به نرگس محمدی
و همۀ زندانیان سیاسی ایران
من، نرگس شانزده سال خواهم داشت
با سند و قباله و پرونده
و مردانی با ستارههای حلبی و عمامههای چیت
روزهای مرا میشمارند
امروز، دیروز، فردا همه و همه را
یک ماشینِ فتوکپی تکثیر میکند
من، نرگس وکیلِ دادگستری
باید میگذاشتم دندانِ داد را بکنند
آخر تجارتی سودآور است طنابِ دار
و مردانی با دندانهای طلا و عمامههای ابریشمی
دلالِ دعاهای نفتی
ضامنِ نمازهای گازی
بشارت دهندگانِ رعنای آن،
که هرگز هم نمیپرسند
پس برای کیست آن جهنمِ موعود؟
و دو کودکِ نرگس
با میلیونها کودکِ دیگرند
لرزان و هراسان
تا زیبا باشد، زنده و تماشایی
نظامِ اعدام
مثلِ شانزده سال گنجشکهای اوین را شمردن
تبصره. در هیچ رؤیا، داستان یا جادو
کرکسی به قو
تبدیل نخواهد شد.
من، نرگس وکیلِ پایه یکِ دادگستری
شانزده سال تمام شهادت خواهم داد
۲۹/۹/۲۰۱۶
ا- ماهان