«با رای اکثریت اعضای سازمان ملل، فلسطین از نهاد ناظر به دولت ناظر ارتقا یافت».
در چند ماه گذشته با درخواست محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی، از پارلمان همه کشورهای جهان برای به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان کشوری مستقل، قانونگذاران برخی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، انگلیس، اسپانیا و پرتغال ضمن حمایت از «کشور مستقل فلسطین» از دولتهای متبوع خود خواستند که این کشور را به رسمیت بشناسند.
در مورد جنگ اسرائیل و فلسطین تحلیل و تفسیرهای بسیاری شده و برای پیدا کردن راه حل مناسب نشستها و مذاکرات فراوانی صورت گرفته است که در عمل به هیچ نتیجهای نرسیده و پیدا کردن راه حل مناسب و دست یافتن به صلح نه نتها مشکل بلکه غیر ممکن به نظر میرسد. یکی از گزینههائی که مدافعین زیادی هم دارد، راه حل «دو دولتی» میباشد.
به رسمیت شناختن فلسطین
شاید در وحلۀ اول برای مدافعین راه حل دو دولتی به رسمیت شناختن کشور فلسطین گامی صحیح و قاطع به عنوان امری ضروری در راهبرد صلح محسوب شود، اما این امر در وضعیت موجود و تحت شرایط کنونی در واقع یک عقب نشینی سیاسی یا همان «دیپلماتیک ناچاری» در شرایط فقدان بدیل مناسب است.
با به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین در شرایط کنونی با کنترل کامل مرزها توسط اسرائیل، فشار سیاسی و اقتصادی و ادامه شهرک سازیها، همچنین حملات سیستماتیک به نوار غزه به معنای عقب نشینی فلسطینیها از مواضع اولیۀ خود که بازگشت به مرزهای سال ۱۹۶۷ یکی از مهمترین آنها است، میباشد.
مهمترین و الزامیترین اقدام توسط جوامع بین الملل قبل از به رسمیت شناختن کشور فلسطین، فشارهای دیپلماتیک و سیاسی، تحریمهای گسترده، قطع کمکهای اقتصادی و تسلیحاتی و حمایت از اسرائیل برای پایان بخشیدن به شهرکسازیها و اشغال سرزمینهای فلسطینی میباشد. به رسمیت شناختن یک کشور مستقل مستلزم به رسمیت شناختن حقوق آن کشور و شهروندان آن است و تا زمانیکه اسرائیل به نقض حقوق فلسطینیها و شهرکسازیهای غیرقانونی ادامه میدهد و هیچگونه فشار اقتصادی و سیاسی گسترده بر دولت اسرائیل اعمال نمیشود و فلسطینیها امکان دفاع از حقوق خود را ندارند و جوامع بینالملل در قبال جنایات علیه و نقض حقوق فلسطینیها و قوانین بینالملل سکوت میکنند، به رسمیت شناختن فلسطین به معنای تنزل استقلال در حد خوشنودی وجدان است. آنچه در واقع با وضع موجود با رسمیت شناختن فلسطین امکان پذیر میشود، حکومت بر سرزمینهای فلسطلینی پراکنده مابین قلمرو تحت کنترل اسرائیل است.
جنایات ارتش اسرائیل و حصارسازی در سرزمینهای اشغالی
استقلال فلسطین به دلایل بسیاری، از جمله به منظور رسیدگی به جنایات ارتش اسرائیل علیه غیرنظامیان فلسطینی به دادگاه بین المللی کیفری در لاهه مهم است. همچنین شهرک سازیها در مناطق اشغالی که بنا بر قوانین بین المللی کنوانسیون ژنو غیر قانونی میباشد، می تواند تحت عنوان جنایات جنگی در دادگاه بین المللی لاهه، تحت پیگرد قانونی قرار گیرد. یکی دیگر از موضوعاتی که در دیوان بینالمللی لاهه به درخواست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۴ مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت، مسئله حصارسازی در سرزمینهای فلسطینی بوده که پس از پنج ماه رسیدگی به این شکایت ایجاد حصار در سرزمینهای فلسطینی و هر نوع تشکیلات مرتبط با ادارۀ آن را غیرقانونی و مغایر قوانین بینالملل تشخیص داد. ساخت دیوار حایل به طول۷۰۰ کیلومتر و ارتفاع ۸ متر که از سال ۲۰۰۲ در عمق کرانه باخترى رود اردن آغاز شده تاکنون به مصادره بخش وسیعی از زمینهاى فلسطینیها و قطع ارتباط کرانه باختری با قدس و مناطق اشغالی سال ۱۹۴۸ منجر شده است.
با وجود رای دادگاه لاهه تا کنون هیچ اقدامی از طرف اسرائیل برای تخریب و یا انتقال دیوار به مرزهای شناخته شدۀ اسرائیل انجام نشده است. و در این میان جوامع غرب با در پیش گرفتن سیاست انتظار و سکوت در واقع از سیاست اسرائیل و وجود دیوار حمایت میکنند.
چشم انداز آینده
برای رسیدن به صلح، اگر دستیافتنی و برای مذاکره در سطوح برابر گام ضروری به رسمیت شناختن حقوق فلسطینیها در دفاع از خاک و سرزمین خود با حمایت جوامع بینالملل و محکومیت قاطع اسرائیل به دلیل نقض قوانین بین الملل، همراه با فشار و تحریم گسترده برای متوقف کردن شهرکسازیها و انتقال دیوار به مرزهای شناخته شدۀ اسرائیل میباشد.
به علاوه تا زمانیکه اسرائیل دادگاه بین المللی کیفری لاهه را به رسمیت نشناخته است، رسیدگی به جنایات ارتش اسرائیل علیه غیرنظامیان فلسطینی امری بینتیجه میماند. همانطور که رای دادگاه لاهه در ارتباط با دیوار حایل نتیجه ای بهمراه نداشته است.
به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین به معنای مشروعیت ماهیت غیرقانونی شهرکسازی، موازنۀ قدرت نابرابر و تائید جنایات دولت اسرائیل است.
راه حل دو دولتی به عنوان یک گزینۀ مطلوب با به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین ترجمه تاسفبار منافع اسرائیل در سایه بی مسئولیتی سیاسی و غیر انسانی جوامع بینالملل در چهارچوب و زمینۀ اشغال نظامی توسط اسرائیل و کتمان حق فلسطینیها در دفاع از زمین و خانه و جان خود و حملات سیستماتیک اسرائیل منجر به رسمی کردن قدرت نابرابر این دو کشور و عقبنشینی ناخواسته اما اجتناب ناپذیر فلسطینیها از مواضع مشروع خود و منجر به پیدایش دو دولت و یک و نیم کشور میشود.