توافق احتمالی هستهای بین ایران و ۱+۵ بسیاری را نگران کرده است. انگیزهها متفاوت است اما اکثر مخالفان نیروهای افراطی و جنگطلب ایران، اسرائیل، آمریکا و کشورهای عربی هستند. مخالفتها به شیوههای متفاوتی بیان میشود.
هرگونه توافقی به عدم اجرای تدریجی “شدیدترین تحریمهای طول تاریخ” منتهی خواهد شد. تحریم هایی که مجازات جمعی مردم ایران و نقض حقوق بشر بوده و هستند (۱ و ۲ و ۳ ). نیروهای افراطی ایران که از تحریمها دهها میلیارد دلار کسب کردهاند میگویند که توافق هستهای خیانت است چرا که تمامی دستاوردهای هستهای و استقلال ایران را پایمال میکند.
نتانیاهو ، برخی دولتهای عربی و گروههایی در آمریکا هم میگویند که عدم اجرای تحریمها یا لغو آنها ایران را به قدرت منطقهای تبدیل خواهد کرد. حدود ۱۰۰ میلیارد دلار از پولهای توقیف شده ایران آزاد خواهد شد و ایران همه یا بخشی از آنها را صرف گسترش تروریسم خواهد کرد. دیوید روثکوپف- مدیر عامل و سردبیر فارن پالسی- نیز طی مقالهای نوشته که ایران دارای ۱۲۰ میلیارد دلار پول توقیف شده است. مدت توافق هستهای ۱۵ سال بوده و در این مدت ایران ۳۰۰ میلیارد دلار هم درآمد نفتی خواهد داشت. در مجموع، ایران ۴۲۰ میلیارد دلار در طی ۱۵ سال آینده به دست خواهد آورد و اگر ۱۰ میلیارد دلار آن را هم در عراق و سوریه و تروریسم هزینه کند، بسیار زیاد است.
واقعیتهای اقتصادی ایران
نگاهی به وضعیت اقتصادی و نیازهای روزمره زندگی مردم ایران نشان میدهد که ایران به چه حجم عظیمی سرمایه نیاز دارد تا مردم یک “زندگی انسانی حداقلی”- نه “زندگی خوب”- داشته باشند. بقای جمهوری اسلامی منوط به آن است که نیازهای اساسی به انفجار اعتراضهای اجتماعی گسترده منتهی نشود. بدین ترتیب حجم زیادی از منابع رها شده را مجبور است در حوزههای زیر هزینه کند. آیا به بهانه هزینه احتمالی تروریستی جمهوری اسلامی میتوان این نیازهای اساسی را نادیده گرفت و فقر و فلاکت بیشتری را نصیب مردم ایران کرد؟
به گزارش بانک جهانی میانگین رشد اقتصادی ایران طی دوره ۳۵ ساله ۲۰۱۴- ۱۹۸۰ ،۸ /۲ درصد بوده است. میانگین رشد اقتصادی ایران در ده سال ۱۹۸۸- ۱۹۸۰ که درگیر جنگ تجاوزکارانه صدام حسین بود، به منفی ۱درصد رسید. در دوره ۲۴ساله ۲۰۱۲- ۱۹۸۹ میانگین رشد اقتصادی ایران به ۸/۴ درصد افزایش یافت.
مطابق گزارش سازمان ملل در ارزیابی شاخص توسعه انسانی، «ارزش شاخص توسعه انسانی جمهوری اسلامی ایران از ۴۹۰ /۰ در سال ۱۹۸۰ به ۷۴۹ /۰ در سال ۲۰۱۳ افزایش یافته است، که رشدی ۸ /۵۲ درصدی را نشان میدهد.»
با شروع شدیدترین تحریمهای طول تاریخ، کاهش رشد اقتصادی ایران آغاز شد. به طوری که در دو سال آخر، به گزارش رسمی دولت ایران، به منفی ۶/۸ و ۱/۹ درصد کاهش یافت. رکود اقتصادی موجب افزایش شدید تورم و بیکاری شد. تولید ناخالص داخلی ایران- بر اساس تبدیل ریال به دلار- به ۳۹۳ میلیارد دلار کاهش یافته و ایران را به رتبه ۲۸ جهانی تنزل داده است.
