کارل مارکس دوران مدرن را دوران از دست رفتن “هاله تقدس” تمامی مشاغل قلمداد کرده و میگفت: “هر آنچه مقدس است دنیوی میشود.”
ویدادهای چند دهه گذشته، جامعه شناسان را وادار کرد تا از تغییر مسیر و بازگشت مجدد امر مقدس سخن بگویند. میشل فوکو با اقتفای به آنچه مارکس در “گامی در نقد فلسفه حق” نوشته بود که مذهب “رایحه معنوی” جهان، “روح جهان بیروح” و “هاله مقدس” این جهان پردرد است، انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ایران را “روح یک جهان بی روح” به شمار آورد.
آن روح مقدس که قرار بود اجتماعی بری از دروغ، خودخواهی، ریاکاری، جنایت، دزدی، فساد و تبعیض برسازد، با سرکوب مخالفان، فرایند تقدسزدایی از خود را آغاز کرد.
سپاه مقدس اقتصادی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از برساختههای آن انقلاب بود. هنوز هم سردار سرتیپ دوم پاسدار رسول سناییراد- معاون سیاسی سپاه- میگوید: «سپاه آرمانی بزرگ و مقدس دارد… سپاه در افقی فرازمند، دارای آرمانهای مکتبی، انسانی و جهانشمول است که باید همیشه حرکت خود را بدان سوی جهت دهد.»
معاون سیاسی سپاه ضمن اذعان به سرکوب جنبش سبز- تحت عنان نقش موثر و تعیینکننده سپاه در جمع کردن فتنه ۸۸- ، از حملات ناجوانمردانه به سپاه سخن گفته “که با بیانصافی، سپاه متهم به فعالیتهای اقتصادی و دخالتهای سیاسی برای سهم خواهی در عرصه داخلی شد.”
او دخالت در سیاست را دفاع از انقلاب نامیده و فعالیتهای اقتصادی سپاه را “حضور سپاه در عرصههای سازندگی” به شمار میآورد.
آن آرمانهای مقدس و انسانی جهانشمول اینک به منافع صرف اقتصادی و سیاسی تقلیل یافتهاند. افسون زدایی/اسطورهزدایی از سپاه، توسط خود سپاه- خصوصاً فرماندهان آن- صورت گرفته و میگیرد. همه وظایف به سهمخواهی سیاسی و اخلاقی فروکاسته شده است.
سهمخواهی سیاسی و اقتصادی سپاه
در دوران ۸ ساله ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، بیشترین واگذاری پروژههای بزرگ اقتصادی به “برادران قاچاقچی خودمان” صورت گرفت. دولت حسن روحانی مخالف این نوع رانتخواری عظیم است. حسن روحانی در روز ارتش- ۹۳/۱/۲۹ فرصت مجددی به دست آورد و ضمن تعریف و تمجید از ارتش، سپاه را مورد نقد خود قرار داد که هم در سیاست دخالت کرده و هم “سهم خواهی” می کند.
او گفت:”ارتش جمهوری اسلامی ایران همواره نشان داده که به وصیت امام راحل که فرمود نیروهای نظامی در کار سیاسی دخالت نکنند عمل کرده است. ارتش ضمن آگاهی از مسائل سیاسی هرگز در بازیها و دستهبندیهای سیاسی دخالت نمیکند و هرگز از ملت و دولت منتخب مردم سهمخواهینکرده و دنبال دفاع از میهن و نظام بوده است.”
بدین ترتیب، معاون سیاسی سپاه به حسن روحانی پاسخ گفته که سپاه را با بیانصافی به سهمخواهی متهم کرده بود.
سهمخواهی مجدد سپاه
سخنان حسن روحانی مقبول سپاه نبود و نیست. به همین دلیل سردار سرلشکر پاسدار محمد علی جعفری- فرمانده کل سپاه پاسداران- در نشست خبری ۹۳/۲/۱به مناسبت سالگرد تشکیل سپاه، می کوشد تا سیمایی آرمانی و مقدس از سپاه ارائه کند. اما به سرعت به انتقادی که اخیراً از دولت حسن روحانی کرده بود باز میگردد. آن انتقاد معطوف به کاهش واگذاری پروژههای اقتصادی به سپاه بود.
