خانه » بایگانی/آرشیو برچسب ها : داغ (برگ 20)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : داغ

گزیده خبرهای اقتصادی هفته شماره ۷ سال 94

ccvf55-0op0-po

صد هزار میلیارد تومان معوقه بانکی بدون ضمانت

ناصر سراج رییس سازمان بازرسی کل کشور با اشاره به بیش از ١٠٠ هزار میلیارد تومان معوقه بانکی بدون ضمانت و وثایق لازم گفت: قوه قضاییه آماده برخورد با مقصران است و بانک مرکزی نیز کمیته‌هایی را برای رسیدگی به معوقات بانکی تشکیل داده است و باید تمام این معوقات را پس بگیریم. طبق قانون، سازمان بازرسی بر تمام دستگاه‌ها، سازمان‌ها و مراکز دولتی و همچنین مراکز غیردولتی که به نحوی دولت بر آنها نظارت دارد یا کمک دریافت می‌کنند، می‌تواند نظارت داشته باشد واضافه کرد: بانک‌ها و موسسات مالی خصوصی تحت نظارت شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی هستند لذا تا حدودی که دولت و بانک مرکزی بر آنها نظارت می‌کند، سازمان بازرسی نیز می‌تواند ورود کند. وی با اشاره به رسیدگی به شکایات و گزارش‌های مردمی در سازمان بازرسی، این گزارش‌ها را تا حد زیادی مقرون به واقع خواند و اظهار کرد: پارسال بیش از ۶٠ هزار گزارش مردمی داشتیم که نتیجه بررسی این گزارش‌ها در اصلاح امور کشور بسیار موثر بود. سراج با اشاره به سخنان رییس کل دادگستری استان اصفهان مبنی بر خلع ید از چهار هزار و ٨۵٠ هکتار از اراضی تصرف شده در این استان، تاکید کرد: باید فکری برای این مساله کرد تا از زمین‌خواری‌ها جلوگیری شود.

ماراتن نفسگیر حذف شش میلیون یارانه بگیر تا پایان امسال

دولت برای حذف یارانه شش میلیون افراد پردرآمد هدف‌گذاری کرده است ولی روندی که تاکنون برای حذف یارانه بگیران ثروتمند طی شده تحقق اهداف دولت برای امسال را سخت کرده است. با درز کردن خبر حذف یارانه پنج گروه درآمدی از جمع یارانه بگیران اگرچه در ابتدا بین مقامات مسئول تمایلی برای شفاف سازی در این مورد وجود نداشت و اغلب به طور سربسته به آن پاسخ دادند اما سرانجام سکوت شکسته شد و توضیحات بیشتری برای حذف یارانه پردرآمدها توسط وزارت کار و رفاه اجتماعی ارایه شد. اخیرا فیروزآبادی، قائم مقام وزیر کار و رفاه اجتماعی با اشاره به اینکه یارانه برای همه نیست و سهم اقشاری است که از نعمت‌های طبیعی محرومند، اعلام کرد که در سال جاری یارانه ثروتمندان قطع می‌شود و حدود شش میلیون یارانه‌بگیری که نیازی به این پول ندارند از چرخه دریافت یارانه خارج خواهند شد. این اعلام از این جهت که تعداد حدود شش میلیون یارانه بگیر پردرآمد را هدف‌گذاری کرده کاملا منطقی است، چراکه با کاهش رقم ۴٢ هزار میلیارد تومانی پیشنهادی در لایحه بودجه امسال برای توزیع نقدی به ٣٩ هزار میلیارد تومان، دولت باید برای جبران کسری حداقل ٣٠٠٠ میلیارد تومانی که در پیش دارد بیش از پنج میلیون نفر از دریافت کنندگان یارانه نقدی را از بار هزینه‌ای خود خارج کند؛ از این رو تعداد شش میلیون مورد توجه می‌تواند در صورت تحقق تا حدودی گره کسری منابع را باز کند. در سوی دیگر این شش میلیون، توان حذف آنها و مدت زمان لازم برای آن قرار دارد. این در حالی است که اگر دولت بخواهد با کسری حداقل ٣٠٠٠ میلیارد تومانی منابع در پرداخت یارانه نقدی تا پایان سال مواجه نباشد باید حدود شش میلیون نفر را از اولین‌ماه امسال از لیست خود خارج می‌کرد که البته این‌گونه نشده و در این حالت حتی اگر فرض را بر این بگیریم که تا پایان سال این تعداد حذف می‌شوند، بازهم در هر شرایطی کسری منابع در هدفمندی در سال ١٣٩۴ قطعی خواهد بود. زمانی که اظهارات ربیعی، وزیر کار و رفاه اجتماعی در کنار گفته‌های معاونش قرار می‌گیرد موضوع مطرح شده را بیشتر تایید می‌کند. ربیعی اخیرا از حذف حدود ٢٠٠ هزار یارانه بگیر پردرآمد خبر داده و توضیح داد که بنا بر مصوبه هیات دولت‌ باید ساماندهی یارانه ثروتمندان به گونه‌ای که این اقدام در جامعه اثر بدی به جای نگذارد در دستور کار قرار می‌گرفت؛ بنابراین ما این ساماندهی را از ٣٠ هزار نفر شروع و تا ۵٠هزار نفر و سپس ١٠٠هزار و ٢٠٠هزار نفر نیز پیش رفتیم.

بورس تهران همچنان در تلاطم است

شاخص کل بورس به کانال ۶۵ هزار واحدی سقوط کرد. سقوط آزاد بازار سرمایه در حالی شدت گرفته که به نظر می‌رسد راهکارهای مدیران سازمان بورس برای تزریق رونق به بازار سهام جواب نداده است. بررسی روند بازار در دومین سال ١٣٩۴ نشان می‌دهد که مشکلات سال ٩٣ همچنان در بازار خودنمایی می‌کنند. مشکلاتی که در صدر آنها مدیریت ناکارآمد، نبودن اعتماد نزد اهالی بورس و کمبود نقدینگی چشمک می‌زنند. این در حالی است که در هفته اول بعد از بیانیه لوزان مشکل دوم تا حدودی مرتفع شده بود ولی شیوع شایعات درباره احتمال برهم خوردن توافق هسته‌ای و عرضه‌های اولیه کارشناسی نشده سبب شد بازار راکد و معاملات منفی شود. این در حالی است که در ٢٠ روز اخیر روند بازار سهام نگران‌کننده شده است و حتی خبر افزایش قیمت محصولات سیمانی، کاهش نرخ سود بانکی و… نیز نتوانسته بازار را تحت تاثیر قرار دهد. روز گذشته روند منفی حاکم بر بازار تشدید شد و در همه گروه‌ها صف‌های فروش تشکیل شد. در معاملات اخیر سهام «حکشتی»، «وپاسار»، «تاپیکو»، «وبملت» و «شپنا» بیشترین تاثیر منفی را بر شاخص گذاشتند. در مقابل اوراق تسهیلات مسکن دوباره رونق گرفته‌اند و فعلا تنها گروه مثبت بازار هستند. اما در سایر گروه‌ها نمادها با صف‌های عرضه همراه بودند و رونق معاملات در فروش سهام بود. شدت ریزش بازار سهام تا جایی پیش رفته که آن دسته از فعالان خوشبین که هر روز به سهامداران امید می‌دادند گردن‌شان زیر بار فشار بازار خم شده است. به این ‌ترتیب بورس تهران که پیش‌بینی می‌شد در سه ماه بعد از توافق لوزان رکوردشکنی‌های پیاپی را به نام خود به ثبت برساند، از نفس افتاده تا نشان دهد پتانسیل واقعی بازار سهام چقدر است. در واقع بحث بورس تهران با هیجان‌های گذرا، کاهش نرخ سود بانک‌ها و… حل نمی‌شود بلکه نیاز به اصلاح و بازسازی زیر ساخت دارد.

بیش از ۵٠میلیارد دلار بدهی شرکت نفت

منصور معظمی معاون وزیر نفت با انتقاد از پرداخت حجم عظیم یارانه‌ها از سوی وزارت نفت گفت: شرکت ملی نفت ایران هم اکنون بیش از ۵٠ میلیارد دلار بدهی دارد. وی با اشاره به اینکه برنامه ششم توسعه در حالی تدوین می‌شود که شرکت ملی نفت ایران بدهی هنگفتی دارد، گفت: این شرکت هم اکنون بیش از ۵٠ میلیارد دلار بدهی دارد. وی با انتقاد از پرداخت حجم عظیم یارانه‌ها از سوی وزارت نفت و اینکه هنوز تصمیم جدی درباره قطع یارانه دهک‌های پردرآمد گرفته نشده است، تصریح کرد: وزارت نفت پارسال ٣٣ هزار و ٧٠٠ میلیارد تومان یارانه پرداخت کرده است که سهم شرکت پالایش و پخش ٢۴ هزار و ٣٠٠ میلیارد تومان و سهم شرکت ملی گاز ایران ٩ هزار و ۴٠٠ میلیارد تومان بوده است. معاون برنامه‌ریزی و نظارت بر منابع هیدروکربوری وزارت نفت با اشاره به اینکه امسال با رایزنی گسترده که البته هنوز بر سر عدد و رقم آن به نتیجه نرسیدیم این رقم به ٣٢ هزار میلیارد تومان رسیده است، اظهار کرد: سهم شرکت ملی گاز از این رقم ٩ هزار میلیارد و سهم شرکت ملی پالایش و پخش ٢٣ هزار میلیارد تومان تعیین شده است؛ اختلاف ما با سازمان هدفمندی یارانه‌ها حدود پنج هزار میلیارد تومان است. معظمی با بیان اینکه اگر این رقم یارانه با ارز سه هزار تومانی محاسبه شود حدود ١١ میلیارد دلار می‌شود، افزود: با این رقم می‌توان بخشی از منابع مالی طرح‌های زخمی صنعت نفت را تامین کرد.

سرانجام نرخ سود برپایه ۲۰% و سود تسهیلات ۲۱% تصویب شد

شورای پول و اعتبار سرانجام به انتظار فعالان اقتصادی و بانکی‌ها پایان داد و به تصمیم گیری در خصوص نرخ سود بانکی پرداخت. براساس آنچه در این جلسه مصوب شد از این پس نرخ سود سپرده‌های کوتاه‌مدت حداکثر ۲۰ درصد و نرخ سود تسهیلات مبادله‌ای نیز حداکثر ۲۱ درصد خواهد بود. اعضای شورای پول و اعتبار همچنین نرخ سود تسهیلات مشارکتی را از ۲۸ درصد به ۲۴ درصد کاهش دادند. آن‌طور که از مصوبات شورا مشخص است نرخ سپرده قانونی نیم واحد درصد کم شده و به ۱۱ درصد رسیده است . طبق اعلام ولی الله سیف رئیس شورای پول و اعتبار مصوبات این شورا یک روز بعد از تصویب به نظام بانکی ابلاغ شده است؛ سیف زمان اجرای دستورالعمل بانک مرکزی بر اساس مصوبه شورای پول و اعتبار را ۱۵ اردیبهشت ماه جاری اعلام کرد. برهمین اساس نرخ های جدید سود بانکی می‌بایست از سه شنبه هفته جاری (پانزدهم اردیبهشت ماه) در نظام بانکی اعمال شود ضمن آنکه طبق اعلام رئیس کل بانک مرکزی قراردادهای ۲۲ درصدی تا اتمام زمان سررسید اعتبار خواهند داشت.

تراز بازرگانی ایران مثبت شد

گمرکات کشور میگوید تراز بازرگانی مثبت شد و در فروردین ماه واردات ایران به حدود ۲ میلیلارد دلار رسید که این میزان واردات ٢٣‌ کمتر از مدت مشابه سال قبل بوده است. در همین مدت میزان صادرات غیر نفتی کشور به ٢ میلیارد و ٧٣١ میلیون دلار رسید که در مقایسه با مدت مشابه پارسال ٧ و ٧٧ صدم درصد کاهش داشت . بنابراین گزارش، آمار تجارت خارجی کشورمان نشان می‌دهد که در فروردین ماه امسال فعالان اقتصادی به میزان ٧۶٠ میلیون دلار بیشتر از واردات انواع کالا صادر کرده‌اند . اقلام عمده صادرات غیرنفتی در مدت یاد شده شامل پلی‌اتیلن، پروپان و قیر نفت بوده وعمده‌ترین خریداران کالاهای صادراتی کشورمان هم به ترتیب چین، عراق، امارات متحده عربی، افغانستان و هند بوده‌اند. عمده واردات ایران هم به ترتیب به ذرت دامی با سهم ۵ و ٢٨ صدم درصدی از کل ارزش واردات، جو با ٢و٧۵ صدم درصد، برنج با ٢ و۴١ صدم درصد، ماشین‌ها و دستگاه‌های مکانیکی با ١و٩٣صدم درصد و موز با ١ و ۶۵ صدم درصد اختصاص دارد و عمده کشورهای صادرکننده کالا به ایران هم در فروردین ماه امسال به ترتیب شامل چین، امارات متحده عربی، کره جنوبی، ترکیه و هند بوده است.

بخش تولید امیدی ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻳﺎﺭاﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۴ ﻧﺪاﺭد

ﺁﺭﻣاﻥ ﺧﺎﻟﻘﻲ ﻋﻀﻮ ﻫیئت ﻣﺪﻳﺮه ﺧﺎﻧﻪ ﺻﻨﻌﺖ و ﻣﻌﺪﻥ اﻳﺮاﻥ با اﺷﺎﺭه ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ اﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﭘﺮﺩاﺧﺖ ﻳﺎﺭاﻧﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ اﻣﻴﺪ ﭼﻨﺪاﻧﻲ ﻧﺪاﺭم, اﻇﻬﺎﺭ ﺩاﺷﺖ: ﺩﻭﻟﺖ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﻬﺪاﺕ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﭘﺮﺩاﺧﺖ ﺳﻬﻢ ﺗﻮﻟﻴﺪ اﺯ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﺪﻓﻤﻧﺪﻱ ﻋﻤﻞ ﻧﻜﺮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺭاﺑﻂﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﻫﺪ. ﻭﻱ ﺑﺎ اﺷﺎﺭه ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﺎﻳﺪ اﺯ ﻧﻆﺮ ﺣﺴﺎﺑﺮﺳﻲ ﻋﺪﻡ ﺗﺤﻘﻖ ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ ﺩﻭﻟﺖ ﺭا ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻗﺮاﺭ ﺩﻫﻨﺪ, اﻓﺰﻭﺩ: باﻳﺪ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺷﻮﺩ ﺳﻬﻢ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪه ﺑﻮﺩ ﭼﺮا ﭘﺮﺩاﺧﺖ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ . این ﻋﻀﻮ ﻫیئت ﻣﺪﻳﺮه ﺧﺎﻧﻪ ﺻﻨﻌﺖ و ﻣﻌﺪﻥ اﻳﺮاﻥ ﺑﺎ ﺗﺎﻛﻴﺪ ﺑﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺴﺖ اﺯ ﻃﺮﻳﻖ اﻋﺘﺒﺎﺭاﺕ اﻧﺮﮊﻱ ﻳﺎ ﺗﺴﻬﻴﻼﺕ ﺑﺎﻧﻜﻲ ﺑﻪ ﻭاﺣﺪﻫﺎﻱ ﺗﻮﻟﻴﺪﻱ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ, ﮔﻔﺖ: ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮاﻱ اﺧﺘﺼﺎﺹ ﻳﺎﺭاﻧﻪ ﺑﻪ ﻭاﺣﺪﻫﺎﻱ ﺗﻮﻟﻴﺪﻱ اﻭﻟﻮﻳﺖ ﺑﻨﺪﻱ ﻻﺯﻡ ﺭا اﻧﺠﺎﻡ ﺩاﺩه و ﺗﻼﺵ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﺮاﻱ ﻣﺤﻘﻖ ﺷﺪﻥ ﺩﺭﺁﻣﺪﻫﺎﻱ ﻧﺎﺷﻲ اﺯ اﺟﺮاﻱ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻫﺪﻓﻤﺘﺪﺳﺎﺯﻱ ﻳﺎﺭاﻧﻪ ﻫﺎ اﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ. ﺧﺎﻟﻘﻲ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﻛﺮﺩ: ﻫﻢ اﻛﻨﻮﻥ ﻧﺮﺥ ﺳﻮﺩ ﺗﺴﻬﻴﻼﺕ ﺑﺎﻧﻜﻲ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺷﻮﺭاﻱ ﭘﻮﻝ و اﻋﺘﺒﺎﺭ ﻛﺎﻫﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺷﺮاﻳﻄ اﺧﺘﺼﺎﺹ ﺗﺴﻬﻴﻼﺕ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻜﺮﺩه و ﻓﻘﻄ ﻣﻲ ﺗﻮاﻥ ﮔﻔﺖ ﺗﺎ ﺣﺪﻭﺩﻱ اﺷﺘﻴﺎﻕ ﻭاﺣﺪﻫﺎﻱ ﺗﻮﻟﻴﺪﻱ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﺗﺴﻬﻴﻼت اﻓﺰاﻳﺶ ﭘﻴﺪا ﻣﻲ ﻛﻧﺪ.

معضل ٧٠ درصد واحدهای صنعتی، کمبود نقدینگی است

سید ابریشمی مدیرعامل سازمان صنایع کوچک و شهرک‌های صنعتی ایران معضل ٧٠ درصد واحدهایی را که دچار مشکل هستند کمبود نقدینگی اعلام کرد و گفت: تصمیم اخیر شورای پول و اعتبار در کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی، نقطه عطفی برای رفع نیازهای صنایع کوچک است. بر اساس مصوبه شورای پول و اعتبار کارمزد تسهیلات بانکی مبادله‌ای ٢١ درصد و تسهیلات مشارکتی ٢۴ درصد تعیین شده است. نرخ سود سپرده بانکی نیز برای یک سال ٢٠ درصد تعیین شد. این اقدام با هدف بهبود وضعیت اقتصادی کشور و ایجاد توازن با تورم ریشه یافته اقتصادی ایران صورت گرفت . معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت در مراسم تجلیل از کارآفرینان برتر خوشه‌های کسب و کار قم با اشاره به تاکیدات مقام معظم رهبری در حمایت از صنایع کوچک گفت: رهبرمعظم انقلاب در سخنان خود اهمیت و جایگاه صنایع کوچک و لزوم حمایت بانک‌ها را متذکر شدند و این فرازها در حمایت از صنعت باید توسط ما و بانک‌ها غنیمت شمرده شود. سید ابریشمی اضافه کرد: خوشه‌های کسب و کار نوعی تفکر است که از خارج کشور وارد شد و با بومی‌سازی، امروز به الگویی برای پیشرفت صنعت کشور تبدیل شده است که با اقدامات خود زمینه و مقدمات لازم برای تولید، صادرات و رقابت در داخل و خارج را برای واحدهای صنعتی فراهم می‌کند.

