توافق هستهای با دولتهای غربی به رهبری دولت آمریکا مردم ایران را خشنود کرد. حسن روحانی به یکی از وعدههای خود عمل کرد و همه در انتظار بهبود روابط با دولتهای غربی و عربی بوده و از آن مهمتر، خواهان آزادیهای سیاسی و بهبود وضعیت حقوق بشر هستند. توافق هستهای برجام اول بود، آشتی ملی و اصلاحات سیاسی ناظر به دموکراسی” برجام دوم”، و بهبود روابط با دولتهای غربی و منطقه “برجام سوم” نامیده شده است.
مخالفان، منتقدان، اصلاح طلبان و اعتدالیون بیش از همه خواهان برجامیزه کردن داخلی بوده و هستند. این روش مسالمت آمیز و کم هزینه پروسه گذار به دموکراسی است. محافظه کاران سنتی و افراطی به رهبری آیت الله خامنهای ببیش از همه مخالف برجامیزه کردن داخلی بوده و هستند. این دو رویکرد متعارض، به نزاع علنی آیت الله خامنهای با حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی منتهی شده است.
انتخابات هفتم اسفند ۹۴ گامی به پیش بود. در انتخابات مجلس خبرگان رهبری مردم با رأی اعتراضی برخی از مهمترین چهرههای شاخص آیت الله خامنهای را حذف کردند و بدین ترتیب به او “نه” گفتند. در انتخابات مجلس هم موفق شدند که مجلسی “میانه رو” تشکیل دهند. دهم اردیبهشت نمایندگانی که به دور دوم رفته اند، انتخاب خواهند شد و مجلس جدید از هفتم خرداد ۹۵ کار خود را آغاز خواهد کرد. مجلس میانه رو به سود سیاستهایی است که حسن روحانی دنبال میکند. اما این گامی بسیار کوچک در راه برجامیزه کردن داخلی است و احتمال تکرار “دوران احمدی نژاد/جلیلی” را نباید دست کم گرفت.
انتخابات ریاست جمهوری و خطر تکرار دوران احمدی نژاد−جلیلی
کمتر از ۱۴ ماه تا انتخابات ریاست جمهوری ایران باقی مانده است. وقتی رئیس جمهوری جدید آمریکا در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ وارد کاخ سفید شود، ۴ ماه و نیم بعد انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار خواهد شد.
محافظه کاران به رهبری آیت الله خامنهای مدتهاست که کار خود را آغاز کردهاند. آیت الله خامنهای به شدت به حسن روحانی میتازد که برجام هیچ دستاوردی برای ایران نداشته است. ایران به همه وعدههای خود عمل کرد، اما آمریکا فقط بر روی کاغذ برخی تحریمها را لغو کرد. دولت آمریکا در عمل به روشهای گوناگون مانع ارتباط بانکی و تجاری دیگر کشورها با ایران شده است. در عین حال، تحریمهای جدید هم علیه ایران وضع کرده و میکنند و حتی نمیگذارند ذخایر ارزی بلوکه شده ایران به کشور باز گردد.
مدعای آیت الله خامنهای این است: برجام یعنی دادن همه چیز و گرفتن هیچ چیز. این مدل آمریکایی توافق و سلطه است. برجام داخلی هم توطئه دولت آمریکا برای نفوذ در ایران و تغییر ماهیت جمهوری اسلامی است. آیا هیچ انسان خردمند و مدافع منافع ملی حاضر به پذیرش مدل آمریکایی توافق (از دست دادن همه چیز در ازای هیچ چیز) است؟ به گفته خامنهای افراد (حسن روحانی، هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، و…) و گروههایی (اصلاح طلبان، اعتدالیون، و…) که از برجام داخلی سخن میگویند، آگاهانه یا غافلانه به عوامل نفوذی آمریکا تبدیل شده و اهداف امپریالیستی آنها را تعقیب و پیاده میکنند.
