بخش دوم
بخش نخست
*ارزیابی منابع،ارزش علمی و آکادمیک یک تحقیق را برجسته می کند.دربارهء قیام ۳۰تیر آبراهامیان-اساساً- روایتِ اخیرِنورالدین کیانوری و پیروانش راتکرارکرده است.پُرسش این است:حزبی که تاآخرین لحظات،مصدّق را«نمایندهء استعمار»،«عامل امپریالیسم»و«پیرمردِ مکّار»می دانست ،در قیام ۳۰تیر چگونه یا با چه توجیهی می توانست ازمصدّق حمایت کندتابه قول آبراهامیان«نقش تعیین کننده»درجنبش مردم داشته باشد؟
*احسان طبری دربارهء هدف از قتل محمدمسعودتوسط«کمیتهء ترورسازمان افسران حزب توده»:« قتل محمدمسعودبرای ایجاد یک شوکِ عَصَبی علیه دربار بود ،زیرا خسرو[روزبه] اطمینان داشت که قتل ،صدر صد به حساب دربار تمام خواهدشد».
****
حزب توده،پُشتیبان دولت دکترمصدّق؟!
دکترمصدّق برای خاتمه دادن به مسئلهء نفت هرگاه که به مذاکره بادولت های آمریکاوانگلیس مشغول بود،حزب توده -دریک اتحادِنانوشته با دولت انگلیس -بابه راه انداختن انواع واقسام اعتراضات وتظاهرات خیابانی،عامل آشوب و اختلال و بی ثباتی درجامعه می شد و مصدّق را از پرداختنِ صبورانه وصحیح به مسئلهء نفت بازمی داشت.ازهمین زمان بودکه مفهوم«توده نفتی»به فرهنگ سیاسی ایران واردشد.بابک امیرخسروی-ازکادرها و مسئولان برجستهء حزب توده درآن زمان – یادآورمی شود:
-«به واحدهای حزبی وسازمان جوانان[حزب توده] آموزش داده بودندکه چوب های پلاکارد وپرچم هاراطوری تهیّه بکنندکه بتوان ازآن ها درموقع مقتضی!بجای چماق استفاده کرد.بسیاری ازشرکت کنندگان درجیب های خود فلفل وپنجه بوکس وچاقووسایل مختلف ضرب وجرح آماده داشتند.اعضای حزب[توده] وبه ویژه سازمان جوانان برای انتقام کشی ونشان دادن ضرب شست،مغزشوئی شده بودند»(۱).
دکترانورخامه ای نیز دربارهء«علل واقعی حادثه آفرینی های حزب توده»می گوید :
-«اغتشاش درکارخانه هاودبیرستان ها ودانشگاه،اغلب بدین سان پدیدمی آمدکه توده ای هابه مصدّق وجبههء ملّی حمله می کردندوآنهارانوکرانگلیس وآمریکا می خواندندندودرنتیجه؛خشم طرفداران مصدّق را برمی انگیختندوحادثه،آفریده می شد!.به موازات این حوادث،حزب توده ازهرفرصتی استفاده می کردبرای اینکه میتینگ وراه پیمائی به راه اندازد.اگرزدوخوردی،کَشت وکُشتاری،خونریزی پیش آمد،که هُوالمطلوب.اگرنیامدکه قدرت خودوضعف حکومت مصدّق را نشان داده است،مثلاًدراوایل آبان[۱۳۳۰،به هنگام سفرمصدّق به آمریکا]،«سازمان دانشجویان ودانش آموزان حزب توده»علیه مظالم انگلستان درمصر، راه پیمائی به راه انداخت وباوجوداینکه شهربانی آنرا ممنوع اعلام کرده وگفته بودازآن جلوگیری خواهدکردومسئولیّت هرحادثه ای متوجهء مسئولان سازمان مزبور است،[حزب توده]ازانجام آن چشم پوشی نکردواگرخودداری پلیس وطرفداران