نوروز ۵۸ را با اعدامهای بهمن و اسفند پشت سر گذاشته بودیم بعد فروردین و اردیبهشت خونین بود و دیداری کوتاه که پس از قتل زنده یاد دکتر محمدرضا عاملی تهرانی با مرحوم محسن پزشکپور یار و همسنگر دیرین او داشتم . پزشکپور خواستار دیداری مفصل تر شد . قراری گذاشتیم در پارک هتل و به اتفاق داریوش نظری به دیدارش رفتم ( نظری یکی از برجسته ترین و شجاعترین نویسندگان امید ایران بود که بعد از توقیف مجله یکسره به کار وکالت پرداخت وناگهان آتش مرگ دختر و همسر به جانش زد و بعد سرطان و … تو گوئی که بهرام هرگز نبود ) بر سر نهار پزشکپور افسرده از اعدام آژیر – نام حزبی عاملی تهرانی – و اوضاع کشور از پادشاه گلایه بسیار کرد و یادآور عبارت پر از دردش در روز خروج شاه شد که کدام چوپانی گله اش را به کام گرگ میدهد و میگریزد؟ حرفهامان به درازا کشید تا آنجا که در باره حزب رستاخیز گفت ” لقمه بدطعم و بوی ایران نوین را استفراغ فرمودند و به اسم خوراک رستاخیز برابر ما نهادند که بفرمائید برایتان غذای مخصوص سفارش داده ایم البته اگر نخورید یا تشریف ببرید اوین و یا خارج!” – نقل به مضمون – پزشکپور خود از خورندگان این غذا بود و چند روز بعد از تشکیل رستاخیز ضمن اعلام پیوند پان ایرانیستها به حزب جدید از اندیشه های داهیانه اعلیحضرتی که حقا دوستش داشت و به او وفادار بود تقدیر کرد .
گستره همگانی ما آلوده به خرافه است/ ابراهیم هرندی
پیشکش به دکتر اسماعیل نوری علا
گستره همگانی ما آلوده به خرافه است و نمایندگان قدرتمندانی که سود خود را در نگهداری وضع موجود می بینند، همه گوشه ها و سویه های آن گستره را گرفته اند و می کوشند که ذهن ما همچنان درگیر گفت و نوشت های بیهوده ای باشد که برگردان هرفرازی از آن به زبان های دیگر، ما را پیش دیگر جهانیان شرمنده می کند. انگار که گروهی آرزو دارند که ما را باز از راه فردا به دیروز بازگردانند.
گستره همگانی در شکل نهادینه آن، یکی از برآیندهای جهان مدرن است که از دهه های میانی سده هیجدهم میلادی در اروپا آغاز شد. این گستره میدانی برای بررسی گفتمان های همگانی و ورانداز کردن آشکار آن ها در راستای سود ملی، با شرکت همه مردم است. تا پیش از پیدایش این نهادِ مدرن، حکومت های اروپایی مردم را به پیروی از آئین عیسوی، رمه می پنداشتند و شاه، شبانی انگاشته می شد که به نمایندگی از خدا، مردم را با کمک کلیسا به راه راست هدایت می کرد.
پاسخی به فتوای ادیب برومند / هوشنگ کردستانی
دیرینه دوست ارجمند،
جناب عبدالعلی ادیب برومند،
تاکنون به دو جهت از انتشار نگرانى هاى معترضانه اى که به برخی از موضع گیری های شورای مرکزی جبهه ملی داشته ام خودداری کرده ام.
یکى به خاطر پیامی که دوستان به هنگام تجدید فعالیت جبهه ملی پس از فتوای خمینی فرستادند، که حاکی از آن بود که موضع گیری ها و مصاحبه هایم در خارج می تواند برای جبهه ملى داخل مشکل آفرین باشد، دیگر آنکه نمى خواستم تضاد یا تقابلى در موضع گیری هاى جبهه ملى خارج و داخل ظاهر گردد و مانع انسجام نیروهاى ملى شود. ولى اکنون که جنابعالى با انتشار اعلامیه ها و اعلام مواضع ساختارشکن از یک سو از ملیون خارج کشور تبرى جسته اید و از سوى دیگر در جایگاه رهبرى و ریاست شوراى مرکزى جبهه ملى داخل کشوربه جاى آنکه، موجب اتحاد و همبستگى باشید عملا عامل انشعاب و تفرق نیروهاى ملى گشته اید، ضرورى مى بینم مصلحت اندیشى پیشین را کنار نهم و توجه جنابعالى را به نکات زیر جلب کنم:
عجیب است که جنابعالی نیز مانند برخی از آخوندها که فتواى خودى وغیر خودى صادر می کنند، فتوا داده اید کسی که داراى عقائد مذهبى شیعى و اسلامى نباشد نمى تواند درجبهه ملى جاداشته باشد وایرانیت بدون اسلامیت مقبول جبهه ملى ایران نیست !
