خانه » مقاله » تفکیک سیاست و رسانه / سولماز محمودی

تفکیک سیاست و رسانه / سولماز محمودی

fe6asd85e968sw

ده سال پیش دیوان بین‌المللی لاهه به درخواست مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای رسیدگی به مسئله حصارسازی در سرزمین‌های فلسطینی، پس از پنج ماه رسیدگی به این شکایت ایجاد حصار در سرزمین‌های فلسطینی و هر نوع تشکیلات مرتبط با ادارۀ آن را غیرقانونی و مغایر قوانین بین‌الملل تشخیص داد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه مهم‌ترین نکات این رأی عبارت است از:
– دادگاه بین‌المللی لاهه احداث دیوار حایل توسط اسرائیل در کرانه باختری را مغایر قانون بین‌الملل دانسته و اعلام می‌دارد که آن بخش از این دیوار که تاکنون در سرزمین‌های فلسطینی ساخته شده باید برچیده شود.
– احداث دیوار توسط اسرائیل به‌عنوان یک قدرت اشغالگر در سرزمین‌های فلسطینی از جمله ساخت این دیوار در بخش شرقی بیت‌المقدس، خلاف قانون بین‌الملل است.
– دولت اسرائیل موظف است از ادامه ساخت این دیوار در سرزمین‌های فلسطینی از جمله بیت‌المقدس شرقی دست برداشته و در همین مرحله به ساخت این دیوار خاتمه دهد.
– همچنین، به تمامی دولت‌های جهان اعلام شده است که طبق قانون باید از شناسایی این وضعیت خودداری ورزند و اطمینان حاصل کنند که دولت اسرائیل این حکم را به اجرا می‌گذارد.
– اسرائیل موظف است به نقض قانون بین‌الملل خاتمه دهد.


تاریخچۀ دیوار:

ایدۀ ساخت دیوار حایل از زمان اشغال کرانۀ باختری که حاصل جنگ شش روزۀ ۱۹۶۷ میلادی بود، مطرح گردید. در سال ۱۹۹۵ میلادی اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسرائیل، وزیر امنیت خود را مأمور تدوین طرح جداسازی اسرائیل از ملت فلسطین کرد، اما به دلایل اقتصادی این طرح به نتیجه نرسید. در پی به قدرت رسین نتانیاهو در سال ۱۹۹۶ اجرای طرح پیگیری شد، ولی به دلایل سیاسی نافرجام ماند. با انتخابات سال ۲۰۰۰ ایده ی ساخت دیوار مجدداً در صحنۀ سیاسی مطرح شد و باراک اعلام کرد که به طور یک جانبه اقدام به جداسازی میان فلسطینیان و اسرائیلی¬ها خواهد کرد. از زمان شروع انتفاضه در سپتامبر ۲۰۰۰ مطالبات برای احداث دیوار حایل گسترش یافت و عملیات اجرایی این طرح پس از تصویب از روز ۲۳ ژوئن ۲۰۰۲ آغاز شد.
ساخت دیوار حایل به طول۷۰۰ کیلومتر و ارتفاع ۸ متر که از سال ۲۰۰۲ در عمق کرانه باخترى رود اردن آغاز شده تاکنون به مصادره بخش وسیعی از زمین‌هاى فلسطینی‌ها و قطع ارتباط کرانه باختری با قدس و مناطق اشغالی سال ۱۹۴۸ منجر شده است.

دیوار به عنوان ابزاری برای الحاق سرزمین فلسطین

با وجود رای دادگاه لاهه تا کنون هیچ اقدامی از طرف اسرائیل برای تخریب و یا انتقال دیوار به مرزهای شناخته شدۀ اسرائیل انجام نشده است. و در این میان جوامع غرب با در پیش گرفتن سیاست انتظار و سکوت در واقع از سیاست اسرائیل و وجود دیوار حمایت می کنند.
اینکه موجودیت کشور اسرائیل آیا مشروعیت دارد یا خیر و آیا اینکه سرزمین فلسطین متعلق به آنها میباشد یا خیر، مبحثی بسیار پیچیده و از محدودیت این مقاله خارج میباشد ولی آنچه به واضح روشن و بسیار حائز اهمیت است موضع گیری غرب در قبال نزاع فلسطین-اسرائیل و نقش رسانه ها در تحت پوشش قرار دادن وقایع و روند حوادث در این ارتباط میباشد.