بی بی سی و انقلاب پنجاه و هفت…

گفت و گو با شاداب وجدی و لطفعلی خنجی
محمد سفریان

دکتر شاداب وجدی و لطفعلی خنجی را خیلی ها می شناسند، خاصه ساکنین لندن. زوجی فرهنگی که بیشینه ی عمرشان را در راه فرهنگ و زبان فارسی صرف کرده اند. دکتر وجدی از جمله اساتید ادب فارسی ست که از پس از مهاجرت به بریتانیا هم به آموزش این زبان ادامه داده و لطفعلی خنجی هم روزنامه نگار و گوینده ی کهنه کار بی بی سی ست که سالها با صدای آشنایش، ایرانیان را در جریان اخبار و احوال دنیا قرار می داد.
در روزهای بهاری لندن به سراغ این دو نازنین رفتیم تا ضمن گپی دوستانه، بیشتر از احوال این روزها و فعالیت های گذشته شان جویا شویم. خاطرات این دو، خاصه گفته های آقای خنجی درباره حال و هوای انقلاب پنجاه و هفت و نقش بی بی سی در تحولات ایران، به غایت شنیدنی و دوست داشتنی ست و صد البته چونان چون سندی از برگه های تاریخ معاصر. شرح این گفت و گو را در ادامه ی این مطلب از ی بگیرید….

ccc6ythg7u

احوال زبان فارسی در غربت…

خانم وجدی، شما سالها در ایران به عنوان یک ” مدرس ” ادبیات مشغول بودید، اگر موافق اید، گفت و گو را با همین موضوع و بحث زبان فارسی در خارج از مرزهای جغرافیایی ایران شروع کنیم، شما در زمینه ی تدریس زبان، چه فعالیت هایی در خارج از ایران داشتید؟
پاسخ: من سالها عضو هیأت تدوین سؤالات امتحانی “جی -سی – اس – ای” فارسی دانشگاه کیمبریج بودم و بعلاوه بیش از ده سال در در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن زبان و ادبیات فارسی تدریس می کردم.

اساسا، فعالیت هایی که در این باب شده رو چطور ارزیابی می کنید؟ و به گمان تون برای بچه های نسل دوم مهاجرت، دونستن زبان فارسی چه منفعتی می تونه داشته باشه؟
پاسخ: چندین مدرسه آموزش زبان فارسی در لندن فعالیت دارند که بازده کارشان چشمگیر است. امّا در باره منفعت یادگیری زبان فارسی باید بگویم که دانستن هر زبانی راهی است برای آشنایی با فرهنگ آن زبان که وسعت بیشتری به سیّالی ذهن انسان می دهد (و اگر ان زبان زبان مادری باشد چه بهتر).

جامعه ی ادبی ایران، شما رو به عنوان یک شاعر می شناسه، لطفا کمی هم از فعالیت های شعری تون برای ما بگید… و همین طور از مخاطبین تون…
پاسخ: از وقتی که به خارج آمده ام چهار مجموعه از اشعار من چاپ شده است که یکی از آنها در ایران انتشار یافته است. علاوه بر ان دو مجموعه به زبان انگلیسی یکی در لندن و توسط ناشر انگلیسی “فارست بوکز” و دیگری در آمریکا انتشار یافته است که ترجمه این شعرها را مدیون همسرم هستم. ترجمه آلمانی مجموعه ای از اشعار من در آلمان انتشار یافته است و مترجم این اشعار خانم اینگرید اشتول است که خودش شاعر است و با ادبیات فارسی هم اشنایی دارد. ترجمه سوئدی منتخبی از اشعار من هم در سوئد انتشار یافته است. مترجم این مجموعه آقای یان میلوش است که رومانیایی است ولی به زبان سوئدی هم شعر می گوید.

و ارزش ادبی آثاری که در این سی و پنج سال و در غربت خلق شدند، شما چه جایگاهی برای این آثار قائل هستید؟ ( گمان نمی کنید که عصبانیت و دل تنگ نویسنده و شاعر از ارزش ادبی این آثار کاسته باشه ؟ )
پاسخ: خوب است بگویم که انگیزه شاعر در سرودن شعر بیشتر دلتنگی و ناخوشنودی از زندگی اجتماعی و گاه خصوصی است. مثلاً هنگامی که حافظ می گوید”عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت / که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت / من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش / هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت، پیداست که از زهد فروشی و عیب جویی دیگران به تنگ آمده است و می خواهد افق های بازتری را پیش روی خواننده شعرش بگذارد.
در این سالها که بخشی از جامعه ی فرهنگی ایران از خاستگاهش بریده شده، همه ی غربت نشین ها از نبود ( یا کمبود ) مخاطب شکوه می کنن، شما با این موضوع چطور کنار اومدید؟
پاسخ: فکر می کنم با بسط وسایل ارتباط جمعی این کاستی تا حدّ زیادی بر طرف می شود و نگران آن نیستم.

راهی هم برای ارتباط با بچه های داخل ایران سراغ کردید؟ اشعارتون به دست اونها هم می رسه؟
پاسخ: همان طور که گفتم سه مجموعه از شعرهای من در ایران انتشار یافته است (“خم کوچه”، “سرودی برای دستهایی کوچک” و “یک روز دیگر”). یک مجموعه دیگر هم پنج سالی است که منتظر اجازه نشر است که امیدوارم با اندکی بازتر شدن فضا این اجازه صادر شود. البته ناگفته پیداست که مجموعه ای که اجازه نشر بگیرد در برگیرنده همه شعرها نخواهد بود و با در نظرگرفتن ملاحظاتی چاپ خواهد شد.

سوال بعدی من، راجع به آقای خنجیه… زندگی با او چه تاثیری در فعالیت های فرهنگی شما گذاشته؟ در چه مواردی از ایشون تاثیر گرفتید و …
پاسخ: خوب … دو نفر که با هم زندگی می کنند روی طرز تفکر یکدیگر اثر می گذارند. ترجمه انگلسی بعضی از اشعار من توسط همسرم بر نقش فرهنگی و فعالیتهای فرهنگی من اثربخش بوده است. در موارد دیگر، از نظر تفکّر سیاسی و نگاه به جریانهای تاریخی تحت تأثیر یکدیگر بوده ایم.
آقای خنجی، شما رو حافظه ی ایرانی بیشتر به عنوان ژورنالیست سابق بی بی سی به خاطر می آره، اگر از مرور خاطرات قدیم، محزون نمی شید کمی از اون روزهای اول براموون بگید و آغاز همکاری تون با بی بی سی…
پاسخ: چرا محزون بشوم؟ بنده از سال ۱۹۶۸ میلادی به بی بی سی پیوستم و این کار من تا سال ۲۰۰۰ میلادی ادامه یافت. تحصیلات من در رشته ای نبود که به کار ژورنالیسم یا ترجمه و نگارش و سخن پراکنی بخورد امّا علایقم چرا. خوشبختانه شما اصطلاح ژورنالیسم را به کار برده اید که در این مورد اصطلاح درستی است. در اغلب موارد ما را “گوینده” خوانده اند و چاره ای هم نبوده است زیرا در زبان فارسی اصطلاحی که دقیقاً معادل کلمه “برودکاستر” انگلیسی باشد نداریم. امّا در بساط بخش فارسی بی بی سی (و سایر دوایر خارجی آن) کسی صرفاً گوینده نبود بلکه در عین حال نویسنده و مترجم و تهیه کننده و اداره کننده بود. به عبارت دیگر هر کس دستپخت خودش را تحویل می داد. اخبار ابتدا عمدهً ترجمه بود اما در سالهای آخری که من در بی بی سی بودم و امور کامپیوتری شده بود کسی که مسؤول اخبار بود به جای آن که به خبرخانه بی بی سی برود در پشت کامپیوتر خودش می نشست و تا حدی در انتخاب اخبار مناسب آزادی عمل داشت.همانها را ترجمه می کرد و در پشت میکرفن، بولتن فارسی را عرضه می داشت. مهمترین خبرهای بین المللی به خواست خبرخانه بی بی سی در هر بولتنی گنجانده می شد، امّا در وراء آن آزادی عمل زیاد بود. برنامه روزمره دیگر برنامه جام جهان نما بود که گزارشها و تفسیرهای سیاسی جاری و گاه بررسی های مطبوعاتی را در بر می گرفت (و همچنین مصاحبه هایی را- با شخصیتهای سیاسی یا با صاحب نظران). این برنامه ی روزمرّه اختصاصی نبود بلکه همه ماها بنوبت مسؤولیت “تولید” آن را به عهده می گرفتیم. از اینها که بگذریم به برنامه های کم و بیش اختصاصی هفتگی می رسیم در زمینه های گوناگون: از شعر و ادب گرفته الی برنامه علمی هفته و برنامه پاسخ به نامه های شنوندگان. این آخری که گاه “پیک شامگاهی” و گاه “پیگ شبانگاهی” یا “پیک بامدادی” عنوان داشت سالیان دراز از برنامه های اختصاصی این بنده بود و از آن طریق رشته های الفتی بین بنده و شنوندگان ایرانی و شنوندگان افغان برقرار شده بود که حتی هنوز هم که بنده به فسیلهای باستانی پیوسته ام تا حدّی پابرجاست. رشته های الفت با شنوندگان افغان به حدّی نیرومند بود که بعضی از شنوندگان مرا افغان می پنداشتند.

راستی، حالا که حرف بی بی سی شد، این رو هم بپرسم، خب یه نظریه ای در بخشی از ذهنیت ایرانی رخنه کرده که بی بی سی اسباب انقلاب ۵۷ شد، شما که از درون با این شبکه ی خبری کار می کردید تا چه اندازه با این فرضیه موافق اید؟
تا این حد موافقم که با توجه بی این که بی بی سی ماجرای انقلاب را بازگو می کرد خواه نا خواه بر جریان انقلاب تا حدّی اثر می گذاشت و این به سود جریان انقلابی و به زیان نظام پادشاهی بود. اما این را نباید به طرفگیری تعبیر کرد. قضیه را می توان به جنگی بین دو کشور تشبیه کرد. رادیویی که اخبار جبهه های جنگ را عیناً همانگونه که هست بازگو کند محصولش بی شک به نفع طرف برنده تمام خواهد شد (بی آن که به نفع طرف برنده موضعگیری یا پارتی بازی کرده باشد). انقلاب اسلامی هم چنین حالتی را داشت، بویژه با توجه به این که رادیو و تلویزیون خود ایران مّدتی در اعتصاب و تعطیل بود. با این حال در ابعاد قضیه نباید اغراق کرد (رادیوی بی بی سی فقط یکی دو ساعت در شبانه روز برنامه فارسی داشت). شاید ایرادهایی وارد باشد. مثلاً در یک مورد، آیت الله خمینی بیانیه ای یا فراخوانی برای گردهم آییی در فردای آن روز صادر کرده بود و این بیانیه بازگو شد. ایرادی که در این خصوص می تواند وارد باشد آن است که فراخوان خبر نیست و باید صبر کرد تا آن تظاهرات برگزار بشود و سپس خبری در آن خصوص داده شود. اما باید توجه کرد که در آن مرحله آیت الله خمینی به شخصیتی کم و بیش دارای اهمیت بین المللی بدل شده بود و صرف جملاتش (بدون توجه به محتوا) خبر محسوب می شد. در جریان انقلاب، بخش فارسی بی بی سی یک بار با آیت الله خمینی مصاحبه کرد. اما باید توجه کرد که چهار بار با دکتر شاپور بختیار مصاحبه کرد و یک بار با دکتر کریم سنجابی. مهندس بازرگان در آن مرحله حاضر به محاسبه نشد و همچنین مقامات نظام پادشاهی به هیچ وجه حاضر به مصاحبه نمی شدند. گاه در فحوای کلام بعضی از همکاران می شد نوعی همدلی با انقلاب را کشف کرد. اما نباید از کاهی کوهی ساخت و این را از موجبات کمک به انقلاب دانست. مفهوم این گونه رویکرد صرفاً چیزی است از این گونه: “اینجانب علی فرزند نقی هم قلبم با شماست”. کاهی را کوهی نگنیم و احساسات علی فرزند نقی را از موجبات انقلاب نپنداریم. بزرگترین انقلابهای تاریخ در زمانهایی رخ داده اند که نه رادیویی در میان بوده است و نه تلویزیونی: انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب اکتبر روسیه، انقلاب مشرو طیت ایران و قس علیهذا. اصولا چشم دوختن به خارج و جست و جو کردن سرنوشت ایران در محصول رادیوها و تلویزیونهای خارجی پدیده ای ناسالم است. چند سال پیش بنده پیر و پاتال در مقام یک فسیل بازنشسته در برنامه نوروزی تلویزیون فارسی بی بی سی شرکت داشتم. در پایان از من پرسیده شد آیا پیامی هم برای مردم ایران دارم؟ پاسخ دادم که آری؛ پیام من آن است که به ما و سایر رادیوها و تلویزیونهای خارجی گوش ندهند بلکه درون نگری پیشه کنند و سرنوشت خود را در درون ایران بجویند. چشم دوختن به خارج و جست و جوی سرنوشت ایران در سیاستهای خارجی بیراهه است. البته در جهان به هم پیوسته ای زنگی می کنیم و منزوی نیستیم اما در بیشتر موارد سرنوشت یک ملت را در درجه نخست خود آحاد آن ملت رقم می زنند. در مورد انقلاب اسلامی سخنم را با این نکته به پایان می برم که از درون ایران سرلشگری علیه نظام پادشاهی کودتا نکرد و از بیرون ایران لشگری به ایران شاهنشاهی حمله نبرد. هرچه بود از مردم بود و از ماست که بر ماست. فراموش نکنیم که شخص پادشاه ایران در پیامی خطاب به مردم ایران گفتند: “ندای انقلاب شما را شنیدم”.

حالا که بحث داغه، بذارید در همین باب ادامه بدیم، به نظر شما بی بی سی ( فارسی ) طی این سالها چه تغییرات عمده ای کرده؟ شما به عنوان یه ژورنالیست کهنه کار تا چه حد سیستم کاری این مجموعه رو قبول دارید و گمان می کنید این شبکه ی خبری چه نقشی در ایران امروز بازی می کنه؟
سؤال نیکویی مطرح کرده اید زیرا هر پدیده ای را باید نه به گونه ی ایستا بلکه به گونه ی پویا (یا به قول اهل فرنگ به گونه ی “دینامیک”) بررسی کرد. بی بی سی همواره یکسان نبوده است و رابطه اش با دولت بریتانیا نیز همواره یکسان نبوده است. در مورد دوایر خارجی و بویژه بخش فارسی به یاد آوریم که بخش فارسی بی بی سی در دسامبر ۱۹۴۰ همچون پاسخی یا واکنشی دربرابر صدای فارسی رادیوی برلین (در زمان حاکمیت هیتلر و آلمان نازی) تأسیس شد و در ابتدا “رادیوی جنگ” بود و قرار بود که برنامه هایش در خدمت هدفهای جنگ باشند. از همین رو بود که بخش نوبنیاد فارسی هم همان خط را دنبال می کرد، مثلا از جمله برنامه ای فکاهی ارائه می داد که یکی از پرسوناژهایش یک افسر آلمانی به نام سرلشکر “فون شارتن شورت” بود. در مورد ایران نکاتی منفی علیه شخص رضاشاه پخش می کرد که از دیدگاه دولت بریتانیا عامل آلمان یا متحد آلمان شمرده می شد. اما درباره اثربخشی آن برنامه ها بسیار اغراق شده است. در آن زمان کمتر کسی در ایران رادیو داشت و رادیو بساطی بود غول پیکر و یک کالای تجملی شمرده می شد. و به هر حال دیدیم که کسی علیه رضاشاه قیام نکرد بلکه او در دنبال اشغال نظامی ایران وادار به کناره گیری شد. در زمان نخست وزیری زنده یاد دکتر محمّد مصدق من برنامه های فارسی رادیوی بی بی سی را گاه و بیگاه می شنیدم و تا آنجا که بتوان به قضاوت کودک اعتماد کرد آنها را تا حدّی مغرضانه می یافتم. ولی عیب او جمله بگفتی هنرش نیز بگوی. در آن زمان کارکنان بخش فارسی بی بی سی به نشانه اعتراض به فحوای کلام سیاسی برنامه ها به مدت یکی دو هفته دست به اعتصاب زدند و حرف خود را تا حدّی از پیش بردند. به آنان وعده داده شد که مطالب و بررسی های مطبوعاتی به نفع موضع دولت ایران و شخص مصدّق هم در برنامه ها گنجانده خواهد شد و آنان به سر کار بازگشتند. تصور کنید که اگر در همان زمان (عصر استالین) اعتراضی از این قبیل در بخش فارسی رادیوی مسکو عنوان می شد چه بلایی بر سر کارکنان ایرانی آن رادیو نازل می گشت. نقطه عطف روابط یا سوء روابط بی بی سی با دولت بریتانیا ماجرای سوئز در سال ۱۹۵۶ است، یعنی هنگامی که دولتهای اسرائیل و فرانسه و بریتانیا دست به تبانی زدند و به مصر حمله بردند. دولت انتونی ایدن می خواست با زرنگی این را به بی بی سی بقبولاند که همان گونه که بی بی بی سی در زمان جنگ علیه آلمان نازی در خدمت هدفهای جنگ بود اکنون هم باید چنین باشد. امّا بی بی سی سخت بر موضع مستقل خود پافشاری کرد و خاطرنشان ساخت که این جنگ به هیچ وجه یک جنگ میهنی نیست، دست کم نیمی از مردم بریتانیا با آن مخلفند و آنرا یک تجاوز می دانند، و در کوچه ها و خیابانها علیه آن دست به تظاهرات می زنند. بعلاوه حزب اقلیت (اپوزیسیون) که حزب کارگر باشد قویا با آن مخالف است و خلاصه کلام آن که بی بی سی حاضر نیست در این ماجرا بلندگوی دولت باشد یلکه باید به نظرات مخالف هم به همان اندازه پوشش بدهد. دولت ایدن که از این بابت طرفی نبست جدا از بی بی سی رادیویی به زبان عربی در شهر لیماسول قبرس به راه انداخت تا تبلیغات خودش را عرضه بدارد. نظیر همین رویارویی در زمان نخست وزیری مارگارت تاچر و در جریان جنگ با آرژانتین بر سر جزایر فالکلند بروز کرد. دولت تاچر بناچار رادیویی جدا از بی بی سی به زبان اسپانیولی در جزیره آسانسیون در اقیانوس اطلس بپا کرد تا نظرات خودش را در مورد جنگ فالکلند عرضه بدارد. در دنبال اشغال کویت توسط عراق و حمله نظامی دول غربی به عراق هم همین ماجرا تکرار شد و یکی از وزیران دولت تاچر بی بی سی را بنگاه سخن پراکنی بغداد نامید. می بینیم که رابطه بی بی سی با دولت همواره یکسان نبوده است. این درست است که بودجه دوایر خارجی بی بی سی مستقیماً توسط دولت تأمین می شود و از این رو وزارت خارجه بریتنایا این حق را برای خود محفوظ داشته است که بگوید بی بی سی به چه زبانهایی برنامه پخش کند و چند ساعت در هفته. در وراء این حق قرار نیست دولت حق دیگری داشته باشد بلکه قرار است که بی بی سی به صورت یک دستگاه ژورنالیستی مستقل عمل کند. اگر از بنده پرسیده شود که آیا دولت اعمال نفوذ نمی کند پاسخ بنده این خواهد بود که هرگاه بخواهد اعمال نفوذ کند این کار را من غیر مستقیم و از طریق این فرد و آن فرد صورت می دهد. اما این کار را ما کارکنان بخش فارسی بی بی سی و سایر دوایر خارجی بی بی سی هم انجام می دادیم و هرکس به اندازه خودش نفوذ و اختیار داشت. پیش تر به برنامه پیک شبانگاهی اشاره کردم. گاه و بیگاه شنونده ای در باب زنده یاد دکتر محمد مصدق و جنبش تحت رهبری او پرسشی مطرح می کرد. پاسخ من همواره به نفع او و جنبش او بود ولی هیچگاه نه خلاف واقع بود و نه شعارگونه. در حال حاضر هم با مشاهده برنامه های تلویزیون فارسی بی بی سی می توان دید که خط خاصی عرضه نمی شود بلکه نظرات گوناگون و چند وجهی است. مقداری از عیب کار در خود ماست که به چندگونگی و پلورالیسم عادت نکرده ایم بلکه می خواهیم “واقعیت” را بشنویم (و معمولاً “واقعیت” از نظر ما به معنای نظرات خود ماست و لا غیر). بساط بی بی سی تنها یکی از رسانه های خبری و تفسیری در جهان است. توصیه بنده آن است که هموطنان همه چیز را بخوانند، به همه چیز گوش بدهند، و همه چیز را ببینند ولی سرنوشت خود را در این قبیل چیزها نجویند بلکه خودشان تصمیم بگیرند.