قیمت نفت هم تقریباً به نصف کاهش یافته و درآمدهای بسیار اندک ایران را هم به نصف کاهش داده است. بحران خشکسالی بلند مدت هم به این ها افزوده شده و کشور را با بیآبی و مشکلات عدیده زیست محیطی مواجه ساخته است. هزینه همه اینها را مردم ایران میپردازند. هزینه حل برخی از مشکلات روزمره زندگی مردم ایران چقدر هزینه خواهد داشت؟ به چند مورد زیر بنگرید:
الف- سالانه ۲۵- ۲۰ هزار انسان در تصادفات جادهای جان می بازند. نرخ سوانح رانندگی در ایران ۲۰ برابر میانگین جهانی است. ایران در میان ۱۸۰ کشور دنیا از نظر ایمنی و تصادفات رانندگی در رتبه ۱۷۷ قرار دارد. برای حل این بحران، ایران نیازمند سرمایه گذاری عظیم در جاده سازی، نوسازی صنایع خودروسازی و فوریتهای پزشکی است.
در حال حاضر طول آزاد راه های ایران بیش از ۲ هزار و ۳۵۶ کیلومتر است و مطابق برنامه باید تا ۱۰ سال آینده به ۱۰هزار کیلومتر افزایش یابد. طول بزرگراههای کشور نیز حدود ۱۴هزار و ۵۴۱کیلومتر است، که باید یا ۱۰ سال آینده به ۳۰ هزار کیلومتر افزایش یابد. هزینه این طرح ها ۳۰ میلیارد دلار است.
ب- ایران دارای ۱۴۱ فروند هواپیمای مسافری با میانگین سن ۲۱ ساله است. در حالی که امارات متحده با یک سوم جمعیت ایران دارای ۴۳۱ فروند هواپیما با میانگین سن پنج سال است. ایران برای جابهجایی مسافر و تأمین امنیت مسافرت اتباعش مسافر ، حداقل نیازمند ۴۰۰فروند هواپیمای جدید است که هزینه آن حداقل ۱۰۰ میلیارد دلار خواهد شد.
پ- صنعت نفت ایران که تأمین کننده اصلی درآمدهای اقتصاد نفتی کشور است، برای بازسازی و نوسازی صنایع موجود و رسیدن به تولید نفت حدود ۴ و نیم میلیون بشکه در روز، نیازمند ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده است.
ت- صنایع پتروشیمی ایران برای اتمام طرح های نیمه تمام باقیمانده خود حداقل نیازمند سالانه ۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری است. فقط برای ۶۰ طرح نیمه تمام ۳۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری لازم است.
ث- نیروگاه های برق ایران نیز فرسودهاند و مردم با خطر قطع برق مواجه هستند. ساخت و انتقال برق تولیدی یک نیروگاه یکهزار مگاواتی به مصرف کننده ، نیازمند دو میلیارد دلار سرمایه گذاری است. اگر ایران بخواهد به اندازه تولید ۱۰هزار مگاوات برق سرمایهگذاری کند (چه برای حفظ و نگاهداری تأسیسات موجود و چه برای افزایش موجود)، به ۲۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد.
ج- هزینه نظامی ایران با جمعیت قریب به ۸۰ میلیونی بسیار کمتر از هزینه نظامی دیگر کشورهای منطقه- عربستان سعودی، قطر، امارات متحده، ترکیه، کویت، اسرائیل، و…- است. عربستان سعودی فقط در سال ۲۰۱۴، ۸۰ میلیارد دلار سلاح خریداری کرده است. امارات متحده ۲۳ میلیارد و قطر، صرفاً ۱۱ میلیارد دلار صرف خرید هلیکوپترهای آپاچی کرده است. ایران به عنوان دولت-ملت (صرفنظر از نوع رژیم) برای مقاصد دفاعی مشروع در چنین منطقهای مجبور به هزینه کردن در حوزه دفاع است.
چ- خشکسالی بلند مدت ۱۴ ساله ، مصرف ۹۲ درصد آب کشور در کشاورزی که آن را هدر می دهد، تبخیر زیاد آب سدها، وضعیت را به گونهای کرده که میزان آب تجدید شونده در سال ۱۳۳۵ برای هر ایرانی در حدود ۶هزار و ۹۰۰ متر مکعب بود اما این میزان در حال حاضر به هزار و ۵۰۰ متر مکعب رسیده است. براساس رتبه بندی کشورها به لحاظ پرداختن به مسائل محیط زیستی، ایران از نظر مدیریت منابع آب از ۱۰۰ نمره ۲.۷۷ و رتبه ۱۱۷ جهان را به دست آورد. نجات مردم ایران ازبیآبی حداقل نیازمند ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری است.
همین هزینه های سرسام آور در بخش های بهداشت و درمان و داروهای ضروری، حمل و نقل و مخابرات هم مورد نیاز است.
