در ماههای آخر سال گذشته یک ویدئو با نام “شعله های جنگ” توسط گروه دولت اسلامی یا همان سازمان تروریستی داعش درشبکه جهانی قرار داده شد که لازم است علاوه بر تحلیل مسائل عراق و اتفاقات اخیر در ارتباط با داعش، به بررسی مسائل فنّی و تکنیکی بکار رفته در این ویدئو بپردازم تا مشخص شود که رهبران این گروه مدعی چه هستند و از چه شیوه هائی پیروی می کنند.
از لحاظ شکلی این ویدئو یک کار حرفه ای و خوش ساخت در ردیف مستند های خبری جالب بود. امّا محتوای آن به طور کامل تکراری بود و حرف تازه ای نداشت به جز همانها که تا به حال بارها گفته شده است. از لحاظ تصویری بسیار شبیه سریال مستند “روایت فتح” بود که این سریال مستند در زمان جنگ ایران و عراق توسط “مرتضی آوینی” تهیه و اجرا میشد. ولی از لحاظ محتوای کلامی بسیار شباهت داشت به فیلمهای تبلیغاتی که در زمان صدام حسین توسط حزب بعث بر علیه ایران می ساختند و در تلویزیون آن موقع عراق نمایش می دادند.
اینجا لازم است که در مورد “حزب بعث” نکاتی را یادآوری کنم. کلمه بعث در زبان عربی به معنای به پا خواستن یا انقلاب می باشد. “میشل عفلق” که یک فیلسوف و جامعه شناس عرب بود برای کشور سوریه و عراق و در واقع به نفع سوسیالیزم عرب ایدئولوژیی بعث را طراحی کرد و بر اساس این ایدئولوژی حزب بعث در سوریه و عراق شکل گرفت.حزب بعث بر پایه نظریه “امّت واحد عربی” بنا شده است. آنها ایرانیها را “مجوس” می نامند و می گویند که ایرانی ها اصلی ترین دشمن عربها هستند.
در این ویدئو داعش دم از “امت واحد اسلامی” می زند و ایرانیها را “صفوی و رافضی” می خواند. عده ای دیگر از مسلمانان سنّی مذهب یعنی “حنفی ها” که اکثرشان در عربستان هستند و خاندان پادشاهی سعودی هم جزو آنان می باشند را “خوارج” اعلام می کنند که به معنی خارج شده از دین می باشد. داعش که خود را مسلمانان سنی می دانند در واقع اعتقادات محمد عبدالوهاب مصلح دینی د ر شبه جزیره عرب را را که یک شاخه از مذهب حنفی را پایه گذاشت نیز قبول ندارند. در این ویدیو وقتی از خوارج صحبت می شود، تصاویر مفتی اعظم سعودی را نشان می دهند. آنها کرد ها را هم “مرتد” خطاب می کنند که به معنای خارج شده از دین است. یهود و نصارا هم که تکلیفشان مشخص است و داعش یهودیان و مسیحیان را با این عناوین خطاب می نمایند.
داعش در واقع گروهی از مسلمانان سنی هستند که به “سلفی” مشهورند. سلفی گری یک عقیده سیاسی می باشد که می گویند اسلام باید به عظمت از دست رفته اش برگردد و این کار میسر نمی شود جز با بازگشت به دوران پیشینیان یا اسلاف مسلمانان. آنها معتقدند برای بازگشت به دوران “اسلاف نیکو” باید شریعت اسلامی را مو به مو اجرا کنیم و خلافت را احیا کنیم. آنها در واقع طرفدار اسلام سیاسی و نظرات “سید قطب” مسلمان ناراضی مصری در قرن بیستم هستند که یکی از مقتدایان فکری سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی نیز می باشد . کتابهای او اولین بار توسط علی خامنه ای در ایران منتشر گردید.
