خانه » مقاله » دموکراسی، مقدم بر سکولاریزم و فدرالیزم است / امین موحدی

دموکراسی، مقدم بر سکولاریزم و فدرالیزم است / امین موحدی

asd550210as2d14as

دموکراسی یک کلّ است که همه مفاهیم و تعاریف سیاسی‌ باید در بطن آن تعریف شوند.جدال بر سرنوع حکومت آینده و ارائه عناصری نظیر سکولاریزم و فدرالیزم به عنوان جانشین جمهوری اسلامی حاکم بر ایران، نگاهی‌ انتزاعی تلقی می‌شود که در واقع تجزیه دموکراسی و ارائه اجزایی از آن به عنوان اصل دموکراسی ویا راهی‌ برای رسیدن به دموکراسی می‌باشد.
این روز‌ها کلمات سکولاریسم و فدرالیزم بسیار شنیده می‌شود و محل بحث‌های فراوانی شده است و حتا کسانی‌ نیز آنها را به عنوان جایگزین جمهوری اسلامی و نوع نظام آینده ایران می‌دانند ومی‌خوانند.
اما آنچه که از این رهگذر به دست فراموشی سپرده شده و می‌شود، این است که کسی‌ توجهی‌ به ظرف اصلی‌ برای قرار دادن این عناصر در آن نمی‌کند.