جبههء ملّی-به علّت غیبت مصدّق وتوصیهء اوبه حفظ آرامش- نبود،مسلّماًحوادث۲۳تیر تجدیدمی شد،کمااینکه باوجوداین خودداری وگذشت هواداران جبههء ملّی ودولت،دانشجویان ودانش آموزان توده ای ازتحریک واخلال دست برنداشتندوکاررابجائی کشاندندکه شورای دانشگاه ،یعنی رؤسای دانشکده ها ونمایندگان استادان را مدت ۱۰ساعت دریکی ازاطاق ها زندانی کردندکه منجر به تعطیلی دانشگاه شد…[بدنبال] تعطیلی دانشگاه،این بار،«سازمان دانشجویان ودانش آموزان»اعلام کردکه در۱۴آذر[۱۳۳۰]بعنوان اعتراض علیه تضییقات دولت وتعطیلی دانشگاه،میتینگ وراهپیمائی برپاخواهدداشت.باآنکه شهربانی از۳روزپیش مکرّر اخطارکردکه ازاین تظاهرات جلوگیری خواهدنمودومسئولیّت هراتفاقی که بیافتد برعهدهء تظاهرکنندگان است وباآنکه معلوم بودبعضی عناصروسازمان ها-چه درداخل جبههء ملّی وچه خارج ازآن-خودراآمادهء مقابله باحزب توده وضرب شست نشان دادن به آن می نمایند،باوجودتمام اینها،حزب توده ازراه پیمائی صرف نظرنکردوحوادث ۲۳تیر(۱۳۳۰)تقریباًتکرارشد.توده ای هاازدانشگاه حرکت کردندوتابهارستان اتفاقی نیافتاد.ابتدای خیابان اکباتان،شعارهائی علیه جبههء ملّی وحزب زحمتکشان[دکتربقائی]دادندوباعده ای ازهواداران این حزب وجبههء ملّی درگیرشدندوچوب وچماق بکارافتاد.هنگامی که پلیس برای جلوگیری ازمنازعه مداخله کرد،زدوخوردمیان پلیس وتوده ای ها آغازگردید،امّا-این بار-پلیس چون قبلاً به اودستورداده شده بود که درصورت موردحمله قرارگرفتن ازخودش دفاع کند،به تیراندازی پرداخت ودرنتیجه ۵ نفرکشته وبیش از۲۰۰نفر زخمی شدند(۲).
همهء این حادثه سازی ها وتشنّج آفرینی های حزب توده ضربات مُهلکی بودندکه ازیک طرف، دولت های غربی-خصوصاً آمریکارا-نسبت به توانائی مصدّق برای مدیریت و هدایت کشور بدبین می ساخت، وازطرف دیگر،این حادثه سازی ها و تشنّج آفرینی ها برنگرانی آنان از«خطراستیلای حزب کمونیست توده» می افزود(۳).
چنانکه گفته ایم،دکترآبراهامیان در کتاب«کودتا»باآمیزه ای ازگرایش های مارکسیستی،تعلّق خاطری به حزب توده دارد وازآن جمله معتقداست که حزب توده ازآغازِملّی شدن صنعت نفت(۱۳۲۹) پُشتیبان دکترمصدّق بود و نیزدرقیام ۳۰ تیر۱۳۳۱،حضوری آشکارونقشی تعیین کننده داشت.(صص۷۷ به بعدو۱۸۶-۱۹۰).درحالیکه اسنادونشریات حزب توده نشان می دهندکه این حزب ازآغازملّی شدن صنعت نفت ،مصدّق را«عامل امپریالیسم» ،«آخرین تیرِترکشِ
استعمار»و«پیرمردِشعبده باز و مکّار»می نامید(۴).
عکس ها وکاریکاتورهای زیرنیز،نمونه هائی ازمواضع نشریات حزب توده علیه دکترمصدّق در زمان ملّی شدن صنعت نفت است:
چلنگر، نشریهء پُرتیراژِ حزب توده،
دکترمحمدمصدّق را بصورت عنتری در دست دولت های آمریکا وانگلیس می دانست!
