در میهنمان ایران بسیارند مادربزرگانی بسانِ ” بانی فینی” که به سوگ نوههایشان نشستهاند، نوه هائی که قربانی آزار جسمی و جنسی و روانی شدهاند. کمینه ترین کار این است که یکی ازاین روبانها را برداریم، به خود بیاویزیم و با بازماندگان و قربانیان کودک آزاری همدردی کنیم، و در گامی پیش تر به ” کمپین روبان آبی” بپیوندیم.
****
تراژدی بانی فینی Bonnie Finney
“بانی” ساکن ویرجینای امریکا یک دختر داشت، دختری که شادی آفرینِ زندگی او بود. دخترازدواج کرد، ازدواج و ارتباطهای نامناسب و مساله سازدخترسبب شدند تا بانی مدتها شاهد آزارجسمی و روانی نوههای خردسالاش باشد، آزارهائی که سرانجام منجر به مرگ یکی از نوهها شد. بانی بهار سال ۱۹۸۹ “کمپین روبان آبی” را به عنوان نشانه و نمادِ مبارزه با کودک آزاری و حمایت از کودکان آغازکرد تا شاید مادربزرگهای دیگر شاهد تراژدی مرگ نوههایشان براثر کودک آزاری نباشند. بانی رنگ آبی را به نشانه کبودی تنهای آزاردیدۀ کودکان برگزید.
در میهنمان ایران بسیارند مادربزرگانی که به سوگ نوههایشان نشستهاند، نوه هائی که قربانی آزارجسمی و جنسی و روانی شدهاند. کمینه ترین کاراین است که یکی ازاین روبانها را برداریم، به خود بیاویزیم و با بازماندگان و قربانیان کودک آزاری همدردی کنیم، ودرگامی پیش تربه “کمپین روبان آبی” بپیوندیم.
کودک آزاری (Child Abuse) چیست؟
درمیهنمان سالها کودک آزاری مترادف با “تنبیه بدنی” و ” آزارجنسی” بود. دلیل چنین برداشتی را رشد رو به افزایش این نوع کودک آزاریها، وتقویتِ زمینههای فرهنگی و مذهبی پیدائی و تداومشان درجامعه میباید، دانست. این برداشت و فهم، که کودک آزاری تنها دردو حوزۀ فوق متمرکزاست به تدریج تصحیح، تدقیق و کامل ترشد و امروزفراترازاین دو عرصه، به برداشت وتعریفی جامع وتا حدودی مانع ازکودک آزاری اتکا شده است. (براساس مصوبه کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد، کودک به هرانسانی که زیرهیجده سال تمام باشد، گفته میشود. حکومت اسلامی خلاف کنوانسیون حقوق کودک که در سال ۱۹۸۹ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید و حکومت اسلامی دراسفند ماه سال ۱۳۷۲به آن ملحق شد، طبق تبصره ماده ۱۲۱۰ قانون مدنیاش: ” سن بلوغ درپسرپانزده سال تمام ودر دختر نُه سال تمام قمری ” اعلام کرده است.)
کودک آزاری آسیب رسانیِ جسمانی وروانی به کودک است، کودک آزاری اجبارآشکارو پنهان کودک به انجام هرنوع کاروعملی ست که به سلامت جسمانی و روانی و رفتاری کودک آسیب برساند. عوامل این آسیب رسانیها دراکثر موارد والدین یا اطرافیان کودک و یا کارکنان بخشهای مختلف و ارگانهای مسئول حکومتی و دولتی هستند.
موارد اصلی کودک آزاری عبارتند از:
۱- تنبیه بدنی کودک (Physical)
۲- سوء استفاده جنسی ازکودک (Sexual)
۳- سوء رفتارهیجانی و آزارروانی کودک (Emotional)
۴- عدم تامین نیازهای اولیه رفاهی، بهزیستی و تفریحی، غفلت ازمراقبتهای تغذیهای، بهداشتی ودرمانی کودک (Neglect)
۵- ترک کودک (Abandonment) و ربودن کودک
۶- استفاده از موادمخدر در محیط زندگی و یا مجبورکردن کودک به استفاده ازمواد مخدر (مستقیم یا غیرمستقیم) (Substance abuse)
۷- بهره برداری از کودکان در جنگ و عملیات تروریستی.
در میان انواع کودک آزاری، آزارروانی کودکان درایران شایع ترازآزارجسمی و جنسی ست. آزارجنسی کودکان نیزدرسالهای اخیرافزایش چشمگیری داشته است. کودک آزاری جسمی در اکثر موارد توسط پدرو مادر یا نزدیکان به کودک صورت میگیرد، پسران بیشتر توسط پدران و برادران، و دختران توسط مادران یا خواهران بزرگتر مورد آزارجسمی وروانی قرارمی گیرند. در مورد کودک آزاری جنسی نیز پدران بالاترین میزان ارتکاب را دارند و پس ازپدر یکی ازنزدیکان به کودک مرتکب این عمل میشود.