کسی‌ از خود نمی‌پرسد نظام سکولار یا فدرال در کجا و به چه طریق و با چه ابزاری قرارخواهد گرفت؟
روشن است که این ظرف چیزی نیست جزدموکراسی.بدون وجود دموکراسی هیچ اندیشه و عقیده‌ای‌، آزاد نخواهد بود و مجال حرکت نخواهد داشت.
هر نظام دمکراتیکی در بطن خود سکولار نیز هست اما هر نظام سکولاری لزوما نمی‌تواند دمکراتیک باشد.دموکراسی ،به خودی خود سکولاریزم را نیزباخود به همراه دارد و با استقرار دموکراسی ،سکولاریزم هم برقرار میشود اما این معادله به شکل برعکس همواره صادق نیست.مثلا در”عراق زمان صدام حسین “نظامی سکولار داشتیم اما دموکراسی وجود نداشت و یا شوروی سابق و بسیاری از کشورهای دیگر اما نظام‌های دمکراتیک در بطن خود، سکولار هم هستند.
در مورد فدرالیزم نیز چنین است به طور مثال در کشوری مانند یوگسلاوی فدرالیزم داشتیم اما هرگز دموکراسی وجود نداشت و دیدیم که در نهایت این نوع نظام بدون دموکراسی، به چه سرنوشت فاجعه باری منجر گردید، اما بر عکس در فرانسه کشوری که نژاد‌های مختلفی‌ زندگی‌ میکنند بدون فدرالیزم و تنها با تکیه بر دموکراسی، حقوق همه آحاد مردم رعایت می‌شود .
بنابر این فدرالیزم یا سکولاریزم و یا هر واژه سیاسی دیگر نمی‌تواند به تنهایی‌ ضامن سعادت ملتی باشد و این تنها ،دموکراسی هست که میتواند تضمین کننده حقوق یکسان برای همه آحاد یک کشورباشد.دموکراسی مقدم بر هر نوع مکتب سیاسی می‌باشد.
فدرالیزم و سکولاریزم یا هر نوع نظام سیاسی دیگر هرگز تضمین کننده استقرار دموکراسی نیست اما بر عکس، با استقرار دموکراسی علاوه بر اینکه در وهله اول “سکولاریزم” حاکممیشود بلکه میتوان نظام‌های سیاسی را در چهار چوب آن تعریف کرد.این دموکراسی نیست که باید خود رابا نظام‌های سیاسی هماهنگ نماید بلکه این نظام‌های سیاسی هستند که باید خود رابا دموکراسی منطبق نموده و در چهار چوب‌های دمکراتیک عرضه شوند.
دموکراسی مانند آبی‌ می‌باشد که انواع مواد واملاح لازم برای رشد و باروری یک گیاه را دارا هست، حال بر چه اساسی‌ ما باید در پی‌ تبخیر آب باشیم تا به مواد موجود در آن به شکل بلور و جامد دست یابیم قابل پاسخ نیست چرا که هر یک از عناصرموجود در آن تنها بشکل محلول قابل استفاده می‌باشند؟
تعاریف سیاسی‌ نظیر سکولاریزم و فدرالیزم زمانی‌ میتوانند منشأ تاثیر مثبت بر یک جامعه گردند که به شکلی در بطن دموکراسی عرضه شوند و جدا کردن آنها از مفهوم دموکراسی و عرضه آنهابه شکل مجزا و جامد ، نه تنهاهیچ دردی از جامعه را درمان نخواهد کرد بلکهتعریف و عرضه سکولاریزم و فدرالیزم به شکل انتزاعی و جدا از دموکراسی میتواند همانقدر فاجعه بار باشد که شکافتن یک اتم.
برای دستیابی به دموکراسی نمیتوان از یک روش سیاسی‌ خاصی‌ بهره برد زیرا هر روش سیاسی‌، برای مدت معینی‌ اعتبار دارد و با دگرگونی لحظه به لحظه معادلات سیاسی و اجتماعی وحتی اقتصادی، روش‌های سیاسی نیازمند تغییراتی در قوانین و مقررات خود، بعد از مدت زمان معینی هستند، لذا آنچه که باید ثابت باشد و محور این تغییرات واقع شود دموکراسی است و آنچه که تغییر می‌کند، روش‌های اداره کشور و جامعه می‌باشد.
بنابر این، روش‌ها و مکتب‌های سیاسی که خود می‌بایست با گذشت زمان، خود را تغییر دهند و با گذشت زمان دچار تغییر می‌شوند، نمی‌توانند ایجاد کننده نیازی پایدار و عنصری ثابت همچون دموکراسی باشند، اما بر عکس برای رسیدن به نوع خاصی‌ از شکل سیاسی دولتی برای مدتی معین، می‌شود از دموکراسی بهره جست به شکلی‌ که با احساس نیاز به تغییر نوع تسلط سیاسی‌ و تصدی اجتماعی دولت، با توسل به محوری ثابت به نام دموکراسی، بدون ایجاد بحران و چالش در جامعه اقدام به تغییر و بهبود امور نمود.
با توجه به این شرایط جدال بر سرنوع حکومت آینده و ارائه عناصری نظیر سکولاریزم و فدرالیزم به عنوان جانشین جمهوری اسلامی حاکم بر ایران، نگاهی‌ انتزاعی تلقی می‌شود کهدر واقع تجزیه دموکراسی و ارائه اجزایی از آن به عنوان اصل دموکراسی ویا راهی‌ برای رسیدن به دموکراسی می‌باشد.دموکراسی را مثله و هر تکه از آن را به جای دمکراسی عرضه می‌کنند!
واژگانی را که اورپاییان، ۲۰۰ سال پیش با حل آن در دموکراسی، از جرگه جدال‌های سیاسی‌ کنار گذاشته‌اند، اینک ما در صدد باز یافت جامد و بلور آنها هستیم، غافل از اینکه آن عناصر هرگز نمی‌توانند جدای از بافت نگهدارنده یعنی‌ دموکراسی کار آئی داشته باشند.
دموکراسی یک کلّ است که همه مفاهیم و تعاریف سیاسی‌ باید در بطن آن تعریف شوند و کشیدن هر یک از تعاریف از بطن دمکراسی و تعریف مجزای آن به عنوان راهی‌ برای رسیدن به دموکراسی اشتباهی است که عده ای‌ عمدا و عده ای‌ نا آگاهانه مرتکب آن می‌شوند.
تعیین نوع اداره سیاسی‌ کشور، درمرحله‌ای‌ بعد از دموکراسی قرار می‌گیرد. چگونه می‌شود بدون گام اول گام دوم را برداشت؟
جدال این عده برای قالب کردن سکولاریزم و یا فدرالیزم به عنوان «خود دموکراسی» و یا راهی‌ برای رسیدن به دموکراسی و تلاش برای جذب سیاهی لشکر در این رستا، شبیه آن است که: قطار‌هایی‌ به صف ایستاده و بر سر سوار کردن مسافر و حرکت سریع‌تر از دیگران در حال رقابت با همدیگر باشند ،بدون آنکه اصلا راه آهنی وجود داشته باشد.
صاحبان این قطارها، نگاهی‌ به پیش پای خود نمیکنند و آنگاه در افق‌های دور ،مقصد را می‌بینند و تصور میکنند هر کس مسافر بیشتری داشته باشد و زود تر حرکت کند، به مقصد خواهد رسید حتی اگر راهی‌ برای حرکت وجود نداشته باشد .
این راه که لازمه حرکت قطار‌ها می‌باشد همان دموکراسی است و بدون وجود آن هیچ قطاری امکان حرکت نخواهد یافت.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*