آیتالله خامنهای سخنرانی اول فروردین ۱۳۹۵ خود را به این موضوع اختصاص داد که ایران گرفتار رکود اقتصادی عمیق، بیکاری، فقر و فساد است. پرسش او این بود که این مسائل و مشکلات مهم را چگونه میتوان حل و رفع کرد؟ به تبیین او از این مسئله و راهحلهای بدیلش بنگریم.
دو راهی آمریکاییها و طرفداران داخلیشان
آیتالله خامنهای گفت که دولت آمریکا و مدافعان داخلیاش یک دو راهی کاذب ساخته و میگویند دو راه بیشتر در پیش نداریم: الف- کنار آمدن با آمریکا. ب- خورد شدن زیر فشارهای دائمی آمریکا. این گفتمان را عدهای در خارج و داخل میان ایرانیان ترویج کرده و آن را اجتنابناپذیر قلمداد میکنند.
اما کنار آمدن و توافق با دولت آمریکا به معنای عقبنشینی از اصول و خطوط قرمز نظام و قبول سیاستهای سلطهگرانه آن است. در مقابل دولت آمریکا هیچ امتیازی نخواهد داد.
آیتالله خامنهای برای اثبات مدعای خود به توافق هستهای استناد کرد و خبر داد؛ محمدجواد ظریف به او گفته است که در توافق هستهای در مواردی نتوانستیم خطوط قرمز نظام را حفظ کنیم. بدین ترتیب توافق با قدرتمندترین دولت جهان به معنای صرف نظر کردن از مهمترین خطوط قرمز است.
برجامیزه کردن همه قلمروها
آیتالله خامنهای معتقد است عدهای در داخل ایران این رویکرد را قبول داشته و به دنبال جا انداختن آن هستند. دستگاه تبلیغاتی و جریانساز آمریکا هم به کمک آنها آمده و ادعا میکنند که ایران به صرف توافق هستهای نمیتواند از ظرفیتهای اساسی خود استفاده کند.
او همچنین فکر میکند که ایران اگر خواستار تبدیل شدن به اقتصاد برجستهای است، باید اصول و خطوط قرمز خود را کنار بگذارد. برجام هستهای گام اول بود. برجام منطقهای و برجام داخلی گامهای بعدی هستند که باید طی شوند. دولت آمریکا میکوشد تا این گفتمان را در میان نخبگان ایرانی جا بیندازد. پیامدهای این سیاست از نگاه آیتالله خامنهای چیست؟
اول- صرف نظر کردن از مسئله فلسطین، جبهه مقاومت، سرکوب مردم مظلوم منطقه، و…شرط لازم مطالبات آمریکا است. برخی از دولتهای عربی منطقه با کمال وقاحت با اسرائیل کنار آمده و مسائیل دیگری را به مسئله اصلی منطقه تبدیل کرده اند. جمهوری اسلامی هم باید با اسرائیل آشتی کند.
دوم- برای تأمین رضایت آمریکا ایران باید از ابزارهای دفاعی- چون موشکهای دوربرد- صرف نظر کرده و حتی رزمایش نظامی برگزار نکند.
سوم- با قبول این رویکرد، آمریکاییها خواهند گفت که اساساً چرا سپاه پاسداران و نیروی قدس تشکیل شده است. آنها هم نباید وجود داشته باشند.
چهارم- سیاست داخلی ایران هم برخلاف اصول قانون اساسیاش نباید منطبق با اسلام باشد. قوای جمهوری اسلامی نباید اسلامی باشند، برای این که این امر با لیبرالیسم تعارض دارد.
پنجم- هدف اصلی برجامیزه کردن ایران تغییر سیرت و ماهیت جمهوری اسلامی در عین حفظ احتمالی صورت آن است.
مدافعان این گفتمان ادعا دارند که پذیرش این پیامدها تنها راه خلاص شدن از شر فشارهای دائمی دولت آمریکا است.
نقد این رویکرد
از نگاه آیتالله خامنهای، مدافعان ایرانی این گفتمان گمان میکنند که اگر ایران به توافقی نظیر برجام با دولت آمریکا در تمامی حوزهها دست یابد، مسائل و مشکلات حل و رفع خواهند شد.