کودک آزاری از زبانِ آمار
کودک آزاری مشکل و معضلِ جامعه بشری ست. “سالانه حدود ۴۰ میلیون کودک زیر ۱۵ سال مورد ِکودک آزاری قرار میگیرند”. آمارکودک آزاری دربخش هائی ازجهان، به ویژه درجوامعی شبیه جامعه ما با توجه به تعریف کودک آزاری و تنوع آن و نیزنظام آماری” حکومتی – ایدئولوژیک “، دقیق و قابل اتکا نیست. بهمین خاطرمی باید قربانیان کودک آزاری بیش از ۴۰ میلیون قربانی درسال باشند. (برای نمونه: سازمان جهانی کاراعلام کرده است که ۲۱۵ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله، به ویژه درکشورهای در حال توسعه دردام کار گرفتارهستند.)
درحکومت اسلامی ایران نظام آمارگیری، وآماردهی مبتنی برواقعیت نیست چرا که حکومت اسلامی برخوردی ایدئولوژیک و سیاسی با امر” آماردهی” کرده و میکند. این حکومت هرآنجا که آمارها به زیان حکومت و اسلام تلقی شوند و ناکارآمدی این حکومت و فکررا نشان دهند، واکنشی منفی از خود بروزداده وآمارها را دستکاری کرده است. آمارهای متفاوت و متناقض درباره فقر، بیکاری، اعتیاد، تن فروشی، بیماریهای روانی و مقاربتی (ایدز)، خشونت، زندان، اعدام و… نمونهاند. این امر بی تردید شامل حال کودک آزاری نیزشده است. فقدان تحقیق جامع و ملی، ریشه یابانه و کارشناسانه درباره اشکال و شیوع کودک آزاری، که زمینه دستیابی به آمارهای دقیق را فراهم میسازد، نشان ازبی توجهی این حکومت به پدیده کودک آزاری دارد.
آمارهای ارائه شده در باره کودک آزاری آمارهائی هستند که از پژوهشهای ناقص و محدود، روزنامهها و مراکزدولتی و گاه تشکلها غیردولتی که امکانات محدودی دارند، به دست آمدهاند.
درایران ازسالهای ۷۶-۷۵ گزارشهایی درمورد کودک آزاری درمطبوعات منتشر، وموضوع و اصطلاح کودک آزاری مطرح شده است. دراین گزارشها کودک آزاری درحوزۀ آزارجسمی و جنسی مد نظربوده و به آزارهای روانی و اشکال دیگرکودک آزاری توجه نشده است. موارد درج شده درروزنامهها نیز برپایه اطلاعات و گزارش هائی ازتهران و مراکزاستانها بودهاند که بیشترجنبه خبرو شرح ماجرا و رخداد داشتهاند. رخدادهای مشابه درشهرستانها یا روستاها امکان انتشار و انعکاس نداشتهاند.
اینها بریده هائی از آمارهای ارائه شده در باره کودک آزاری هستند:
” براساس نظرسنجیهای انجام شده، ۵۰ درصد والدین ایرانی معتقدند که تنبیه بدنی برای کودک لازم است و ۴۰ درصد از والدین به انجام تنبیه بدنی گرایش دارند. “، “۴۷ درصد از کودک آزاریهای گزارش شده به انجمن حمایت ازحقوق کودکان توسط پدران بوده است. “، ” آمارهای موجود درسازمان بهزیستی و سازمانها غیر دولتی نشان میدهند پسران بیش از دختران مورد کودک آزاری قرار میگیرند”، ” ۷۰ در صد کودکان تهرانی تنبیه میشوند و ۳/۲۷درصد از خانوادههای تهرانی کودک آزار هستند، یعنی ازهرسه خانواده در یک خانواده کودک آزاری صورت میگیرد. ”
” در مطالعه وزارت بهداشت ایران درخصوص کودک آزاری که با حمایت یونیسف انجام گرفته ۳۱ در صد کودکان ۱تا ۵ سال، ۲۰ درصد افراد ۶تا ۱۱سال و ۹ درصد افراد ۱۲تا ۱۸ سال مورد آزار جسمی قرار گرفتهاند. ”
“براساس پژوهشی که سال ۷۱ برروی ۲۲۴۰ دانش آموز تهرانی انجام شد، نوجوانان دبیرستانی گزارش دادند حداقل یک بارتنبیه بدنی شدهاند، ازاین تعداد ۳۴ درصد درگذشته تنبیه شدهاند و ۲۴درصد درزمان جاری. ۱۳۸ دانش آموزنیز گزارش دادند، تنبیه آنها منجر به جراحت هائی از جمله شکستگی و زخمی شدن شده است. ”
