پرسپولیس در تیره ترین روزهای تاریخ فوتبال خود، در اسفند ماه به پیکار تیمهای عربی حاضر در لیگ قهرمانان آسیا می رود تا از حیثیت فوتبال ایران و خواست همیشگی هواداران پرشمارش دفاع کند؛ پنجم اسفند با لخویای قطر در تهران، ۱۲ اسفند با الجزیره امارات در دبی و یا بنیادکار ازبکستان در تاشکند و ۲۶ اسفند با النصر عربستان در ریاض. دور برگشت پس از نوروز برگزار می شود.
پرسپولیس که روزگاری به همت علی عبده تیمی پرخروش برای هر نام آسیایی بود، حالا در دستان مردان حکومت جمهوری اسلامی، برای گریز از سقوط از لیگ برتر ایران هم نگران است؛ چه رسد به حریفان تا به دندان مسلح عربی حاشیه خلیج فارس. محمود گودرزی به عنوان وزیر ورزش و مالک دولتی این تیم پس از شکست دیگر پرسپولیس و این بار از ملوان می گوید: “من که نمی توانم برای پرسپولیس گل بزنم!” و امیررضا خادم به عنوان معاون وزیر و نماینده تام الاختیار گودرزی در سرنوشت مبهم پرسپولیس و استقلال می گوید: “این نتایج برای باشگاهی که ۲۰ میلیارد هزینه کرده قابل توجیه نیست!” (این ۲۰ میلیارد سوای بدهی پیشین باشگاه بالغ بر دویست میلیارد تومان است.)
خادم که در عرصه کشتی جهانی افتخارهای بسیاری خلق کرده است، در مورد باشگاه پرسپولیس مدعی است: “مدیرعامل در زندان است و از سرنوشت حمیدرضا سیاسی هیچ خیری ندارم. اما در هیات مدیره سه بزرگ فوتبال پرسپولیس چون حسین کلانی، جعفر کاشانی و محدرضا زادمهر حضور دارند.”
اما سردرگمی و هرج و مرج حاکم بر این باشگاه و یا به قول عباس ترابیان (رییس کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال) که “انگاری جلوی باشگاه پرسپولیس گرد مرگ پاشیده اند” نشان دهنده آن است که این بزرگان فوتبال در سرنوشت تیمشان، به ویژه در آستانه پیکار با حریفان حاشیه خلیج فارس هیچ نقشی ندارند.
علی دایی پس ازاین که پرسپولیس را نایب قهرمان لیگ برتر و راهی جام قهرمانان آسیا کرد، به این دلیل که زیر فرمان غیر فوتبالی های حاکم بر پرسپولیس نمی رفت، با نخستین ناکامی برکنار شد. او برنامه ای سه ساله برای سرخپوشان در پیش داشت. اما حمید درخشان که سرمربی شد با وجود شکستهای پیاپی و دور از انتظار ابقا شد؛ با این ادعا که او برنامه ای دو ساله ارائه کرده است. ابراهیم آشتیانی، ملی پوش سالهای دور و پرافتخار پرسپولیس در این مورد اعتقاد دارد که: “برنامه دو ساله صوری است”.
پرسپولیس،تیم فوتبال پرهواداری که در فوتبال ایران شکستش همواره یک شگفتی بود و پیروزیهای پرشمارش بیشتر در پی یک فوتبال تهاجمی و پر گل، چند سالی است که باید هر پیروزی اش را شگفتی نامید و برخلاف سالهای دور که ترکیب ثابت بازیکنانش در بازیهای متوالی مورد انتقاد بود، حالا هر فصل (و پس از برکناری دایی و آمدن درخشان در هر بازی) چهره ای متفاوت با گذشته اش دارد.
زمانی این مساله مطرح می شد که چرا آلن راجرز سالهاست مربیگری پرسپولیس را در دست دارد و چرا بزرگانی چون بهزادی، زنده یاد ایرانپاک، حسین کلانی و … برای خودنمایی خردبین، زادمهر، دستجردی و … در خط حمله ای توفانی، کمتر فرصتی باقی می گذراند؛ و امروز پرسش این است که کدام بازیکن برای دو فصل پیاپی برای سرخپوشان مرد ثابت و گلزن بوده است. کریم انصاری فرد، علی قاضی، دهنوی، رضا حقیقی … و بسیاری دیگر که تنها آمدند و رفتند.
روزگاری وقتی آلن ویتل به عنوان بازیکن تمام شده اورتون انگلیس به تهران آمد و گلزن شد، بسیاری آن را به حساب ضعف فوتبال ایران در مقایسه با انگلیس دانستند. اما خارجی های امروز پرسپولیس به مانند سایر باشگاههای ایران تنها برای درصدهای حق قرارداد و ضد و بندهای حاکم بر یک فوتبال فاسد می آیند و خیلی سریع هم «دیپورت» می شوند؛ خط می خورند تا یکی دیگر از ناکجا آباد برزیل، آفریقا و حتی اروپا جایگزین شود. تنها خرید مثبت پرسپولیس در این سالها نیلسون کوریا، دروازه بان پا به سن گذاشته برزیلی توسط مانوئل ژوزه (سر مربی پرتغالی) بود که در پی یک تغییر و تحول دیگر مدیریتی در باشگاه و کادر فنی تیم، او را اخراج کردند تا بازیکنی را دلاری استخدام کنند که پنالتی زدن هم بلد نیست! بازیکنانی که از نظر اندازه بازی بالاتر از آنان در ایران پرشمارند.
این زخم دردناک گریبانگیر فوتبال امروز ایران است و تنها درد پرسپولیس نیست؛ اما در گذری ناکافی به پرسپولیس پرداختیم که در جام قهرمانان آسیا باید از حیثیت فوتبال ایران و نام پرآوازه اش دفاع کند و در فرصتی دیگر به تراکتورسازی می پردازیم که شرایطی چون پرسپولیس ناخوشایند برای هواداران پرشمار آذری زبان و ایرانی دارد.