روز دوم ژانویه روزنامه نیویورک تایمز، نامه سرگشادهای را انتشار داد با امضای ۳۷ «دانشمند آمریکایی» عموما بازنشسته، خطاب به دونالد ترامپ با این مضمون و توصیه که رییس جمهور منتخب توافق اتمی با جمهوری اسلامی را حفظ کند.
نامهی تازه، نسخه اصلاح شده پیام دیگری است که پیشتر، با امضای ۲۹ «دانشمند آمریکایی» عموما بازنشسته و از همین قماش، روز ۸ ماه اوت سال ۲۰۱۵ به اوباما نوشته شده بود و در آن مزیتهای توافق اتمی و رفع تحریمها علیه جمهوری اسلامی برای طراح آن ( اوباما) یک به یک آمده بود!
نامهی سرگشاده اخیر که بدون تردید با پرداخت دهها هزار دلار هزینه در نیویورک تایمز چاپ شده، مانند بار پیش، در سایت گلف ۲۰۰۰ متعلق به گری سیک نیز منتشر گردید تا اعتبار خریداری شده آن جدی گرفته شود.
با صرف هزینهای نا معلوم و به احتمال قوی یاری غیر محسوس همکارانی که در رسانههای فارسیزبان شناخته شده اروپایی و آمریکایی مشغول به کاراند و از دولتهای تامین کننده هزینه رسانهها حقوق میگیرند و پنهانی حلیم «حاج عباس» را هم میزنند، ترجمه فارسی این نامه به ترامپ انتشار گسترده یافت.
اهمیت تبلیغاتی انتشار نامه سر گشاده در رسانهها، در نگاه تهیهکنندگان آن (لابی جمهوری اسلامی)، از تاثیر سیاسی پیام بیشتر بود، و این دقیقا جایی است که ناندانی گردانندگان معرکه قرار گرفته.
در غیر این صورت، و چنانچه نام ۳۷ به اصطلاح «دانشمند»، اعتبار کافی میداشت، نیازی به پرداخت هزینه سنگین انتشار رسانهای آن از کیسه دولت و جیب مردم ایران برای خرید اعتبار کاذب نامه در بین نبود و باید انتظار میرفت آقای ترامپ بدون تبلیغات، به موضوع پیام همان قدر توجه کند که بعد از دمیدن آن در بوقهای تبلیغاتی (آن هم به زبان شیرین فارسی)!
نقش لابی جمهوری اسلامی
انتشار نامه سرگشاده به ترامپ در نشریهای مانند نیویوک تایمز با پرداخت مستقیم هزینه به بخش امور مالی روزنامه صورت میگیرد ولی در رسانههای فارسی زبان تحت مدیریت دولتی خارج از ایران، یا از راه چرب کردن سبیل بعضی کارکنان، و یا سوء استفاده از خامی آنها، و در بهترین شرایط به دلیل چشم و همچشمی و عقب نماندن از قافلهی خبری.
تنها از راه انتشار گسترده نامه و استناد به تلاش برای جمعآوری امضاهاست که لابیگران جمهوری اسلامی برای دولت تهران صورت حساب میفرستند و از جیب مردم بی گناه ایران کسب و کار و دخل و خرج میکنند.
در گردآوری امضا برای نامه اخیر به رییس جمهوری منتخب آمریکا، که انتخاب او حکومت اسلامی ایران را حتی قبل از رفتن وی به کاخ سفید فوقالعاده نگران ساخته، لابی حکومت اسلامی در آمریکا، ضمن استفاده از ۲۹ نام که پیشتر در تهیه، امضا و ارسال نامه ماه اوت ۲۰۱۵ مورد استفاده قرار گرفته بود، ۱۲ نام تازه را اضافه کرد، و شاید به همین نسبت، هزینه اقدام اخیر را در مقایسه با کار مشابه قبلی برای تهران بالا برد.
با توجه به ابراز مخالفت ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتی سال گذشته علیه لابیگری و لابیگرهای مستقر در واشنگتن، و همچنین درک نسبی از سیاستهای احتمالی او در قبال جمهوری اسلامی، و احتمال فراوان مسدود شدن درهای گشاده کنونی در پایتخت آمریکا به روی ماموران حکومت تهران، لابیگران جمهوری اسلامی برای ادامه اشتغال، نیازمند ایجاد فرصتهای تازه کسب و کار برای خود و عرضه کالاها و خدمات نو برای صاحبکاران در تهران بودند.
نامه سرگشاده نوشتن و جمعآوری امضا و انتشار دادن پر هزینه آن مشقی است که لابیگران حکومت اسلامی برای نوشتن آن پیشتر تمرین کردهاند.