بدین ترتیب، برای سلامت فیزیکی و روانی مردم ایران در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده به حدود یک هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز است.
به گزارش سازمان CIA میزان بدهی خارجی ایران در پایان سال ۲۰۱۴ ، ۱۰ میلیارد و ۱۷۰ میلیون دلار بوده که این را هم باید از ذخائر ۱۰۰میلیارد دلاری کم کرد.
دولت روحانی دائماً از تأمین نیازهای ضروری مردم و سرمایه گذاری در بخش تولید سخن گفته و می گوید و تأکید دارد که تحریم ها باید لغو شوند “تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند“. عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی ایران در ۲۶/۳/۹۴ در سخنرانی در آکادمی دیپلماتیک بینالمللی فرانسه با موضوع “اقتصاد ایران در چشمانداز لغو تحریمهای بینالمللی” شرکت های غربی را دعوت به سرمایهگذاری ۸۰ میلیارد دلاری در ناوگان هوایی و دریایی و ریلی ایران کرد. وزیر نفت ایران نیز غولهای نفتی غربی را به سرمایه گذاری سالانه ۲۰ میلیارد دلاری در صنعت نفت ایران کرده است.
نگران چه هستند؟
اما مشکل دیوید راثکپف این است که رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ۱۰ درصد ذخایر ۱۰۰ میلیارد دلاری خود را صرف منطقه و تروریسم کند. هیچ کشوری- از جمله ایران- نباید از فعالیتهای تروریستی حمایت به عمل آورد و به دنبال براندازی یا ناامن سازی دیگر کشورها باشد. اما منطقه دارای فقط یک بازیگر نیست و باید به نقش تمامی بازیگران در کلنگی کردن و شخم زدن منطقه نگریست:
آمریکا با کمک متحدان خود در افغانستان القاعده و طالبان کمک کرد ( ۱ و ۲).
آمریکا با دروغهای بزرگ به عراق حمله کرد و موجب رشد القاعده و وضعیت کنونی آن کشور شد.
آمریکا به کمک متحدان اروپایی و عرب خود به لیبی حمله کرد و آن کشور را به این روز انداخت و موجب رشد گروه های اسلام گرایی چون داعش در آن کشور شد.
سوریه هم با دخالت های مستقیم آمریکا( ۱ و ۲ و ۳ و ۴) و متحدان منطقهای اش به این روز افتاد. در اوت ۲۰۱۱ شیمون پرز و نتانیاهو گفتند:”اسد باید برود“. ایهود باراک در دسامبر ۲۰۱۱ گفت اسد “ظرف چند هفته” خواهد رفت. قطر به تنهایی حداقل ۳میلیارد دلار به گروههای اسلامگرای تروریست داده است. جو بایدن به صراحت گفت که متحدان ما (ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده) گروههای تروریستی مانند داعش و جبهه نصرت را به وجود آوردند. فارن پالیسی نوشت که جو بایدن به دلیل بیان حقیقت مجبور به عذرخواهی شد.
عربستان سعودی کشور فاقد هرگونه انتخاباتی که در روز روشن در میادین عمومی با شمشیر سر از بدن جدا میکند و زنان در آن کشور حتی حق رانندگی ندارند، در همه این رویدادها نقش مستقیم داشت. ۱۵ تن از عاملان فاجعه تروریستی ۱۱ سپتامبر شهروندان این کشور بودند . دولت جرج بوش ۲۸ صفحه از گزارش اطلاعاتی سال ۲۰۰۲ به کنگره که به نقش خاندان سلطنتی و شهروندان عربستان سعودی در فاجعه تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میپرداخت را حذف کرده بود.
عربستان سعودی نزدیک ۳ ماه است که یمن را محاصره کامل هوایی و زمینی و دریایی کرده و مردم آن کشور را بمباران می کند که طی آن هزاران تن کشته و زخمی شدهاند. عربستان از بمبهای خوشهای استفاده کرده و آثار تاریخی را هم بمباران میکند. آمریکا لااقل در سطح دیپلماتیک به طور کامل از حملات عربستان به یمن که تنها دستاوردش رشد القاعده بوده حمایت کرده است.
کودتای ژنرال سیسی علیه تنها دولت منتخب مصر، با کمک ۱۲میلیارد دلاری عربستان و امارات و کویت صورت گرفت. دیدهبان حقوق بشر کشتار آن کودتا را ” خوانده است. زندانیان را شکنجه جنسی میکنند و با این همه دولت آمریکا از دولت کودتایی مصر حمایت همه جانبه به عمل آورده و آن را ضروری میداند.