اما آنان به این واقعیت مهم توجه نمیکنند که ایران در برجام به تمامی تعهدات خود عمل کرد، ولی دولت آمریکا از طریق خدعه و فریب به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرده است. آمریکایی فقط بر روی کاغذ به تعهدات خود عمل کردهاند، اما در عمل مانع معاملات بانکی، روابط تجاری، بازگشت پولهای توقیف شده ایرانی، و…شدهاند. آنان به گونهای عمل کردهاند که توافق هستهای هیچ سودی برای ایران نداشته باشد.
مسئله از کجا ناشی میشود؟
رهبر جمهوری اسلامی فکر میکند که ایران از همه جهات گل کل منطقه است. دولت آمریکا ایران را غارت میکرد و جمهوری اسلامی با نجات ایران به الگویی برای کل منطقه و جهان برای مقاومت تبدیل شد. آمریکا به دنبال «خاورمیانه نوین» یا «بزرگ» بود که معنایی جز سلطه اسرائیل بر کل منطقه نداشت. اما اینک در عراق، سوریه، یمن، فلسطین، لیبی، و… گیر افتادهاند و همه اینها را از چشم جمهوری اسلامی میبینند.
او میگوید، انگلیس و آمریکا سنگرهایی چون: الف- رژیم پهلوی که اعلی حضرتش صاحب مملکت به شمار میرفت. ب- حاکمیت ترس از قدرت انگلیس و آمریکا میان سران رژیم و مردم. پ- تزریق بیاعتمادی به خود یا نداشتن اعتماد به نفس ملی. ت- باوراندن ایده جدایی دین از سیاست به اکثریت. و…؛ در ایران ایجاد کرده بودند. انقلاب اسلامی همه آن سنگرها را نابود کرد و اینک آمریکا قصد دارد همه سنگرهای انقلاب را از بین ببرد.
او یادآور میشود که دولت آمریکا دشمن ایران است، و اضافه میکند که پیام نوروزی اوباما، جان کری و سفره هفتسین پهن کردن در کاخ سفید- در عین حفظ تحریم و افزودن بر آنها- فقط به درد گول زدن بچهها میخورد. چه کسی اینها را باور خواهد کرد، وقتی سیاستهای تهاجمی و خصمانه ادامه دارد؟
توجه به واقعیتها و ظرفیتها
برای خروج از این وضعیت، آیتالله خامنهای میگوید به جای تن دادن به توافقهای یکسویه با دولت آمریکا، باید به واقعیتها و ظرفیتهای ایران توجه کرد:
اول- سرمایههای انسانی، مالی و بینالمللی امکان پیشرفت سریع به ایران را فراهم میآورد. جمهوری اسلامی یک قدرت اثرگذار در کل منطقه و در مواردی در سطح جهانی است.
دوم- دولت آمریکا دشمن ایران است. در برجام بدعهدی کرده و وزیر خزانهداری آمریکا شبانهروز در حال فعالیت است تا تحریمها حفظ شود. تحریمهای جدیدی را هم به تصویب میرسانند. ۹ ماه از دولت فعلی آمریکا باقی مانده و نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا در دشمنی با ایران در حال شدیدترین رقابتها هستند.
سوم- در عین حال، ابزارهای دشمنی دولت آمریکا نامحدود نیست. آنها از سه ابزار تبلیغات، نفوذ و تحریم استفاده میکنند. آمریکاییها میگویند تحریم مهلک و کشنده است و در داخل هم عدهای [هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، اصلاحطلبان، و…] این مدعا را پذیرفتهاند. اینها رفع تحریمها را بسیار بزرگ کردند، در حالی که دیدیم هیچ اتفاقی نیفتاد. آری مهمترین ابزار آمریکا تحریم است.