در مورد اینکه چرا داعشی ها به ایرانی ها رافضی و یا صفوی می گویند این خود جای یک بحث مفصّل دارد که کارشناسان مذهبی بهتر می توانند در این باره توضیح دهند ، امّا تنها اشاره ای کوچک می کنم: داعشی ها مانند دیگر سلفی ها معتقدند که ایرانیها یک بدعت در دین آورده اند چون امامت را مطرح کردند و شیعه را بنیاد گذاشتند. آنها امامت در شیعه را بدعت در دین می دانند چون می گویند که پیامبر اسلام و قرآن هرگز چیزی درباره امامت نگفته اند. از نظر آنها جانشینان بعد از پیامبر اسلام تنها ابوبکر ،عمر،عثمان و علی بودند. به همین دلیل ایرانی های شیعه را رافضی می خوانند.
اینکه به ایرانی ها صفوی می گویند چون در زمان شاه اسماعیل صفوی دین رسمی ایران برای اولین بار در تاریخ شیعه اعلام شد. در ان زمان این یک حرکت سیاسی بود که کمک کرد کشور ایران یک پارچه و از گزند امپراطوری قدرتمند سنی مذهب عثمانی در امان بماند. در ان زمان امپراطوری عثمانی قدرت فراوان گرفته بود و سلاطین عثمانی با تسلط کامل بر تقریبا تمامی سرزمینهای عربی خود را خلیفه مسلمین و رهبر جهان اسلام می دانستند. رهبری سلاطین عثمانی بر جهان اسلام از طرف برخی از مسلمانها و به ویژه از سوی ایرانی ها هرگز پذیرفته نمی شد. کسی که خیلی مخالفت کرد با این مطلب “شیخ صفی الدین اردبیلی” بود.
شاه اسماعیل از نوادگان شیخ بود و بعد که این خاندان بر تمام ایران مسلط شدند و مذهب شیعه را در همه کشور دین رسمی اعلام نمودند، شروع کردند به کشتن سنّی ها در ایران و این گونه شاه اسماعیل صفوی سدی شد در برابر پیشرفت امپراطوری عثمانی به سمت شرق. از این رو برخی مواقع اعراب ایرانی ها را “صفوی” نیز می خوانند.
پایه فکری داعش همان تفکر حزب بعث می باشد ، ولی به جای تکیه بر اصول ناسیونالیسم عربی تکیه بر شریعت اسلامی دارند. حتی استدلال های این گروه همان استدلال بعثی هاست. فقط به آن شکل اسلامی داده اند. شعارهای آنها نیز چنین هستند. به عنوان مثال شعاری که در این ویدئو می شنویم که میگویند امت واحد پرچم واحد تحت رهبری رهبر واحد، بسیار شبیه شعار اصلی حزب بعث است که می گوید: وحدت ،حرّیت ، و اشتراکیه .
شیوه جنگی داعش “النصر بالرعب ” می باشد که یکی از شیوه های جنگی در صدر اسلام محسوب می شود. بنا بر آن با انجام حرکات وحشتناک و بی رحمانه تلاش می کنند تا حد ممکن در دل دشمن ترس ایجاد نمایند به طوری که پیش از درگیری از جلو آنها عقب بکشند.
بررسی پیشروی های داعش نشان می دهد که این گروه کمترین در گیریها را داشته اند ولی بیشترین مناطق را با توجه به در گیریهای کم اشغال نموده اند. هرجا در مقابل آنها مقاومتی انجام گرفته و دشمن آنها پا پس نکشیده داعش موفقیتی کسب نکرده است. در واقع این گروه هرگز در گیریهای سنگین نظامی نداشته اند. اما در این ویدئو بزرگ نمائی می کنند.
داعش شباهتهای بسیاری با سازمان “القاعده” دارد. مانند آنها می گویند: تصریح می کنیم که ما به دنبال بر پائی دوباره خلافت بر اساس روش عقیدتی پیامبر هستیم. همه گروههای تروریستی اسلامی همچون القاعده، طالبان و داعش ادعا می کنند که ما شکست نا پذیریم چون خداوند پشتیبان ما می باشد. اما به دلیل جنایات بسیار در نهایت نابود می شوند.