فرمانده کل سپاه میگوید: “گلایهای که داشتیم این بود که با توجه به تحریمها و فشارهای اقتصادی دشمن علیه کشورمان و تاکیدات پی در پی مقام معظم رهبری مبنی بر این که دولتها نگاه به درون و توانمندیهای داخلی داشته باشند بسیاری از مشکلات معیشتی مردم با تمرکز به توان داخلی قابل حل است. در موضوع اقتصاد مقاومتی هم نگاه به درون مورد توجه است. با توجه به در اختیار بودن سازمان گسترده بسیج توسط سپاه، توانمندی عظیمی با وجود بیش از ۲۰ میلیون بسیجی سازماندهی شده در اختیار سپاه قرار دارد و ما اعلام کردیم با به کار گیری این بخش از مردم در اقتصاد مقاومتی می توان گام های بسیار بلندی برداشت که این مسئله منوط به مطالبه و خواست دولت است.”
پس تمام نزاع بر سر سهمخواهی سپاه است. سردار جعفری سپس میگوید: «امیدواریم این توان عظیم که آماده است برای تمرکز بخشیدن به توان داخلی کشور مورد استفاده قرار گیرد.» سرلشگر جعفری منفعت طلبی اقتصادی را به “مأموریت” تبدیل میکند تا آن را به اصطلاح مقدس قلمداد کند. او میگوید:”سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر اساس نگاه ماموریتی پای در عرصه سازندگی گذاشت و طی این سالها همواره با برخورداری از ظرفیت و توانمندی بالا رفیق، مشوق و حامی بخش خصوصی و رقیب پیمانکاران خارجی بوده است.” بعد صریحتر میگوید که “اقتصاد مقاومتی” تنها از طریق “توجه به آموزههای گرانسنگ دوران دفاع مقدس” تحقق یافتنی است. این سخنان چه معنایی جز واگذاری بزرگترین پروژههای اقتصادی به سپاه دارد؟
تهدید دولت روحانی
بهانه سپاه برای دخالت در سیاست، وظیفه قانونی دفاع از انقلاب اسلامی است. اما انقلاب در سال ۱۳۵۷ صورت گرفت و با سرنگونی رژیم شاه، تأسیس جمهوری اسلامی و تثبیت رژیم جدید در حدود سال ۱۳۶۳، سخن گفتن از تداوم انقلاب فاقد معنا است. اینک حداقل ۳۰ سال از استقرار جمهوری میگذرد و انقلابی بودن در شرایط کنونی، معنایی جز انقلاب علیه رژیم جمهوری اسلامی ندارد. آیتالله خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی بود، آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی است، نه رهبر انقلابی که به طور طبیعی به نظام سیاسی جدیدی تبدیل شد.
سردار جعفری میگوید وظایف مشترک دولت و سپاه، سپاه را به همکاری با دولتها میکشاند. بر”توانمندی” و “گسترگی” سپاه و بسیج تأکید میکند که باید مورد استفاده قرار گیرند و از این منظر: “دیدگاه دولتها متفاوت است و ممکن است در جاهایی در برخی دولتها تقابل بین موضوع مسائل سیاسی با توجه به جلب آرای مردم، خدمتگزاری و موضوع حفظ فرهنگ و باورهای مردم دیده شود؛ هدف انقلاب اسلامی هم چیزی جز حفظ ارزشها و فرهنگ نیست، برخی دولتها ممکن است اینها را در تعارض دیده و صرفا اهداف سیاسی را ببینند تا جایی که در مسیر انقلاب اسلامی و اسلامی بودن جمهوری اسلامی نباشد.”
اگر دولتی از مسیر انقلاب (اصول و ارزشها و باور مردم) فاصله بگیرد، سپاه وارد عمل خواهد شد. گام اول تذکر است، نه تقابل. اما گام دوم، تقابل سپاه با دولتی است که به انحراف افتاده است. او میگوید: “تا این میزان ممکن است سپاه تذکراتی بدهد یا بر اساس ماموریت ذاتیش که همانا حفظ انقلاب اسلامی است به ایفای نقش بپردازد در اینجا ممکن است ایفای نقش انقلابی سپاه مخالفت با برخی از دولتها به نظر برسد در حالی که این طور نیست. هیچ تقابلی بین سپاه و دولتها وجود ندارد. حرکت سپاه با دولت در هم راستایی کامل قرار دارد مگر در موارد خاصی که ممکن است با اصول ارزشها و باور مردم در تعارض باشد.”