راهحلهای دهگانه اقتصادی رهاییبخش
رهبر جمهوری اسلامی ابراز خوشبختی میکند که «ستاد فرماندهی اقتصادی» به ریاست معاون اول رئیسجمهور تشکیل شده، اما از نگاه او کارهای اصلی ای که باید صورت گیرند به شرح زیر است:
اول- تمرکز بر فعالیتهای اولویت داری که مزیت نسبی دارند. نقشه راه باید برای همه روشن باشد. دوم- زنده کردن و احیای تولید داخلی (اینک ۶۰ درصد ظرفیتها تعطیل است). سوم- واردات خارجی نباید موجب تضعیف تولید داخلی شود. چهارم- ذخایر ارزی توقیف شده ایران که مطابق برجام باید بر می گشت هنوز بر نگشته است. اما وقتی این پولها برگشت، نباید صرف مصارفی شوند که چیزی جز هدر دادن آنها نسیت. این ذخایر باید صرف تولید شود. پنجم- بخشهای مهم و حساس اقتصاد- نفت و گاز و..- باید دانش بنیان شوند. ششم- بهرهبرداری از بخشهایی که در آنها سرمایهگذاری اساسی شده است (مانند نیروگاهها و پتروشیمی). هفتم- انتقال فناوری باید شرط هرگونه معامله اقتصادی خارجی شود. هشتم- مبارزه جدی عملی با فساد و ویژهخواری و قاچاق صورت گیرد. نهم- ارتقای بهرهوری انرژی که سالانه صد میلیارد دلار فایده دارد. دهم- نگاه ویژه به چند هزار صنایع کوچک و متوسط ، برای ایجاد اشتغال.
او معتقد است با انجام این اقدامات میتوان در برابر تحریمهای دولت آمریکا ایستاد و خطوط قرمز و اصول را حفظ کرد. نباید بترسیم که آمریکا ایران را تحریم خواهد کرد، این سیاستها کشور را در برابر تحریمها مصون خواهند کرد.
همکاری مردم و نخبگان با دولت
او با شعارهای علیه دولت به صراحت مخالفت کرد و گوشزد نمود که همکاری سه قوه، کمک مردم و نخبگان سیاسی به دولت شرط لازم موفقیت و نجات است.
دولت هم باید بداند که فقط جریان انقلابی- مانند شهدای پیشاهنگ هستهای- میتوانند کشور را به سرعت به موفقیت برسانند. او گفت که «شهید آوینی» و «مرحوم سلحشور» پیشاهنگ فعالیتهای انقلابی فرهنگی بودند.
سپس گوشزد کرد که من به مسائل فرهنگی اهمیت بسیار میدهم. هزاران مجموعه فرهنگی خودجوش انقلابی/حزب اللهی/مؤمن در سراسر کشور در حال فعالیت هستند. دولت باید آغوش خود را به روی اینها بگشاید، نه این که آنها که انقلاب و اسلام و جمهوری اسلامی را قبول ندارند، در آغوش گیرد. اگر این سیاستها در پیش گرفته شوند، آمریکا- و بزرگتر از امریکا- هم هیچ غلطی نمیتواند بکند.
سیاستی در برابر سیاست دیگر
به خوبی روشن است که رویکرد آیتالله خامنهای با رویکرد اصلاحطلبان و اعتدالیون در تعارض قرار دارد. البته آیتالله خامنهای برای این که نظر خود را جا بیندازد، نه تنها نظر اصلاحطلبان و اعتدالیون را نظر دولت آمریکا قلمداد میکند، بلکه تصویری از آن ارائه میکند که مطابق آن ایران به مستعمره آمریکا تبدیل خواهد شد که تمامی منابعاش توسط این کشور غارت خواهد شد.
فرض کنیم که دولت آمریکا دقیقاً همان چیزی است که آیتالله خامنهای قلمداد میکند. در این صورت تنها راه مقاومت و ایستادگی دموکراتیزه کردن جامعه و ساختار سیاسی است. اگر ایران به یک کشور آزاد، دموکراتیک و ملتزم به حقوق بشر تبدیل شود که نظام سیاسیاش محصول رضایت مردم باشد، کشوری قدرتمند خواهد شد. استبداد دینی موجب تباهی و فساد است.
سیاست جمهوری اسلامی اقتصاد را کاملاً قفل کرده است و کلید آزادی و دموکراسی و حقوق بشر قادر به حل و رفع مسائل و مشکلات اقتصادی است. بدون دموکراسی نمیتوان مسائل را حل کرد. ایران از طریق صلح با جهان و دموکراسی ضد تبعیض قادر به حل مسائل خود خواهد شد.