ای اهلِ زمان کز کرونا بیزارید
از وی اگر امید سلامت دارید
حُکم است که چون چله نشینان ،
چندی از خانهٔ خود پای برون نگذارید
روزگار شگفت
بر شاخهٔ غم شکوفه زاری داریم!
آغُشته به اندوه، بهاری داریم
از چین،«کرونا»به شهر ما آوردند
دردا که شگفت روزگاری داریم
جن چینی
جِن با ماهان به قُم ز یوهان آمد
از بهرِ خرید و خوردِ سوهان آمد
چون از کمونیست ها دلى خونین داشت
با دعوتِ اسلام به ایران آمد.
محمد جلال چیمه (سحر)
شاعر و نقاش
پایان گفتارهای ۵۲ شخصیت ایرانی در باره «کروناویروس»
۰۹/۰۴/۲۰۲۰ پاریس- فرانسه
پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۹
جلال ایجادی، جامعه شناس، دانشگاه فرانسه