سرلشکر محمدعلی جعفری- فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- در ۹ فروردین ۱۳۹۵ گفت:
“با وجود توافقنامه برجام هنوز هم تحریمها را بر نداشتند و ظاهرا قصد برداشتن را هم ندارند یا به کندی و به تدریج و قطره چکانی میخواهند انجام دهند.”
در همین روز سردار امیرعلی حاجیزاده- فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران- با اشاره به تحریمهای جدید موشکی آمریکا گفت که ما هیچ نگرانی ای از حمله نظامی آمریکا نداریم، “نگرانی ما از درون و داخل است، از آقازادهها و برادرزادهها و خواهرزادهها است، از کسانی است که روی تصمیمگیران و تصمیمسازان اثر میگذارند.”
آیت الله خامنهای در ۱۳۹۵/۰۱/۱۱ در پاسخ توئیت هاشمی رفسنجانی، وی را به خیانت به کشور متهم کرد و گفت که دنیای امروز دنیای مذاکره و افزایش قدرت دفاعی است. اگر فاقد قدرت دفاعی لازم باشید، هر کشور کوچکی شما را تهدید نظامی خواهد کرد. در عین حال دلخوری خود را از نتایج عملی توافق هستهای بر زبان آورد و ادعا کرد که آمریکاییها سر تیم مذاکره کنند ایرانی کلاه گذاشته اند:
“باید در مذاکره قوی بود و جوری باید مذاکره کرد که بعد سرمان کلاه نرود. این که ما مذاکره بکنیم، روی کاغذ بیاوریم، بنویسیم، امضا کنیم، بعد آنها هم بهحسبِ ظاهر یک کاری انجام بدهند منتها تحریمها برطرف نشود و تجارت راه نیفتد، پیدا است که یک اشکالی در آنجا هست؛ نباید بگذاریم این اشکالات به وجود بیاید و در آنجا هم باید خودمان را قوی کنیم.”
حملات خامنهای موجب تشدید حملات فرماندهی سپاه به میانه روها و اصلاح طلبان شد. سردار جعفری- فرمانده کل سپاه- در ۱۷ فروردین ۱۳۹۵ گفت که هر کس- از جمله دولت خاتمی، مجلس ششم و جنبش سبز- که به دنبال استحاله نظام بوده، نظام او را “مضمحل و بی اعتبار کرده است”. نباید نگران هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی بود، چون نظام حتی از انحراف آیت الله منتظری هم عبور کرد. اینها حتی اگر قوه مجریه و مجلس را هم در اختیار بگیرند، پس از مدتی “کنار گذاشته میشوند”. غرب گرایان عوامل نفوذی آمریکا در نظام اند، اما سپاه “اجازه رشد جوانههای خیانت این جریان را هرگز نخواهند داد”.
برجام سند افتخار نبود که اینک افراد گرفتار”غرب زدگی مزمن” از برجامهای ۲ و ۳ سخن گفته و میخواهند آن را “مدل رفتار حاکمیتی نظام در موضوعات دیگر قلمداد” کنند. این رویکرد تحقیرآمیز بوده و “ما هرگز به برجامهای دیگر فکر نمیکنیم”. از تهدیدهای نظامی آمریکا نمیهراسیم و “قبل از آن که برای گزینههای سیاسی و دیپلماتیک آماده باشیم برای گزینهی نظامی آماده شدهایم”. سپس افزود:
“رژیمهایی نظیر عربستان، بحرین و مانند آنها، مظهر عقب ماندگی سیاسی مدرن هستند و سپاه برای پاسخ به گستاخیها و رفتار سفیهانهی آنها، که ناشی از تکیه به قدرت آمریکاست با طراحی و برنامهریزی، آمادگیهای لازم را ایجاد کرده و منتظر دستور میباشد.”