تهدیدسازی فرهنگی
حسن روحانی در ۹۳/۱/۳۱ به مناسبت روز زن- گفت : “زنان باید دارای فرصت برابر، مصونیت برابر و حقوق اجتماعی برابر باشند.” این سخن برخلاف سخنان آیتالله خامنهای بود که برابری زنان و مردان در همه عرصهها را نفی کرد.
سیاستهای فرهنگی دولت جدید مقبول آیتالله خامنهای و سپاه نیست. به همین دلیل آن سیاستها را تهدید به شمار میآورند. سرلشگر جعفری میگوید:”مهمترین تهدید علیه انقلاب اسلامی در مقطع کنونی تهدیدات فرهنگی است.” برای دفع این تهدید بزرگ، سپاه سازمانیابی جدید و برنامههای مفصلی را در دستور کار خود قرار داده است.
سردار سرتیپ پاسدار حسین سلامی- جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- نیز در ۹۳/۲/۲ به تهدیدات فرهنگی غرب پرداخت و گفت که غرب بهدنبال شکلگیری “آمریکاییهایی غیرآمریکایی” است: «غرب میخواهد کسانی که آمریکایی نیستند نیز در تمام سبک زندگیشان مانند آمریکاییها زندگی کنند.»
آزاد گذاردن مردم در انتخاب “سبک زندگی” نیز مخالف سیاستهای سپاه است. غربیان، همچون هر فرهنگ دیگری- فرهنگ و سبک زندگی خود را تبلیغ میکنند. تبلیغ فرهنگی که سازندگانش آن را برترین فرهنگ میدانند، نمیتواند و نباید توطئه به شمار رود. همه فرهنگها باید در تبلیغ و ترویج فرهنگ خود آزاد باشند. برتری فرهنگی محصول رقابت آزاد است.
سردار سلامی میگوید: «امروز در برابر تهاجم عظیم غرب در حوزهٔ ارزشهای زن قرار داریم. حجابگریزی، نمادگریزی و اعتیاد به الکترونیک جزء محورهای اصلی برنامههای غرب علیه زنان مسلمان و جمهوری اسلامی است که تحت پدیدهٔ جهانیسازی فرهنگ و اندیشه، طراحی و برنامهریزی شده است. ما میخواهیم بر اساس اسلام و اندیشه اسلامی سبک زندگی خود را طراحی کنیم تا غرب نتواند به هدف اصلی خود که تغییر سبک زندگی اسلامی ما است، برسد.»
سردار گمان می کند که تولید فرهنگ و سبک زندگی مانند تولید موشک است. با فرمان نمیتوان فرهنگ ساخت و سبک زندگی متفاوتی پدید آورد. جمهوری اسلامی ۳۵ سال است که از طریق حذف و طرد، در حال تبلیغ ارزشها، نمادها و سبک زندگی مقبول خویش است. فقیهان که کارشان فکری و فرهنگی بود، در الگوسازی شکست خوردند، از پاسداران که کارشان نظامی است چه کاری ساخته است؟ سردار گمان میکند که با زیر دستانش در حال صحبت نظامی است.
می گوید: «ما قطعا دیگر بازار مصرفکننده تولیدات غربیها نخواهیم بود و خودمان تولید کننده میشویم. الگوهای مصرف از نظر غرب یعنی جهانیسازی اقتصاد و تبدیل شدن جهان به دو قطب تولیدکننده و مصرفکننده؛ به این معنا که آنها تولید کننده و بقیه کشورها مصرف کننده باشند.»
اما حقیقت این است که ما مصرف کننده تولیدات غربی بوده و خواهیم بود. حداقل شاهد این مدعا، علوم انسانی و اجتماعی است. در هیچ یک از این علوم، حتی یک نظریه وجود ندارد که برساخته ایرانیان باشد. تولید کننده اصلی این نظریهها، غربیاناند. ما و دیگران، ضرورتاً مصرف کننده بودهایم، مگر این که تصمیم بگیریم خودمان را از شر علوم انسانی و اجتماعی خلاص سازیم.
