علیرغم کوتاه بودن بیانیه پایانی و حتی در میان نبودن سند مکتوب توافقها، مذاکرات سیاسی سه روزه اخیر ایران و نمایندگان گروه ۵+۱ در وین را میتوان نقطه عطف تازهای در تاریخ مناقشه هستهای جمهوری اسلامی با جامعه جهانی و گامی بزرگ در راه متعادل ساختن مناسبات خارجی دولت تهران تلقی کرد.
حضور جواد ظریف در راس هیئت نمایندگی اعزامی ایران به مذاکرات وین، با وجود عدم شرکت وزیران خارجه سایر کشورهای عضو گروه ۵+۱، و پیشتر از آن، اعلام مفاد توافق همکاریهای هفت مادهای و بیسابقه روز ۹ فوریه با آژانس، حاکی از عزم و آمادگی ایران برای نهایی ساختن توافق موقت اتمی در کوتاهترین زمان ممکن، برای رسیدن به تفاهم موضوعی با آمریکا و در نتیجه فراهم ساختن زمینه لازم برای کاهش تحریمهای یکجانبه با حداکثر سرعت ممکن است.
تنها تردید ممکن در درون حاکمیت، که موضوع آن را علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، نیز با ابراز تردید نسبت به مذاکرات اتمی طی سخنان روز سهشنبه خود در تهران مورد اشاره قرار داد، در مورد عمل متقابل و متناسب آمریکا در قبال عقبگرد سیاسی- اتمی ایران است.
اینک با دست یافتن به یک چارچوب مشترک در وین پیرامون کلیات توافقها، انتظار میرود مذاکرات ظریف – اشتون، که دور بعدی آن در انتهای ماه اسفند، و مذاکرات کارشناسی که در بین مذاکرات ماهانه سیاسی انجام خواهد شد، پرداختن منظم و سریع به جزئیات توافقها را امکانپذیر سازد.
اقدام بیسابقه ایران
شواهد اخیر حاکی از شکل گرفتن آمادگیهای تازه نزد جمهوری اسلامی برای برداشتن گامهای بزرگ در جهت رفع نگرانیهای جامعه جهانی پیرامون برنامههای توسعه اتمی ایران است.
برداشتن این گامها، بر اساس توافقهای اخیر، نه تنها محدود ساختن بخشهای حساس اتمی، که فعالیتهای گذشته اتمی ایران را نیز میتواند شامل شود.
برای نمونه، طی توافق هفت قسمتی روز ۹ فوریه جاری با آژانس، ایران برای نخستین بار پذیرفته است که در مورد مبادرت به ساخت ماشه بمب اتمی، اطلاعات کافی در اختیار آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دهد، حال آن که تاکنون حتی از به رسمیت شناختن پرسش پیرامون این موضوع و سایر ابهامهای مطرح شده از سوی آژانس نیز خودداری میورزید.
در هفتمین بند از توافق همکاری تازه با آژانس، که به نوبه خود راه پذیرفتن پیشنهاد ایران در مذاکرات اخیر وین و دست یافتن به «توافق بزرگ» را هموار کرد قید شده است: «ارائه اطلاعات و توضیحات به آژانس به منظور ارزیابی اظهاریه ایران در مورد نیاز به کاربرد و توسعه، ای-بی دبلیو» (ماشه انفجار اتمی)، که از آن در خبر منتشره تنها با حروف اختصاری به زبان انگلیسی یاد شده و در داخل گیومه موضوع آن «نسل جدید چاشنیهای ایمنی» اعلام شده است.
موضوع بازدید از پارچین که در دو سال گذشته فوریت آن به دفعات مورد درخواست آمانو، مدیرکل آژانس، قرار داشته، مستقیما با این بند در ارتباط است و میتوان حتی گمان برد که آژانس طی یک بدهبستان عملگرایانه، در صورت گرفتن اطلاعات جامع پیرامون تلاشهای گذشته ایران برای ساختن ماشه اتمی، موقتا انجام بازدید از پارچین را مسکوت نهاده است.
