وقتی کشوری دوست دارد سرکش و خرابکار خود را جلوه دهد…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از خصائص اراذل و اوباش، داشتن دهان گشاد، برای «کُری» خواندن است. این که در بازی های تفریحی، مردمان عادی نیز، از اصطلاح کری خواندن استفاده می کنند به خاطر اثرات روانی آن است.
شما در بازی تخته نرد، قدرت اندکی دارید، ولی برای خالی کردن دل حریف، کری می خوانید.
در روابط بین کشورها، معمولا کشوری کری می خواند که از حریف اش ضعیف تر است. کشور کری خوان، می خواهد با کری خواندن دل حریف را خالی کند و او را به شک بیندازد که نکند طرف مقابل نیرویی دارد که او از آن بی خبر است.
اما دست کری خوان خیلی زود، در «عمل» رو می شود.
یکی از کری خوان های معاصر، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود که در پایان دوران جنگ سرد و پیش از فروپاشی، با مطرح شدن «جنگ ستارگان» ریگان، ناچار به کری خواندن برای امریکایی ها شد.
در همان دوران، در مجله ی قطوری که آکادمی علوم مسکو منتشر می کرد و به زبان های مختلف از جمله فرانسوی ترجمه می شد، مطلبی خواندم از ژنرالی که از یک سلاح مهیب، که در اختیار ارتش شوروی است سخن می گفت. این سلاح مهیب اسم و مشخصات نداشت و چیزی مجهول و نامعلوم بود. روس ها و بلوک شرق عادت داشتند که امکانات و تجهیزات نظامی شان را در پشت پرده نگه دارند و وقتی آن را در عمل استفاده کردند غرب را غافلگیر کنند.
در پشت پرده نگهداشتن، و رازگونه سخن گفتن، شیوه ی کشورهای ضعیف است. آن ها جوری سخن می گویند و جوری رفتار می کنند که گویا برگ «برنده» در دست آن هاست و مثلا دست شان «استریت فلاش» است، در حالی که «دو پر» هم ندارند.
اما «بلوف» زدن، همیشه کارساز نیست بخصوص بلوف حریفی که حرکات و سکنات اش، بلوف زدن او را رو می کند.
کشورها به تدریج و در طول زمان، ضعف و قدرت شان را نشان می دهند و هرگز انتظار نمی رود از کشوری که به طور مستقل توانایی ساختن «آفتابه» ندارد، و تولید اتومبیل اش در حد پراید است، موشک ساتورن ملی بیرون بیاید.
کری های روسیه و آن ژنرال مقاله نویس هم چند وقت بعد با فضاحت فروپاشی شوروی همراه شد و از دومین ابر قدرت دنیا چیزی باقی نماند جز چند کشور از هم جدا شده و مستقل.
سعید الصحاف، وزیر اطلاع رسانی عراق هم متخصص کری خواندن و بلوف زدن بود. در جایی که ما به طور مستقیم از طریق شبکه سی.ان.ان حرکت نیروهای امریکایی را به سمت بغداد می دیدیم و نفرات ارتش امریکا به پشت دروازه های بغداد رسیده بودند، صحاف در مصاحبه با خبرنگاری که از این موضوع خبر می داد گفت: مگر امریکا در داخل خاک عراق است که بخواهد به بغداد برسد؟ و با پوزخند و تمسخر این موضوع را تکذیب می کرد.
چند روز نکشید که عراق سقوط کرد و سعید صحاف دستگیر شد، ولی این آدم مسخره حتی ارزش محاکمه شدن نداشت و او را به حال خود رها کردند تا ابوظبی به او پناه داد.
از دیگر کری خوانان زمانه ی ما، نظام اسلامی حاکم بر ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ست که دست به کری خوانی اش خوب است و نوچه های این نظام و رهبرش مثل فرماندهان سپاه و مرد شماره یک تبلیغات حکومتی یعنی حسین شریعتمداری، این وظیفه را بر عهده دارند.
از کری های شریعتمداری در کیهان، خط و نشان کشیدن برای کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
این نماینده ی رسمی سید علی خامنه ای، رسما در روزنامه اش تیتر زد که:
«شلیک انصارالله به قلب ریاض، هدف بعدی دوبی».
همو نوشت: «با این همه جنایتهای امارات، شلیک یک موشک به ابوظبی کم است».
اما این کری خواندن ها عوارض نامطلوبی هم دارد. اگر کسی با افتخار بگوید که من دزد هستم، اگر در جایی چیزی گم و گور شود، و دزد مفلوک، آن چیز را ندزدیده باشد، همه ی انگشت ها او را به عنوان دزد آن چیز نشان خواهند داد.
چند روز پیش خبر رسید که:
«چهار کشتی در ساحل امارات در «عملیات خرابکارانه» هدف گرفته شدند».
طبیعی بود که انگشت ها به طرف جمهوری اسلامی خواهد چرخید چرا که این کشور نشان داده است که
اولا کشور ناراحت و بیماری ست که برای همسایگان اش و دنیا ایجاد خطر و مزاحمت می کند
و
ثانیا خودش و نماینده ی رهبرش رسما و علنا گفته اند که چنین کاری خواهند کرد.
حال فرض بگیریم که ج.ا. این کار را نکرده باشد. او هر چه قسم و آیه بخورد و دلیل برای عدم انجام چنین کاری اقامه کند، طبیعتا کسی حرف او را باور نخواهد کرد.
برای مزاح من پیشنهاد می کنم که جمهوری اسلامی -حتی اگر این خرابکاری کار او نبوده باشد- مسوولیت این حمله را بپذیرد تا لااقل آبروی شریعتمداری و رهبرش حفظ شود و این، نشانه ای برای به انجام رساندن کری های خوانده شده توسط آن ها باشد!