” ۶۶ درصد کودک آزاریها از سوی مردان اعمال میشود (در برخی آمارها پسران بیش از دختران و دربرخی دیگر دختران بیش از پسران قربانی کودک آزاری اعلام شده اند)… همچنین ۲۵ درصد از کودک آزاریها در خانواده هایی روی میدهد که در آنها طلاق اتفاق افتاده است”، ” تا پایان سال ۱۳۹۴، ششصد و پنجاه هزار تماس (اطلاع و گزارش) درخصوص کودک آزاری ثبت شده است، این گزارش به طورعمده کودک آزاریهای شدید فیزیکی رادربرگرفته وآزار روانی و تحقیرو توهین به کودکان گزارش نشده است. ”
آمارهای سال ۱۳۹۰ نشان دادهاند کودکآزاری در ایران بیش از ۲۳مورد در روز بوده است. بر این اساس ۴۹. ۸ درصد کودک آزاریها آزار جسمی، ۳۱. ۳ درصد غفلت، ۱۲. ۵ درصد آزار روانی و روحی و ۲. ۷ درصد آزار جنسی است. ”
سازمان جهانی کاردرسال ۱۹۹۵ تخمین زد ” بیش از ۴/۷۱ درصد کودکان ایرانی بین ۱۰ تا ۱۴ سال از لحاظ اقتصادی فعال بوده و درسرشماری رسمی ایران در سال ۱۳۷۵ اعلام شد بیش از ۴ درصد جمعیت شاغل ایران بین ۱۰ تا ۱۴ سال داشتند که در این آمار جمعیت شاغل، ۱۴/۵ میلیون نفر ذکر شده است. بنابراین تعداد کودکان کار ۱۰ تا ۱۴ ساله، که ۴ درصد آن هستند در حدود ۶۰۰ هزارنفراست. درسال ۱۳۷۵ حدود ۳۸۰ هزار کودک در سن ۱۰ تا ۱۴ سال درایران کارثابت داشتهاند که تعداد دست فروشان و مشاغل موقت هم به این آمار اضافه میشود. “، ” طبق آخرین اطلاعات مرکز آمارایران ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار کودک درایران به صورت مستقیم درگیر کارهستند “.
علل کودک آزاری
کودک آزاری مساله و معضلی خانوادگی و اجتماعی ست که عوامل گوناگونی درچرائیِ پیدائی و تدوام حضورو حیات آن نقش دارند.
۱-عوامل فردی
الف: کودک آزار میتواند مبتلا به بیماری روانی باشد. خطرناک ترین کودک آزاران سایکوپاتها هستند. تقریبا ۲درصد (۱تا ۳ درصد) از مردم مبتلا به این نوع ازاختلال شخصیت هستند. سایکوپات بیماری با رفتارهای غیرعادی و خشونت آمیز و اختلالهای شخصیتی ست. سایکوپات درغالب موارد تداعی کنندۀ واژه جنایت، جنایت کار وفردی بی رحم است، فردی خونسرد، و بی تفاوت که دست به قتل و جنایت میزند. سایکوپات خودشیفته، خودمحورو خودخواه ست. ازهنجارها و قوانین اجتماعی تخطی میکند وبه حقوق دیگران توجهی ندارد و این حقوق را پایمال میکند. به ظاهرآرام و متین و باوقار مینماید اما دردرون بسیار شکننده و آسیب پذیراست. دربرابرنیازها و امیال جنسی نابردبار، کم مقاومت و هیجانی ست. قربانیان سایکوپات معمولا کودکان هستند که آسیب پذیرترند. قربانی گرفتن سایکوپات معمولا با تجاوز جنسی همراه است. رفتاری شک برانگیز ومرموز دارد و همواره درخفا برنامه ریزی میکند، قربانی خود را با برنامه و نقشه به دام میاندازد. درمرحله اقدام احساس خود آگاهی خود را از دست میدهد و از خود بیخود میشود. ارضای جنسی برایش اهمیت پیدا میکند. فریبکارست آنگونه که بعد ازارتکاب جرم و جنایت به ظاهر به دنبال مجرم و قاتل میگردد. برخی او را ” آنتی سوشیال” یا ضد جامعه میدانند.
برخی از صاحب نطران میان سایکوپات وشخصیت ضد اجتماعی تفاوت هائی قائلاند و مشخصه هایی روانی، عصبی و رفتاری ویژهای برای توصیف شخصیت ضد اجتماعی به کارمی برند. برخی از سایکوپاتها، به ویژه آنان که دست به جنایت میبرند در دوران کودکی یکی ازوالدین خود را از دست دادهاند، چنین رخدادی را در بروز رفتارهای خشونت آمیزآنان دخیل دانستهاند.
سایکوپاتی امروز به انواع گونه گون تقیسم شده است. تغییرات کروموزومی و ژنتیک در بروز این بیماری نقش دارند، اما نقش عوامل خانوادگی، گروهی و اجتماعی در تشدید انواعی از این بیماری را نمیتوان نادیده گرفت.