رویداد های اخیر

پس از کشف جسد سه اسرائیلی شهرک¬نشین، اسرائیل شروع به عملیات بی سابقه نظامی در غزه و کرانه باختری کرده¬است که تا کنون موجب مرگ ۱۰۰ تن از فلسطینی¬ها از جمله ۸ کودک شده است. تا کنون ۲۰۰ هدف مورد حمله قرار گرفته است و بیش از ۶۰۰ نفر که بسیاری از آنها زیر سن قانونی هستند دستگیر شده¬اند. بسیاری از دستگیرشدگان بدون اتهام مشخصی در زندان بسر می¬برند و تحت فشار و شکنجه قرار دارند که در زندان¬های اسرائیل یک امر و روش معمول می¬باشد.
در حالی که هیچ گروه فلسطینی مسئولیت این آدم ربایی و قتل را برعهده نگرفته است و اگر چه بسیاری از گروه¬ها، از جمله حماس، این اتهام را رد کرده¬اند، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، حماس را مسئول قتل سه اسرائیلی شهرک¬نشین می¬داند و حمله به نوار غزه را واکنش و در جواب به این موضوع قلمداد می¬کند. سازمان ملل از اسرائیل خواسته است که شواهد و مدارک خود را مبنی بر این اتهام ارائه دهد با این وجود اسرائیل بدون ارائه هیچگونه مدرکی غزه را مورد حمله قرار داده-است. هدف اسرائیل از اینگونه حملات «مجازات جمعی» است که بیشتر قربانیان غیرنظامیان، زنان و کودکان و شهروندان بی¬دفاع هستند. آیا درخواست ارائه مدارک مبنی بر نقش حماس در ربوده شدن و قتل سه جوان اسرائیلی از ذولت این کشور به عنوان تنها دموکراسی در خاورمیانه، یک انتضار بیش از حد است؟
درست قبل از ناپدید شدن نوجوانان شهرک¬نشین، قتل دو نوجوان فلسطینی در منطقۀ امنیتی ثبت شده و برای اثبات قتل دو جوان فلسطینی توسط سربازان اسرائیلی، مجموعه¬ای از شواهد از جمله فیلمی از «سی ان ان» که در آن به خوبی لحظۀ تیراندازی به طرف دو نوجوان فلسطینی که باعث قتل آنها می¬شود، دیده می¬شود، همچنین یافت گلوله¬ها قتل این دو نوجوان فلسطینی را اثبات می¬کند.