دانشگاه نهادی مدرن و سکولار است. یا باید این نهاد را تعطیل کرد، و یا اگر باز نگاه داریم، چارهای جز تدریس جامعه شناسی، روانشناسی، علم اقتصاد، علم سیاست، فلسفه، هنر، و… در آن وجود ندارد.
لباس مردان و زنان مسلمان ایرانی- جز حجاب اجباری- غربی غربی است، نه اسلامی. چادرهای زنان هم از ژاپن و چین وارد میشوند. اساساً اسلام لباسی ابداع نکرده است، لباس مسلمانان صدر اسلام همان لباس اعراب جزیره العرب بود. آن لباسها ، خوب باشند یا بد، مقبول اکثریت اعراب کنونی هم نیستند، چه رسد به ایرانیان.
ارتشها و نهادهای نظامی کنونی هم سراپا غربیاند. چه چیز سپاه اسلامی و مقدس است؟ لباسها، درجات و سلاحها، همه غربی بوده و از روی آنها کپیبرداری شدهاند. به گفته مارشال برمن: “از روزگار بودلر تا عصر ما، رژه رفتن ارتشها نقشی مرکزی در بینش یا نگاه پاستورال به مدرنیته ایفا کرده است. سلاحهای سنگین براق، رنگهای خیره کننده، صفوف مواج بیانتها، حرکات سریع و با وقار، مدرنیته بری از اشک و آه.”
نزاع اصلی
سپاه و بسیج سازمان یافتهترین و گستردهترین نیروی موجود ایرانند.این نیرو نمیخواهد که به وظایف حرفهای محدود شود. طالب افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی است. برای سهمخواهی دائماً تهدید میکند. سردار مسعود جزایری- معاون ستاد کل نیروهای مسلح- در ۹۳/۱/۲۴ با توجه به مذاکرات هستهای گفت: “به آمریکا میگویم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران هیچ توافق غیر اصولی را نمیپذیرند.” اما مخاطب این سخنان نمیتواند دولت آمریکا باشد که به طور طبیعی به دنبال منافع خویش است. مخاطب این تهدید، دولت حسن روحانی است.
سپاه پاسداران بودجهای برای سال ۱۳۹۳ درخواست کرده بود که حسن روحانی به آنها نداد. به تعبیر دقیقتر، اگر هم میخواست نمیتوانست بدهد. برای این که سامان دادن به اقتصادی با رشد اقتصادی منفی ۵.۸ درصد، تورم ۴۰ درصدی، نقدینگی بالای ۵۵۱ هزار میلیارد تومانی و تأمین یارانهها، درآمدی برای دولت باقی نمیگذارد تا به مطالبات سپاه و بسیج تن دهد.
مسئله سپاه و بسیج الاهیات و مقدسات نیست، افزودن به قدرت اقتصادی و سیاسی است. سپاه و بسیج اینک سراپا افسونزدایی و اسطورهزدایی شدهاند. اگرچه آنان ظاهراً از خون شهدا تغذیه میکنند، اما در واقع، شبکههای فاسدی به راه انداختهاند تا “شدیدترین تحریمهایی که در طول تاریخ علیه کشوری وضع شدهاند”، را دور زنند.
وقتی بودجه آنان کاهش یابد، وقتی پروژههای بزرگ اقتصادی به آنان واگذار نشود، وقتی برای شبکههای قاچاقشان مانع ایجاد شود؛ سپاه و بسیج لباس مقدس برتن کرده و با کمک ارواح شهدا به میدان خواهند آمد.
مارکس در هجدهم برومر لویی بناپارت نوشت: «سنت تمامی نسلهای مرده به مانند کابوسی بر ذهن و مغز زندگان سنگینی میکند. درست در لحظهای که به نظر میرسد مردمان درگیر ایجاد انقلاب در خود و اشیا پیرامون خود، و خلق چیزی سراپا جدیدند… اینان مضطربانه ارواح گذشته را فرا میخوانند و نامها و شعائر و البسه قدیمی را از آنها وام میگیرند تا واقعه و صحنه جدید تاریخ جهان را با این زبان قرض گرفته و در این قیافه و هیئت باستانی به نمایش بگذارند.»