خانم وجدی، نظر شما درمورد بی بی سی و اساسا رسانه های خارج از کشور چیه؟ چقدر روال کاری این رسانه ها رو در این برهه ی تاریخی و برای گذار به سمت دموکراسی مفید می دونید؟
پاسخ: بطور کلی در مورد رسانه های خارج از ایران فکر می کنم حتماً مفید هستند زیرا کم و بیش اخبار نسبتاً درست را پخش می کنند و بعلاوه باب بحث و گفت و گو را باز می کنند و نشان می دهند که بازگوکردن نظرگاههای متفاوت گناه نیست بلکه راهگشای رسیدن به حقیقت است

( سوال از هر دو ) خب، برسیم به دوران بازنشستگی… روزگار بازنشستگی تون رو چطور می گذرونید؟ ( راجع به پختگی اندیشه ی آدمی در این دوران چه نظری دارید؟ )
پاسخ: چندی پیش در پاسخ دوستی که پرسید بازنشستگی چگونه می گذرد پاسخ دادیم که بازنشستگی شغل وقت بگیری است. در زمان اشتغال رسمی به همه ی کارهایمان می رسیدیم اما در حال حاضر گاه از کارهایمان عقب می افتیم زیرا دائماً مشغول کاری بوده ایم، از ترجمه یا نگارش گرفته الی امور دیگر. در خصوص پختگی اندیشه نظرمان این است که اندیشه در سنین کهنسالی الزاماً بارورتر نیست امّا پشتوانه وزین تری از تجربه و آزمون در پس خود دارد. جامعه آینده از آن نسل جوان و نسل میانه سال است و تصمیم گیری هم باید در حیطه صلاحیت آنان باشد. امّا البته می توانند از تجربیات نسل ماقبل درس و پند بگیرند. هرگاه در این خصوص سؤالی از ما پرسیده می شود می گوییم: “آن کار که ما کردیم تو مکن. ما خراب کردیم. بر شماست که درستش کنید”

آقای خنجی، من پیشتر باب ترجمه ها تون و ترجمه ی ” شرق شناسی ” باهاتون گفت و گو کردم که حالا اون گفت و گو رو هم در این پرونده تجدید چاپ می کنیم، از اون وقت به بعد چه آثار تازه ای رو ترجمه کردید و چه کارهایی رو در دست دارید؟
پاسخ: از میان آثار ناقابلی که ارائه داده ام می توانم به دو اثر در باب زبان لارستانی اشاره کنم که زبان مادری من است: “دستور زبان لارستانی بر مبنای گویش خنجی” (ناشر: بنیاد دانشنامه فارس، شیراز) و “نگرشی تفصیلی بر زبان لارستانی و گویش خنجی” (ناشر: نشر ایلاف، شیراز). به ترجمه هایم از اشعار استاد اسماعیل خویی و همسرم شاداب در جای دیگری اشاره کرده ام. آثار ناقابل دیگری در دست انتشار است (از جمله ترجمه انگلیسی رمان “از هرات تا تهران” به قلم آقای محسن نکومنش فرد و ترجمه انگلیسی رمان “چه کسی باور می کند، رستم؟” به قلم خانم روح انگیز شریفیان. کتاب اخیرالذّکر در ایران برنده جایزه “هوشنگ گلشیری” شد – اصل فارسی کتاب را عرض می کنم نه ترجمه ناقابل انگلیسی آن را که هنوز انتشار نیافته است). خود را به کارهاا و خرده ریزهای دیگری هم سرگرم کرده ام (طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد). ترجمه این بنده از کتاب “شرق شناسی” ادوارد سعید که در جای دیگری از آن نام بردید توسط “امیر کبیر” انتشار یافت و ضمناً جایزه “کتاب فصل” به عنوان بهترین ترجمه به آن تعلق گرفت. از میان آثار ناقابل دیگری که از بنده انتشاریافته است می توان به ترجمه فارسی “انگیسی هادر میان ایرانیان” به قلم دنیس رایت اشاره کرد و به ترجمه انگلیسی “سمفونی مردگان” به قلم آقای عبّاس معروفی. ترجمه هایی هم هست که هنوز انتشار نیافته است، مثلا در همکاری با آقای دکتر محمد نفیسی کتاب “تنبیه الامّه و تنزیه الملّه” را که از قلم آیت الله حاج آقا حسین نایینی است به انگلیسی ترجمه کرده ایم. نایینی از روحانیون نسبتاً روشن بین دوره انقلاب مشروطیت بود. از جمله عقیده داشت که دمکراسی پارلمانی اروپایی بسیار هم خوب است و در اصل مأخوذ از اسلام است. درست بودن یا غلط بودن حرفش مطرح نیست؛ مهم آن است که او در برابر ارتجاع مذهبی بعضی از روحانیون دوره انقلاب مشروطیت قد علم می کرد.

من این سوال رو از خانم وجدی پرسیدم، دوست دارم این سوال رو از شما هم بپرسم آقای خنجی که زندگی با یه شاعر و آموزگار ادبیات، چه تاثیری در حرفه ی شما داشته؟ چقدر از او تاثیر گرفتید و تاثیر پذیری در چه زمینه هایی بوده …
پاسخ: مسلما زندگی با شاداب از بسیاری جهات بر من اثربخش بوده است، از بینش اجتماعی و سیاسی گرفته الی آشنایی بیشتر با جهان شعر و ادب. از دیگاه سیاسی و اجتماعی من تا حدی از صورت یک موجود “ایدئولوژیک” به در امده ام و تا حدی به پراگماتیسم یا واقعیت گرایی روی آورده ام. از نظر فرهنگی، البته همه ما ایرانیها تا حدی به شعر و ادب علاقمند هستیم اما در مورد من این علاقمندی بر اثر هم نشینی تا حد قابل ملاحظه ای گسترش یافته است. من که اهل علوم دقیق بوده ام یعنی تحصیلاتم در عرصه ریاضیات و سایر علوم دقیق بوده است پایم به ورطه شعر هم کشانده شده است. شاعر از آب در نیامده ام اما مترجم شعر چرا. از جمله اشعار استاد اسماعیل خویی و اشعار خود شاداب را به انگلیسی ترجمه کرده ام.

 

راه بی عاقبت / رامین کامران

52bn-6n5--h2-5h

zxc5502-65x89-f

رامین کامران

اصلاح طلبی سیاسی به اصلاح گری مذهبی وابسته است، زیرا محتاج تفسیری از دین اسلام و بخصوص تشیع است که به او مشروعیت و میدان بدهد. از آنجا که تفسیر مسلط این مذهب، چنانکه از سوی نظام اسلامی، به همگان عرضه میشود، بدین کار نمیاید، پس به ناچار باید تفسیر خویش را روانۀ بازار نماید. مدعا های این گفتار نوین بدین قرار است: اول اینکه نظام اسلامی اصلاح پذیر است، دیگر اینکه اصلاحش محتاج اصلاح دین است و سوم اینکه میتوان به این ترتیب در ایران دمکراسی برقرار کرد. در این گفتار و برنامۀ عملی که بر اساس آن تدوین گشته است، نه رابطۀ دین با سیاست به درستی طرح شده و نه رابطۀ تقدس با تاریخ. به ترتیب از نظر بگذرانیمشان.

بیشتر بخوانید »

نگاهی به صنعت گاز کشور دکتر منوچهر فرح بخش

asd99-98-85s-3

چندین دهه گاز برون آمده همراه با نفت از اعماق زمین دود میشد و به هوا میرفت و شرکت نفت انگلیس و پس از آن کنسرسیوم نفت توجهی هم به آن نداشتند و با بی اعتنایی نظاره گر دود شدن این ثروت ملی ایرانیان بودند. تا اینکه شرکت ملی نفت ایران در قبل از انقلاب اسلامی مهار گازهای شعله ور را در دستور کار خود قرار داد و مصرف آن در اشکال و دربخشهای مختلف اغاز گردید. از آن زمان تاکنون مصرف گاز با یک جهش پرشتاب مواجه بوده و بعنوان دومین منبع درامدی کشور پس از نفت جایگاه ویژه ای را در چرخه اقتصاد به خود اختصاص داده است.
بنا بر گزارشات شرکت ملی گاز ایران درحال حاضر توان تولید گاز خام از مخازن کشور به حدود به ۷۰۰ میلیون متر مکعب رسیده است که با توجه به اتمام بعضی پروژه های دردست اقدام بسیار محتمل است که تا یک سال دیگر به مرز ۸۰۰ میلیون متر مکعب نزدیک شود.
تحول در صنعت گاز ایران زمانی شروع شد که حوزه گازی پارس جنوبی کشف گردید و برنامه ریزی برای استخراج گاز از این مخزن که به لحاظ وسعت و ظرفیت دومین در جهان به شمار میرود آغاز گردید. عظمت کار و پیچیدگیهای فنی و عملیاتی برای بهره برداری ایجاب میکرد تا شروع عملیات به ۲۹ فازتقسیم و به اجرا گذارده شود.
از آنجاییکه یخش اعظم این منبع در خاک قطر قرار دارد و این امارت نشین زودتر از ایران عملیات بهره برداری را آغاز کرد لذا عقل سلیم حکم میکرد که سازمان نفت و گاز کشور همه توان خود را به کار میگرفت تا نه با سرعتی بیش از قطر ولی حداقل در همان حد پیش تازد که متاسفانه به دلائل مختلف چنین نشد . اولین و مهمترین علت در این رابطه عدم وجود اراده لازم در میان مسئولین حکومت اسلامی بود که درک و فهم لازم از عظمت این پروژه را نداشتند تا مانند قطرهمه توان خود را به کار برند تا هرچه سریعتر به نتیجه برسند. عامل مهم دیگر دخالتهای مافیاهای نفتی بودند که خیلی سریع دریافتند این طرح عظیم اقتصادی میتواند دسترسی به یک گنج باد آورده را ممکن سازد. متاسفانه چنین هم شد و هنوز هم چنین است و پارس جنوبی یکی از عوانل اصلی دراشائه فساد و رشوه خواری شناخته شده است. در این رابطه اولین تاثیر منفی رقابتها و جنگ مافیاهای نفتی بر سر انعقاد قراردادها شروع شد که از جمله خسارات آن تاخیرهای چند ماهه و حتا چند ساله در انعقاد قراردادها با شرکتهای خارجی و حتا پیمانکاران داخلی بود. آنگونه که جسته و گریخته افشا شده کمیسیون های پرداختی چهار شرکت شل ، توتال، انی و استات اویل که هشت فاز اول را انجام دادند به واسطه های ایرانی صحبت از چند صد میلیون دلار است . عامل سوم در تاخیر انجام پروژه ها تحریمهای اقتصادی امریکا و اتحادیه اروپا است که سبب گردید تا بسیاری از شرکتهای نفتی و سرمایه گذلر از خوردن این لقمه لذیذ محروم شوند.
در ظرف قریب به بیست سال گذشته حکومت اسلامی توانسته تنها ده فاز از ۲۹ فاز را بطور کامل اجرا کرده و به بهره برداری رساند. این درحالی است که قطر ساخت کلیه فازها راکه درهمین تعداد بود با مشارکت شرکتهای خارجی به پایان رسانده و شروع به بهره برداری نماید. خوشبختانه صدای اعتراض کارشناسان و رسانه ها از فساد و رشوه خواریها چنان بالا گرفته که دست اندر کاران را وادار ساخت تا فازهای ۱۲، همچنین ۱۵ تا ۱۸ را هر چند بطور ناقص و با ظرفیتی بسیار کمتر از پیش بینی شده افتتاح نمایند. البته مسئولین قول داده اند که ظرفیت تولید تا دو سال دیگر به مرز پیش بینی شده در برنامه برسانند.
آنگونه که شرکت ملی نفت ایران اعلام کرده است در نظر تا سه سال آینده، تولید گاز از پارس‌جنوبی را از ۳۵۰ میلیون متر مکعب کنونی، به ۸۰۰ میلیون متر مکعب در روز برساند؛ البته این موضوع، منوط به راه‌اندازی کامل بقیه فازهاست که نیاز به ۵۰ میلیارد دلار سرمایه دارد. به هرحال مسئولین حکومت اسلامی که مرتب در حال وعده دادن به ملت هستند در مورد پارس جنوبی هم وعده داده اند که تولید گاز خام را تا سال ۲۰۲۰ به حداقل هزاروصد میلیون ‌متر مکعب در روز برسانند.
در رابطه با نحوه استفاده از گاز آنگونه که تاکنون عمل شده در چهار شکل مختلف جریان دارد که عبارتند از مصرف سوخت منازل ، مصرف نیروگاه ها و صنایع ، تزریق به چاه های نفت و صادرات. براساس آمارهای سال گذشته حدود ۴۰% از کل گاز تولیدی کشور، که به حدود ۹۰ میلیارد متر مکعب می‌رسد در بخش خانگی به مصرف رسیده است که نسبت به سال قبل از آن، بیش از دو درصد افزایش یافته است. آنگونه که عراقچی مدیر عامل شرکت ملی گاز اعلام کرده قرار است تا در سال جاری گازرسانی به ۸۰۰ هزار خانوار روستایی و تا سه سال آینده به ۲ میلیون ۴۰۰ خانوار انجام شود. وی ادعا میکند که در حال حاضر ۱۳% از خانوارهای ایرانی به گاز دسترسی ندارند که در صورت تکمیل پروژه های سال جاری احتمالا حدود ۵% کم خواهد شد.
در رابطه با مصرف گاز درنیروگاه ها و صنایع درسال گذشته بیش از ۵۰ میلیارد متر مکعب گاز در بخش نیروگاهی مصرف شده که نسبت به سال ۹۲ حدود ۱۴ میلیارد متر مکعب افزایش نشان می‌دهد، اما ایران برای جلوگیری از مصرف سوخت مایع در نیروگاه‌ها، نیاز به ارسال سالانه بالای ۷۰ میلیارد متر مکعب گاز به این بخش دارد. در سال گذشته ظرفیت نیروگاه‌های حرارتی کشور بیش از دو هزار مگاوات بالا رفت و مصرف انرژی را با افزایش ۷ درصدی مواجه کرد. اگر همین افزایش در سال آینده نیز ادامه یابد، احتمالا نیاز به گاز در بخش نیروگاهی در سال‌جاری به ۷۵ میلیارد متر مکعب خواهد رسید.
در بخش صنایع در سال گذشته نزدیک به ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز مصرف شده که نسبت به سال قبل از آن، بیش از۲.۵ میلیارد متر مکعب افزایش نشان می‌دهد. افزایش مصرف گاز در صنایع کشور در ده سال گذشته بیش از سه‌‌ برابر بوده است. اینکه در سالهای آینده چگونه خواهد بود آمار دقیقی در دسترس نیست ؛ اما با توجه به اینکه هم‌اکنون پتروشیمی‌های ایران با ظرفیت اسمی ۷۰% فعالیت می‌کنند، در نظر است ۷۰ میلیارد دلار در این بخش سرمایه‌گذاری شود و از هم اکنون مافیای نفتی دندانهای خود را تیز کرده تا به محض آزاد شدن دلارهای نفتی و پیگیری اجرای پروژه ها وارد عمل شود.
تزریق گاز به میادین قدیمی نفت بخش قابل ملاحظه ای از تولید گاز را در برمیگیرد. بسیاری از چاه های نفت در نیمه دوم عمر خود قرار دارند و طبیعتا دچار کاهش بازدهی میشوند که براساس محاسبات انجام شده این کاهش سالانه به حدود ۱۰% میرسد که نیاز به تقویت دارند. در سال گذشته اعلام شد که تزریق گاز به میادین گازی سالانه یک میلیارد متر مکعب افزایش یافته و و بطور متوسط به حدود ٩٣ میلیون متر مکعب در روز رسیده است، هرچند که این رقم در ظاهر بسیار بالا به نظر میاید، ولی واقعیت امر اینست که این رقم در مقایسه با نیاز واقعی میادین نفتی به تزریق گاز، بسیار اندک است . بنابراین در سال گذشته مجموعا حدود ۲۰۰ میلیارد مترمکعب گاز در داخل کشور مصرف شده است . اگر ایران در سال‌جاری بتواند تولید گاز خام خود را صد میلیون متر مکعب در روز افزایش دهد، قادر خواهد بود بعد از سال‌ها، جوابگوی رشد مصرف خانگی و صنعتی برای سال‌جاری باشد و مصرف سوخت مایع در نیروگاه‌ها را به حداقل کاهش دهد؛ اما همچنان موضوع تزریق گاز به میادین نفتی لاینحل خواهد ماند.
بر اساس گزارش حمیدرضا کاتوزیان، نماینده مجلس و رئیس پژوهشگاه صنعت نفت در سال ٢٠١٣، چنانچه مصرف گاز به شکل فعلی ادامه یابد در آنصورت مصرف روزانه در سال ۲۰۲۵ به بالای ۲۵۰۰ میلیون متر مکعبدر روز خواهد رسید؛ به‌عبارت دیگر مصرف گاز کشور بیش از چهار برابر افزایش خواهد یافت که باید راهکارهایی برای کاهش این رقم اتخاذ شود. با توجه به ظرفیت‌های افزایش تولید گاز، در صورت تحقق چنین وضعیتی، عملا ایران نه‌تنها گازی برای صادرات نخواهد داشت، بلکه نیاز چشمگیری به واردات می‌یابد.
در رابطه با صادرات گاز، در قبل از انقلاب خیز بلندی برداشته شد و دولت مصمم بود با تنظیم دو برنامه ریزی کوتاه مدت و دراز مدت صدور گاز در اشکال مختلف را به خارج به ویژه اروپا عملی سازد. عملیات زودتر از آنکه تصور میشد آغاز گردید و با ایجاد دو خط لوله گازی آیگات یک که گاز را به مرز ترکیه میرساند و آیگات ۲ که تا مرز شوروی سابق کشیده شد . یک قرارداد گازی هم با شوروی منعقد گردید که ایران گاز به شوروی صادر و شوروی همان مقدار گاز از طرف ایران به اروپا صادر نماید. حکومت بی منطق اسلامی در اولین اقدام این خط لوله را به بهانه ارزان فروشی ایران یکطرفه لغو کرد. همچنین خط لوله به ترکیه نیز برای سالها بی مصرف رها شد. تا اینکه حکومت اسلامی با تاخیر این منبع درآمدی را کشف کرد و در سال ۱۳۷۵ قرارداد ۲۵ ساله‌ای برای صدور سالانه ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز با ترکیه منعقد گردید . از سال ۱۹۸۱ ایران روزانه ۳۰ میلیون متر مکعب گاز به ترکیه صادر می‌کند به طوری که ایران در سال ۲۰۱۳ با صدور حدود ۸ میلیارد متر مکعب، پس از روسیه دومین تامین کننده گاز ترکیه شد.
همچنین قراردادی هم با پاکستان منعقد شده تا با ایجاد “خط لوله صلح” گاز به این کشور صادر گردد که طرف ایرانی خط لوله تا مرز پاکستان را کشیده ولی دولت پاکستان در اثر فشار امریکا هنوز قرارداد قطعی را امضا نکرده است. همچنین حکومت اسلامی برای سال‌جاری در نظر دارد، صادرات پنج تا هفت میلیون متر مکعب گاز به عراق را آغاز کند که رقم چندانی نیست ، به همین جهت از منابعی به غیر از پارس جنوبی تامین خواهد شد. ولی اگر طبق قرارداد، میزان صادرات به عراق در سال آینده به ٢۵ میلیون متر مکعب در روز برسد، ایران باید خط لوله ششم سراسری را تکمیل کند که دو میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و گاز تولیدی از یک فاز استاندارد پارس‌جنوبی راهی عراق خواهد شد. با عمان نیز قرارداد صدور گاز منعقد شده ولی صدور آن فعلا متوقف است .
صدور گاز به اروپا نیز که سالهاست حرف آن زده میشود فعلا در گرو تحریم اقتصادی غرب است . هم‌اکنون اروپا تمایل خود را برای واردات گاز ایران بعد از تحریم‌های غرب اعلام کرده و از طریق خطوط لوله ترانس آناتولین و ترانس آدریاتیک، ایران از سال ٢٠٢٠ حداقل پتانسیل صادرات سالانه ١٠ میلیارد متر مکعب گاز را خواهد داشت. هر دو کنسرسیوم خطوط لوله یادشده نیز تمایل خود به گاز ایران را اعلام کرده‌اند. ولی ایران عملا حداقل تا سال ۲۰۲۰ قادر به صدور گاز به اروپا نخواهد بود .
بهر حال با اتمام پروژه های بیست و نه گانه پارس جنوبی حداقل برای مدتی توان صادرات گاز کشور بسیار بالا خواهد رفت که جذب خریدار خارجی از هم اکنون یک ضرورت است که به دلیل تحریمها خریداران گاز هنوز محتاطانه برخورد میکنند ، ضمن آنکه حکومت اسلامی هم برنامه مشخص و منسجم برای صدور گاز در دسترس ندارد

