صداها آرام آرام به مقامات حکومتی رسیده است. اگر روزی کارشناسان و تحلیلگران از حجم انبوه فساد و آسیبهای اجتماعی سخن میگفتند، در سالهای اخیر این مسئولیت را براساس همان ضربالمثل شور شدن آش، مقامات رژیم ایران بهعهده گرفتهاند.
آنها که زمانی میکوشیدند همهچیز را سراسیمه در پستو پنهان کنند و با آمارها کج و معوج همهچیز را گل و بلبل نشان دهند، امروز خود به هراس افتاده و فریاد میزنند که این آسیبها عنقریب است کار دست حکومت دهد.
باری در تازهترین خبر از این دست، یک نهاد پژوهشی زیرمجموعهی مجلس، با انتشار تحقیقی نوشت که سن روسپیگری در جمهوری اسلامی که پیشتر بالای ۳۰ سال بوده، اکنون به ۱۵ سال رسیده است.
دفتر مطالعات حقوقی مرکز پژوهشهای مجلس، پژوهشی را با عنوان «ازدواج موقت و تاثیر آن بر تعدیل روابط نامشروع جنسی» منتشر کرده که در خلال این گزارش، آمارهای قابل تاملی در زمینه آسیبهای اجتماعی در کشور منتشر شده از جمله رسیدن سن روسپیگری به ۱۵ سال در «امالقرای جهان اسلام» و آمارهای دیگری از تعرضات جنسی و افزایش دیگر آسیبهای اجتماعی.
تنها حسن! این پایین آمدن سن روسپیگری در امالقرای جهان اسلام که طنز تلخی را در خود نهفته دارد این است که «میزان تحصیلات روسپیان تازه نسبت به گذشته بالا رفته است»!
«لاکاساین» از جامعهشناسان میگوید «بزهکاری یک میکروب اجتماعی است. این میکروب در محیطی که آمادگی پروراندن بزهکار نداشته باشد بروز نکرده و جرمی اتفاق نمیافتد. بدین اعتبار ، هر جامعهای بزهکارانی دارد که شایسته همان جامعه است، زیرا محیط اجتماعی بر اثر عوامل مختلف در فرد اثر کرده و او را به طرف انحراف از هنجارها و ارتکاب جرم می کشاند.»
به عقیدهی جامعهشناسان عوامل روسپیگری «فقر ، بیکاری و نداشتن درآمد ثابت؛ سرکوبی شدید و غیر عادی میل جنسی و نیز محرومیت و محدودیتهای اجتماعی برای ارضا نیازها، وجود افراد فاسد در جامعه و ..» هستند که با نگاهی دقیق به تکتک هر کدام از این عوامل میتوان رد پای کریه حکومت را در آن دید. حکومتی که در قرن بیستویکم هنوز سردمدارانش همچون قرون وسطی درصدد خرید و فروش بهشت و جهنم هستند.
اما فقط این آسیبهای اجتماعی از جمله روسپیگری و اعتیاد و .. نیست که به سبب عملکرد بد مسئولان رژیم گریبان جامعه را گرفته است، بلکه از آن سو نیز به همان اندازه که آسیبها زیاد میشود فساد و دزدی مقامات رژیم هم افزون میشود. تو گویی همهی آنها سرانجام این ماشین لبهی پرتگاه را خوب میدانند که هرکسی به فکر پر کردن جیب خود است.
باری در تازهترین خبر در این خصوص احمد توکلی گفته گسترش فساد در جمهوری اسلامی به اندازهای است که دستگاههای مسئول مبارزه با آن را نیز «آلوده» کرده و به همین علت مقابله با فساد در کشور بسیار «سخت» شده است.
توکلی گفته است: «در حال حاضر فساد در ایران به مرحله پیشبینی رسیده٬ به این معنا که دستگاههای مبارزه با فساد نیز آلوده شدهاند.. یقه سفیدها به عنوان عامل گسترش فساد هستند و اینان که در ظاهر محترم هستند به شکل ویژهای جرم مرتکب شده و پول مردم را میبلعند. یقه سفیدها از مناسبات پیدا و پنهان خود استفاده کرده و با پنبه سر میبرند. جرم یقه سفیدها غارت بدون خشونت است.»