چلنگر:مصدّق، عروسِ دولت انگلیس
حزب توده که درسال۱۳۲۳ (درزمان ساعدمراغه ای)درمناطق نفتی خوزستان و صنعتی اصفهان،قیام گستردهء کارگران وسپس- به منظور واگذاری نفت شمال به شوروی ها-تظاهرات ۳۵هزارنفری را درمقابل مجلس شورای ملّی سازمان داده بود،در دوران حکومت مصدّق نیز دهها اعتصاب و تظاهرات مهـّم کارگری و شهری در ایران را رهبری یا هدایت کرده بود(۵).
به روایت عبدالصمدکامبخش،ازرهبران برجستهء حزب توده-درآن هنگام-درفاصلهء ۱سال،۲۰۰اعتصاب کارگری رخ دادکه برخی ازآنهااقتصادی وسیاسی و برخی صرفاً سیاسی بود(۶).
حزب توده وقیام ۳۰تیر
گفته ایم که ارزیابی منابع ،ارزش علمی وآکادمیک یک تحقیق را برجسته می کند.دربارهء قیام ۳۰تیرنیزآبراهامیان-اساساً- روایتِ اخیرنورالدین کیانوری و یکی ازپیروانش راتکرارکرده است(۷).وی ضمن اعتقادبه«حضورتعیین کنندهء حزب توده درقیام ۳۰تیر»می نویسد:
-«فراخواندن مردم به اعتراضات توده ای[در۳۰تیر] موردتأئیدوپُشتیبانی حزب توده قرارگرفت.این نخستین باری بود که حزب توده به پُشتیبانی کامل ازمصدّق برخاسته بود…بلافاصله پس ازاین قیام،کاشانی ازحزب توده بابت کمک به«حصول پیروزی علیه امپریالیسم بریتانیا»تشکرکرد»(ص ۱۸۷).
پُرسش این است:حزبی که تاآخرین لحظات،مصدّق را«عامل امپریالیسم»،«نمایندهء استعمار»،«پیرمردِمکّار»و…می دانست در قیام ۳۰تیر۱۳۳۱ چگونه یا باچه توجیهی می توانست ازمصدّق حمایت کندتا به قول آبراهامیان«نقش تعیین کننده»درجنبش مردم داشته باشد؟
قوام السلطنه،«معمارِبزرگ نجات آذربایجان» و قهرمان شطرنج سیاسی که درماجرای نفت شمال،استالین را«مات» کرده بود-بانخوت وغروری حیرت انگیزدر۲۵تیر۱۳۳۱بااعلامیّهء معروف«کشتیبان را سیاستی دگرآمد»چنان هیجان و احساسِ انزجاری درجامعه پدیدآوردکه منجربه قیام ۳۰ تیر و سقوط دولت چندروزهء وی گردید.سیل خروشان توده های مردم درخیابان های تهران ودیگرشهرهای مهم باعث شدتا«جمعیّت ملّیِ مبارزه بااستعمار»(وابسته به حزب توده) در۲۹تیرماه اعلامیّه ای درحمایت از«مبارزات ضداستعماری وضدامپریالیستی توده ها» صادرکند،اعلامیه ای که درآن،نه تنها حمایتی ازمصدّق وجودنداشت،بلکه این اعلامیّه، کیفرخواستی بود سرشارازدشنام وانتقاد علیه دولت مصدّق(۸).
آبراهامیان برای«تائید»نظرش مبنی بر«نقش تعیین کنندهء حزب توده درقیام ۳۰تیر»به روایت حسن ارسنجانی ومصطفی فاتح اشاره می کند،بااین تأکیدکه:«هم فاتح وهم ارسنجانی- که هیچ یک ازآن دو را نمی توان باهیچ تعبیروتفسیری متمایل به حزب توده دانست-نقش تعیین کننده را درکلِ این قیام به حساب حزب توده منظورداشته اند»(ص۱۸۷).