یادی از محمد تقی بهار در گفت و گوی پرویز خانلری و صدرالدین الهی

شام تاریک ما را سحر کن…
رهیار شریف

” مرغ سحر ” شاید که مردمی ترین ترانه ی تمام تاریخ موسیقی ایران و همگام ترین و همراه ترین سروده ایرنیان در هنگامه های سخت وطن بوده باشد. ترانه ای که بیش از صد سال از تاریخ سروده شدنش می گذرد و در این عمر دراز بارها و بارها توسط بسیاری از خوانندگان ایران آواز شده و در تمامی لحظات سخت ایران به خیابان ها آمده و در قالبی خودجوش و هیاتی دسته جمعی به گوش مام میهن خوانده شده.

sdfdd55ty-0po0-

دوم اردیبهشت ماه، در تقویم ایرانیان به عنوان روز کوچ همیشگی شاعر مرغ سحر شناخته می شود. هم او که از جانب دکتر پرویز خانلری، ” آخرین ادیب بزرگ ” ایران نامیده شده…

پرویز خانلری

پرویز خانلری

” ….؛ به نظر من بهار آخرین «ادیب بزرگ» ایران بود. «ادیب» تعریف جامع‌الاطرافی است که در نزد قدما متداول بوده برای معرفی کسانی که در کلیه «علوم ادبی» به مرحله کمال می‌رسیده‌اند در مقابل فقیه و حکیم که به علمای علوم نقلی و عقلی گفته می‌شده. این‌که می‌گویم بهار آخرین ادیب بزرگ ایران بود از آن جهت است که او تمام دانش‌های ادبی قدیم را در خدمت ذوق و استعداد شاعری خود گرفته بود و به اصطلاح به علم خود عمل می‌کرد و نشان می‌داد که خوانده‌هایش را در میدان آزمایش به کار گرفته و با نهایت استادی موفق شده است. در میان استادان خود، ما ادبایی مانند آقایان همایی و فروزانفر داشتیم، اما من به جرأت در مورد مرحوم بهار کلمه «ادیب بزرگ» را به کار می‌برم.”
بهار در دوران بسیار بلند فعالیت حرفه ای اش، چه در جامه ی یک مرد ادب و چه در مقام یک سیاستمدار و وزیرمملکتی، همواره کوشید تا اندیشه های وطن پرستانه را از قالب سنتی به شکل امروزین و به اصطلاح مدرن در آورد و همزمان با عصر ناسیونالیستی در غرب، به حب وطن در ایران هم، سر و شکل و وجاهت عاقلانه دهد.

خانلری در گفت‌وگویی با صدرالدین الهی که در کتاب «نقد بی‌غش» منتشر شده، خاطره‌ای قابل تأمل از دوران وزارت محمدتقی بهار بیان می‌کند که مرور این خاطره می تواند هم بسان یادآوری دوباره از مرگی بزرگ باشد و هم مهر تاییدی بر اندیشه های والا و درک از مفاهیم عمیق و کهن سال ادبیات. ادبیاتی که سالها و سالها توسط مردم کوچه و خیابان ( که صاحبان واقعی کلام هستند ) پاس داشته شده و از پس این همه جنگ و نزاع و کشورگشایی، همواره زنده مانده و حالا قبایی از دوستی و اتحاد دوخته بر تن یک یک مردم آن دیار…
دمتر خانلری در شرح آن خاطره و در همان منبع، این طور می گوید:

صدرالدین الهی

صدرالدین الهی

” در نخستین کنگره‌ نویسندگان ایران که در خانه «وُکس» به همت انجمن فرهنگی ایران و شوروی تشکیل شد، کنگره در دوره دوم نخست‌وزیری قوام‌السلطنه بعد از شهریور ۲۰ و در جریان داد و ستدهای قضیه آذربایجان بود و قدرت کامل حزب توده و صف‌بندی به قول شما امروزی‌ها کهنه و نو در مقابل هم. بهار وزیر فرهنگ بود و در روز افتتاح کنگره صحبت بسیار کوتاه اما جالبی کرد. در کنگره دو سخنرانی سر و صدای زیادی راه انداخت. یکی من که درباره نثر معاصر فارسی صحبت کردم، و دیگری احسان طبری که در حقیقت به عنوان نقد بر صحبت من، مسأله نقد ادبی را مطرح ساخت. خانم دکتر فاطمه سیاح هم، که یک زن نمونه در شناخت مسائل ادبی و یک سخنور برجسته بود، حرف‌هایی داشت و گفت. در فاصله صحبت‌ها، در وقت صرف چای، طبری که در حقیقت بیان‌کننده اعتقادات ادبی حزب توده و طراح راه ادبیات به حساب می‌آمد، ناگهان به چنگ خانم سیاح افتاد. مرحوم بهار ایستاده بود و گروه معدودی دورش بودند. خانم سیاح به طبری که می‌خواست یک تأییدیه از بهار در مورد حرف‌هایش بگیرد، پرید، خیلی هم سخت و اشاره کرد که تمام موضوع صحبت طبری و مفاهیم آن چکیده تزهای اخیر شوروی است در مورد ادبیات و این‌که چطور باید ادبیات را هدایت کرد. من دقیقا این صحبت را به یاد ندارم، فقط به خاطرم هست که طبری کم‌کم کوتاه آمد و خاموش شد و خانم سیاح هم که با وجود گرفتاری خاص و عصبیت شدید بلند بلند حرف می‌زد و تقریبا می‌خواست بگوید که این سروصداها هدایت‌شده است، او را ول نمی‌کرد. طبری بسیار مؤدب و سنجیده بود، اما در مقابل استدلال‌های خانم سیاح و نام مأخذی که او پشت سر هم به روسی ذکر می‌کرد، کاملا عاجز مانده بود. وضعیت بسیار سختی پیش آمده بود. بهار، هم رییس کنگره بود و هم وزیر فرهنگ و هم دوست قوام‌السلطنه و هم مهمان انجمن فرهنگی ایران و شوروی.
بالأخره خوب یادم است که وقتی خانم سیاح به او گفت: جناب آقای ملک‌الشعرا، آخر شما هم یک چیزی بگویید همین‌طور که نمی‌شود این آقایان ادبیات فارسی را خراب کنند. بهار به عصایش تکیه داد و گفت:‌ خانم، اگر قرار بود ادبیات فارسی با کنگره‌ای که من رییس آن هستم و آقایان مدعوینش خراب یا آباد شود، ما حالا یا مستعمره روس بودیم یا تحت‌الحمایه انگلیس. دلواپس نباشید این آقای جوان هم وقتی به سن ما رسیدند آرام‌تر و پخته‌تر درباره لزوم تجدد ادبی سخنرانی خواهند کرد.”

ضرورت اختراع اسلام دموکراتیک

muslims-eu-1

اکبر گنجی

اکبر گنجی

وضعیت کشورهای مسلمان و رشد گروه های تروریستی اسلام گرا توجه جهانی به اسلام را به خود معطوف کرده است. بدون تردید در قرآن و سنت اسلامی مواردی وجود دارد که خشونت را تجویز کرده و آن فرامین موقتی مختص ۱۴۰۰ سال پیش، اگر در دوران جهانی شدن ایده دموکراسی به اجرأ درآیند، نقض حقوق بشر به شمار می روند. بدون تردید دولت ها، گروه ها و افرادی وجود دارند که به نام اسلام دست به جنایت و ترور می زنند. بدون تردید دولت هایی (ایران، عربستان سعودی، پاکستان، و…) که خود را حکومت اسلامی قلمداد می کنند، رژیم های دیکتاتوری و ناقض حقوق بشرند.

بیشتر بخوانید »

آنچه باید گفته شود… در سوگ گونتر گراس نویسنده ی آزادی خواه آلمان

sd42k-pol

بهارک عرفان
اشاره:
گونترگراس؛ نویسنده ی شهیر آلمانی که سالها با آثار و گفته هایش در دفاع از حقوق انسان و آزادی انسانی کوشید، پس از تحمل دوره ای از بیماری، سرانجام دنیا و مردمانش را بدرود گفت و به دیار دیگر رفت. یادداشت حاضر قرائتی ست گذرا بر زندگی و آثار و احوال او؛ در این نوشته از جمله به شعری از او بر می خوریم که در ماه آوریل سال گذشته به چاپ رسیده و سر و صدای زیادی در دنیای سیاست بر پا کرده بود. شعری که به روایت این مقال به یک بیانیه‌ی سیاسی پهلو می‌زد. گراس در این نوشته، اسرائیل را خطری علیه صلح جهانی قلمداد کرده و حمله نظامی به ایران را عامل محو کردن این سرزمین از گیتی و نابودی مردمی دانسته‌ بود که زیر «یوغ یک قلدر » گرفتار شده اند. شعر فوق به همت اعضای تحریریه ی مجله ی فرهنگی چهارسو، با زیر نویس فارسی در اختیار شما دوستان همیشگی ماست. با هم بخوانیم و ببینیم…

گونتر گراس

گونتر گراس

برای او طبل بنواز، اسکار کوچولو…

آوریل امسال مصادف شد با خاموشی گونترگراس، نویسنده‌ی برجسته‌ی آلمانی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۹.
مردی که آثارش هم به واسطه‌ی فخر ادبی و هم به سبب نمایش بی پرده‌ی واقعیتهای تاریخی و سیاسی زبانزد بوده‌اند. کمیته‌ی جایزه‌ی نوبل در تقدیم‌نامه‌ی خود او را این چنین توصیف کرده بود:
« به خاطر تصویر کردن چهره‌ی فراموش‌شده‌ی تاریخ در قالب طنزی سیاه [این جایزه به او تعلق میگیرد] از زمان توماس مان تا کنون هیچ نویسنده آلمانی با چنین قدرتی از وجدان آزاد بشری سخن نگفته است. در زمانه ای که خرد به خواب رفته، این نویسنده همچنان با جدیت سرگرم روشنگری است.»
همزمان با درگذشت گونترگراس، سلمان رشدی دیگر نویسنده‌ی شهیر و جنجالی در پیامی کوتاه در توییتر خود نوشت: « بسیار غم‌انگیز است. یک منبع وحی، یک غول پیکر و یک دوست. برای او طبل بنواز، اسکار کوچولو.»
مقصود رشدی از «اسکار کوچولو» اشاره به شخصیت اصلی شاهکار گراس، «طبل حلبی» ست. پسرکی که قد و قواره‌اش را در سه سالگی ثابت نگه می‌دارد و تنها به نواختن طبل حلبی‌اش دلخوش است. گراس از زوایه‌ی دید این قهرمان ناقص الخلقه و هشیار وقایع مربوط به جنگ، شرایط پیش آمده در لهستان و روی کار آمدن هیتلر را روایت می‌کند.
رمان طبل حلبی، گراس را به یکی از مهم‌ترین نویسندگان جهان بدل کرد. از این کتاب، بیش از سه میلیون نسخه به فروش رسیده و به ۲۴ زبان ترجمه شده است.
نسخه سینمایی این اثر در سال ۱۹۷۹ به کارگردانی فولکر شلوندورف تهیه شد و توانست اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی‌ زبان و نخل طلای کن را از آن خود کند.
گونتر گراس زاده‌ی ۱۶ اکتبر ۱۹۲۷ و شهر گدانسک لهستان است. او در سال ۱۹۴۴ به‌عنوان نیروی کمکی در نیروی هوایی آلمان فعالیت کرد و پس از آنکه مجروح شد تا سال ۱۹۴۶ در زندان آمریکایی‌ها در ایالت بایرن در اسارت بود.او در بازجوئی‌های مقدماتی افسران آمریکائی، به عضویت خود در شاخه مسلح حزب نازی موسوم به اس‌اس اعتراف کرد، اما تا سال ۲۰۰۶ از آن به افکار عمومی چیزی نگفت. اعتراف او به این امر جامعه آلمانی را شگفت‌زده کرد چرا که گراس از جمله نویسندگان چپ‌گرا بود.
گونتر گراس در سال‌های ۱۹۴۸ – ۱۹۴۷ در دوسلدورف آموزش سنگ‌تراشی دید و از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۲ در آکادمی هنرهای زیبای همین شهر گرافیک و مجسمه‌سازی خواند. او تا سال ۱۹۵۹ که رمان «طبل حلبی» را نوشت در پاریس زندگی کرد.

