انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در شرایطی برگزار میشود که رژیم حاکم در سراشیبی سقوط و انحطاط اخلاقی و سیاسی بیسابقهای قرار گرفته است. نابسامانیهای اقتصادی که در گسترش فقر عمومی و اعتصابهای روزافزون صنفی و کارگری از یک سو، و ناتوانی دولت از حل فساد لجام گسیخته مالی، اداری و به راه انداختن چرخ تولید و تأمین امنیت قضایی شهروندان از سوی دیگر به نمایش در آمده، به شدیدترین حد خود رسیده است. در صحنه بینالمللی نیز سیاستهای ماجراجویانه رژیم به بحرانها و کشمکشهای فرقهای دامن زده و انزوای سیاسی شدیدی را برای رژیم به ارمغان آورده است. رژیم ولایت فقیه چنان خصلت مافیایی به خود گرفته است که عناصر برجسته آن مانند هاشمی رفسنجانی به صورت مشکوکی سر به نیست میشوند و در یک «قحط الرجال» آشکار جانیان به نام را روانه میدان رقابت در انتخابات می کند.
در جمهوری اسلامی انتخابات هیچگاه عادلانه ومنصفانه نبوده است ولی حداقل می توانست گردش قدرت بین نخبگان خود نظام را تامین کند. اگر درگذشته، شرکت در انتخابات به معنای گزیدن بین بد و بدتر بود، امروزه اما، واقعیات نشان میدهند که انتخابات معنای حداقلی خودش را هم از دست داده است و رقابت بین جناح های محدود درون نظام نیز دیگر امکان پذیر نیست. بحران ریشه دار نظام، دستگاه انتخاباتی آن را نیز دچار بحران کرده است. انتخابات در جمهوری اسلامی ابتدا با نظارت استصوابی به گردش قدرت در دایره تنگ ملتزمان وفادار به ولایت فقیه محدود شد و سپس در چند دوره اخیر با کاربرد «مهندسی انتخابات»، تقلب سازمان یافته و دست بردن هر چه بیشتر در آرا برای کنترل نتیجه آن، به یک انتخاباتب نمایشی از پیش طراحی شده تبدیل شده است.
فقدان کارکرد چنین نظام انتخاباتی ونتایج ان ، علی رغم مشارکت بخش هایی ازجامعه مدنی وحمایت انان از جناح هایی که در دودهه اخیررای مردم را برای استمرار این نظام و نه تحقق مطالبات انان می خواستند، امروز جلو چشم همگان است وحاصلی جز کنترل هرچه بیشتر سپاه بر همه شئونات زندگی مردم وسرکوب جامعه مدنی وبه انسداد کشاندن همه راههای تغییر عقلانی در کشور نداشته است .
آیا وقت ان نرسیده است، کسانی که مردم را با هر وعده ووعیدی به پای صندوقهای رای می کشند، در مقابل سرنوشت آراء و مطالبات انان پاسخگو باشند ومسئولیت پی امد های سیاسی این کار راکه متوجه مردم خواهد شد، بعهده بگیرند؟
انتخابات در فرهنگ سیاسی دارای معنای روشن و تعریف مشخصی است و با آن چه که در جمهوری اسلامی به این نام برگزار میشود کمترین سنخیتی ندارد. نباید با این نمایش سیاسی همراهی کرد. باید تلاش کرد با بسیج جامعه مدنی و همبستگی نیروهای خواهان استقرار دموکراسی زمینه های برگزاری یک انتخابات آزاد واقعی در ایران فراهم گردد.
مردم آزاده ایران، کنشگران سیاسی، دموکراسیخواهان:
در ایران امروز شرایط ویژه ای حاکم شده است که شاخص های آن از نظر ابعاد و عمق، نسبت به گذشته از کیفیت نوینی برخوردارند. وضعیت وخیم و بحرانی اقتصاد، وجود چشم انداز تشدید فشارها و تحریم های جهانی، تشدید تقابل های منطقه ای، فقدان برنامه و راهبرد برای حل بحران اقتصادی، گستره و فراوانی حرکت های اعتراضی، اعتصابات، جنبش های مطالباتی و صنفی، حادتر شدن مشکلات ساختاری و درگیریهای جناحی رژیم، و… از جمله دلایل حاکم شدن این شرایط ویژه است. به خوبی میتوان دید که تداوم حاکمیت جمهوری اسلامی به معنای تشدید خطر فروپاشی و اضمحلال کشور است. اینک تغییر نظام جمهوری اسلامی به یک نظام دموکراتیک عرفی دیگر نه یک آرزوی دوردست، بلکه به دلیل خطراتی که ادامه حیات این رژیم برای ایران و مردم آن دارد، بایستی به عنوان یک ضرورت سیاسی در دستور کار همه نیروهای دموکراسی خواه کشور قرار گیرد.
«اتحاد برای دموکراسی در ایران» نسبت به خطرات ادامه حکومت مافیایی ولایت فقیه برای آینده کشور به همگان هشدار میدهد و ضرورت همبستگی نیروهای دموکراسیخواه را برای نجات کشور از چنگال این رژیم از درون فرسوده و در سراشیب فروپاشی یادآور میشود. وقت آن است که دموکراسیخواهان از حالت واکنشی نسبت به عملکرد رژیم دست بکشند و خود ابتکار سیاسی را به دست گیرند. گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به یک ایران آزاد و دموکراتیک هدف مشترک همه دموکراسیخواهان ایران است. می بایست آن را به گفتمان غالب تبدیل کنیم و برای تحقق آن متحد شویم..
اتحاد برای دموکراسی در ایران