بحران اعتماد به جمهوری اسلامی / اکبر گنجی
اعتماد گوهر سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی یعنی «ارتباطات میان افراد- شبکههای اجتماعی و هنجارهای مشترک و اعتمادی که برخاسته از آن است»(تنهایی بولینگ بازی میکنیم؛ ص ۱۹). اعتماد به نظام سیاسی و حکومت یکی از اشکال سرمایه اجتماعی است. اعتماد مردم به حکومت حتی در نظامهای دموکراتیک موجود بسیار بالا نیست، چه رسد به نظامهای دیکتاتوری.
به عنوان نمونه، رابرت پاتنام در کتاب تنهایی بولینگ بازی میکنیم نشان میدهد اعتماد اجتماعی در ایالات متحده طی چند دهه گذشته رو به زوال بوده است. او نشان میدهد که از اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ اشکال سنتی فعالیت و مشارکت سیاسی در آمریکا کاهش یافته است (ص ۲۷). این وضعیت آمریکای آزاد و دموکراتیک است که فرانسیس فوکویاما نیز در آخرین مقالهاش تحت عنوان «فرسایش آمریکا، ریشههای ناکارآمدی سیاسی»، نوشته: «بیاعتمادی عمومی شدیدی نسبت به نهادهای سرآمد آمریکا وجود دارد».
حکم اعدام سهیل عربی، یکی از فروع شجره خبیثه تکفیر است/ اکبر گنجی
در این کنگره همه درباره خطرهای عظیم گروههای تروریستی داعش، جبهه نصرت، بوکوحرام، و…سخن گفتند. مدعی شدند که همه گروههای تکفیری را آمریکا و اسرائیل ساختهاند تا حاشیه امنی برای اسرائیل بسازند. گفتند هدف تخریب چهره رحمانی اسلام در جامعه جهانی است، در صورتی که به گفته آیت الله مقتدایی- دبیر شورای عالی حوزههای علمیه- :”فعالیت گروههای تکفیری هیچ ارتباطی با اسلام اصیل ندارد“. یکی دیگر از فقیهان تأکید کرد که تکفیر ربطی به اسلام نداشته و خداوند این عمل را مجاز نمیشمارد.
ساکهایی که مسافری به همراه نداشت!
هر گاه ساکی را میبینی، نگاهت به دنبال مسافرش میگردد که شاد و خندان از سفر باز میآید و تو نیز چه خوشحالی که مسافرت به سلامت رسیده است. عزیزانی که قرار بود از زندان بیرون بیایند و ساک به دست، شاهد آزادیشان باشیم، ولی ساکهایشان را بدون آنها دیدیم، آن هم ساکهایی که معلوم نبود واقعا مال آنهاست یا دیگری. لباسهایی که حتی بوی آنها را نمیداد و نمیدانستیم مال کدام یک از زندانیان است و آیا واقعا بر تن او بوده است؟ شاید برخی از وسایل ساکها متعلق به زندانی دیگری بود که اعدام شده و قرار بود توسط زندانی ما به دست خانواده اش برسد. هر گوشه ساک و درزها و جیبها و لباسها را می کاویدیم، شاید نشانهای و یادداشتی در آن بیابیم. اگر دفترچهای هم بود، نوشتههای آن را پاره کرده بودند و فقط کاغذی سفید بر جای مانده بود. نه وصیت نامهای، نه دستنوشتهای، هیچ.چه کسی آمریکا را کشف کرد / عبدالرحمن الراشد
نقد تند شماری از نویسندگان عرب را علیه سخنان رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه خواندم. او در جمع شماری از رهبران اسلامی در آمریکا که به استانبول دعوت کرده بود، گفت مسلمانان بودند که آمریکا را کشف کردند نه کریستوف کلمب!
برای من و شاید برای غیر از من هم، سخنان اردوغان سرگرمی فرهنگی به شمار میآید. اما شاید این سخنان، خشم انسانهای بی مایهای که عقده کمبود دارند را افزایش دهد و اقدام به سرزنش دیگران بکنند و بگویند غرب همه چیز را ربوده، حتی اکتشافهای مسلمانان را! ممکن است هم سخنانش از سوی دیگرانی همچون روشنفکران عرب، به سخره گرفته شود.
فتوای جدید جبهه ملی: تشیع از ارکان مهم ملیت ایرانی است
دیروز سایت ملیون وابسته به جبهه ملی، مقاله من در مورد سخنان آقای مسعود بهنود را منتشر کرد. در آن مقاله نوشته بودم که برخلاف نظر آقای مسعود بهنود هیچکدام از افتخارات گذشته ایران شیعه نبودند. تشیع در ایران چهارصد سال پیش و آن هم با زور سرنیزه توسط صفویان بنا نهاده شد. و اینکه ایران و ایرانیت بنا به تعریف خود جبهه ملی قبل از ظهور تشیع و حتی اسلام نیز وجود داشته.