توکلی ۲۰ اسفند ماه سال گذشته گفته بود جمهوری اسلامی مبتلا به «فساد سیستماتیک» شده٬ به طوری که نهادهای مسئول مبارزه با فساد نیز به درجاتی از فساد مبتلا شدهاند.
این نماینده مجلس از محمود احمدینژاد به عنوان یکی از مقامهای پیشین جمهوری اسلامی نام برده که مانع از برخورد با فساد نزدیکانش شده بود. توکلی از محمدرضا رحیمی٬ حمید بقایی و سعید مرتضوی به عنوان مفسدانی نام برده که احمدینژاد مانع از برخورد قضایی با آنها شد.
اما تنها توکلی که خود متهم به زمینخواری است نبوده که راجع به فساد اظهارنظر کرده. مصطفی پور محمدی عضو هیات مرگ در سال ۶۷ و رییس پیشین سازمان بازرسی هم چندی قبل گفته بود که فساد در ایران آنقدر زیاد شده که روزی نیست که پروندهای در بازرسی گشوده نشود و یک نماینده مجلس هم اخیرا گفت که رقم فساد دولت احمدینژاد مورد حمایت علی خامنهای آنقدر بالاست که اگر اعلام کنیم مردم دچار شوک میشوند.
در واقع طی ماههای گذشته٬ مسوولان جمهوریاسلامی بارها نسبت به فساد اقتصادی در دوران احمدینژاد سخن گفتهاند. سوال این است که چه عللی باعث این هجوم شده است؟
در پاسخ باید گفت که جمهوری اسلامی میخواهد همهی فسادهای دوران سی و چند سالهی خود را به احمدینژاد و تیمش فروبکاهد و با اعدام یکی دو فرد درجه چندم از قبیل مهآفرید امیر خسروی سر و ته قضیه را هم بیاورد. اما واقعیت این است که فساد در صدر تا ذیل این حکومت از همان ابتدای تاسیس بوده است.
اما نکتهی مهمتر شخص خود علی خامنهای است. او که خود مسئول مستقیم این فساد و آسیبهای اجتماعی است، حیلهگرانه این بازیها را طراحی میکند. او خود بهخوبی از میزان فساد دولت دستنشاندهی خود (احمدینژاد) و نیز از عمق میزان فساد و رانت در طول سهدهه جمهوری اسلامی با جزییات کامل باخبر است. اما وی بر سر یک دوراهی قرار دارد. او نه میتواند فاسدان را مجازات کند و نه میتواند از مساله بگذرد، چراکه موضوع به حدی هولناک آشکار است و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
از اینرو خامنهای با حیلهگری همواره با اعوان و انصار خود تصمیم گرفته و چنین عمل کرده است که سر و ته قضیه را هم بیاورد. در این راه یعنی قربانی کردن چند فرد درجه چندم، تقلیل فسادهای کل رژیم به یک دولت و در کل «کش ندادن» موضوع!
خامنهای خوب میداند اگر پشت فاسدان، یعنی (دست پروردگان و مریدان) را خالی کند، کل رژیم ممکن است قربانی چنین تصمیمی شود. از اینرو او نه به افشای کامل رضایت میدهد و نه به مجازات کامل. موضوع همیشه باید هم بیاید و تاکنون نیز چنین بوده است. اما کیست که نداند مسئول واقعی این فسادها کیست؟
روز گذشته، پنجشنبه بیست و نهم خردادماه بود. درست پنج سال پیش در چنین روزی، خطبهی خون در نماز جمعهی تهران توسط علی خامنهای خوانده شد و تظاهراتی که مسالمت آمیز بود به فرمان او به خاک و خون کشیده شد. کشتار مردم از فردای آن روز، یعنی درست مثل چنین روزی آغاز شد و ندا آقاسلطان نیز در همین روز توسط حکومتیها به قتل رسید.
اینک و با گذشت پنج سال از آن جنایت و کودتای خونین دیگر همهچیز عیان شده و حتی فیلمهای ویدئویی عزیز جعفری و علی سعیدی که اخیرا منتشر شده و طی آن این افراد با وقاحت تمام و با صراحت، دخالت سپاه را در آن کودتا متذکر میشوند تعجب کسی را برنمیانگیزاند. چراکه مردم در همان شبی که نتایج کودتا اعلام شد فهمیدند چه خبر است و خود برای خنثی کردن آن کودتای خونین به خیابان آمدند و هزینهها دادند.
