امروز بحران هویت، عظیمترین درد فرهنگ جامعه ایران است. عمده دلیل قبول تهاجم فرهنگی از طرف هر ملت در کل تاریخ، بحران هویت و سر درگمی آن است. در طول تاریخ مورخان، تحت تسلط شاهان و امپراطوران بودند و عمده دلیل آن استفاده از امکانات حکومتی بوده است نه خواست قلبی مورخان. اما با وجود تسلط شاهان و حاکمان بر کاتبان، همین تاریخ ثابت کرده هیچ ملتی در طول تاریخ هویت خود را فراموش نکرده حتی در صورت تسلط بیگانگان.
شاید تغییراتی از تداخل فرهنگها بر اثر قانون غالب و مغلوب بین ملل گذشته ثبت شده، ولی بحران هویت به حد امروز کشور ما، کمسابقه یا بیسابقه است.
در دوران معاصر این سر درگمی هویتی، مانند سرطان رشد کرد و در نیم قرن گذشته به اوج خود رسید. جنگ بین روشنفکران، روحانیون سنتی، حاکمان و دول استعمارگر، هویت ملی ما را دفن کرد. آنگونه تاریخ معاصر ما دارای نقاط مبهم و چندگانه است که هنوز به جد نمیدانیم چرا اصلاحات امیرکبیر به بار ننشست. تحریف، حذف و اضافه کردنهای تاریخی باعث شده نسل امروز با کوچکترین تلنگر تهاجم فرهنگی، دچار تزلزل شدید هویت گردد. سوالات تاریخی نسل امروز پاسخ روشنی ندارد؛ عدم وجود سواد و آگاهی مردم در دوران معاصر و تاثیر حاکمان، روحانیت و استعمار بر تاریخ، به حدی عمیق است که نسل امروز نمیداند امیرکبیر از روحانیت سنتی شکست خورد یا از فتنه استعمارگران یا بلند پروازی خود یا خاندان سلطنتی.
این چندگانگی حتی گریبان مشروطیت را هم رها نکرد تا به مصدق رسید. داستان مصدق کپی برابر اصل امیرکبیر شد، مصدق از کجا شکست؟ «درایت پهلوی»، «حمایت انگلیس و آمریکا» یا «عدم حمایت آیتالله کاشانی» یا هر سه؟ تحریف تاریخ به حدی واضح و مبرهن است که حتی با وجود نسل پیشرفته وسایل ثبت تاریخ، هنوز سر درگمی غلطکی شده و هویت ما را زیر گرفته است. مورخ سرشناس معاصر طبق سند آرشیو روزنامهها، روزی راوی کمالات و داریات پهلوی بوده و امروز ساعتها برنامه در سیما تدارک دیده و به خیانتهای پهلوی پدر و پسر میپردازد. نسل امروز به هر دو سند دسترسی دارد. کدام واقعیت است؟
حاکمان در تمام این مدت (قرن معاصر) جهت جلوگیری از سقوط هویت و نفوذ فرهنگها، برنامهریزی کرده و هزینهها کردند در صورتی که بزرگان گفتهاند: «ملتی که تاریخ خود را فراموش کند، آینده را خواهد باخت.» نسل ما هرچند سن حضور فیزیکی در جنگ هشت ساله را نداشت، اما خاطرات جنگ با روح و روانمان اجین شده، هنوز صدای آژیر حملات هوایی، تصاویر جنگ، تشییع شهدا و آزادی اسرا در ذهنها میچرخد، مدتها پس از اتمام جنگ در کتابها، به دوران دفاع مقدس پرداختند و سینمای دفاع مقدس ساختند و تمام سریالها و فیلمها، به جنایات زمان جنگ تحمیلی پرداختند ولی طولی نکشید که روزانه ساعتی از برنامههای سیما به کشور دوست و برادر، عراق میپردازد و مسئولین یکی پس از دیگری اعلام میکنند ما ملت عراق را تنها نمیگذاریم. نسل امروز چگونه سر در گم نباشد؟ به کدام گزینه اعتماد کند؟؟
وقتی تاریخ یک کشور پر از ابهام، اما و اگر و تناقض باشد، ماهواره به راحتی نفوذ میکند و آلت تهاجم فرهنگی میشود. آیا اگر تاریخ معاصر ما روشن بود و به وضوح هویت و فرهنگ ما را مستحکم نگه میداشت، هر ابزار ارتباط جمعی عامل نفوذ و تهاجم فرهنگی میشد؟ هویت هر ملت ارتباط مستقیم با تاریخ آن ملت دارد و تحریف و کتمان و تخریب تاریخ آفت هویت است.