ب: درصدی ازکودکانی که قربانی کودک آزاری میشوند، در صورت عدم التیام پیامدهای روانی کودک آزاری، در سن بلوغ و یا بزرگسالی کودک آزار میشوند.
ج: برخی ازکودک آزاران به بیماری پدوفیلی مبتلا هستند. تمایل این بیماران به کودکان، که تمایلی جنسی ست را ناشی از” اختلال شخصیت” این افراد دانستهاند. برخی پدوفیلی را با بچه بازی یا شاهد بازی یکسان پنداشتهاند.
۲- عوامل خانوادگی
درگیریها و بحرانهای خانوادگی ناشی ازازدواجهای نامناسب، طلاق، مصرف مواد مخدر توسط والدین هم میتوانند کودک آزاری تلقی شوند و هم زمینه را برای کودک آزارشدنِ کودکی که درچنین فضائی رشد میکند، فراهم سازند. محرومیتهای عاطفی و غفلت از تامین نیازهای اولیه کودک عامل موثردرابتلا کودکان به اختلالهای کوناگون جسمی و روانی و رفتاری خواهد بود، و این نوعی کودک آزاری ست، که علاوه بر فقرو بیکاری و اعتیاد والدین، بحرانهای خانوادگی نیز میتوانند، در بروز این غفلتها و بی توجهیها نقش داشته باشند.
۳- عوامل اجتماعی و اقتصادی
ناهنجاریها و مشکلات اجتماعی مانند فقرو بیکاری در بروز و تشدید کودک آزاری نقش مهمی دارند. فقروبیکاری برروان ورفتار آدمی تاثیرمخرب دارند و فرد را تحریک پذیرو عصبی میکنند، چنین افرادی میتوانند رفتارکودک آزارانه جسمی و روانی داشته باشند. فقر و بیکاری زمینه را برای کارکودکان به اشکال مختلف، تن فروشی کودکان و استفادههای جنسی (پورنوگرافیک) از کودکان، قاچاق کودکان، فرارکودک از خانه مهیا میکند.
۴-عوامل فرهنگی
الف: فرهنگ مرد و پدر سالارانه، فرهنگ سلطه و خشونت است و فضای جامعه ما هنوزآکندۀ چنین فرهنگی ست. در چنین فضائی دیدگاهی که تبیه بدنی کودک و ” توپ و تشر” و تهدید و توهین راعواملی تربیتی و اصلاحی و آموزشی تلقی میکند، رشد بیشتری داشته و خواهد داشت. بسیاری از پدرها و مادرها، کودک آزاری را فقط در قالب جسمانی میبینند و به اشکال دیگر کودک آزاری توجهی نمیکنند.
ب: ناآگاهی درباره روشهای تربیتی درایران دامنگیراکثر خانوادهها ست، والدین وحتی آموزگاران و تعلیم دهندگان حق دارند و حق خود میدانند برای ادب و تربیت کردن کودکان آنها را تنبیه بدنی کنند
ج: بچه بازی از انواع کودک آزاری جسمی، جنسی و روانی ست. این پدیده درمیهن ما وجود داشته ودارد، تبلیع هائی ازاین دست که زنها برای کارِخانه و تولید فرزند و پسربچهها برای خوشگذرانی مناسب ترند، معنائی جز تبلیغ بچه بازی نداشته است.
برقراری رابطه جنسی با کودکان اگرچه زیرپوشش” شاهدبازی” رنگ و لعابِ “عرفانی و ادبی” میگرفت اما پوشیده نماند.
برخی ادعا کردهاند در ایران باستان و پیش از اشغال ایران توسط اعراب مسلمان بچه بازی و لواط وجود نداشته و اگر به ندرت دیده شده از طریق یونانیها به صورت عشق افلاتونی و زیبا پرستی، ویا ترکها به بصورت رابطه جنسی مرد با مرد و یا پسر بچهها به ایران راه یافته است، ادعائی که با اسناد تاریخی که پژوهشگران غربی ارائه دادهاند همخوان نیست. قبل ازاسلام که زرتشتیان رابطه جنسی مرد با مرد را محکوم میکردند و آنرا سرچشمه آلودگی و روح اهریمنی میدانستند، دلایل و شواهد کمتری مبنی برشیوع بچه بازی درجامعه ما وجود دارد، اما بعد ازحمله اعراب و اسلام بچه بازی شایع شد. دلیل را برخی کمبود آثارمکتوب و ثبت موارد بچه بازی، ازدوره قبل ازاسلام میدانند. واقعیت این است که این پدیده قدیمی ست وجغرافیای بمراتب وسیع تری ازآنچه “شرق” خوانده میشود را دربرمی گیرد. در ایران درکارنامه بسیاری ازپادشاهان، روحانیون، شعرا و فلاسفه ” بچه بازی” ثبت است. حتی نصیحت نامهها و”قابوس نامه”هایمان درباره تمتع ازغلامان جوان نوشتهاند که: ” میلِ خویش به یک جنس مدار تا از”هردو گونه بهره ور باشی” و فراموش نشود ” درتابستان میل به غلامان کن و درزمستان میل به زنان”.