حسن روحانی در سخنرانیهای ۱۶ و ۱۹ فروردین ۱۳۹۵ به سخنان خامنهای و فرمانده سپاه پاسخ داد. روحانی گفت اگر ما میخواستیم راه دولت احمدی نژاد را ادامه دهیم، “امروز صادرات نفت کشور به صفر میرسید. در حالی که اگر برجام نبود، قدم به قدم حتی یک بشکه نفت را هم نمیتوانستیم صادر کنیم”.
او از توافق هسته ای، تعامل و تنش زدایی با جهان دفاع کرد و مخالفان را “افراطی”هایی نامید که به “ایران هراسی” دامن زده و کشور را به سوی نابودی سوق میدهند. در پاسخ تهدیدهای فرمانده سپاه نیز گفت :
“ما برای هیچ کشوری تهدید نیستیم، ما علیه هیچ کشوری برنامهریزی نکردهایم و نخواهیم کرد و ما امنیت منطقه و امنیت همسایگان را امنیت خودمان میدانیم. هر گونه قدرت نظامی و سلاح ما، برای ایجاد امنیت در کشور ما و در منطقه است. همه کشورهای همسایه باید به این نکته توجه کنند که برنامه ایران حمایت از همسایگان و کشورهای اسلامی است و اگر کشوری فکر میکند ایران برای او تهدید است در محاسبه خود اشتباه کرده است. ایران برای کسی تهدید نیست و علیه هیچ کشوری جنگی را آغاز نکرده و نخواهد کرد.”
او گفت که فرماندهی سپاه با افشاندن ترس، درشت گویی و حرفهای بی پایه؛ فرصتهای پدید آمده حاصل از توافق هستهای از بین میبرد.
وضعیت اقتصادی ایران
گزارش بانک جهانی از رشد تولید ناخالص داخلی (GDP)، در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و احمدی نژاد به ترتیب ۵,۱، ۴,۳ و ۳,۲ درصد بوده است. میانگین رشد اقتصادی ایران در دوره ۲۳ ساله ۲۰۱۱- ۱۹۸۹، ۴,۷ درصد بوده است. با تشدید تحریمهای فلج کننده، رشد اقتصادی ایران در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به ترتیب به منفی ۶,۶ و منفی ۱,۹ درصد کاهش یافت. رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۱۵ احتمالاً نزدیک نیم درصد خواهد بود.
نه تنها وعده دولت روحانی، بلکه وعده دولت آمریکا هم این بود که با توافق هستهای و رفع تحریمها وضعیت اقتصادی ایران بهبود چشمگیری پیدا خواهد کرد. از همان زمان بسیاری از چهرههای شاخص آمریکایی دروغ پردازی درباره میزان ذخایر ارزی بولکه شده ایران و اختصاص بخش عظیمی از آن برای اقدامات تروریستی پس از رفع تحریم را آغاز کردند. ایران به تمامی تعهدات خود عمل کرد.
اما آمریکا با برنامه ریزی دقیق و صد لایه، ایران را در چنین وضعیتی قرار داده است: ایران همچنان تحت تحریم معامله با بانکهای آمریکا قرار دارد، استفاده ایران از دلار در مبادلات همچنان تحریم است، بانکهای غیر آمریکایی به شدت نگران مجازاتهای سنگین آمریکا برای ارتباط با ایران- حتی روابط غیر دلاری- هستند، ایران حتی قادر به استفاده از ذخایر ارزی رفع تحریم شده خود نیست، در این وضعیت گشایشی در عمل صورت نگرفته و گویی توافق هستهای هیچ نتیجه اقتصادی برای ایران نداشته است. کنگره آمریکا مخالف عمل دولت این کشور به تعهدات توافق هستهای است.
اینها مستقل از مجموعه تحریمها و مجازاتهای جدید کنگره و دادگاههای آمریکا است. به عنوان مثال، جُرج دانیلز قاضی دادگاه نیویورک، ایران را به خاطر جنایت تروریستی ۱۱ سپتامبر- که ۱۵ تن از ۱۹ تروریست اش سعودی بوده و هنوز بخش سری گزارش دولت بوش درباره نقش دولت عربستان سعودی در این ماجرا فاش نشده- به پرداخت جریمه ۱۰.۷ میلیارد دلاری محکوم کرده که با احتساب سود دورهی ماقبل صدور حکم که سالانه ۹ درصد است بیش از ۲۱ میلیارد دلار میشود.