از نظر مقایسه عملکرد داعش با القاعده می توان گفت : در درجه اول، القاعده بیشتر به صورت یک سازمان چریکی عمل می کرد ولی داعش به صورت یک تشکیلات حکومتی و به شکل یک ارتش عمل می کنند و چارت سازمانی و حکومتی دارند. دومین تفاوت داعش با القاعده اینست که داعش برای خود سرزمینی دارد وان را سرزمین شام می خواند ،اما القاعده به این شکل نبود و این می تواند باعث قدرت گرفتن ایشان شود.
رهبر داعش همان طور که در ویدیوی اخیر آنها نیز مشاهده می شود بسیار به نظریه جنگ تمدن ها عقیده دارد. برای آنکه بدانیم “برخورد تمدن ها” چیست باید در تاریخ کمی به عقبتر از امروز برگردیم. پس از پایان دوران جنگ سرد و سقوط اتحاد جماهیر شوروی، سران کشورهای قدرتمند جهان در شهر “هلسینکی” پایتخت فنلاند جمع شدند و با انتشار بیانه ای به نام “بیانیه هلسینکی” نظریه “نظم نوین جهانی” را برای اداره جهان تک قطبی مطرح کردند.
نظم نوین جهانی بر اساس نظریه “حکومت هژمون” یا قدرت برتر به محوریت ایالات متحده آمریکا، تجدید نظر در ساختار تجارت بین المللی- منع گسترش سلاح های اتمی و کشتار جمعی – رعایت حقوق بشر و آزادیهای سیاسی – مبارزه علیه تروریسم بین المللی و تقویت شورای امنیت سازمان ملل متحد را برای اداره جهان تک قطبی پیشنهاد نمود.
بر پایه نظریه قدرت هژمون، نویسنده ای به نام “ساموئل هانینگتون” یک تز سیاسی به نام “برخورد تمدنها” را مطرح کرد که می گفت: «انزجار از غرب انزجاریست تاریخی. دنیای اسلام که با دنیای غرب در جنگ صلیبی بوده اکنون بعد از سه قرن با آنکه خود را برتر می دید می بیند که رقیب در زمینه فرهنگی و اقتصادی و نظامی از او پیشی گرفته است. دنیای اسلام این برتری را نمی پذیرد و با ان برخورد می کند.»
در ابتدای این ویدیوی ساخته شده توسط داعش ما می شنویم که گوینده می گوید : صلیبیون به ما حمله کردند. بعد جورج بوش رئیس جمهور قبلی آمریکا را نشان می دهد. این دقیقا نشان می دهد که خلیفه داعش با تئوریهای هانینگتون در مورد برخورد تمدنها اشنائی دارد و موافق این تئوریست. البته جنگهای صلیبی هیچ برنده نهائی نداشت و در نهایت هم باعث ضعف مسلمین شد و هم کاتولیکها را تضعیف کرد. ولی باعث شد اروپائی ها قرون وسطی را پشت سر بگذارند و وارد رنسانس و در نهایت انقلاب صنعتی شوند. اما در جهان اسلام هیچ رنسانسی روی نداد و پیشرفتی اتفاق نیفتاد.
دو نظریه بسیار مهم به نام “دکترین تاریخ” از سوی آمریکائی ها در طی دوران پس از جنگ سرد مطرح شده است که داعش به مبارزه با آنها نیزدر برنامه تدوین دولت اسلامی توجه نموده است.
مطابق یکی از نظرات به نام “دهکده جهانی”، مارشال مک لوهان معتقد بود:«نقش اول را در رابطه با امریکا و دنیای اسلام باید به رسانه های گروهی و خبری داد .انها باید مردم مسلمان به خصوص مردم خاور میانه را از ارزشهای امریکائی که امریکائیان راهنمای خویش کرده اند به خوبی اگاه کنند.»
به نظر می رسد داعش برای مبارزه با صدور ارزشهای آمریکائی به جهان اسلام توسط رسانه ای گروهی، از همان رسانه ها استفاده می کند! در حلیکه القاعده هرگز چنین قدرت تبلیغاتی نداشت اما داعش از ابتدای حرکت خود دائما با شبکه های خبری دست و پنجه نرم می کند و تبلیغاتی گسترده در رسانه ها دارند. آنها می خواهند با کمک دانش و فن آوری روز رسانه ای همه مردم دنیا را از ارزشهای اسلامی با خبر سازند .