ریشۀ پدیده بچه بازی و سوء استفاده جنسی از کودکان نابالغ را علاوه درفرهنگ اجتماعی، درمحرومیتها ومحدودیتها درمناسبات زن و مرد بخاطر مذهب، فقر و معضلهای دیگر اجتماعی نیز میباید جستجو کرد.
۵- عوامل مذهبی – قانونی
تشیع سیاسی، همانگونه که حیات حکومت اسلامی نشان میدهد از سوئی کودک آزاری را تقبیح میکند وجرم میپندارد و از سوی دیگرمشوق و مُبلغ کودک آزاری میشود. بارقههای این تشویق و ترغیب را درقوانین مختلفه حکومت اسلامی و درزمینههای دیگر اجتماعی میتوان دید. ازدواج درسنین کودکی یک نمونه از کودک آزاری روانی، جنسی و جسمی ست.
درحکومت اسلامی، به دلائل شرعی، کودک آزاری درمواردی جرم محسوب نمیشود. با توجه به آسیبپذیری کودکان جرمانگاریِ همۀ اشکال کودک آزاری ضروری ست و کمک مهمی به سلامت جامعه خواهد بود. درعمل، قوانین اسلامی موجود درایران درحوزه کودک آزاری نقش مهمی درکاهش کودک آزاری ایفا نکردهاند و درمواردی حتی رفتارهای کودک آزارانه را به عنوان امور تربیتی کودک قلمداد و تائید کردهاند.
در رابطه با جرائم آزارجنسی کودکان و استفاده جنسی ازکودکان، استثمار جنسی و فحشاء و قاچاق کودکان درقوانین کیفری حکومت اسلامی قاطعیت و روشنی وجود ندارد. ماده ۶۴۰ قانون مجازات اسلامی، در فصل هیجدهم تحت عنوان جرایم ضدعفت و اخلاق عمومی، به طور کلی و عام مقرر شده است که: ” هرکس نوشته یا طرح، گراور، نقاشی، تصاویر، مطبوعات، اعلانات، علایم، فیلم، نوار، سینما و یا به طور کلی هر چیز که عفت و اخلاق عمومی را جریحهدار کند، برای تجارت و توزیع… نگهدارد و.. به حبس از سه ماه تا یک سال و جزای نقدی از یک میلیون و پانصد هزار رالک تا شش میلیون رالع و تا ۷۴ ضربه شلاق یا به یک یا دو مجازات مذکورمحکوم خواهد شد. ”
سال ۱۳۸۱طرحی ۱۲ مادهای به پیشنهاد “انجمن حمایت از حقوق کودکان “به مجلس اسلامی ارائه شد که با پیگیری کمیسیون بهداشت مجلس تصویب شد. براساس این مصوبه کودک آزاری ازمصادیق جرائم عمومی اعلام شد و اعلام جرم علیه کسانی که مرتکب کودک آزاری میشوند، عملی و ممکن گردید. طبق این مصوبه اعلام شکایت نیازبه شاکی خصوصی ندارد و هرکس میتواند به محض دیدن مورد کودک آزاری آن را گزارش دهد و دادستان هم بهعنوان مدعیالعموم باید موضوع را پیگیری کند.
دراین قانون اشخاصی که به سن هیجده سال تمام نرسیدهاند مورد حمایت قرارمی گیرند و هر نوع اذیت و آزارکه موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد ممنوع است. حداکثر مجازاتی که در این قانون برای کودک آزاری پیش بینی شده است ۶ماه حبس و ۱ میلیون تومان جزای نقدی است. تصویب این قانون اگرچه گامی در کمک به کودکان قربانی محسوب میشود اما نواقصی دارد. ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی میگوید: ” پدریا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیرمحکوم خواهد شد “. این تعزیرهم با استناد به ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی است که تصریح میکند در صورتی که فردی به قصاص محکوم و این حکم ازاو سلب شود به لحاظ جنبه عمومی جرم به ۳ تا ۱۰ سال حبس محکوم میشود”
در ماده ۱۱این لایحه آمده است” هرکس مرتکب قتل عمد یا ضرب و جرح عمدی کودک یا نوجوان شود و به هر علتی قصاص نشود، علاوه بر پرداخت دیه طبق مقررات، حسب مورد به بیش از دو سوم حداکثر مجازات مقرر قانونی محکوم خواهد شد”. ودرباره قصاص یا عدم قصاص پدردرصورت کشتن فرزند سکوت کرده است. هنوزهم درخصوص قتل فرزند امکان قصاص پدر وجود ندارد.