دراین باره بایدگفت که حسن ارسنجانی معاون ومشاورِارشدِ قوام السلطنه بود و چه بسا تمایل داشت که قیام ۳۰ تیر و سقوط قوام السلطنه را زیرسرِحزب توده بداندتا این نکته را به انگلیسی هابفروشد که«پُشت سقوط قوام السلطنه،کمونیست های حزب توده و عوامل شوروی قراردارند».ازاین گذشته،به روایت ارسنجانی در روزهای منتهی به قیام ۳۰تیر رهبران حزب توده درحال مذاکره باقوام السلطنه بودندتاشایدبتوانندبه کابینهء وی راه یابندوخاطرات خوشِ حضوروزیران توده ای درکابینهء قوام درسال ۱۳۲۵را تجدیدکنند(۹).
مصطفی فاتح (نمایندهء شرکت نفت انگلیس وایران)نیزازبُن بست مذاکرات انگلیسی ها و مصدّق راضی نبودوباوجوداحساسات مثبت وخیرخواهانه اش نسبت به مصدّق(ص۱۰۶)،نگران قدرت گیریِ حزب توده بود.او زمانی مؤسس حزب سوسیالیست ایران بودکه باحزب توده نیزهمکاری داشت(۱۰).
فاتح سپس به شرکت نفت انگلیس و ایران پیوست و در دوران مأموریتش درشرکت نفت شاهدِاعتصابات و اعتراضات گستردهء نیروهای کارگری درمناطق نفتی خوزستان به رهبری حزب توده بود،ولذا باعواطف سوسیالیستیِ گذشته درجریان قیام ۳۰ تیر،ضمن پُررنگ کردنِ حضور حزب توده شایدمی خواست به مقامات انگلیسی هشداردهدکه درصورت ادامهء بن بست مذاکرات نفت-چه بسا-حزب توده قدرت سیاسی را قبضه کند. آبراهامیان دربارهء مصطفی فاتح -به درستی- می نویسد:
-«درنظرعامّه،فاتح یک«عاملِ»تیپیک هواداربریتانیاتصوّرمی شد،امّادرعالم خصوصی و درواقع،اوشخصی متفاوت بااین تصویر شناخته می شود.وضع ظاهری و علنی افراد می تواند بسیارفریب دهنده باشد»(ص۱۰۶).
برخلاف نظردکترآبراهامیان،طبق اسنادحزب توده،نقش این حزب توده درقیام ۳۰ تیر بسیارناچیزبوده هرچندکه بخشی از کارگران و هواداران حزب ،به ابتکارفردی و با احساسات شخصیِ خود، وارد صحنهء شده بودند.قطعنامه پلنوم چهارم حزب توده(مسکو،تیرماه۱۳۳۷)ضمن انتقادازعملکردرهبری حزب،دراین باره تأکیدمی کند:
-«… در حادثهء ۳۰تیر۱۳۳۱ روش رهبری قابل انتقاد است زیرا در حادثهء ۳۰ تیر، ما، دیرتر از بورژوازی ملی، تازه آن هم پس از آنکه بخشی از توده حزبی به ابتکار خود جنبید، وارد صحنه شدیم»(۱۱).
دربارهء تشکرکاشانی ازحزب توده پس ازقیام ۳۰ دکترآبراهامیان-باز- به جای استنادبه روزنامه های آن زمان و سخنرانی ها ومکتوبات منتشرشدهء کاشانی،به گزارش یک خبرنگار آمریکائی استنادکرده که چه بسا زبان فارسی نمی دانست ویادر فهم ظرافت کلام کاشانی دچاراِشکال بود.دکترمحمدحسن سالمی(یکی ازافرادبسیارنزدیک به کاشانی که دراین سخنرانی حضورداشت)درگفتگوبانگارنده گفت:
-« درآن روزهیچ سخنی ازحزب توده نرفت بلکه باحضورده ها روزنامه نگارِداخلی وخارجی،کاشانی-به عنوان یک پدرمعنوی– درپاسخ به یک خبرنگاروابسته به حزب توده،به طورکلّی ازهمهء کسانی که درراهِ پیروزی قیام تلاش کرده اند،سپاسگزاری کردبدون آنکه نامی ازحزب توده برده باشد!.باتوجه تحریف سخنان کاشانی توسط حزب توده،دفترآیت الله کاشانی مندرجات نشریات حزب توده(درتشکرکاشانی ازحزب توده) را قویّاًتکذیب کرد».