گراس پس از آن در سال ۱۹۶۱ «موش و گربه» و در سال ۱۹۶۳ «سال‌های سگی» را هم منتشر کرد.گراس در کنار آثار ادبی، شعرها و نمایشنامه‌هایی که از خود به جای گذاشته آثاری نیز در زمینه طراحی و مجسمه‌سازی دارد. طرح‌های بسیاری از آثار ادبی گراس کار خود او هستند.
” در حال کندن پوست پیاز” دیگر اثر این نویسنده است ، این کتاب روایتی‌ست که گونتر گراس از زندگی خود مابین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۹ ارائه می دهد. او در این کتاب قوه‌ی حافظه‌اش را که چون لایه های پیاز بر روی هم قرار گرفته اند واکاوی می‌کند. او به قصد محاکمه ی خود و یادآوری خاطراتش شروع به پوست کندن این پیاز می کند و درهمین حین اشک می ریزد، اشک ریزانی که با شروع جنگ جهانی دوم و دوازده سالگی نویسنده آغاز می شود :
“سال‌ها پیش هم مثل امروز همیشه جذاب بوده و هست که خود را در پس سوم شخص استتار کنی: وقتی هم که توانست تا دوازده را بشمارد، چیزی آغاز شد و چیزی خاتمه یافت، اگر چه هنوز هم خیلی دوست داشت در آغوش مادر جا خوش کند، ولی چیزی که آغاز شد و چیزی که خاتمه یافت، فرصت می‌داد تمام و کمال به نقطه‌ای برسیم که می‌خواهیم؟ آن چه شامل حال من می‌شود، آری. در جایی که بزرگ می‌شدم، وقتی هم‌زمان از هر گوشه‌ای جنگ شروع شد، کودکی‌ام در فضایی تنگ تمام شد.”
گفتنی‌ست چندی پیش دفتری از شعرهای کوتاه گونتر گراس با نام «بوی برف می آید» با ترجمه ی خسرو کیان راد و به همت نشر مشکی در ایران منتشر شده است.
این دفتربرگردان فارسیِ چهل شعرِ کوتاه گونتر گراس با ترجمه خسرو کیان‌راد است که از زبان آلمانی صورت گرفته‌است . این اشعار بخشی از شعرهای کتابی از این نویسنده است که چاپ پنجم آن در سال ۲۰۰۹ همراه با نقاشی‌های آبرنگ این نویسنده آلمانی منتشر شد. بیشتر شعرهای این دفتر از چهار سطر تجاوز نمی‌کند ومی توان گفت که این اشعار از حیث کوتاهی به هایکوهای ژاپنی شباهت دارند.
این اشعار از منظر درونمایه، در نگاه نخست خواننده را به یاد یادداشت‌های کوتاه روزانه می‌اندازد. از دیگر ویژگی‌های این دفتر بازی‌های زبانی و خلق واژه‌هاست. برای نمونه «آب- شعر» یکی از این واژه‌هاست که برای ترکیب شعر و نقاشی آبرنگِ همراهش به کار رفته است.
گراس در طول زندگی خود به‌عنوان یکی از روشنفکران سرکش عرصه سیاسی مطرح بوده و بارها اظهارنظرهای او در مسائل سیاسی جنجال‌برانگیز شده‌اند.
از جمله‌ی این اعلام موضع ها شعری‌ست با عنوان «آنچه باید گفته شود» که در آوریل سال ۲۰۱۴ و در روزنامه‌های زوددویچه تسایتونگ، نیویورک تایمز و لا رپوبلیکا منتشر شد، او در این شعر که به یک بیانیه‌ی سیاسی پهلو می‌زد، اسرائیل را خطری علیه صلح جهانی قلمداد کرده وساختن بمب اتم از سوی ایران را مورد تشکیک قرار داده بود. او حمله نظامی به ایران را و عامل محو کردن این سرزمین از گیتی و نابودی مردمی دانسته‌بود که زیر «یوغ یک قلدر » گرفتار شده اند. گراس با انتقاد از سیاست خارجی غرب و به خصوص آلمان، مدعی شد که دولت آلمان به جبران گذشته و تحت عنوان پرداخت غرامت جنگی به اسرائیل کمکهای تسلیحاتی می‌کند.
از دیگر آثار گونترگراس، می‌توان به مجموعه اشعار (۱۹۷۱)، از دفتر خاطرات یک حلزون (۱۹۷۲)، کفچه ماهی (سفره ماهی) (۱۹۷۷)، ماده‌موش (۱۹۸۶)، قرن من (۱۹۹۹)، بر گام خرچنگ (۲۰۰۲)، آخرین رقص (۲۰۰۳)، داستان‌های هانس کریستیان آندرسن از دیدگاه گونتر گراس (۲۰۰۵)و جعبه (۲۰۰۸) اشاره‌ کرد.

حیران آدمیان غفلت زده… به مناسبت سالروز انتشار کتاب “شازده کوچولو” / محمد سفریان

اشاره:
هفتاد و دو سال از انتشار کتاب شازده کوچولو می گذرد؛ کتابی که بی گمان، از جمله ی موثرترین کتب ادب دنیا در قرن گذشته بوده و با ترجمه هایی فراوان در چهار گوشه ی دنیا خوانده شده؛ همکارمان ” محمد سفریان ” در بخش فرهنگی خبرنامه ی چهارسو، گزارشی از تاریخ و گذشته و تاثیرات این کتاب بر فرهنگ عامه آماده کرده که خواندنش در این حال و هوا خالی از لطف نیست. مطلب فوق با این توضیح روبروی شماست که این یادداشت صورت تکمیل شده ی نوشته ای دیگر از همین نویسنده است که پیش تر در بخش هنری سایت روز آنلاین به چاپ رسیده بود. با هم بخوانیم…

as-95as-96s3d3-a

فراموش کردن اصالت زندگی…

شازده کوچولو اول بار در سال ۱۹۴۳ به چاپ رسید تا امسال هفتاد و دومین سالروز تولدش را جشن بگیرد. این کتاب در مدت هفتاد سال زندگی، بدل به پرخواننده ترین کتاب “غیر مذهبی” دنیا شده و بیشترین فروش را پس از انجیل عیسی مسیح به خود اختصاص داده است.
شاید بی راه نباشد اگر ادعا کنیم در جملگی فرهنگ ها و زبان ها، این کتاب در زمره ی اولین نوشته هایی ست که در برابر اذهان کنجکاو قرار می گیرد. تا آنجا که در دنیای شهری امروز، کمتر کسی ست که دستی (حتی از بسیار دور) بر آتش اندیشه داشته باشد و هیچگاه نگاهی بر این کتاب نیانداخته باشد.

آنتوان دو سنت اگزوپری

آنتوان دو سنت اگزوپری

” آنتوان دو سنت اگزوپری” نویسنده ی این قصه، فرزند یک اشراف‌زاده فرانسوی بود. او طی خدمت سربازی‌اش آموزش خلبانی دید و از همان موقع شیفته پرواز شد. ” هوانورد ” ؛ نخستین رمان این نویسنده هم با واسطه و بی واسطه به شغل اصلی اگزوپری اختصاص دارد؛ چنان چون شازده کوچولو که از زبان یک خلبان روایت می شود. در جریان جنگ جهانی دوم و پس از اشغال فرانسه، سنت اگزوپری به آمریکا پناه برد، اما هرگز نتوانست خودش را با شیوه زندگی آمریکایی تطبیق دهد. تذکره نویسان این طور نوشته اند که این نویسنده در حادثه ای مشابه آنچه روایتش را در کتاب شرح داده؛ در صحرایی بی آب و قوت گرفتار آمده. این طور می نماید که حادثه ی خراب شدن هواپیما و دوری از وطن در هنگام جنگ جهانی و همچنین روابط عاشقانه ی خصوصی زندگی اش، سبب ساز نگارش قصه ای شده که از همان اولین بار به چاپ رسیدن محبوب مردمان دنیا شده و به بسیاری از زبان های زنده ی دنیا برگردانده شده است.
داستان، سرگذشت شاهزاده‌ای کوچک‌اندام، با چشمانی هشیار و تخیلی سرشار است. موجودی که از سیاره‌ای دور به زمین ما سفر کرده. کاراکتری آمده از ناکجا با مشخصه های ” پری ” در ادبیات و ترانه ی کلاسیک ما. هم او که سیر آفاق و انفس کرده اما هنوز در اندیشه گلی است که در سیاره‌ای دگر تنها مانده. او که در سفری شگرف و غافل به دنیای ما آمده، همه چیز را با بهت و حیرت می‌نگرد و شیوه ی زندگی آدمیان را دور از روال عقل سلیم باز می شناسد.
حیرت “شازده کوچولو” از این است که ساکنان زمین به ارزش نعمت زندگی پی نبرده‌اند. او دریغ می‌خورد که آدمی از غریزه و احساس طبیعی خود دور افتاده و به جای گوهر ناب زندگی به عدد و رقم و قانون و قرارداد بی پایه روی آورده است.
اگزوپری در این کتاب از روح و روان زلال انسان گفته و عاشقانه زیستن را ستوده است. وی با ارائه ی کاراکترهایی به یادماندنی، از بلاهت زندگی شهری گفته و دنیایی که با ترجمه ی احمد شاملو در میان فارسی زبان ها به ” دنیای آدم بزرگ ها ” شهره شده است. دنیایی اسیر عدد و رقم و سردرگم در میان دلخوشی های کم عمق.
شازده کوچولو برای راوی خسته و از خانه جامانده ی داستان، از آدم هایی قصه می کند که هر یک به کاری مشغولند و در راه این اشتغال از اصل زیستن جامانده اند و در غفلت و دوری از غریزه و اصالت وجودی شان روزگار می گذرانند.
او از آدمی می گوید که از ” تصاحب ” لذت می برد؛ دیگری که از ” اکتشاف زمین ” خرسند می شود؛ آدمی که اسیر ” قانون” فرسوده شده و خودستایی که دربه در پیدا کردن ” بنده ” است.
نگاه اگزوپری به زندگی آدمیزاد بر روی زمین آنقدر باورپذیر است که این قصه در عین سورئال بودن و دوری جستن از حوادث واقع، به گونه ای واقعی ترین قصه ی تاریخ شده؛ چه، کاراکترهایی از این دست؛ از جانبی از قماش مردمان کوچه و بازارند و از جانبی دیگر، نمونه های راستین ارباب قدرت و سیاستی که همه به وفور در هیاهوی زندگی پیدا می شوند.
شازده کوچولو همچنین از مار و روباهی می گوید که بسیار بهتر از آدم ها زندگی می کنند. هم آنها که با درک درست از مرگ و زندگی و عشق و رفاقت در واقع یادآور خلق و خوی اصیل انسان( یه عنوان نمونه ای از موجود زنده ) هستند که شوربختانه در هیاهوی شهر گم شده است.
شاید همین باورپذیر بودن و با دنیای همه ی آدمیان ( از پیر و جوان ) ارتباط برقرار کردن بوده باشد که باعث شده تا این کتاب در میان بیشینه ی مردم دنیا محبوب باشد و فارغ از ترجمه های بازاری فراوان و بازی های تبلیغاتی – که معمولا در محدوده ی یک زبان و یک حیطه ی جغرافیایی باقی می مانند – در تمام دنیا طرفدار داشته باشد.
شازده کوچولو، تاکنون به یکصد و پنجاه زبان ترجمه شده و در بعضی از زبان‌ها هم چندین ترجمه ی متفاوت از این کتاب به بازار آمده. طبق یک نظر‌‌سنجی که در سال ۱۹۹۹ در فرانسه به عمل آمد و در روزنامه پاریزین به چاپ رسید، شازده کوچولو محبوب‌ترین کتاب مردم در قرن بیستم بوده و از این رو “کتاب قرن” نام گرفته است.‌‌ همان طور که پیش‌تر هم اشاره‌اش رفت، این کتاب که در سال ۱۹۴۳ به چاپ رسیده بود؛ امسال هفتاد ساله شد.
این کتاب همچنین ترجمه‌های متعددی به زبان فارسی دارد که در این میان ترجمه‌های احمد شاملو (وی نام مسافر کوچولو را برای ترجمه‌اش بگزید)، محمد قاضی و ابوالحسن نجفی بیشتر از بقیه محبوب خوانندگان فارسی زبان شده‌اند.
همچنین احمد شاملو در سال ۱۳۵۹ نوار صوتی داستان مسافر کوچولو (شاهزاده کوچولو) را همراه با کتاب و با موسیقی گوستاو مالر منتشر کرد تا این قصه خواهی نخواهی یکی از لالایی‌های بچه‌های نسل بعد از انقلاب لقب بگیرد و به گونه‌ای در شریان فکری جامعه نفوذ کند.

گزیده خبرهای اقتصادی هفته سوم سال 94

asd-65236-aws

حذف تحریم همه مشکلات حل نمی‌شود
طیب نیا وزیر امور اقتصادی با ساده انگارانه خواندن این دیدگاه که شرایط اقتصادی امروز، به‌کل زاییده تحریم است، گفت: اگرچه شرایط اخیر کشور ارتباط نزدیکی با موضوع تحریم‌ها داشت، اما ساده انگارانه است فکر کنیم که با حذف تحریم‌ها، همه مشکلات ما حل می‌شود. مشکلاتی که طی چند سال اخیر به‌شدت با آن دست به گریبانیم و در گذشته هم کم و بیش با آن مواجه بودیم، سه دلیل عمده دارد: ساختار اقتصادی نامتعادلی که از سال‌های قبل از انقلاب به ارث رسیده؛ تداوم وابستگی اقتصاد به نفت در سال‌های پس از انقلاب و سیاست‌های اقتصادی نادرستی که طی سال‌های گذشته اعمال شد، شرایط را وخیم‌تر کرد. وی افزود: تحریم‌ها در شرایطی اعمال شد که دولت در اوج وابستگی به نفت قرار داشت. بنابراین اگرچه با حذف تحریم‌ها شرایط مناسب‌تری برای اقتصاد ما فراهم می‌شود، اما این به آن معنا نیست که ما از وضعیت رکودی و تورمی که سال‌های طولانی و به‌صورت مزمن با ما همراه بوده است، رهایی پیدا خواهیم کرد. او با اشاره به تجربه آموزی از رخدادهای سال‌های گذشته اظهار داشت: بایستی با تجربه آموزی از اتفاقاتی که طی ۴۰ سال گذشته در اقتصاد ما اتفاق افتاد، زمینه را برای یک برنامه ریزی منسجم در جهت اصلاح ساختارهای اقتصادی و پایه ریزی تولید ملی مبتنی بر ارتقای بهره‌وری، ظرفیت‌ها و توانایی‌های داخلی کشور فراهم کنیم. مسلماً در چنین برنامه ریزی‌ای که مورد توجه تیم اقتصادی دولت بوده و خواهد بود، نظام بانکی کشور نقش بی‌همتایی را ایفا می‌کند.

وضعیت صادرات نفت با لغو تحریم‌ها.
محسن قمصری مدیر امور بین الملل شرکت نفت در تشریح وضعیت افزایش صادرات نفت‌خام ایران پس از تعلیق کامل تحریم‌های بین‌المللی، گفت: پیش از آنکه توافق‌نامه‌ای امضا شود یک بیانیه صادر شد و امکان افزایش صادرات نفت با صدور این بیانیه زود است. وی با اعلام اینکه براساس اظهار‌نظر مقامات وزارت خارجه باید در یک‌دوره سه‌ماهه مذاکرات برای توافق نهایی انجام شود، تصریح کرد: با وجود این شرکت ملی نفت ایران از لغو کامل تحریم‌ها و محدودیت‌های بین‌المللی حمایت می‌کند. او با تاکید بر اینکه در صورت کاهش فشار از روی مشتریان نفت‌خام ایران امکان افزایش صادرات نفت‌خام وجود دارد، اظهار کرد: هم‌اکنون خریداران متعددی از کشورهای مختلف جهان برای واردات نفت‌خام از ایران اعلام آمادگی کرده‌اند و افزایش فروش یا از‌سر‌گیری صادرات نفت در گروی تعلیق کامل تحریم‌های ایران است. قمصری همچنین در پاسخ به این سوال مبنی بر از‌سرگیری فروش نفت ایران به کشورهای عضو اتحادیه اروپا، سریلانکا و آفریقای جنوبی هم توضیح داد: در طول چند سال گذشته به دلیل اعمال تحریم‌های غیرقانونی بخشی از سهم ایران در بازار نفت توسط سایر کشور گرفته شده است.

چهار تغییر در تبادلات بازرگانی ۹۴
خسروتاج قائم‌مقام وزیر صنعت، معدن و تجارت با تشریح دورنمای تجارت خارجی ایران در سال ۹۴، چهار تغییر تبادلات تجاری ایران را برشمرد و گفت: با قطع تحریم‌ها، ۴ تغییر پیش روی تجارت خارجی ایران قرار خواهد داشت؛ اول آنکه فضای جهانی برای تجارت با ایران مهیاتر می‌شود و بنابراین در خرید کالا، دسترسی به منابع مختلف بیشتری خواهد شد و می‌توانیم در شرایط رقابتی، کالای ارزان‌تر و با کیفیت‌تری بخریم، چراکه هم‌اکنون مجبور به خرید از کشورهای خاص هستیم؛ ولی اگر تحریم برداشته شود، می‌توانیم کالا را از منابع مختلف بخریم و در فضای رقابتی، کالا ارزان‌تر تولید کنیم. تغییر دوم ایجاد فضای مثبت برای تجارت ایران است و ظرفیت‌های بسیاری برای صادرات فراهم می‌شود، این در حالی است که هم‌اکنون ایران برای صادرات کالا به اروپا مشکل دارد و اروپایی‌‌ها هم حوصله ندارند که به دلیل تحریم و عدم نقل و انتقالات پولی، ریسک را بپذیرند؛ بنابراین صادرات ایران با اروپا رونق می‌گیرد و فضا برای توسعه صادرات باز می‌شود. سوم کاهش معاملات خارجی است بعد از تحریم، یکی از مشکلات اصلی ایران هزینه بالای مبادله بود، بنابراین هزینه واردات و صادرات نیز کاهش خواهد یافت، این در حالی است که یکی از مشکلات امروز، تحریم و هزینه مبادله است که در شرایط تحریم مجبور هستیم که پول را به یک کشور جابه‌جا کنیم و از آن کشور به کشور مبدا پول جابه‌جا شود و این امر، گرفتاری‌های زیادی ایجاد می‌کند.
واردات ۷ میلیون تن برنج و گندم درسال گذشته
گمرک جمهوری اسلامی آمار واردات سال ۲۰۱۴ جمهوری اسلامی را اعلام کرد. بموجب این آمار دانه گندم خوراکی با پنج میلیون و ۷۳۷ هزار تن به ارزش یک میلیارد و ۹۱۹ میلیون دلار در راس واردات قرار داشت. برنج با یک میلیون و ۳۵۱ هزار تن به ارزش یک میلیارد و ۶۳۱ میلیون دلار در مقام دوم قرار گرفت. ضمنا، دو میلیون و ۵۴۶ هزار تن کنجاله سویا به ارزش یک میلیارد و ۵۷۱ میلیون دلار نیز به ایران وارد شد. امارات متحده عربی‌، چین و جمهوری کره کشورهای اصلی مبدا واردات در سال ۲۰۱۴ بودند.

طلب ۳۴هزارمیلیاردتومانی بخش تولید از دولت بابت هدفمندی
عبدالوهاب سهل آبادی رییس خانه صنعت و معدن ایران با بیان اینکه تولیدکنندگان از فاز اول هدفمندی یارانه ها تاکنون طلب ۳۴هزارمیلیاردتومانی از دولت دارند، گفت: امیدوارم در سال۹۴ بخشی از سهم تولید از قانون هدفمندی یارانه‌ها پرداخت شود. وی با اشاره به اینکه در‌حال‌حاضر تولیدکنندگان هزینه زیادی را برای فعالیت‌های اقتصادی خود پرداخت می‌کنند، اظهار داشت: دولت بر‌خلاف تمام تعهدات خود هنوز سهم تولید را از محل درآمدهای حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها دریافت نکرده و این موضوع در کنار افزایش قیمت حامل‌های انرژی مشکلات زیادی را برای آنها به‌وجود آورده است.