نقش و عملکرد رسانه ها

در صدر اخبار رسانه ها تصاویر سه نوجوانان اسرائیلی و پرتره ای از زندگی آنها دیده می¬شد. درد سنگین پدر و مادر از مرگ فرزند بی¬گناه به طور کامل به تصویر کشیده شد و ایالات متحده، اتحادیه اروپا، انگلیس، سازمان ملل متحد، کانادا و صلیب سرخ بین المللی آدم ربایی را به شدت محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط آنها شدند. هنگامی که اجساد کشف شد، انتقادات شدیدی بهمراه داشت و به شدت محکوم شد.
مرگ دو نوجوان فلسطینی محکومیت اخلاقی و قانونی توسط راهبران جهانی و نهاد های بین المللی به همراه نداشت. برنامه ای از غم و درد ماداران عزادار فلسطینی ساخته نشد، اعلام همبستگی و همدردی نشد، به مرگ ۲۵۰ کودک فلسطینی که از تخت خود بیرون کشیده و یا در راه مدرسه ربوده شده اند و در زندان های اسرائیل بدون اتهام و بازداشت هستند و شکنجه می شوند و مورد آزار و اذیت هستند، هم اشاره ای نشد. و سال ها سرکوب سیستماتیک اسرائیل، بازداشت و قتل مبارزان فلسطینی و غیر نظامیان، از جمله کودکان، شکنجه زندانیان بدون اتهام رسمی نیز آنچندان جلب توجه نمی کند.
با نگاهی بر سرتیتر خبرها و مقایسه در تحت پوشش قراردادن اتفاقات رسانه های عمومی که آنها را معتبر و یا باکیفیت بتوان نامید، شاهد یک روند دیگری هستیم.
در رسانه های عمومی و اصلی تمرکز به طور مداوم و منسجم بر «حق دفاع اسرائیل در برابر موشک های پرتاپ شده از نوار غزه» می باشد. به همان اندازه که از شهرک سازی غیرقانونی و نامشروع و توسعه آن چیزی گفته نمی شود. و با همان قاطعیت در مورد مرگ جوانان اسرائیلی، با خذف چارچوب و زمینۀ اشغال نظامی توسط اسرائیل حق فلسطینی ها در دفاع از زمین و خانه و جان خود کتمان می شود. حذف تعیین کننده و قابل تامل قتل فلسطینی ها، سوء رفتار و نقض قوانین بین-الملل توسط اسرائیل گواه از گرایش به یک سو و تلاش بر پنهان نگاه داشتن واقعیت و کنترل افکار عمومی می دهد که هم مرز جنایت است.
شروع نزاع فلسطین و اسرائیل، شاید همان حکایت « مرغ و تخم مرغ» و روند این جنگ همان «عمل و عکس العمل» باشد. این جنگ یک روز به پایان رسد و اسرائیل و شرکا و متحدان، صرف نظر از انگیزه ها و منافع خود، مسئول و پاسخگو اعمال خود خواهند بود. راکت ها از نوار غزه یک مشکل امنیتی برای اسرائیل هستند. اما این جنگ، یک جنگ برابر نیست: فلسطینی های سنگ انداز در برابر سلاح های مدرن اسرائیل. هر کشته شده از هر طرف، یک جان تلف شده اضافی است. با توجه به نقش رسانه ها در موضع سیاست در این موضوع و در شکل دادن به افکار عمومی برای بهبود و تغییر وضعیت هم برای اسرائیل و هم برای فلسطینی¬ها، به عنوان یکی از قوی ترین و موثرترین ابزار ضروری و اساسی، بسیار مهم و قابل ملاحظه می باشد. اما رسانه ها منعکس کننده تصویری یک طرفه و تحریف شده از حوادث هستند که با واقیعت در تضاد و تناقض است. آنچه در پس سکوت رسانه ها نهفته است خود گویای واقعیت تلخ و کتمان ناپذیر است.
سکوت و تلاش رسانه ها در مخفی نگه داشتن واقعیت، قدرت تبلیغاتی اسرائیل و لابی یهودی، نامتناسبی پوشش خبری در این ارتباط، استاندارد دوگانۀ غرب، بی تفاوتی و دوگانگی در برخورد و موضع جوامع بین الملل باعث به تعلیق و به عقب افتادن صلح می شود.
برای رسیدن به صلح، اگر دست یافتنی، و برای تحلیل این موضوع در یک منظر واقع بینانه و در یک رابطه و نسبت درست نخست قدم در این راه جدایی بین سیاست و رسانه ها می باشد.

شاید راه حلی مناسب و دست یافتن به صلح، به آسانی حاصل نشود، اما نقش رسانه ها در شکل دادن افکار عمومی تعیین کننده و افکار عمومی در عملکرد سیاست و مواضع سیاسی کشورها تاثیر گذار است. قدرت از راه سیاست و رسانه ها بیان و آشکار می شود و تا زمانی که رسانه ها در خدمت سیاست و سیاست در خدمت منافعی غیر از صلح باشد، خشنوت تداوم خواهد داشت و خشنوت قربانیان خود را بیش از همه از میان شهروندان بی دفاع و غیرنظامیان خواهد گرفت. خشونت و جنگ هیچگاه راه رسیدن به صلح را هموار نکرده اند به ویژه زمانی که یک جنگ، جنگ نابرابری باشد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*