اسرائیل سرزمین های فلسطینیان را اشغال کرده و طرح صلح دو دولت را نمیپذیرد. اسرائیل تاکنون به کشورهای عراق (۱۹۸۱)، لبنان (۷۸ و ۸۲ و ۲۰۰۶)، تونس (۱۹۸۵)، سوریه (۲۰۰۷، ۲۰۱۳، ۲۰۱۴، ۲۰۱۵) ، سودان (۲۰۰۹، ۲۰۱۱، ۲۰۱۲) و کشتی مرمره در سال ۲۰۰۷ حمله نظامی کرده و اکنون خواستار انضمام بلندیهای جولان اشغال شده به اسرائیل است. وزیر دفاع اسرائیل تهدید به بمباران اتمی ایران میکند.
ایران هم در این منطقه زندگی میکند که همسایگانش (پاکستان، هند، اسرائیل، و…) دارای صدها بمب اتمی هستند. جمهوری اسلامی هم از متحدان منطقهایاش- سوریه، عراق، حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی و اخیراً از شیعیان یمن- حمایت به عمل میآورد. بنابر آخرین گزارش پنتاگون، دکترین نظامی ایران دفاعی است، برای جلوگیری از حمله به کشور و زنده ماندن در برابر تهاجم خارجی و مقابله با متجاوز.
اقداماتی که جمهوری اسلامی در منطقه انجام داده و میدهد، برای تضمین بقای رژیم است. هر رژیم سیاسی- اعم از دیکتاتوری و دموکراتیک- امنیت دولت را، که آن را امنیت ملی و منافع ملی مینامد، در اولویت قرار داده و بقای خود را با بقای این دو یکی قلمداد میکند. حتی با شدیدترین تحریمهای طول تاریخ، این اولویت برای رژیم، و بخصوص رژیمهای دیکتاتوری، از بین نخواهد رفت.
آیا دخالت خارجی در دیگر کشورها بد است یا فقط وقتی جمهوری اسلامی انجام دهد بد میشود؟ اگر دخالت خارجی بد است باید به همه دخالتها نگریست و آن را محکوم کرد. اگر دولتها حق دارند برای آن چه منافع ملی خود تشخیص میدهند دخالت کنند، در آن صورت محکوم کردن جمهوری اسلامی با اصل تقید به معیارهای واحد مغایرت دارد. راه جلوگیری از دخالتها و توسعهطلبیهای جمهوری اسلامی به رسمیت شناختن منافع مشروع سیاست خارجی و دفاعی ایران به عنوان دولت- ملت و کمک به دمکراتیزه کردن ساختارهای سیاسی و تقویت جامعه در برابر دولت دیکتاتوری است. ادامه تحریمها به هر شکل و با هر توجیهی به تقویت بیشتر دیکتاتوری در برابر جامعه و بی قدرت کردن مردم ایران یاریمیرساند.
هدف چیست؟ مخالفان توافق هستهای و رفع تحریمها نگران چه هستند؟ آیا آنها نگران دموکراسی، حقوق بشر، صلح و عدالت هستند؟ یا نگران متحدان دیکتاتور منطقهای خود؟ یا حفظ وضع موجود در مناطق اشغالی فلسطین؟
بدون تردید برخی دولتها و گروههای افراطی دوست دارند ایران را هم به سوریه دیگری تبدیل کنند. رهبران عربستان سعودی از جرج بوش خواسته بودند که “سر مار [ایران] را قطع کند”. فرماندار سابق کانزاس هم میگوید ایران مار است و قبل از گزیدن باید کشته شود.
حل مسائل منطقه نیازمند همه جانبه نگری است. بدون صلح و امنیت جمعی، دموکراسی و حقوق بشری در کار نخواهد بود. جان کری نیز یک بار به درستی یادآور شد که مبارزه با تروریسم در منطقه منوط به صلح میان اسرائیل و فلسطینیهاست و افزود :”تمامی رهبران منطقه خاورمیانه در این عقیده او هم نظر هستند و میدانند که صلح اسرائیل و فلسطینیان افراط گرایی را از بین میبرد”.
آزادیخواهان ایران معجزهگر نیستند که منطقه و ایران را به جهنم تبدیل سازید و آنان بتوانند آن را به جوامع و نظام های دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر تبدیل کنند.