در کتاب قانون مدنی، درتوضیح ماده قانونی ۱۱۷۹ آمده است: مرزحق تنبیه را دوعامل معین میکند: ۱- درونی (قصد تنبیه و محافظت) ۲- بیرونی (اندازه متعارف)… طبق این ماده قانون مدنی” ابوین” حق تنبیه طفل خود را دارند ولی به استناد این حق نمیتوانند طفل خود را خارج از حدود تأدیب، تنبیه نمایند. همچنین طبق بند اول ماده ۵۹ (وبند ت ماده ۱۵۸) قانون مجازات اسلامی: اقدامات والدین و اولیای قانونی و سرپرستان صغار محجورین که به منظور تأدیب یا حفاظت آنها انجام میشود، مشروط بر اینکه اقدامات مذکور درحد متعارف و حدود شرعی تأدیب و محافظت باشد، مجاز است. ”
و ازاین نوع موارد: طبق ماده ۴۷ قانون مجازات اسلامی تائید آزارجنسی کودکان نیاز به شاهد دارد… درصورت آزار کودک از سوی پدرش، نمیتوان شکایتی علیه وی مطرح کرد و…
طبق قوانین مجازات اسلامی” اطفال بزهکار”را میتوان تبیه بدنی کرد مشروط براینکه طبق تبصره ۲ ماده ۴۹: ” تنبیه بدنی بایستی به میزان و مصلحت باشد. ”
تعصب مذهبی – ناموسی و پدیده “غیرت” سبب کودک کشی درجامعه ما شدهاند. دختران قربانیان این دست جنایتها بودهاند که توسط پدر، برادرو یا یکی ازنزدیکان اس به قتل رسیدهاند و قاتلان “به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیرمحکوم شدند. ”
پیامدهای کودک آزاری
کودک آزاری پیامدها و عوارض جسمانی، روانی و رفتاری دارد، عوارضی که میتوانند عمری کوتاه یا بلند مدت داشته باشند. کودک آزاری به تمامی جنبههای سلامت جسمانی و روانی و رفتاری کودک آسیب میرساند. درواقع بسیاری از کودکان: ” آینه هائیاند نمایانگررفتاری که با آنان میشود. ” به همین دلیل درسن بلوغ و بزرگسالی شاهد رفتارهای غیرعادی و ناهنجاربا تاثیرهای مخرب انسانی و اجتماعی از سوی کسانی هستیم که درکودکی قربانی کودک آزاری بودند. پرخاشگری، ماجراجوئی همراه با کارهای خطرآفرین و هیجانی، فعالیت جنسی زودهنگام، اعتیاد به مواد مخدر، اضطراب، افسردگی و افکارپارانوئید ازدیگرآسیب هائی هستند که قربانیان کودک آزاری ازخود بروزمی دهند. کودک آزاریهایی که پنهان صورت میگیرند، هنگام بلوغ و بزرگسالی پیامدهای روانی و رفتاریاش آشکارمی شوند.
تنبیه بدنی و آزارجنسی، بیش ازسایرکودک آزاریها منجربه نقص عضو و مرگ کود ک شدهاند.
آسیب کودک، آسیبِ آینده جامعه است، بهمین خاطر کودک آزاری نه فقط پیامدهای فردی، بل که پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی نیز به بار خواهد آورد.
راههای پیشگیری از کودک آزاری
با اتکا به شواهد، آمارها و شاخصهای موجود در ایران، افزایش خشونت دراشکال کوناگون، فقر، اعتیاد، بیکاری، طلاق، ازدواج در سنین کودکی، بی توجهی به وضعیت بیماران روانی، تن فروشی و استثمارجنسی کودکان، افزایش کودکان کار وخیابانی و… تردیدی برجای نمیماند که میزان کودک آزاری درایران درهمه اشکال آن افزایش یافته است. عدم اطلاع رسانی و کم اهمیت پنداشتن و کم توجهی به کودک آزاری ازسوی ارگانهای مسئول مملکتی ازعوامل تاثیرگذاروافزایش دهندۀ این پدیده درایران است. آنچه حکومت اسلامی درراستای پیشگیری ازامرکودک آزاری کرده است به قول خودِ حکومتیان درسطح ” خُرد” است. بنابراین دررابطه با حل معضل کودک آزاری، حتی در حد کاهش آن، امیدی به حکومت اسلامی نمیباید داشت. جنبش مدنی، رسانهها، بخش آگاه جامعه تاثیر گذارترازحکومت عمل کردهاند. اپوزیسیون حکومت اسلامی نیزبه نظر میرسد برایش ” کوچک” است و” اُفت دارد” که به امر کودکان توجه کند!