درست مانند چنین روزی بود که ندا آقا سلطان، آن بانویی که سمبل اعتراضات جنبش سبز شد مظلومانه به خاک و خون افتاد و حکومتیها هم وقیحانه به هر دری زدند تا دامان خود را از آن جنایت و جنایتهای دیگر بشویند، اما دریغ و صد دریغ که آنان روز بهروز بیشتر رسوا شدند و هنوز نیز استخوان آن کودتا در گلویشان مانده است.
و نکتهی دیگر اینکه علی خامنهای، آن مکار حیلهگری که بسان آب خوردن جنایت میکند، دو بزنگاه تاریخی، مانند کودکی که توپ از دستش بر زمین میافتد، گریه کرد و یاری طلبید. یکبار در ماجراهای تیر ۷۸ و بار دوم هم در کودتای ۸۸. در هر دوبار او جسم ناقص و آبروی نداشتهاش را گذاشت و گربست تا عوامفریبی کند. چه خود خوب میدانست چه خطبهی خونی خوانده و چه فرمان هولناکی را صادر کرده است. قتل عام مردم در روز روشن..
مذاکرات هستهای ایران با کشورهای ۱+۵ که از روز دوشنبه آغاز شده بود سرانجام و براساس برنامه امروز جمعه به پایان میرسد. تنها نتیجه و توافقی که تاکنون صورت گرفته این است که دور بعدی این مذاکرات روز دوم جولای برگزار خواهد شد.
اعضای مذاکره کنندهی ایرانی و خبرگزاریهای بینالمللی بهىغم اینکه دائم فضای مذاکرات را «جدی و سازنده» توصیف میکنند اما در عین حال میگویند که پیشرفت در نگارش متن توافق جامع «محدود» است و به «کندی» پیش میرود.
عباس عراقچی، معاون وزارت خارجه ایران، در همین رابطه گفته است که «سختترین مرحلهی مذاکرات، جدول زمان بندی برداشته شدن تحریمها است زیرا گامهای ایران و طرف مقابل باید متوازن باشند.»
معنی این سخن این است که جمهوری اسلامی هر چقدر به خود ضرر زده درصدد است آن را یک شبه جبران نماید. مقامات حکومت میخواهند هم تعداد زیادی «سانتریفیوژ» داشته باشند تا برای مصرف داخلی استفاده کنند و هم تحریمها را یک شبه بردارند تا بتوانند اقتصاد خود را نجات دهند و همین موضوعات هم از عمدهترین مسائلی است که دو طرف برسر آن اختلاف دارند.
در واقع در خصوص این مذاکرات هم باید گفت که همچون دیگر موارد فوق، رد حیلهگری سیدعلی خامنهای از همان ابتدا عیان بود. فورمول هم بسیار ساده طراحی شده بود. رسیدن فشار به درب خانهی حضرات، تصمیم به آغاز مذاکرات و باجدهی و انداختن مسئولیت آن به دوش دولت و گذاشتن عروسکهای دلواپس مقابل دولت تا بدانند پا را از گلیمشان درازتر نکنند.
علی خامنهای در مذاکرات هستهای از همان ابتدا کوشید با حیلهگری تمام نقش و تصمیمهای ویرانکنندهی خود را از اذهان پاک کند. چراکه هم او بود که طی سالها لجوجانه علیه منافع مردم گام برداشت و هنگامی که متوجه شد راه را اشتباه آمده به کنجی خزید تا اعوان و انصار فاسدش به میدان آیند و هم او را تبرئه کنند و هم دستاندازی برای دولت روحانی باشند تا همانطور که یکی از «اعضای جبهه پایداری» گفت «دور برندارند»!
اما وقیحانهتر از این اقدامات سخنان شرمآور خود دیکتاتور است که همچون قدیسان روی صندلی مینشیند و مذاکرات را پیشگویی میکند، گویی مسئولیت با کسی دیگر است و او تنها مشورتهایی خیرخواهانه میدهد! هرگز مردم فراموش نخواهند کرد که دیکتاتوری به نام خامنهای با یکدندگیها و جاهطلبیهای نظامی خود چگونه طی بیش از ده سال آتش بر منافع مردم زد و جیب متملقانش را پر کرد.