نمیتوان به بهانه احتمال این که جمهوری اسلامی ممکن است ۱۰ میلیارد دلار را صرف فعالیتهای منطقهایاش کند، مردم ایران را تحریم کرد و آنان را از درآمدهای ملی شان محروم کرد و در بدترین شرایط غیر انسانی نگاه داشت. آیا ۸۰ میلیون ایرانی انسان نیستند؟ آیا بدون توسعه و رفاه اقتصادی میتوان دموکراسی و حقوق بشر داشت؟ ایالات متحده باید تلاش کند که کمکهای ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و حامیان مالی خصوصی داعش و القاعده و جبهه نصرت و غیره در این کشورها قطع شود و کمکهای حکومت ایران به دیکتاتوری حاکم بر سوریه هم متوقف شود. این سیاست یک کل منسجم است و نمیتوان از یک سو به رشد افراطیترین دشمنان دمکراسی کمک کرد یا بر فعالیتهای آنان چشم بر بست و از سوی دیگر از جمهوری اسلامی انتظار داشت که فعالیتهای منطقهای اش را به معیارهای قانونی بینالمللی مقید کند.
با این همه، شاید پرسیده شود که چه تضمینی وجود دارد که جمهوری اسلامی به جای آن که بازسازی اقتصادی را در اولویت قرار دارد، دخالت خارجی و حمایت از متحدان منطقهای- از جمله حماس و حزبالله و جهاد اسلامی- را در اولویت قرار ندهد و درآمدهای خود را هزینه آنان نکند؟
در پاسخ باید گفت تا وقتی رژیمی بقای خود را در خطر ببیند، هیچ تضمینی وجود ندارد. دولتهای دیکتاتوری نگران بقای خود، هر جا لازم ببینند جنگ را به دیگر مناطق می کشانند تا خطر را از مرزهای خود دور سازند.
باید این ترس و نگرانی را زدود. از طریق یک پیمان جمعی که از سوی شورای امنیت سازمان ملل تأیید شود، باید تضمین شود که به هر کشوری در منطقه اگر برخلاف مقررات بین المللی حمله شود، شورای امنیت با آن برخورد خواهد کرد. و هیچ دولتی حق ندارد مخالفان دیگر دولت ها را مسلح سازد یا از آنها حمایت مالی به عمل آورد.
از سوی دیگر، بحرانهای اقتصادی داخلی ایران به حدی افزایش یافته که شاید موجودیت رژیم و جامعه را به خطر بیندازد. جمهوری اسلامی برای بقای خود چارهای جز هزینههای کلان اقتصادی برای تأمین حداقل های زندگی مردم در پیش ندارد.
در عین حال، همان گونه که گفته شد نمی توان ملتی را به صرف این احتمال از درآمدهایش محروم کرد. مگر عربستان سعودی با ذخایر ۸۰۰ میلیارد دلاری تاکنون از گروه های تروریستی اسلامگرا حمایت مالی و تسلیحاتی به عمل نیاورده است؟ آیا ترکیه با آن همه درآمد از گروههایی چون داعش حمایت به عمل نیاورده و نمیآورد؟ مگر دولت اسرائیل در گذشته از رژیمهای شکنجه گر آمریکای لاتین و رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی حمایت به عمل نمیآورد؟ مگر مایکل مورل، معاون سابق رئیس سازمان سیا ، در مصاحبهای با روزنامه راستگرای اسرائیلی جروزالم پست به اسرائیل اندرز نمیدهد که با شاخه القاعده در سوریه- یعنی جبهه النصره- همکاری نکند؟ آیا هآرتص اسرائیل همین مدعا را تأیید نمیکند که دولت اسرائیل به آنان کمک میکند؟ مگر اسناد حمایت دولت آمریکا از گروههای تروریستی( کنتراها در نیکاراگوا، نظامیان گرداننده جوخههای مرگ در آمریکا لاتین [۱ و ۲ و ۳]، و…) انتشار نیافته است؟ پس با این منطق باید همه را از درآمدهای اقتصادیشان محروم کرد.
هدف ما، صلح همگانی و گذار کل منطقه به دموکراسی و حقوق بشر است، اما گروهها و دولتهایی فقط و فقط به تجزیه قدرت دولت ملت های موجود منطقه و ترسیم مرزهای جدید و ادامه خونریزی و کشتار بوده و هستند. با تداوم تحریمها، نیروهای افراطی ایران دولت حسن روحانی را سرنگون خواهند کرد و مجدداً نیروهایی چون احمدینژاد و سعید جلیلیها قدرت را در دست خواهند گرفت. گویی برخی دولتها و افراد همین هدف را دنبال میکنند. از نظر آنان ایران خوب ایرانی است که احمدینژادی بر آن حکومت کند!