نظریه بعدی دکترین تاریخ که مورد توجه داعش می باشد نظریه “برنارد لوئیس” می باشد. بنا به این نظر: «جوامع مسلمان چون از نو شدن ناتوان شده اندامریکا باید از طریق مداخله نظامی ناتوانی این جوامع را جبران کند و مردم سالاری را بر انها حاکم کند.» این نظر بسیار مورد توجه و علاقه سیاستمداران “نئو کان” آمریکا بود که همان نئولیبرالیستها هستند. در مقابل داعش نیز می خواهد از طریق نظامی به مقابله بپردازد، با این قدرت هژمون مبارزه کند و آن را بر زمین بزند.
البته ناتوانی حکومت آمریکا در ارائه برنامه های منسجم و دخالتهای گاه و بیگاه و مردد نظامی و سیاسی بدون هدف آنها در خاورمیانه، بر عکس نظریه برنارد لوئیس تا کنون تنها مانع ایجاد دمکراسی و ازادی خواهی و مردم سالاری و رشد بیشترگروههای مسلح تروریستی در منطقه شده است.
تقصیر این همه نابسامانی در خاورمیانه را نمی توان تنها بر گردن غربی ها انداخت!! این مردم منطقه و رهبران سیاسی شرافتمند و وطن پرست هستند که باید اگاه شوند و به بیداری ملی برسند تا اجازه ندهند که حق و حقوقشان اینگونه با سیاستهای غلط غربی پایمال شود. در این باره می توان از ژنرال السیسی به عنوان مثال یاد نمود مردی شرافتمند که می تواند الگوئی در دنیای امروز برای ارتشییان غیور و فرماندهان نظامی در ایران و حتی در ارتشهای منطقه باشد آنها باید دست در دست هم با حرکتهای قوی مدنی و اتحاد ملی ،حکومتهای استبدادی را به زیر بکشند و گروههای تروریستی طرفدار اسلام سیاسی متحجر را به زباله دان تاریخ بسپارند.
واضح است که در جریان مبارزه با گروه دولت اسلامی و بقیه گروهها و حکومتهای تروریستی و دیکتاتوری پیرو اسلام سیاسی در جهان اسلام، غرب به دنبال منافع خود می باشد و به دنبال حل مشکلات مردم منطقه (ایران،عراق،سوریه و افغانستان) نخواهد بود و نیست. مردم منطقه به ویژه مردم ایران باید به دنبال منافع ملی خود باشند و روشنفکران و دانشمندهای استراتژیست ما و منطقه باید با یک برنامه مدون از این خطر گذر کنند و با یک دور اندیشی تاریخی از جنگ و درگیری فاصله بگیرند.
نقش نظامیان و ارتش ایران با توجه به تجربه ای که از مداخلات منطقه ای و انقلاب و جنگ هشت ساله دارند بسیار قابل توجه و دارای اهمیت است. در نهایت این آنها هستند که در زمان مناسب توسط مردم مامور خواهند شد تا با استفاده از تجربیات گرانبهای یادشده خود این بحرانها را حل کنند و با اقدام به موقع ضمن دفاع از مرزهای کشور و منافع ملی، از گسترش جنگ و نابودی هرچه بیشتر منابع منطقه نیز جلوگیری کنند.
ارتش ایران چون یک ارتش عقیدتی نیست و برپایه دفاع از کشور نه حکومت بنا شده است، هر چند امروز از وسایل و امکانات و فن آوری روز دستش را خالی گذاشته اند، اما از پتانسیلهای بالائی برخوردار می باشد که روزی در کنار شبکه های قوی اجتماعی و سازمانهای مردم نهاد حقیقی وطنی همه معادلات را در منطقه تغییر دهد و گروهها و حاکمان و سیاستمداران طرفدار اسلام سیاسی تحت هر دو عنوان شیعه و سنی را از منطقه بیرون کند.