ازاین گذشته،نه روزنامه کیهان ونه روزنامهء اطلاعات( به تاریخ۳۰تیرماه۱۳۳۱) -هیچیک-به تشکرکاشانی ازحزب توده اشاره ای نکرده است.
آبراهامیان ضمن عُمده کردنِ نقش حزب توده- به عنوان «عامل تعیین کنندهء پیروزی قیام ۳۰ تیر»- می نویسد:
-«این رویدادنشان دهندهء تغییرِعُمده ای درسیاست حزب توده بود.تاآن زمان،چپ های افراطی بررهبری این حزب مسلّط بودندوعادتاًمصدّق رایک«نوکر»هوادارآمریکا توصیف می کردند ازاین نقطه[قیام ۳۰ تیر] به بعد،رهبران عمل گرائی-به ویژه نورالدین کیانوری-درکمیتهء مرکزی اکثریّت یافتندکه عادتاً مصدّق را«یک وطن پرستِ ضدامپریالیست»می دیدند»(صص ۸۹، ۱۸۷ و۱۹۰).
نگاهی به بیانیه ها ومقالات حزب توده-امّا- نشان می دهدکه پس ازقیام ۳۰تیر ودرزمان«رهبران عمل گرائی-به ویژه نورالدین کیانوری نورالدین کیانوری» نیزمقالات وبیانیه های حزب توده دربارهء ملّی شدن صنعت نفت وشخصِ دکترمصدّق،سرشارازدشنام وناسزابود(۱۲).
ازاین گذشته،درتاریخچهء رهبران حزب توده،«به ویژه نورالدین کیانوری»فردی افراطی،فرصت طلب وبدون پرنسیب های سیاسی ارزیابی می شود،اوبه عنوان مسئول سازمان افسران حزب توده- باهمدستیِ خسرو روزبه-عامل یا آمرِقتل محمدمسعود(سردبیرروزنامهء «مردامروز»واحمددهقان(سردبیرمجلهء تهران مصور) ومسئول سربه نیست کردنِ ده ها «عضوِمسئله دارِحزب توده»بودازجمله حسام لنکرانی،پرویزنوائی،داریوش غفّاری،آقابرارفاطری،محسن صالحی (۱۳). احسان طبری دربارۀ هدف از قتل محمدمسعودتوسط«کمیتۀ ترورسازمان افسران حزب توده» تأکیدمی کند:
-« قتل محمدمسعودبرای ایجاد یک شوک عَصَبی علیه دربار بود ،زیرا خسرو[روزبه] اطمینان داشت که قتل ،صدر صد به حساب دربار تمام خواهدشد»(۱۴).
این نکته می توانددر شناخت عواملِ ترورهای دیگر در این دوران،موردتوجهء پژوهشگران قرارگیرد.
دکترآبراهامیان بااشارهء دوباره به مظفربقائی و خلیل ملکی (ص۱۵۸)درگفتگوباسایت«ایران وایر» نیزمی گوید:
– «نقش سازمان سیا حتّی شرورترازآن چیزی است که به نظرمی رسد:مثلاًتظاهرات بزرگ سال ۱۹۵۱/۱۳۳۰بهنگام ورودهریمن(فرستادهء آمریکابه تهران) راخودشان[سازمان سیا]ازطریق بقائی وحزب زحمتکشان سازمان دادند…».