باری، راه برای پیشگیری ازکودک آزاری با شناخت عواملی که سبب پیدائی کودک آزاری میشوند، هموارخواهد شد. درراستای چنین شناختی برای پیشگیری از بروزو گسترش بسیاری ازانواع کودک آزاری و کاهش میزان کودک آزاری برداشتن این گامها ضروری ست:
۱- بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی در سطح جامعه:
کاهش فقروبیکاری سبب کاهش کودک آزاری میشود. فقر و بیکاری برروان و رفتارانسان تاثیرهای مخربی میگذارند و وی را به سوی رفتارهای غیرعادی وناهنجار سوق میدهد، که کودک آزاری یکی ازاین دست رفتارها خواهد بود. رفاه عامل کاهش چشمگیرِ کودک آزاری ست. کودک آزاری هائی همچون کارکودکان، کودکان خیابانی، سوء استفاده و استثمارجنسی از کودکان پیوندی قوی با فقر و بیکاری در جامعه دارند.
۲- آموزش:
فرایند آموزش کودکان، والدین و جامعه در کاهش کودک آزاری نقش مهمی ایفا میکند. کودکان باید معنای کودک آزاری را بدانند، و دربرابرهرنوع آزارواکنش نشان دهند. دربسیاری ازخانوادهها، درمدارس و مراکز آموزشی، تنبیه بدنی خشونت زبانی را کودک آزاری نمیدانند و به انجام آن مبادرت میورزند، به همین خاطرکودک آزاری جسمی عموما توسط والدین یا نزدیکان به کودک و محل هاو مراکز آموزشی صورت میگیرد. کودکان میباید نقاط خصوصی (جنسی) بدن خود را بشناسند و آن قدر حساس باشند که هرگونه تماس با اعضای بدنشان را غیرعادی بدانند و گزارش وخبربدهند. میباید به کودکان و خانواده آموزش داده شود که در مورد کودک آزاری جنسی درغالب موارد سهم پدربالاترین میزان بوده است. آموزش درباره مسایل جنسی درمدارس و آگاهی دادن به کودکان همراه با اجرای سند آموزشی ۲۰۳۰ سازمان یونسکو، که در بخشی ازآن به موضوع آموزش جنسی درمدارس اشاره شده، ضروری ست. مخالفت حکومت اسلامی با این سند به زیان سلامت کودک و جامعه است. آگاهی کودکان نسبت به مسایل جنسی سبب میشود تا کم تر قربانی شوند. درآموزش و پرورش اسلامی سخن گفتن ازبدن انسان و مسائل جنسی تابو وگفتمانی ممنوعه است، و این ازعوامل تشدید و گسترش کودک آزاری جنسی ست.
سکوت کردن و حرف نزدن از آزار وتجاوز یکی از بدترین سنتهایی است که با زمینههای فرهنگی و مذهبی درکشور ما وجود دارد. سکوت و ترس ازبیان آزارو تجاوزباعث میشود کودک آزاربه عمل خویش ادامه دهد. به فرزندان باید آموزش داد دربرابرهر نوع آزارسکوت نکنند، به آنها باید اطمینان داد که از آنها حمایت خواهد شد. خانوادهها میباید این سد فرهنگی و مذهبی را بشکنند و کودک آزاری را اعلام کنند. سکوت واحساس گناه پیامدهای روانی خواهد داشت. کاهش اعتماد به نفس، هراس ازبرقراری رابطه با دیگران و گوشه گیری در زمرۀ این پیامدها هستند. بسیاری ازاین دست “قربانیان خاموش” حتی دربزرگسالی تا مدتها نمیتوانند با اطرافیان وهمسران خود روابطی طبیعی بر قرار کنند.
نظارت و سرکشی مسئولانه ازکودکانی که موردآزارقرارگرفتهاند، ضروری ست. تاسیس خانههای امن برای کودکان آسیب دیده از کودک آزاری پراهمیت است.
رسانهها در روشنگریِ ابعاد مختلف زیستی- روانی و اجتماعی کودک آزاری، شناساندن انواع وعلل آن، و نیزراه پیشگیری از پیدائی و گسترش آن نقشی کلیدی وپراهمیت دارند. چنین نقشی را تشکلهای مختلف مدنی، درکنار مبارزه برای تامین حقوق کودکان میتوانند، ایفا کنند. هرچند این تشکلها درشرایط سیاسی، اجتماعی واقتصادی، وسرکوبِ حکومتی درشرایط سختی کارها و وظایف خود، پیش میبرند.
۳- قانون:
اعدام و قصاص، به ویژه به شیوۀ اسلامی، راه حل معضل کودک آزاری جنسی و جسمی نیست. با پاک کردن صورت مسئله، مسئله حل نمیشود. این که عامل کودک آزاری را فقط و فقط کودک آزار دانست، قضاوتی دقیق نیست. افزایش کودک آزاری درایران را برخی عدم برخورد قاطع با کسانی که مباردت به کودک آزاری میکنند، دانستهاند. ” در موارد متعددی با اعلام کودک آزاری به دادگاههای جزایی، دادگاهها به ویژه زمانی که پدر مبادرت به کودک آزاری میکند، با بی اعتنایی برخورد میکنند”. هیچ گونه توجیه قانونی، فرهنگی و مذهبی دررابطه با کودک آزاری نباید پذیرفته شود. تبیه بدنی، ازدواج زودرس- که نوعی آزار جسمی و جنسی و روانی ست – ” بچه بازی” در جامعه توجیه فرهنگی وشرعی شده است. باید به قوانین عرفی و انسانی اتکا کرد.