راههای کسب اعتبار (کاذب)
بعد از نخنما شدن ترفند جلب نظامیان بازنشسته آمریکایی و سیاستمداران شاخشکسته کرایهای از ایالات متحده و بقیه نقاط دنیا برای حضور در جلسات سیاسی یک گروه خاص مخالف جمهوری اسلامی، و یا تهیه بیانیه پشتیبانی با امضای آنها، جمهوری اسلامی و لابیگران آن در واشنگتن راههای دیگری را برای ایجاد موج تبلیغاتی یافتند که نامهنگاری افراد دارای سابقه مشاغل دانشگاهی، خطاب به دولتمردان و قانونگذاران آمریکا و اروپا نمونهای از آن است.
تبلیغات مستقیم رسانهای و تبلیغات غیر مستقیم طراحی شده به نام مراکز دانشگاهی خارج از ایران ترفندهای دیگری است که حکومت تهران طی سالهای اخیر مورد استفاده قرار داده.
فرستادن عوامل خودی از درون مراکز دانشگاهی ایران به مراکز دانشگاهی آمریکا برای واحدهای اطلاعاتی و جاسوسی حکومت مذهبی ایران امروز همان قدر اهمیت یافته که فرستادن عناصر نفوذی به رسانههای فارسیزبان دولتی در آمریکا و اروپا، و همچنین درون گروههای اپوزیسیون خارج از کشور ابتدا در لباس همسویی فکری و بعد تبدیل شدن به کاسه گرمتراز آش و تخریب از درون.
جنگ تبلیغاتی در فضای مجازی
جمهوری اسلامی از مدتی قبل، و در حد تواناییهایی که دارد، خود را برای استفاده از فضای مجازی و مقابله با موجهای مخالف و ایجاد موجهای همسو و موافق با خود آماده کرده است.
فرستادن کسانی مانند ابراهیم محسنی چراغلو، بسیجی دانشگاه تهران به دانشگاه مریلند آمریکا و یا حسین موسویان به دانشگاه پرینستون به عنوان محقق میهمان، در راستای این سیاست صورت گرفت.
حسین موسویان، سفیر سابق جمهوری اسلامی در آلمان که به دست داشتن در حادثه تروریستی رستوران میکونوس متهم است، طی سه سال گذشته و بخصوص از زمان آغاز دور نهایی مذاکرات اتمی نقش بلندگوی غیر مستقیم جمهوری اسلامی و مجری «دیپلماسی خط دوم» رژیم را ایفا کرده است.
ابراهیم محسنی چراغلو پیش از فرستاده شدن به دانشگاه مریلند، به کمک استیون کال، مدیر «مطالعه رفتارهای سیاسی بینالملل» (پی پا) آن دانشگاه، در تهران به اصطلاح به نظرسنجی افکار مشغول بود و از نزدیک با باشگاه خبرنگاران جوان، و خبرگزاری تسنیم، هر دو وابسته به سپاه پاسداران، همکاری نزدیک داشت که به نوبه خود خاستگاه سیاسی او را نمودار میسازد.
استیون کال، همکار و رییس محسنی در دانشگاه مریلند که متخصص روانشناسی سیاسی و نظرسنجی است پیشتر (دو بار در دهه اول قرن تازه) به ایران سفر کرده و مورد پذیرایی حکومت قرار گرفته است. او آشکارا مدافع جمهوری اسلامی است و مکرر مدعی شده (از جمله طی گفتگویی با بی بی سی) که «ایران هرگز به دنبال بمب اتمی نبوده است!»
طبق نظرسنجیهای ساختگی که استیون کال، ابراهیم محسنی و شرکای آنها به کمک موسسه موسوم به «ایران پول» و همچنین وکس ایران در شهر تورنتو کانادا با صرف میلیونها دلار به عمل آوردهاند، «تنها ۱۲ درصد مردم ایران از محدود بودن آزادیهای اجتماعی ناراضیاند!»
محسنی به عنوان «مدیر مرکز پژوهشهای افکار عمومی دانشگاه تهران» در سال ۲۰۱۴، طی گفتگویی با خبرگزاری تسنیم میگوید: «نتایج نظرسنجی عمومی نشان میدهد که اکثریت شهروندان ایرانی، اجرای احکام اسلامی در جامعه را موجب کاهش مشکلات کشور میدانند.»
نامه تازه که با عنوان «رییس جمهورِ منتخب عزیز» شروع شده پاسخ جمهوری اسلامی (با هفت امضا بیشتر) به نامهای است که هفته گذشته ۳۰ زندانی سیاسی سابق و فعال سیاسی لاحق به دونالد ترامپ نوشته و خواستار اعمال فشار علیه جمهوری اسلامی و اعمال تحریمهای سیاسی علیه رهبران و گردانندگان آن شدند. از این لحاظ شگرد تازه تبلیغاتی لابیگران حکومت اسلامی فاقد کمترین بار سیاسی است و بی تردید دریافتکننده نامه و همکاران او نیز با منبع تهیه پیام آشنایی لازم را دارند!