آبراهامیان توضیح نمی دهدکه سازمان سیا چرابایدعلیه فرستادهء ویژهء دولت متبوعش چنان تظاهرات خونینی را سازماندهی کرده باشد؟!.ازاین گذشته،ورود هریمن به تهران(۲۳تیر۱۳۳۰ /۱۵ژوئیه۱۹۵۱)، برای مذاکره بامصدّق به منظورحلِ اختلافات مربوط به نفت بودکه درآن زمان،هم بقائی وهم ملکی دوستداروخواستارآن بودند.
سخن آبراهامیان مبنی براینکه « آن گردهمائی حزب توده ارتباط چندانی به هریمن نداشت»،مغایرباروایت شاهدان عینیِ این ماجرااست.عموم پژوهشگران، ونیزبرخی ازکادرها ومسئولین حزب توده(ماننددکترانورخامه ای،بابک امیرخسروی ودیگران)تأکیدکرده اندکه این تظاهرات خونین ازطرف حزب توده سازمان داده شده بود.دراین تظاهرات حدود ده هزار تن از هواداران حزب توده در تهران- باشعارهای ضدآمریکائی وضدامپریالیستی- علیه ورودِ هریمن شرکت داشتند که منجر به کشته شدنِ بیش از ۲۴ نفر و مجروح شدن بیش از ۲۰۰ نفر گردید.درشمار کشته شدگان،چهار تن از نیروهای انتظامی بودند. (۱۵).
دکترمظفّربقائی وقیام ۳۰تیر
دربارهء نقش دکترمظفربقائی درقیام ۳۰ تیر،عموم پژوهشگران وی را یکی از رهبران اصلی قیام دانسته وبه نقش تعیین کنندهء وی درپیروزی قیام تأکیدکرده اند،دکترکاتوزیان(هوادارصدیق دکترمصدّق)می نویسد:
-«[روزنامهء] شاهدِبقائی(ارگان روزانهء حزب زحمتکشان)به نافذترین وسیلهء مبارزه بَدَل شده بود.دراول سرمقالهء۲۹تیرماه که به قلم وباامضای خودِبقائی چاپ شده بود،این بیتِ افشاگرانه را آورده بود:
گرچه تیرازکمان همی گذرد
ازکماندار بیند اهل خِرَد
این،گستاخانه ترین تیری بود که یکی از رهبران نهضت ملّی به سوی شاه پرتاب کرده بود…اعتصاب عمومی وتظاهرات مردم[برای بازگشت مصدّق به حکومت]تقریباً خودجوش بود،هرچندحزب زحمتکشان[بقائی]نقش مهمی درسازماندهی ورهبری مردم -پس ازریختن آنها به خیابان ها- برعهده داشت…کاشانی وبقائی(به ویژه به لحاظ نقش رهبریش درحزب زحمتکشان)سهم بسیاربسزای درتعیین نتیجهء استعفای مصدّق درتیر۳۱برعهده داشتند…بقائی مصرّانه ازنمایندگان نهضت ملّی درمجلس خواست که ازخواسته شان مبنی برانتصاب مجدّدمصدّق یک قدکم عقب ننشینند وحزبش نیز سازماندهی مردم را درتظاهرات پایانی برعهده گرفت…تنهانمایندهء نهضت ملّی درمجلس که خواستاراصلاحات ارضیِ جامع یاتوزیع عادلانهء درآمدشد،بقائی بودولاغیر.»(۱۶).
این تصویرمنصفانه ازدکترمظفربقائی باید مارا به تحریف های ۶۵سالهء حزب توده علیه بقائی هوشیار و بیدارسازد،شخصیّتی که درآن زمان سرسخت ترین دشمنِ حزب توده بود و دراین راه-مانندخلیل ملکی-قربانیِ«حمّام فینِ حزب توده»شد.