هزینه ایجاد هر شغل چقدر است؟
رئیس جمهور در سخنان نوروزی خود با مردم یکی از مهم ترین برنامه ها و وعده های دولت را در سال ۹۴، ایجاد اشتغال برای جوانان دانست و عنوان کرد در این راستا اقدامات ویژه ای از سوی دولت انجام خواهد شد. این درحالی است که در یکی دو سال گذشته مرتبا بر این نکته تاکید شده که به زودی بازار کار کشور با موج ۴ میلیون و ۵۰۰ هزارنفری از فارغ التحصیلان دانشگاهی مواجه خواهد شد؛ بنابراین باید در این زمینه تصمیمات فوری گرفته شود. کارشناسان بازار کار می گویند اختصاص تنها ۴ هزار میلیارد تومان منابع از سوی دولت برای ایجاد اشتغال به عنوان طرحی که رئیس جمهور از آن به عنوان یکی از ۳ اولویت اصلی دولت در سال جاری یاد می کند نمی تواند چندان امیدوار کننده باشد و در حال حاضر، بازار کار برای خروج از بحران به منابع به مراتب بیش از این ارقام نیازمند است. معاون علمی فناوری رئیس جمهور در آذرماه ۹۲ هزینه ایجاد هر شغل را ۱۶۰ میلیون تومان اعلام کرده و در شهریورماه سال گذشته نیز معاون وزیر کار هزینه ایجاد هر شغل را ۳۰۰ میلیون تومان اعلام کرد. همچنین وزیر کار در آذرماه ۹۳ هزینه ایجاد هر شغل را حدود ۱۵۰ میلیون تومان و در مقاطعی نیز ۲۰ تا ۷۰ میلیون تومان اعلام کرده بود. ربیعی از سویی معتقد است هزینه ایجاد هر شغل در صنایع بزرگ ۲ میلیارد تومان است. با این حساب، مشخص نیست در سال گذشته برای ۴۰۰ هزار شغل جدیدی که وزیر کار می گوید ایجاد شد چقدر هزینه شده و از سویی این مشاغل در چه بخش هایی بوده اند و میزان پایداری این مشاغل چقدر است. آیا شاغلان جدید در این بخش‌ها با شروع سال به سر کار رفته اند و یا دوباره خانه نشین شده اند.

رویاهایی از جنس طرح و کلمه / لیلا سامانی

نگاهی به آمیختگی نقاشی و داستان در دنیای هنر

آثار هنری و ادبی نمایه‌ای از جهان اندیشه‌ی هنرمندان و نویسندگان‌اند، بازتابی هستند از برداشت آدمی از جهان و رخدادهای پیرامونش. دستاوردهایی که از بطن ذهن خالقشان زاییده می‌شوند و با شیره‌ی خلاقیت و جوهر جهان بینیشان می بالند تا به اندیشه‌ نمودی بیرونی ببخشند. از همین رو بین همه‌ی اقسام هنر پیوندی ماهوی برقرار است، در این میان اما نقاشی و ادبیات از ظریف‌ترین و مرغوب‌ترین آفریده‌های ذهنی بشرند که همواره با هم در تعامل بوده‌اند. توصیف مناظر، شرح صحنه‌ی رویدادهای داستانی و تجسم چهره‌ی شخصیتهای ادبی همانقدر وامدار نقاشی‌ست که روح بخشیدن به یک نقاشی و تنیدن روایتی داستانی در پس یک تابلو، متاثر از ادبیات.
با پرسه‌ای کوتاه در دنیای ادبیات می‌توان نمونه‌‌های بسیاری از این در هم‌تنیدگی کهن سراغ کرد. داستانهایی که از تاثیر و تاثر ژرف این دو حیطه‌ بر یکدیگر قصه می‌کنند

۱- دختری با گوشواره مروارید اثر تریسی شوالیه (۱۹۹۹)

دختری با گوشواره مروارید اثر تریسی شوالیه (1999)

دختری با گوشواره مروارید اثر تریسی شوالیه (۱۹۹۹)

این رمان بر اساس تابلوی مشهوری با همین نام اثر یوهانس ورمر نقاش برجسته‌ی هلندی نوشته شده است. تابلویی که رمز و راز نهفته در آن هنوز و پس از گذشت چهار قرن مستور باقی مانده است.
تریسی شوالیه در این کتاب، دختر سوژه‌ی این تابلو را به عنوان قهرمان اصلی داستانش بر گزیده و کوشیده‌است روایتی از زندگی شخصی و اجتماعی ورمر به دست دهد. او بر اساس یکی از گمانه‌های موجود دخترک را خدمتکار خانه‌ی ورمر پنداشته و به جهان نقاش چیره‌دست هلندی رخنه کرده‌است. به این ترتیب دخترک از دل تابلو بیرون می‌آید، لبهای نیمه باز اسرار آمیزش را می گشاید و راوی قصه‌ای می‌شود سرشار از رنگ و نقش و آمیخته با عشق و رویا:
«حالا که فرصتی یافته بودم اتاق را از زیر نظر گذراندم. اتاقی مربع و بزرگ بود، اما نه به بزرگی سالن طبقه ی پایین،با پنجره های باز، روشن و با روح می نمود . دیوارهای دوغاب زده و زمینی که با سنگ مرمر سفید و خاکستری و کاشیهای تیره تر به طرح صلیبهای چهار گوش فرش شده بود. ردیفی از کاشی های دلفت با طرح کوپید، رب النوع عشق، در قسمت زیرین دیوار نصب شده بود تا دیوارهای سفید را از لکه های جارو و زمین شویی محافظت کند ….» ( مترجم: طاهره صدیقیان)

۲- ماه و شش پشیز اثر ویلیام سامرست موام (۱۹۱۹)

 ماه و شش پشیز اثر ویلیام سامرست موام (1919)

ماه و شش پشیز اثر ویلیام سامرست موام (۱۹۱۹)

سامرست موام در این کتاب با اقتباس از زندگی پر فراز و نشیب «پل گوگن» نقاش شهیر و تمدن‌گریز فرانسوی، روایتی داستانی و خیال‌انگیز از زندگی یک نقاش تنگدست و شیفته‌ی نقاشی ارائه می‌دهد . هنرمندی که تاب تحمل شهر و دغدغه‌های بی آخرش را ندارد و به خانواده، پول، موقعیت اجتماعی و سلامت تن خودش هم بی توجه است، از همین رو دل از جامعه‌ی متمدن اروپا می‌برد و رهسپار تاهیتی می‌شود تا در بکارت و بدویت این جزیره غرق شود.
«برخی اوقات یک فرد به محلی می رسد که به نحوی اسرار آمیز احساس می کند بدان تعلق دارد . احساس می کند که وطن او همانجا است و میان صحنه هایی که هرگز ندیده و مردمی که هرگز نشناخته است اقامت می کند چنانکه گویی از هنگام تولد با آنها آشنا بوده است. در آن محل است که عاقبت می آساید .» ( مترجم: پرویز داریوش)

۳- تصویر دوریان گری اثر اسکار وایلد ( ۱۸۹۱)

تصویر دوریان گری اثر اسکار وایلد ( 1891)

تصویر دوریان گری اثر اسکار وایلد ( ۱۸۹۱)

این کتاب یکی از آثار مشهور ادبی‌ و یکی از دلایل شهرت جهانی اسکار وایلد است. این رمان ترسناک تخیلی روایتگر داستان مرد جوان و خوش‌سیمایی به نام «دوریان گری» است که سوژه‌ی تابلوی دوست نقاشش «باسیل هاوارد» قرار می‌گیرد . روح گری اما با این پرتره پیوند می خورد؛ به شکلی که اثر گذر عمر و ردپای بدسگالی‌ها تنها در تصویر او در تابلوی نقاشی نمود پیدا می‌کند و در عوض چهره‌ی حقیقی‌اش زیبا و شاداب باقی می ماند. دوریان گری تحت تاثیر جهان بینی «لرد هنری» بر این باور است که زیبایی،جوانی و لذت تنها ارزشهای زندگی ‌اند و باید آنها را به هر قیمتی حفظ کرد. بر این اساس او رفته رفته بدل به صورتکی زیبا و آراسته با جوانی ابدی ‌می‌شود، حال‌آنکه سیمای او در بوم نقاشی به خاطر گذر زمان و پلیدکاریهایش روز به روز کریه‌تر و پیرتر می‌شود. داستان سر آخر با تصویری تکان‌دهنده پایان می‌گیرد و ذهن خواننده را با عمیق ترین مفاهیم زیبایی‌شناسی و فلسفی درگیر می‌کند.

۴- نام من، سرخ اثر اورهان پاموک ( ۱۹۹۸)

نام من، سرخ اثر اورهان پاموک ( 1998)

نام من، سرخ اثر اورهان پاموک ( ۱۹۹۸)

اورهان پاموک، نویسنده‌ی ترک تبار و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبی که در آغاز سودای نام‌آوری در نقاشی را در سر داشت، در این اثر نقش و نگار را همراه قلمش کرده و تمامی کاراکترهای اصلی داستانش را از میان نقاشان برگزیده‌است. داستان با روایتی معمایی و برای گشودن راز قتل پیچیده‌ی یک نقاش در قرن شانزدهم پیش می‌رود و در خلال آن تاریخ نقاشی را در سرزمینهای اسلامی مرور می‌کند. نام من، سرخ همانند مینیاتورهای داستان، ظریف، پیچیده و پر از رمز و راز است. اثری داستانی که گاه به تابلویی عظیم پهلو می‌زند و نویسنده‌ای که در مقام نگارگر قلم را نقش می‌زند.
او در این اثر از کتاب کلاسیک ادبیات شرق هم یاد می‌کند و با تلمیح‌های گوناگون به داستانهای نظامی و اشعار شاهنامه‌ی فردوسی، دینش به این آثار را ادا می‌کند.

۵- دختر زمان اثر ژوزفین تی (۱۹۵۱)

دختر زمان اثر ژوزفین تی (1951)

دختر زمان اثر ژوزفین تی (۱۹۵۱)

« من هیچ قاتلی را به یاد ‌نمی‌آورم که شبیه او باشد» اینها جملاتی‌ست که «آلن گرنت» کارآگاه پلیس و قهرمان داستان دختر زمان به زبان می‌آورد، آن هم زمانی که به خاطر عمل جراحی ناشی از تصادف در بیمارستان بستری‌ست و با دیدن یک پرتره تمامی ذهنش مشغول می‌شود. او که در زمینه‌ی تشخیص چهره‌ مهارتش زبانزد است به جست ‌وجوی صاحب نقاشی بر می آید و در می یابد که صاحب این پرتره «ریچارد سوم» است، گرنت که به زندگی او علاقه‌مند شده درصدد بر می آید تا درباره‌ی زندگی این شاه تحقیق کند و پرده از اسرار زندگی او بردارد. ژوزفین تی این کتاب را با الهام از نمایشنامه‌ی «ریچارد سوم» اثر ویلیام شکسپیر نوشته‌است، با این تفاوت که تصویر شکسپیر از این پادشاه بریتانیایی قرن پانزدهم را غلط می‌انگارد و بچه‌کشی او را منکر می‌شود.

۶- به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف ( ۱۹۲۷)

به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف ( 1927)

به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف ( ۱۹۲۷)

در یک تابستان گرم، خانواده‌ی رمزی پذیرای مهمانان مختلفی‌ست. در میان این مهمانها «لی لی بریسکو» ی نقاش، کشیدن پرتره‌ی خانم رمزی را آغاز می‌کند، زنی که توجه و ستایش همه‌ی مهمانها را بر انگیخته‌است. ده سال بعد، پس از مرگ خانم رمزی و زمانی که خانواده‌ی رمزی از هم پاشیده شده، مهمانها دوباره به خانه‌ی قدیمی بر می گردند لی لی بریسکو که اکنون به کشف و «شهود» کامل رسیده نقاشی‌اش از چهره‌ی خانم رمزی را تکمیل می‌کند و یادآوری برای سفر خانواده به فانوس دریایی می‌شود.
به سوی فانوس دریایی اثری‌ست درباره‌ی ماهیت جاودانه‌ی هنر. رمان در یکی از بدیع ترین شیوه‌های روایی سکان روایت را به دست یکایک شخصیتها می‌دهد تا از «پنجره» ی نگاهشان خود را ترسیم کنند. توصیفاتی که با نقاشی شانه می‌ساید و ترکیبی از قصه و تصویر به دست می‌دهد.
«لی لی انگار که چیزی در آنجا به یادش آورده باشد، به سرعت رو به بوم نمود. آنک – نقاشی‌‌اش. آری، با تمام سبزها و آبی‌هایش و خطهایی که به قصد راه بردن به چیزی بالا و کنارش کشیده شده‌بود. اندیشید: به دیوار اتاقهای زیر شیروانی آویزانش می کنند، از بین می رود. قلم مویش را از نو به دست گرفت و از خود پرسید: مگر چه اهمیتی دارد؟ به پله‌ها نگاه کرد، خالی بود. به بوم نگاه کرد؛ تار بود. با شوری ناگهانی گویی که لحظه‌ای آن را به روشنی می‌دید، خطی در وسط کشید، به انجام رسید؛ تمام شد. و در همان حال که در نهایت خستگی قلم‌مویش را بر زمین می‌گذاشت، اندیشید: آره، به شهود دست یافتم.» ( مترجم: صالح حسینی)

۷- سهره اثر دونا تارت (۲۰۱۳)

سهره اثر دونا تارت (2013)

سهره اثر دونا تارت (۲۰۱۳)

کتاب سهره سومین رمان دونا تارت است و توانسته جایزه‌ی پولیتزر را برای این نویسنده به ارمغان آورد، این کتاب داستان زندگی تئو دکر پسربچه‌ی سیزده‌ ساله‌ی آمریکایی‌ست. مادر او در موزه‌ی متروپولیتن نیویورک نقاشی مورد علاقه‌اش را نشان پسرک ‌می‌دهد و تنها چند دقیقه بعد انفجاری رخ ‌می دهد ، مادر جان می‌سپارد و پسرک به طرز معجزه آسایی جان به در می‌برد. این انفجار دنیای تئو را بر هم می ریزد و او را منزوی و سرخورده می‌کند. او تنها یک راه برای رفع پریشان حالی و کاستن دلتنگی برای مادرش دارد، پیدا کردن آن نقاشی فریبنده‌ی اسرار آمیز: سهره اثر کارل فابریتیوس.
کارل فابریتیوس در این نقاشی گرم و زنده، پرهای سهره را با تاش‌های زیبا و آزاد مثل یک امپرسیونیست نقاشی کرده، با این حال حس غمگینی در مورد این نقاشی وجود دارد. پرنده نقاشی او در عین زیبایی تنها و آسیب پذیر است.

نگاهی به کتاب اتاقی از آن خود، اثر ویرجینیا وولف به مناسبت سالروز در گذشت نویسنده / لیلا سامانی

کتاب اتاقی از آن خود، اثر ویرجینیا وولف

کتاب اتاقی از آن خود، اثر ویرجینیا وولف

شصت و چهار سال از انتحار “ویرجینیا وولف”، نویسنده‌ی صاحب‌نام بریتانیایی می‌گذرد، زنی که همان قدر که از زبده ترین نویسندگان زن در قرن گذشته است، به همین میزان هم از برجسته ترین فمینیستهای این عصر به شمار می رود. داستان های او در بنیان گذاری نوشته های زنانه نقشی اساسی را عهده دار بودند. سبک نگارش وولف مخصوص به خود اوست؛ به قول شاهرخ مسکوب:
” وولف نویسنده ای است که هیچ چیز و همه چیز را می گوید. چیزی برای گفتن ندارد . اگر چه خیلی چیزهای گفتنی دارد و می گوید . هرچه هست پنهان است انگار با خودش حرف می زند . نقال عجیبی است . قصه پرداز توانایی است که قصه ندارد…” زندگی پر پیچ و خم وولف که منتج شده از آسیبهای روحی شخصی و اجتماعی بود، در نهایت او را به مرز جنون کشاند، روان پریشی تاسف باری که منجر به خودکشی او در رودخانه ی “اوز” با جیبهای پر از سنگ شد. او در زندگی شخصی اش سالها مورد تعرض جنسی برادر نا تنی اش قرار می گرفت، که این امر روحیه ی حساس و شکننده ی او را در هم خرد کرده بود، ویرجینیا تجربه ی مادر شدن نداشت و خود می گفت: “جالب است ،بسیاری از نویسندگان بزرگ فرزند نداشته اند !”
وولف معتقد بود مرد و زن به دلیل وجود شرایط جسمی و طبیعی متفاوت، آثاری متمایز از یکدیگر خلق می کنند، میل او به تجمع و گردهمایی های اجتماعی زنانه بسیار زیاد بود، تا جایی که همواره در این تجمعات به عنوان سخنران حضور می یافت و این حرکت را به موازات خلق آثار ادبی اش ادامه می داد.
یکی از مشهورترین آثار این نویسنده، کتابی ست مشتمل بر سخنرانی های ویرجینیا در کالج “نیوهام” و”گرتن”. این سخنرانی ها که در سال ۱۹۲۸ تحت عنوان ” زن و ادبیات” ایراد شده بودند، در سال ۱۹۲۹ در کتابی تحت عنوان ” اتاقی از آن خود” چاپ و منتشر شدند. در این کتاب است که وولف آن جمله ی معروفش را بر زبان می آورد:
” زنی که می خواهد داستان بنویسد، باید پول و اتاقی از آن خود داشته باشد و این کار همان طور که خواهید دید، معضل بزرگ ماهیت واقعی زن و ماهیت واقعی داستان را حل نشده باقی خواهد گذاشت”
نویسنده در این کتاب، با بررسی تاریخ ادبیات زنان، تاثیر سبک و ارزشهای مردسالارانه در آثار زنان، در حقیقت دست به نوعی ” نقد فمینیستی” می زند. او در صدد است با کند و کاو در لایه های شخصیتی زن و عیان نمودن تبعیض های جنسیتی روا شده به او، به انزوا رفتن زن را در دانش بشری – و به طور خاص، در ادبیات -هویدا کند و پس از آن آینده ی زن را در حیطه ی داستان نویسی و ادبیات پیش بینی کند.