تحت چنین شرایطی، سرمایه گذاری خارجی گسترده و ورود تکنولوژی مدرن، که شرط لازم رشد اقتصادی و رفع بیکاری و فقرزدایی است، ناممکن شده است. حسن روحانی باید قادر شود که برای سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ رشد اقتصادی بالای پنج تا شش درصدی برای ایران به ارمغان بیاورد. اما مطابق جدیدترین گزارش صندوق بین المللی پول، نرخ بیکاری ایران در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ افزایش خواهد یافت و رشد اقتصادی هم در این دو سال به ۴ درصد و ۳,۷ خواهد رسید.
کمک به سلطه محافظه کاران افراطی؟
محافظه کاران افراطی حملات گستردهای را معطوف به دولت روحانی- و نیروهای میانه رو اصلاح طلب- کردهاند که حاصل سازش هستهای صفر بوده و وضعیت اقتصادی ایران بسیار بدتر شده است. رکود عمیق اقتصادی، فقر، بیکاری، تعطیل شدن کارخانهها و بی نتیجه بودن توافق هستهای نوک تیز حملات دائمی آنان به دولت را تشکیل میدهند. حتی دولت هند گفته نمیتواند بدهی چند میلیارد دلاری اش به ایران را به دلیل بسته بودن راه بانکی باز پرداخت کند.
هدف محافظه کاران افراطی به زیر کشاندن دولت روحانی و بالا آوردن نیرویی از سنخ “احمدی نژاد/جلیلی” است. حتی شخص احمدی نژاد هم فعالیتهای خود را آغاز کرده و گفته چون “اینها [دولت روحانی] گند زده اند“، همه به دنبال نامزدی من هستند. گفته وعده دیدار ما، خرداد ۹۶ است. سعید جلیلی هم در ۲۳ فروردین ۹۵ گفته : “برجام از آفتاب تابان به ابر شتابان تبدیل شده است” و اگر من به عنوان رئیس جمهور انتخاب میشدم: “برجام را امضا نمیکردم، چرا که اندیشه بنده متفاوت است“.
برخی از محافظه کاران افراطی گفتهاند که احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری آینده ۶۵ درصد رأی دارد، اما برخی دیگر از انها گفتهاند او در برابر روحانی “۷۵ درصد شانس پیروزی دارد“.
مسئله مهم بعدی بیماری آیت الله خامنهای و تعیین جانشین اوست. میانه روها میکوشند تا با جایگزینی میانه رو راه اصلاحات دموکراتیک را هموار سازند، اما محافظه کاران افراطی میکوشند تا فردی رادیکال تر از خامنهای را بر سر کار آورند.
فضایی که دولتهای غربی و منطقه برای ایران میسازند، و مجموعه فشارهایی که بر ایران وارد میآورند، ممکن است کاملاً به سود محافظه کاران افراطی و حذف کامل اصلاح طلبان و میانه روها تمام شود. این رویکرد توسط برخی دولتها آگاهانه انتخاب شده تا قدرت در ایران در دست افراطیها باشد، اما آیا آمریکا هم چنین سیاستی را تعقیب میکند و آن را به سود منافع ملی خود به شمار میآورد؟ این عمل چهرهای غیر قابل اعتماد از آمریکا نزد جهانیان به نمایش خواهد گذارد. حتی اروپاییها در این مورد به آمریکا اعتراض کرده اند.
اگر تحریمها لغو نشوند و توافق هستهای هیچ دستاورد روشنی برای مردم ایران نداشته باشد، و به جای آن بر تحریمها و فشارها افزوده شود، وضعیت اجتماعی ایران به سود محافظه کاران افراطی تغییر خواهد کرد و آنها برنده انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده خواهند شد.