ادامه دارد
پانویس ها:
۱- امیرخسروی،پیشین،ص۲۸۲
۲- خامه ای،انور،ازانشعاب تاکودتا،ج۳،انتشارات هفته،تهران،۱۳۶۳،صص۳۵۶-۳۶۳
۳- دربارهء توطئه ها وتشنّجات این دوران نگاه کنیدبه:ترکمان،محمد،تشنّجات ودرگیری های خیابانی وتوطئه هادر دوران حکومت مصدّق،انتشارات رسا،تهران،۱۳۵۹
۴- برای نمونه نگاه کنیدبه:روزنامهء به سوی آینده،شمارهء۲۱مهرماه۱۳۲۹و آخرین نبرد،۱۷آذرماه ۱۳۳۰
۵– برای شرح دقیقی از چند اعتصاب مهم کارگری در این دوران، نگاه کنید به: ارسلان پوریا (عضو برحسته و مسئول تظاهرات حزب توده)، کارنامهء مصدّق وحزب توده،نشرمزدک،ایتالیا،۱۳۵۵،صص۲۷۱، ۴۰۲-۴۰۶، ۴۶۸-۴۷۴ و صفحات دیگر
۶– نگاه کنید:نظری به جنبش کارگری وکمونیستی درایران،ج۱،انتشارات حزب توده،بی جا،۱۹۷۲،ص۱۷۱
۷-نگاه کنیدبه: کیانوری،خاطرات،صص۲۴۲-۲۴۷؛جوانشیر،ف.م،تجربهء ۲۸مرداد (نظری به تاریخ ملّی شدن نفت ایران)،نشرحزب توده،تهران،۱۳۵۹،صص۱۹۶-۲۱۴
۸– برای متن این اعلامیّه نگاه کنیدبه:روزنامهء دژ(به جای به سوی آینده)،۲۹تیرماه ۱۳۳۱
۹– نگاه کنیدبه:ارسنجانی،حسن،یادداشت های سیاسی،یادداشت شنبه ۲۸تیر۱۳۳۱،،تهران،۱۳۳۱،ص۱۰ مقایسه کنیدباسخن ارسلان پوریا،پیشین،صص۲۷۰-۲۷۳
۱۰– کیانوری،پیشین،صص۸۹-۹۱
۱۱– اسناد و دیدگاه ها، حزب تودهء ایران از آغاز تا انقلاب ۵۷، پلنوم پانزدهم،۱۳۶۰،ص ۶۶۷.مقایسه کنیدبانظرارسلان پوریا،مسئول اصلی تظاهرات حزب بوده درآن زمان،پیشین،ص۲۶۵
۱۲– نگاه کنیدبه: آخرین نبرد، ۱۷ آذرماه ۱۳۳۰؛ روزنامهء به سوی آینده،۳۱تیرماه ۱۳۳۱ ؛روزنامهء شهباز،۲۱دی ماه۱۳۳۱
۱۳– نگاه کنید به: اعترافات خسروروزبه و سروژ استپانیان در:زیبائی،علی،کمونیزم درایران،تهران،۱۳۴۳،صص۴۳۷ ،۵۴۸-۴۵۰و ۵۵۳-۵۵۴.
۱۴-طبری،احسان،کژراهه(خاطراتی ازتاریخ حزب توده)،نشرامیرکبیر،تهران،۱۳۶۷، ص۸۵
۱۵– موحّد،پیشین، ج۱، صص۲۲۰-۲۲۱؛ خامه ای،پیشین،صص۳۵۰-۳۵۲؛نجاتی،غلامرضا،جنبش ملّی شدن صنعت نفت ایران،چاپ هفتم،شرکت سهامی انتشار،تهران،۱۳۷۳،صص۱۸۰-۱۸۱؛ کاتوزیان،محمدعلی،مصدّق ومبارزه برای قدرت،ترجمهء فرزانهء طاهری،نشرمرکز،چاپ دوم،تهران،،ص۱۴۲-۱۴۵
۱۶– کاتوزیان،پیشین،۱۳۷۸صص ۱۵۴ ۲۰۳و۲۰۷