A Room of One's Own

A Room of One’s Own

کتاب با آن که اثری غیر داستانی محسوب می شود و در دسته ی آثار ژورنالیستی وولف به شمار می رود، ولی در حقیقت تلفیقی ست از داستان و مقاله. چرا که کتاب مشحون است از داستان، ویرجینیا کتاب را با نحوه ی آماده شدنش برای سخنرانی در دانشگاه آغاز می کند و با شرح وقایع پیش رو، سیستم آکادمیک و نگارش انگلستان، که زن ستیز و زن گریز است را به نقد می کشد. او داستان ” جین وبستر” را روایت می کند که ” اتاقی از آن خود” ندارد، و در اتاق پذیرایی مشغول نوشتن ” غرور و تعصب” است اما همواره در این تشویش به سر می برد که همسر یا خدمتکارهایش سر رسند و از رمان نوشتن او آگاه شوند.
وولف در این کتاب طی شش فصل، به صورت مداوم از لزوم استقلال مالی و تامین مادی زنان سخن می گوید، و این موضوع را شرط لازم برای آزادی معنوی آنان تلقی می کند، او در فصل سوم، دلیل نبودن یک “شکسپیر” در میان زنان را بر آمده از نظام مردسالارانه ی سرکوب گری می داند که مجال گشودن بال و پر را به زنان نمی دهد، او برای روشن ساختن مقصودش، دست به دامان مثالهایی گوناگون می شود تا آنجا که در خیال خواهری به نام “جودیت” برای شکسپیر می آفریند که به اندازۀ برادرش با استعداد است، وی سعی می کند او را در موقعیتی مثل شکسپیر قرار دهد و در نهایت به این نتیجه می رسد که جودیت نه تنها مانند برادرش موفقیتی کسب نمی کرد بلکه حتی نظام سنت‌گرایانه ی زمانه‌ اش او را به کشتن می‌داد. در پایان فصل او می گوید :
“آنچه امروز جالب و سرگرم کننده است، حتماً روزی تند و جدی تلقی می شده …. برای شما که خود را به دانشگاه رسانده اید و اتاق نشیمن – یا شاید فقط اتاق خوابی ؟- از آن خود دارید، آسان است که بگویید نبوغ نباید به اظهارنظرها اعتنا کند ، که نبوغ باید فراتر از آن باشد که به حرفهایی که درباره اش می گویند اهمیت بدهد.بدبختانه این دقیقاً مردان و زنان نابغه اند که بیش از همه به آنچه دربارۀ آنها گفته می شود اهمیت می دهند… باردیگر به پرسش اصلی خود بازگشتم که کدام ذهنیت برای خلاقیت مناسب تر است ، و فکر کردم این حساسیت آنها بدبختی مضاعف است. زیرا ذهن هنرمند برای انجام این کار عظیم ، یعنی آزاد کرد کامل و تمام عیار اثری که در وجود اوست ، باید ملتهب و پرآشوب باشد.”
او علت نبود تمایل زنان برای هنرمند شدن در قرن نوزدهم را تحقیر و تهدید آمیخته با هویت زن و تسلط نظام سلطه جوی مردانه می داند، زنی که ” ذهنش به دلیل لزوم اعتراض به این و مخالفت با آن فرسوده می شد و نشاط و سرزندگی اش کاهش می یافت” او با ارجاع به کتاب تاریخ انگلستان ( نوشته ی پروفسور ترلیان) می گوید:
“کتک زدن زن حق مسلم مرد بود و بدون شرمندگی درمیان طبقات بالا و پایین جامعه رواج داشت… همچنین اگر دختری از ازدواج با همسری که والدین او انتخاب کرده بودند، امتناع می کرد، زندانی می شد، کتک می خورد، و زیر مشت و لگد خرد و له می شد، بی آنکه ضربه ای به افکار عمومی وارد شود. “

fsdf9-202ss

“چرا زنان در عصر الیزابت شعر نمی سرودند ، در حالی که نمی دانم چه تحصیلاتی داشتند؛ آیا نوشتن می دانستند؛ … چه تعداد از زنان قبل از بیست و یک سالگی بچه دار می شدند، در یک کلام از هشت صبح تا هشت شب چه می کردند”
نویسنده بر این باور است که آثاری که تا کنون در باره ی اخلاق، زبان ، تاریخ و … نقل شده، کاملا مردانه اند، چرا که از زبان مردان نقل شده اند و در نتیجه بر این نکته تاکید می کند که زنان نیز می باید روایات خود را از همه ی این پدیده ها ابراز کنند، او طالب رشد زن در همه ی عرصه ها و بالیدنش به عنوان یک انسان است.
وولف با نقل و بررسی گفته های مردان به ظاهر اندیشمند، به این نتیجه می رسد که مردان روشنفکر نیز هیچ گونه اتفاق نظری درباره ی زن ندارند و هریک به نوعی با تحقیر کردن زن، قصد برتری جویی و به رخ کشیدن قدرت مردانه شان را دارند.
او همچنین به تحلیل شخصیت زنان نویسنده در قرون گذشته چون “جین آستین و “دوشیزه برونته” و فمنیستهایی چون “ربکا وبست” می پردازد و تاثیر شرایط زندگی اجتماعی آنها را برروی اشعار و آثارشان مورد بررسی قرار می دهد، او با تورق دفتر شعر “لیدی وینچسلی”- شاعری که در قرن هفدهم می زیسته است- فریاد اعتراض خشم آلود او را از شرایط حاکم بر هویت زنان انعکاس می دهد:
“افسوس زنی که قلم به دست می گیرد،
به نظر دیگران موجودی بس گستاخ است…”
برای چند دوست و برای غمهایت بخوان
تو هرگز برای باغهای شهرت و افتخار ساخته نشده بودی..”
“نوشتن، خواندن، فکر کردن، سوال کردن،
چون ابر بر زیبایی ما سایه می افکند و وقتمان را تلف می کند…
در حالی که مدیریت ملال آور خانه ی بندگی
به عقیده ی برخی مهم ترین هنر و فایده ی ماست”

وولف در این کتاب در حقیقت با گذر از گذشته، زن امروز را مورد خطاب قرار می دهد، تا حقوق حقه اش را پیش چشمانش روشن سازد، حقوقی چون حق حضور همه جانبه، حق نوشتن، حق تملک، حق استقلال مالی، حق زندگی و حق بودن…

به بهانه ی مرگ توماس ترانسترومر / اشعاری از جنس زندگی و طبیعت … محمد سفریان

اشاره:
از جمله ی اخبار ناگوار حوزه ی ادب و فرهنگ در نوروز امسال، یکی خبر مرگ ” توماس ترانسترومر ” شاعر سوئدی برنده ی جایزه ی نوبل بود که در بیست و ششم ماه مارچ، بدورد حیات گفت و با زندگی ای وداع کرد که بسیار خوب می شناختش، چه از جمله ی بارزترین نشانه های شعری او ملموس بودن جلوه های حیات در تمامی سطور آثارش بود که خود مهر تاییدی ست بر این ادعا.
همکارمان ” محمد سفریان ” در تحریریه ی بخش فرهنگی خلیج فارسی، به بهانه ی مرگ این شاعر بزرگ؛ نگاهی به چند و چون اشعار او انداخته و دیگر بار آثار و احوال او را در نظر آورده. با هم این یادداشت نقد واره را می خوانیم…

sdf-63026-s-3

قندیل های یخین: گوتیک وارونه…

توماس گوستا ترانسترومر، شاعری ست که به گفته ی خودش همه ی چهره های گذشته اش را با خود حمل می کند، او استادانه آمیزه هایی از رنگهای متفاوت هستی را بر بوم بی روح زندگی ماشینی بشر امروز می پاشد و انسان گیج و سردرگم امروز را به آرامش و امید فرا می خواند. از همین روست که اشعار او در همه ی فرهنگ ها و سرزمین ها معنا یافته و او را با دریافت جایزه ی نوبل، در تاریخ ادبیات جهان ماندگار کرده است.
نفوذ اشعاراین شاعر سوئدی تنها به اروپا و کشورهای اسکاندیناوی محدود نمی شود بلکه گستره ی آن از آمریکای شمالی گرفته چین و ویتنام وسعت یافته است . آن چنان که او نیزخود را متعلق به هیچ جای زمین نمی داند:
من در بستر خود خوابیدم
و بیدار شدم در ته یک کشتی
… این آفریقا نیست.
این اروپا نیست.
این هیچ جا نیست مگر ” این جا”[۱] ترانسترومر منشاء همه چیز را در خود انسان می بیند، و در صدد است که با استفاده از تکنیک های روانشناسی در اشعارش، همگان را به پذیرش حقیقت زندگی دعوت نماید. او در جست و جوی گره زدن تاملات درونی و نمودهای بیرونی حیات و هستی ست:
دو حقیقت به هم نزدیک می شوند. یکی از درون می آید، یکی از بیرون و آنجا که به هم می رسند فرصتی داریم تا خود را ببینیم.[۲] ترانسترومر، به دور از انتقادهای کلیشه ای و سطحی که همواره مدرنیته را نشانه گرفته اند، تار تجدد را در پود سنت می تند و شاعرانه های فلسفی ش را پر می کند از لحظه هایی که همه ی ما آنها را زندگی می کنیم، از ” ریش تراشیدن دم صبح” و ” پیش خزیدن اتوبوس در شب زمستانی ” گرفته تا اسارت در ” ترافیک پرهیاهوی بزرگ راه ها” او بی آنکه ازاین روزمرگی و تکرار ِعجین شده با مدرنیته به ستوه آید و لب به شکوه گشاید، حتی ماشین ریش تراشی اش را به هلی کوپتری بدل می کند که او را به پرواز در می آورد و با غرشش فرمان اغتنام لحظه های حیات را می دهد:
از دل غرش فریاد زد:
چشم هایت را خوب باز کن
آخرین بار است که این را می بینی
بلند شدیم به هوا
به پرواز درآمدیم در ارتفاع پایین بر فراز تابستان
چفدر خوشم آمد، اهمیتی دارد؟[۳]

14274718948077

استعاره های ویژه و هنر جان بخشی به همه ی اجزاء طبیعت و اشیاء زندگی مدرن امروز و تلفیق این دو باهم، در همه ی اشعار او موج می زند:
“سیرسیرک ها دیوانه وار می دوزند بر چرخ های خیاطی”[۴] “این شیر تنهای آب قد علم کرده است در لا به لای رزهای خودرو “[۵] “ماشین بخار، قبراق چون قلب آدمی”[۶]

“خورشید رسوخ می کند از شیشه ی پنجره ها
وگرم می کند سطح میزها را
که آنقدر محکم اند که تاب می آورند سنگینی تقدیرهای بشری را”[۷] “درخت گیلاس پر شکوفه می نوازد کامیون هایی را که به خانه آمده اند.”[۸] “کاج همچون عقربه ی ساعت ایستاده است”[۹] “مگس ها نامه های میکروسکوپی می خواندند”[۱۰] “یخ از گوشه ی بام آویخته است
قندیل های یخین: گوتیک وارونه
چارپایان آبستره، پستان های شیشه ای”[۱۱] توماس ترانسترومرهم چنین شاعری ست که همواره از آرمانگرایی و وابستگی به ایدئولوژی پرهیز کرده است، او از سویی جنبش های توده ای که در تلاش برای جلب اطاعت کوکورانه ی هوادارن خود هستند را، بی هدف و پوچ می پندارد:
“در گفت و گوی معاصران دیدم شنیدم من پشت چهره هاشان جریانی را
که می رفت و می رفت و می کشاند موافق و نا موافق را
و آن موجود با چشم های چسب زده
که می خواهد در جهت تند آب برود در دل آن
پرتاب می کند خود را به جلو بی آن که بلرزد
با ولعی زیاد در پی سادگی “[۱۲]

sf20-50s5r

و ایدئولوژی های بشری را از فرط پوچی به “انبانه های هوا”ی “جلبکهای کیسه دار” مانند می کند، که گرچه در ظاهر جلبک را بالا نگه می دارند، اما در حقیقت از هرگونه اندیشه ای تهی هستند.
اما ترانسترومر، از سوی دیگر، با گزیدن راه اعتدال، به دور از شعار زدگی و افراط و با شجاعت و واقع بینی، انگشت نقدش را به سمت سیاست، محدودیت ، سانسور و حتی مذهب نشانه رفته است:
“حالا نامه پیش سانسورچی ست. چراغ را روشن می کند.
کلماتم در نور به هوا می جهند مثل میمون ها بر میله ها
می جنبند، آرام می گیرند و دندان نشان می دهند.
لابه لای سطور را بخوانید. ما دویست سال دیگر با هم ملاقات می کنیم
روزی که میکروفون های دیوارهای هتل از یاد رفته اند
و بالاخره می توانند بخوابند، فسیل شوند.”[۱۳] “بیدار که می شدم صدایی گفت:
« ما میادین جنگ که مغروریم

از مردگان بسیارمان…»”[۱۴] ” خیزاب های منجمد علف هرز، معابد علف هرز، متنی فوران کننده، اوپانیشادهای علف هرز، ناوگان وایکینگی علف هرز، سرهای اژدها، نیزه ها، امپراتوری علف هرز”[۱۵] “درون کلیسا، این کاسه ی گدایی ست
که خود به خود بر می خیزد از زمین
و طی می کند ردیف نیمکت ها را.”[۱۶] “کلیسای جامع سیاه شده، سنگین چو ماه، جذر می کند و مد.”[۱۷] با این اوصاف ترانسترومر، شاعری ست که محدوده ی زمان را در نوردیده وبا نگاهی که شاید از ذهن و دستان هنرمندش برآمده است، زندگی در جهان امروز را شاعرانه ای مرکب از موسیقی، معماری و نقاشی می داند، او حتی “مرگ ” را هم “از وزش افتاده” می بیند و نقش جنبش و تحرک را بر آن حک می کند:
“در اعماق خاک
می لغزد روح من
خاموش چون یک شهاب”[۱۸] او که ” در میان چلچله ها به خواب ” رفته و ” در میان عقاب ها بیدار” شده، اکنون از بر زبان آوردن واژه های رام نشدنی عاجز است، اما قلبش هنوز ” چون قورباغه ای در لا به لای علف های خیس شبانگاه” به “جهش هایش” ادامه می دهد و “چنگالک کوک پیانو” یش “نوای خود را منتشر می کند.”

پانوشت : کلیه ی اشعار از کتاب ” مجمع الجزایر رویا”، ترجمه ی” مرتضی ثقفیان”

[۱] وردهای زمستانی
[۲] پرلودها
[۳] پنچره ی باز
[۴] بالتیک ها
[۵] بالتیک ها
[۶] بالتیک ها
[۷] موسیقی آرام
[۸] لامنتو
[۹] زمان تحویل شبانه روز
[۱۰] لیسبون
[۱۱] شش زمستان
[۱۲] کنار رودخانه
[۱۳] به دوستان پشت یک مرز
[۱۴] اکلاهما
[۱۵] خانه ی آبی
[۱۶] مجمع پراکنده
[۱۷] در اعماق اروپا
[۱۸] معمای بزرگ

نامه دکتر محمد ملکی در مورد رفراندوم جمهوری اسلامی: ۹۹.۵ درصد دروغ بود

as0-985-a1

دکتر محمد ملکی

دکتر محمد ملکی

آن روزها که من و دوستانم به نام روشنفکران مذهبی جوانان نسل اول انقلاب را به راهپیمایی و تلاش برای ساقط کردن نظام شاهی با شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی دعوت و تشویق می کردیم و رهبری آقای خمینی را چشم بسته پذیرفته بودیم و هرگز از حافظه ی تاریخی خود در نقش روحانیت پس از انقلاب مشروطه تا آن زمان (۱۳۵۷) بهره نگرفتیم، آیا می دانستیم و به این مسئله فکر کرده بودیم که برداشت آقای خمینی و روحانیون پیرو او، از کلمات آزادی و استقلال بویژه جمهوری اسلامی چیست؟
من به عنوان فردی که نقشی در انقلاب داشتم پس از ۳۳ سال اعتراف می کنم، نه! راستی چرا من که شاهد صحنه های تکان دهنده ای چه در کمیته استقبال و چه در روز ورود آقای خمینی در فرودگاه مهرآباد بودم از خودم نپرسیدم، مگر تو شاهد یکه تازی ها و انحصار طلبی ها و وتو کردن های تصمیمات کمیته ها بویژه کمیته برنامه ریزی استقبال در مدرسه رفاه از سوی چند روحانی (مانند آقای مطهری) نبودی؟ مگر تو شاهد صحنه ورود آقای خمینی به سالن فرودگاه و محاصره کردن او از سوی روحانیون حاضر در آنجا که منجر به جدایی آقای طالقانی از دیگر روحانیون و پناه بردن او به گوشه ای شد نبودی؟ مگر تو شاهد صحنه هایی این چنین که همه نشاندهنده ی انحصارطلبی و خرافه گرایی روحانیون و اطرافیان آقای خمینی بود، نبودی؟ پس چه شد که چشم بر همه ی وقایع پیش از رفراندوم تغییر نظام بستی و یک بار فکر نکردی جمهوری اسلامی یعنی چه و از شکم آن چه چیزی بیرون خواهد آمد؟ چرا وقتی بزرگانی از نویسندگان، شخصیت ها، اپوزیسیون، زنان، اقوام ایرانی، اقلیت های مذهبی و…..این سئوال را مطرح کردند که مقصود از جمهوری اسلامی چه نوع نظام حکومتی است، کسی به آنها جواب صریح و قانع کننده نداد تا بالاخره آقای خمینی مجبور شد به قول خودشان “خدعه” کند و بگوید: در جمهوری اسلامی ظلم نیست، فقیر و غنی وجود ندارد… همه ی ما از حقوق برابر برخورداریم…در اسلام اختناق نیست، برای همه ی طبقات آزادی وجود دارد…من وعده می دهم که اسلام برای همه کار درست می کند و زندگی شما را مرفه می کند.(اطلاعات ۱۲فروردین ۱۳۵۸ ص ۸)

بیشتر بخوانید »

گزیده خبرهای اقتصادی هفته اول سال 94

asd-63s-96d

جهش صادرات نفت ایران پس از توافق هسته‌ای منتفی است

کارشناسان صنعت نفت با کاهش دادن نگرانی ها از تاثیر منفی توافق هسته ای احتمالی بر بازار نفت میگویند، بعید است که در صورت برداشته شدن تحریم ها ایران مقادیر زیادی از نفت خود را روانه بازار کند. ایران قبل از این هم دارای مقادیر زیادی نفت ذخیره بوده است. هرچند مقدار دقیق نفتی که ایران ذخیره کرده، جزو اسرار دولتی محسوب می شود، اما تحلیلگران حدس می زنند که مقدار نفت ذخیره شده ایران ۳۷ میلیون بشکه باشد. گزارش هایی وجود دارد مبنی بر این که تزریق روزانه صدها هزار بشکه از نفت ایران به بازاری که خود با فزونی عرضه مواجه است، می تواند موجب تضعیف بیشتر قیمت ها شود.
آژانس بین المللی انرژی هشدار داده که اگر توافقی حاصل شود، ایران «ممکن است در موقعیتی قرار گیرد که تولید و صادرات خود را به سرعت افزایش دهد.» این سازمان بین دولتی همچنین اعلام کرده: «بیشتر سال گذشته صرف اطمینان یافتن از این مسئله شد که چاه ها و واحد های فرآوری آماده هستند و سیستم های خط لوله نیز تست شدند.
تحریم های غرب میزان تولید نفت ایران را از ۳.۶ میلیون بشکه در روز در پایان سال ۲۰۱۱، به حدود ۲.۸ میلیون بشکه کاهش داده است. در حالی که ایران حدود ۱۰ درصد ذخایر اثبات شده جهان را در اختیار دارد، تحریم های مالی موجب شده است که ایران نتواند به راحتی سرمایه گذاری خارجی لازم برای افزایش تولید نفت خود را جذب نماید. بر اساس برآورد مالینسون، با نزدیک شدن به پایان امسال و در اوایل سال ۲۰۱۶، ایران تنها خواهد توانست تولید خود را به ۳.۱ میلیون بشکه برساند. «حتی اگر ایران ۳۰ میلیون بشکه ذخیره شده خود را در طی ماه های آوریل، می و ژوئن آزاد کند، این موضوع تنها موجب افزایش روزانه ۳۰۰ هزار بشکه ای صادرات ایران خواهد شد… این رقمی قابل توجه است، اما نمی توان از آن به سرازیر شدن مقادیر زیادی نفت به بازار تعبیر کرد.