باید از تجارب مؤثرکشورهای دیگر استفاده کرد. نحوه برخورد سیستمهای قضایی کشورها با طیف وسیع کودکآزاری متنوع و متفاوت است. (درآلمان از سال ۱۹۶۹ میلادی مقررشد کودک آزاران جنسی که بیش از ۲۵ سال سن دارند، درصورت موافقت کمیسیون پزشکی با استفاده از دارو آزمندی و رفتارجنسیشان کنترل شود. درسوئد نیز قانون مشابهی از سال ۱۹۹۳ اجرا میشود. در فرانسه و اسپانیا هم تمهیداتی برای اجرای موارد مشابه انجام گرفته است. دراسپانیا نه تنها مجازات کودک آزاران تشدید شده، بل که افراد کودک آزارپس ازطی دوران محکومیت به مدت ۲۰سال تحت نظرقرارخواهند گرفت تا درآینده و پس از آزادی نتوانند درمحیط هائی که کودکان و نوجوانان حضوردارند کارکنند. درامریکا کودک آزارپس ازسپری کردن دوران محکومیتاش تحت کنترل ونظارت قرارمی گیرد.)
برای کاهش کودک آزاری میباید قوانینی سنجیده وقاطع تدوین شود. آموزش این قوانین در خانواده و مراکز آموزشی و از طریق رسانهها اهمیت دارند. کودک، خانواده و جامعه باید بدانند کودکان چه حقوقی دارند و وظایف خانواده، جامعه و به ویژه حکومت در این رابطه چیست؟ وچه کمک هایی از طرف سازمانها وارگانهای حکومتی و دولتی دراختیارشان قرارمی گیرد.
۴- کودک آزاری خشونت است و وجود وگسترش خشونت ازمشکلات جامعه ماست. تقدیس خشونت به ویژه ازسوی حکومت و در بسیاری از مراسمهای مذهبی (تاسوعا و عاشورا)، کشاندن کودکان به مجالس عزاداری خشونت آمیز، و تماشای شلاق زدن و اعدام، رفتارهائی کودک آزارانه هستند. پیامدهای روانی ورفتاری این نوع بد آموزیها میتواند درآینده آن کودک را به انجام کودک آزاری و رفتارهای خشونت آمیزسوق دهد.
تقویت و گسترش تفکر پدرسالارانه و اعمال سلطه و زور به ویژه برروان و رفتارکودکان تاثیرگذارخواهد بود و باعث تمایل و گرایش آنها به کودک آزاری دردوران بلوغ و بزرگسالی میشود.
۵- شناسائی، کنترل و درمان بیماران سایکوپات و سایراختلالهای روانی و رفتاری که میتوانند سبب کودک آزاری شوند، در کاهش کودک آزاری نقش خواهند داشت. این بیماران میباید درمان، کنترل و مهار شوند. در صورت ارتکاب به جرم، نظارت و کنترل میباید همراه با آگاه سازی اطرافیان فرد بیمار یا مجرم، صورت بگیرد تا اطرافیان نیزدرکیفیت رابطه خود و خانوادهشان با این افراد دقت کنند وازبروزخطر احتمالی آکاه باشند.
۶- اعتماد مفهومی ست پراهمیت و پیچیده که در مناسبات میان انسانها مطرح است. دریک فضای نابهنجار اجتماعی و فرهنگی ایجاد و تداوم اعتماد دررابطههای خانوادگی و بیرون از خانواده خدشه دار میشود. به کودک وخانواده باید آموزش داده شود که بسیاری از کودک آزاریها را اعتمادهای نسجیده سبب شدهاند. بسیاری ازکودک آزاریها توسط افرادی که مادر، پدر و خود کودک (درحد برداشتی کودکانه) به فرد کودک آزاراعتماد کردهاند، اتفاق افتاده است.
۷- بحث حجاب و پوشش کودک درپیوند با بروز و گسترش کودک آزاری، بحثی انحرافی و گمراه کننده است. حجاب و پوشش نقشی دربروزو گسترش کودک آزاری ندارند. درحکومت اسلامی دختران و زنان محجبه و با پوشش اسلامی بیش ترمورد آزارجنسی و خشونت فیزیکی و زبانی (متلک گفتن و…) قرارمی گیرند. و براستی”حجابیون” معلومشان نیست که چرا پسران نیزقربانیان کودک آزاری جنسی هستند و دربعضی مناطق مسلمان نشین جهان بیش ازدختران مورد آزار جنسی قرار میگیرند؟!