اظهارات ظریف
نشانه دیگری که ظن وجود آمادگی ایران برای برداشتن گام بزرگ در جهت رسیدن به تفاهم جامع با آمریکا را تقویت میکند اظهارات روز چهارشنبه ظریف است که در فاصله کمتر از ۲۴ ساعت بعد از ابراز بدبینی تازه آقای خامنهای نسبت به نتیجه مذاکرات اتمی، تاکید کرد که «مذاکرات جاری میتواند تا ماه مارس آینده (ابتدای بهار) به نتیجه رسیده و نهایی شود».
تاکنون، نمایندگان ایران و آمریکا دشواریهای دور بعدی مذاکرات اتمی را مورد تاکید قرار میدادند، و در این مورد رئیس جمهور آمریکا در یک ارزیابی شخصی، حتی شانس رسیدن به توافق با ایران را کمتر از ۵۰ درصد اعلام کرده بود.
نشانههای تغییر مسیر و سیاست مذاکراتی ایران در وین بعد از انجام اولین روز گفتوگوها و بهویژه «شام کاری» جواد ظریف و کاترین اشتون در وین ظاهر شد. ۲۴ ساعت بعد از صرف «شام کاری» خبرگزاری رویترز با استناد به اظهارات دیپلماتهای حاضر در وین از «جو مثبت و پیشرفت شگفتانگیز مذاکرات» خبر داد.
دلایل تغییر سیاست ایران
دشوارترین مرحله مذاکرات اتمی سه ماه گذشته دست یافتن به توافق موقت بود که تابوی عقبگرد اتمی ایران را شکست. در مقابل این عقبگرد بزرگ، که بهخصوص نزد نظامیان و اصولگرایان درون حاکمیت نارضایتیهای عمیقی را برانگیخته است، کارمزد دریافتی ایران اندک بود و به برداشتن اقساطی ۴٫۲ میلیارد تا حداکثر ۷ میلیارد دلار از داراییهای ایران محدود ماند.
مفهوم ساده ادامه مذاکرات به شیوه گذشته، حفظ روند موجود تحریمهاست که نه تنها گرهگشای بحران اقتصادی امروز ایران نخواهد شد که تدریجا ایران را ضعیفتر از پیش ساخته و در آینده مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی را در موضعی آسیبپذیرتر از گذشته قرار خواهد داد (مقایسه توافق سال ۲۰۰۳ سعدآباد و توافق ۲۴ نوامبر در ژنو).
از سوی دیگر باقیمانده برنامه اتمی ایران بعد از اجرایی شدن توافق موقت، نه قابل استفاده در عرصه نظامی است و نه دارای ظرفیت کافی غیرنظامی؛ نتیجهگیری نظام این است که میتوان موقتا (به مدت ۳ سال یا بیشتر؟) آن را به حال تعلیق درآورد به این امید که بحران اقتصادی در این فاصله پشت سر گذاشته شود.
استدلال عملگرایان نظام در توجیه سیاست تازه این خواهد بود که به جای چانهزنی بر سر حفظ ابزارها (تعداد سانتریفیوژهای بیشتر، تکمیل رآکتور اراک با کوره آب سنگین، ادامه کار در فوردو…)، به حفظ نیروی انسانی و دانش فنی لازم برای تجدید این فعالیتها در سالهای آینده بسنده کرد.
بیتردید، و علیرغم مخالفخوانیهای ظاهری و رسانهای ایشان، علی خامنهای نیز در کلیات، اتخاذ سیاست ایران را مورد تایید قرار داده و ادامه پشتیبانی خود را تنها به «عمل متقابل و متناسب آمریکا در برداشتن سریعتر تحریمها و خودداری واشینگتن از اقدام به تحریکات تبلیغاتی و رعایت احترام تهران» موکول کرده است.
توافق اخیر وین، اگرچه هنوز در مرحله تکوینی است و نیازمند روشن شدن اجرای آن، در صورت نهایی شدن از یک سو پیروزی سیاست خارجی آمریکا در رابطه با ایران، و در سطح منطقه خواهد بود، و از سوی دیگر پیروزی چشمگیر عملگرایی بر گرایشهای عقیدتی در درون حاکمیت جمهوری اسلامی، و به همین نسبت نشانه برهم خوردن توازن قوا در درون حاکمیت به نفع عملگرایان، و زیان نظامیان و حامیان آنها: توازن شکنندهای که میتواند در نتیجه رویدادهای پیشبینی نشده داخلی یا خارجی، دچار تغییر تازهای شود.