برگزاری جلسه استماع دادخواست ۴میلیارد دلاری بانک ملت علیه انگلیس
بانک ملت طی دادخواستی خواستار دریافت خسارت ۴ میلیارد دلاری از وزارت خزانه داری انگلیس بابت تحریم غیرقانونی این بانک شده که جلسه استماع پیش‌دادرسی این دادخواست در دیوان عالی انگلیس برگزار شد. به‌دنبال صدور حکمی قضایی مبنی بر حذف یک بانک ایرانی از فهرست تحریم‌ها، خزانه داری انگلیس متهم شده که موجب «تأخیر غیرضرور و هزینه تراشی» در مسیر حل یک دعوای حقوقی ۴میلیارد دلاری شده است. سال گذشته بانک ملت ایران به‌شکلی موفقیت آمیز دستور سال ۲۰۰۹ وزارت خزانه داری انگلیس در مورد ممنوعیت همکاری مؤسسات مالی انگلیس با این بانک را به چالش کشید. بانک ملت این بار با استناد به قانون حقوق بشر انگلیس ادعایی حقوقی را بابت زیان‌های قابل توجه متحمل شده به‌موجب دستوری که بر اساس قانون سال ۲۰۰۸ مبارزه با تروریزم صادر شده مطرح کرده است. پیش‌بینی می‌شود که دادگاه رسیدگی به این پرونده سال آینده برگزار شود، اما بانک ملت روز دوشنبه در جلسه استماع پیش‌دادرسی به دیوانعالی انگلیس گفت که خزانه داری این کشور ‌بدنبال این بوده که ثابت کند، این بانک ایرانی متحمل «هیچ زیان قابل جبرانی نشده است.” میشائیل بریندل، نماینده بانک ملت گفت خزانه داری انگلیس یک دفاعیه حقوقی اصلاح شده ارائه کرده است که «تنها هدف آن ایجاد تأخیر غیرضرور و هزینه تراشی برای تصمیمی است که در مورد ادعاهای بانک ملت» اتخاذ خواهد شد. بریندل به دیوان گفت که خزانه داری ادعا کرده که بر اساس کنوانسیون اروپایی حقوق بشر هیچ اقدامی مغایر با حقوق این بانک انجام نداده است، اما حکم سال گذشته دادگاه نشان داد که خزانه داری قوانین داخلی انگلیس را نقض کرده است.
بانک ملت می‌گوید که «یک فعالیت مالی بین المللی پررونق و سودده» داشته و دارای ۳۳میلیون حساب و ۱۹میلیون مشتری در ۲هزار شعبه خود در کشورهای ایران، ترکیه و کره جنوبی بوده است که به دستور خزانه داری انگلیس کسب و کار بانک در انگلیس نابود شده و موجب وارد آمدن خسارت‌های جدی و غیرقابل جبران به کسب و کار بین المللی آن شده است. بانک ملت همچنین می‌گوید که بزرگترین زیان وارده بر آن ۱.۳ میلیارد دلار و در زمینه اعتبارات اسنادی ارزش گذاری شده به ارزهای خارجی بوده است.
۵۷۵ نفر، ۹۲هزار میلیارد تومان بدهکارند
ولی‌الله سیف، رییس کل بانک مرکزی با بیان اینکه میزان معوقات بانکی ٩٢ هزار میلیارد تومان شناسایی شده است، گفت: در این خصوص پرونده ۵٧۵ تن را به قوه‌قضاییه فرستاده‌ شده است . وی انتظام‌‌بخشی به بازار غیرمتشکل پولی و گسترده شدن چتر نظام بانکی را از مهم‌ترین برنامه‌های بانک مرکزی در سال ١٣٩۴ اعلام کرد و گفت: به علت شرایط خاص اقتصادی، تسهیلات تکلیفی و نوسانات قیمت نفت شاهد بودیم که افراد موفق هم دچار معوقات بانکی شدند و ما نباید به گونه‌ای عمل کنیم که معوقات بانکی مانع ارایه تسهیلات شود. سیف افزود: بانک مرکزی در بخشنامه‌ای اعلام کرده است که باید بدهکاران بانکی که در حال تولید هستند از فهرست افراد بدهکار معوق در نظام بانکی که به آنان نباید تسهیلات ارایه شود، مستثنی شوند تا خط تولید واحدهای آنان راه بیفتد و مانده بدهی آنها نیز باید به صورت قسطی از آنان دریافت شود. رییس کل بانک مرکزی ضمن مرور دستاوردهای بانک مرکزی در سال ۱۳۹۳، مهم‌ترین اهداف و برنامه‌های این بانک در سال آتی را تشریح کرد و کنترل تورم را منوط به رعایت انضباط در نظام مالی و پولی کشور دانست. وی گفت: از جمله مواردی که به‌شدت نیازمند رعایت انضباط است، اعطای تسهیلات و رشد پایه پولی است. پیش بینی ما توان تسهیلات‌دهی شبکه بانکی به میزان ۲۸۰ هزار میلیارد‌ تومان در سال ۹۳ بود که این رقم در پایان بهمن به ۲۹۲ هزار میلیاردتومان رسیده است که بیش از ٣/۶٠ درصد آن به سرمایه در گردش اختصاص یافته است و این رقم در بخش صنعت به بیش از ۸۱ درصد می‌رسد و توانسته است ظرفیت‌های بلااستفاده تولید را به حرکت درآورد و خوشبختانه توانستیم با کمترین هزینه به بیشترین اثربخشی دست یابیم.

برنامه‌های جدید نفتی ایران در سال ۹۴
وزیر نفت با تشریح ۷ برنامه اولویت‌دار صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ایران در سال ۹۴، گفت: سال آینده ساخت ۸ مینی پالایشگاه میعانات گازی در عسلویه آغاز می‌شود. بیژن زنگنه در حاشیه برگزاری آخرین نشست هیات دولت در تشریح برنامه‌های صنعت نفت در سال ۹۴، گفت: تکمیل و بهره‌برداری از فازهای جدید پارس جنوبی مهم‌ترین برنامه اولویت‌دار صنعت نفت در سال ۹۴ است. وزیر نفت افزایش تولید نفت و گاز از میادین مشترک به ویژه میادین مشترک نفتی غرب کارون و پارس جنوبی را اولویت‌دارترین برنامه کاری صنعت نفت عنوان کرد و افزود: در حوزه نفت طرح‌های غرب کارون برای تولید ۷۰۰ هزار بشکه در قالب یک برنامه سه سال طراحی و در حال اجرا است. وی با تاکید بر اینکه طرح‌های گازرسانی به سیستان و بلوچستان و خطوط صادرات گاز به عراق از دیگر برنامه‌های وزارت نفت در سال ۱۳۹۴ خواهد بود، تبیین کرد: سال آینده در حوزه پتروشیمی شاهد جهش خواهیم بود و با افزایش تولید اتان و تحویل آن به پتروشیمی‌ها، تولیدات صنایع تکمیلی پتروشیمی افزایش خواهد یافت. زنگنه مهم‌ترین عملکرد وزارت نفت درخصوص اجرایی شدن سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و مدیریت جهادی را به مدار آوردن ۶ فاز پارس جنوبی در سال ۱۳۹۳ دانست و گفت: این کار اگر با مدیریت خارجی‌ها آن هم در شرایط غیر تحریم انجام می‌شد باز هم اقدامی بزرگ بود، چه رسد به آنکه همه کار را با مدیریت و اتکا به ظرفیت‌های ایرانی و در شرایط تحریم و سقوط قیمت نفت انجام دادیم.

پرچم‌دار مدیریت هزینه‌ها درسال۹۴/ حقوق اعضای کابینه کاهش می‌یابد؟
سال ۹۴ به اذعان بسیاری از تحلیلگران و دولتمردان سال خاص اقتصادی با توجه به کاهش قیمت نفت به حدود ۶۰ دلار در هر بشکه است. به تعبیری دیگر، سال ۹۴ یکی از سخت‌ترین سال های اقتصادی در سال‌های اخیر پیش بینی می‌شود و بنابراین باید دولت تمامی هزینه ها را در تمامی بخش‌های مختلف مدیریت کند. سال ۹۴ سالی عادی نیست و درآمدهای نفتی بیش از ۱۱۰ میلیارد دلاری نصیب دولت یازدهم نخواهد شد. بر این اساس است که باید دولت پرچم‌دار مدیریت هزینه ها باشد و کاهش هزینه ها را از خود آغاز کند، به عبارتی صرفه جویی در مخارج دولت اولویت اصلی در سال آینده باید باشد و دولت پرهزینه در شرایط اقتصاد مقاومتی و کاهش شدید درآمدهای کشور به مصلحت نیست. مدیریت درآمدهای یارانه ای به عنوان یکی از معضلات بزرگی که دولت با آن مواجه است، همچنان پابرجاست و دولت تاکنون نتوانسته راهکاری عملیاتی برای آن پیدا کند. بنابراین سال ۹۴ مدیریت درآمدهای یارانه‌ای باید به یکی از اولویت های اصلی دولت تبدیل و بحث پرداخت یارانه های نقدی برای همیشه ساماندهی و پرونده آن بسته شود

سالی که نکوست از بهارش پیداست / دکتر منوچهر فرح بخش

 

das52.-69as

سال ۱۳۹۳ با همه خوبیها و بدیها ، موفقیتها و عدم موفقیتهایش به پایان رسید. حال با شروع سال جدید آیا باید منتظر روز از نو، روزی از نو بود وامیدوار که کشتی بانیان را سیاستی دگر آمده است یا اینکه درب خانه امید جامعه باز هم بر همان پاشنه سال به پایان رسیده و سالهای قبل از آن خواهد چرخید.

در یک نگاه اجمالی به صحنه سیاست روز کشور و بازیهای حکومت اسلامی به رهبری آقای خامنه ای چنین به نظر میرسد که حجت الاسلام حسن روحانی سرنوشت دولت امید و تدبیرخود و حتا حکومت اسلامی را بسیار زیرکانه به نتیجه مذاکرات هسته ای گره زده است و با عدم تحرک سازنده درامور جاری کشور، به نوعی عمل میکند که هر حرکت و تحول مورد لزوم در جامعه به نتیجه مذاکرات هسته ای مربوط شود . با توجه به شرائط ر به وجود آ باید انتظار آنرا داشت تا یکی از سه حالت زیر اتفاق افتد :

حالت اول اینکه مذاکرات با شکست مواجه شود و یا به سرانجام نرسد و طرفین راضی نگردند که در آنصورت تند روها در هر دو کشور دست بالا را خواهند داشت و حکومت اسلامی بایستی خود را برای تحریمهای بیشتر و سخت تر از سوی کشورهای ۱+۵ به ویژه امریکا آماده سازد. درداخل کشور نیز فضای امیدوارکننده ولی شکننده ایکه در بک سال گذشته بر جامعه حاکم گشته و سبب ایجاد آرامش نسبی دربازارشده است از میان برود. در صورت وقوع چنین حالتی جامعه بایستی منتظر افزایش غیرمترقبه نرخ ارز، سقوط بازار سهام که در یک سال گذشته قوس نزولی داشته و شاخص آن در طول سال گذشته از ۸۵۰۰۰ به ۶۱۰۰۰ رسیده باشد. همچنین تاثیر منفی آن بر بودجه دولت اجتناب ناپذیر خواهد بود. بخش تولید نیز بسیار متاثر از آن خواهد شد ، به ویژه در رابطه با تراز بازرگانی باید انتظار قوس نزولی آنرا داشت . طبیعتا حاصل این ضایعات اقتصادی نمیتواند چیزی جزسرعت بخشیدن به سقوط اقتصادی تا مرز فروپاشی باشد.

حالت دوم رسیدن مذاکرات به یک توافق نسبی بین نا بین است، یعنی حکومت اسلامی به تعهدات خود عمل میکند و درمقابل تحریمها هم به تدریج برداشته میشود. در این حالت چون مناسبات بانکی به حالت طبیعی خود باز میگردد، لذا هزینه های بانکی و سایر هزینه های جنبی مربوط به تحریمها که رقمی نسبتا قابل ملاحظه است کاهش پیدا خواهد کرد ، به احتمال زیاد صدور نفت و گاز افزایش مییابد که در صورت پیدا کردن خریدار میتواند فرجی در اقتصاد کشور به ویژه در بخش نفت و گاز حاصل کند. از جمله اینکه ارز بیشتری نصیب دولت گردیده کسری بودجه کاهش یافته و بعضی از طرحهای عمرانی نیز به اجرا گذارده میشود. احتمالا مبلغی هم به بخش تولید تزریق میگردد که کمک در کاهش نرخ بیکاری خواهد شد. در مرحله بعدی امکان جلب سرمایه های خارجی وجود دارد که هرچند در وحله اول نمیتواند قابل ملاحظه باشد ولی به عنوان شروع یک حرکت سازنده قابل اهمیت است. ایران بهرحال کشوری است با امکانات نسبتا گسترده و مناسب اقتصادی که در صورت فراهم بودن شرائط سرمایه پذیری میتواند پایگاه مناسبی برای سرمایه گذاران خارجی باشد.

حالت سوم رسیدن به یک توافق کامل است بدین معنا که حکومت اسلامی با عقب نشینیهای خود به نقطه ای خواهد رسید که کشورهای ۱+۵ خط اتمی شدن ایران را بکلی منتفی شده تشخیص داده و در یک برنامه ریزی زمانبندی شده شروع به حذف تحریمها مینمایند. دراینصورت رواط تجاری حکومت اسلامی با کشورهای خارج به صورت عادی بازخواهد گشت، اجرای برنامه های عمرانی برزمین مانده کلید خواهد خورد. به ویژه ساخت ، تکمیل ، بازسازی و تعمیرات بر زمین مانده در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی کشور که سر به ده ها و بلکه صدها میلیارد دلارمیزند تدریج به عملی گردد. حرکت در بخش تولید خصوصی نیز شروع شده از حالت خمودگی رو به تعطیل فعلی بیرون آمده و فعال گردد. سیستم بانکی کشور به کمک بانک مرکزی تحول جدیدی را در ایجاد تسهیلات در وام دهی به متقاضیان ایجاد خواهد کرد و چه بسا که آثار رشد اقتصادی با یک درصد قابل توجه تا پایان سال نمایان گردد.

دولت روحانی به دنبال دستیابی به حالت سوم است و در این رابطه ابایی ندارد که بهای آنرا هم بپردازد و خواسته های غرب در رابطه با توقف کامل بخش مربوط به ایجاد سلاح هسته ای در سیستم انرژی هسته ای خود را عملی سازد تا بتواند با دست نسبتا باز به اصلاحات اقتصادی و گسترش رفاه عمومی بپردازد. منتها در مقابل این ارزوی خود با نیروی مخالفین بسیار جدی در جناح تند رو که سپاه پاسداران رهبری آنرا بر عهده دارد مواجه است . روحانی به عنوان یک رئیس دولت با قدرت اجرایی محدود در حدی نیست که بتواند در مقابل مخالفین نزدیکی به آمریکا قد علم کند . از اینرو مشگل وی با مخالفین داخلی یک مشگل حاد، پیچیده و جدی است که دو دوزه بازی کردن آقای خامنه ای آنرا پیچیده تر هم کرده است.
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه غرب پس از مسئله هسته ای بطور قطع موضوع تروریسم جهانی ، به ویژه نقش حکومت اسلامی در کشورهای اسلامی منطقه را دنبال خواهد کرد، موضوع حقوق بشر در ایران هم فراموش شده تلقی نمیشود. بنا براین زمینه برای ایجاد تنش همواره وجود دارد.

در واقع اگر مسائل مورد مناقشه بین حکومت اسلامی و غرب بصورت یک مجموعه که بخشی از آن مسئله هسته ای است بر روی میز قرار نگیرد و برای آنها راه حلهای جهان پسند پیدا نشود این خطر همواره وجود دارد که اختلافات حکومت اسلامی و غرب همواره زنده نگهداشته شده ختا عمیق تر گردد. از نگاه حکومت اسلامی طرح همکاری با تروریست جهانی و عدم رعایت حقوق بشر یک اتهام ساخته و پرداخته دشمنان درغرب برای تضعیف حکومت اسلامی است . بنا براین نباید دچار توهم شد و چنین تصور کرد که حکومت اسلامی خوابنما شده و یا آب توبه بر سر خود ریخته که از خر شیطان پایین آید و روش خود را تغییر داده مانند یک دولت مدرن رفتار کند، از اینرو باید انتظار داشت که تنش و اختلافات حداقل تا زمانیکه خامنه ای رهبری حکومت اسلامی را در دست دارد ادامه داشته باشد و چندان امیدوار نبود که از فردای امضای توافقنامه هسته ای اقتصاد کشور بارور خواهد شد.