امروز (یکشنبه) جناب آقای ادیب برومند رئیس شورای مرکزی و هیئت رهبری جبهه ملی ایران، ظاهرا در بیانیه ای که گویا از جانب جبهه ملی در سایت ملیون ایران (سایت جبهه ملی) منتشر کرده، تاکید نموده “تشیع از ارکان مهم ملیت ایرانی است زیرا تمامیت ارضی ایران وامدار تشیع است و شاه اسماعیل صفوی با رسمیت دادن این مذهب ایران را یکپارچه کرد و از تسلط امپراتوری عثمانی رهائی داد”.
پارادوکس تکفیریهای ضد تکفیری
اعلام شده که ۷۰۰ تن در کنگره شرکت میکنند که گویا حدود ۴۰۰ تن از آنان اهل تسنن هستند؛ و نیز گفتهاند که بیش از ۸۰ نفر از شرکتکنندگان از علمای برجسته دینی کشورهای مختلف هستند. در روز اول کنگره شخصیتهای برجسته دینی سخنرانی کرده و در روز دوم ۶۰ مقاله تخصصی در کمیسیونهای مختلف مورد بررسی قرار میگیرند. قرار است ۴ هزار نیروی پلیس تأمین امنیت کنفرانس را بر عهده داشته باشند.
پس از 8 سال سکوت وخاموشی بیستمین شماره دفترهای کانون نویسندگان ایران درتبعید متنشر شد
درتابستان امسال بیستمین شماره دفترهای کانون نویسندگان ایران در۲۹۷ ، صفجه با ویراستاری اسد سیف منتشرشد. آخرین شماره دفترهای کانون درسال ۱۳۸۴- ۲۰۰۵ باویراستاری منصورخاکسار – مجید نفیسی، در۲۶۴ صفحه منتشرشده وپس ازآن به سبب: «وقتی افتاد فتنه ای درشام/ هرکس از گوشه ای فرا رفتند» به حالت تعلیق درآمد. تا اینکه درسال گذشته به همت تنی چند ازاعضای قدیمی کانون درنشستی تصمیم گرفتند، که این نهاد فرهنگی را فعال کنند و چراغ کم سوی کانون را روشنتر کنند. با انتشار شماره ۲۰ دفترهای کانون درتبعید، به ویراستاری اسد سیف، امید است که تجربه های تلخ گذشته پریشانی وجدائی ها، به ویژه رکود چند سالۀ پندآموز افتد و اهل قلم با حفظ همه آرمان های شخصی، برای پیشرفت فرهنگ ایران درتبعید، و تنها از این منظرِ بنیادی؛ صادقانه دورهم بنشینند و با جذب نیروی های جوان و تازه نفس رسالت کانون را به نسلی که درخارج از کشور بارآمده است بسپارند.
روشنفکر ایرانی به روایت مسعود بهنود / دکتر عبدالستار دوشوکی
مگوی آن سخن کاندر آن سود نیست
کـز آن آتـشـت بـهـره جـز دود نیست (فردوسی)
تلخ ترین وداع / محمود خلیلی
به نقل از آخرین شماره نشریه آرش
از شبی که پرویزعزیز پیشنهاد نوشتن متن یا خاطراتی در باره واپسین لحظاتی که زندانیان را برای کشتارصدا می کردند به من داد، ذهنم دوباره درگیرتلخ ترین لحظات و رویدادها ی زندان شد.البته ذهن کسی که تنها یک روز هم در زندانهای جمهوری اسلامی اسیرشده باشد از کابوس آنچه بر خودش و دیگران گذشته است نمی تواند خالی باشد. اما مرور تلخ ترین لحظات زندان چنان روح و جان انسان را چنگ می زند که آن را با هیچ حادثه تلخ دیگری نمی شود مقایسه کرد. باور این مسئله شاید برای خیلی از افراد دشوار باشد ولی من بیش از پنج بار این متن را نوشتم و با هر سطر که نوشتم به آن لحظات پرتاب شدم و تمرکز نوشتن را از دست دادم و به حاشیه های دیگر کشیده شدم و مجبور شدم آن قسمت ها را تا حدودی حذف کنم واصل مطلب را دوباره بنویسم.شاید اگر آن حاشیه ها یا مواردی به عمد حذف نمی شد (که با هجوم موج احساسات نیازمند زمان بیشتری بود)ویا می توانستم تجربه تک تک زندانیانی که خاطراتشان را در این خصوص نوشته اند ذکر کنم نوشته خیلی طولانی می شد ولی از کیفیت بهتری برخوردارمی گردید اما پس از کلنجار فراوان به این نتیجه رسیدم در فرصتی دیگر و به طور مفصل تر به این موضوع بپردازم . من تنها بخشی از نوشته “فریدون تویی” از سایت “بیداران”را در انتها آورده ام. اما در کل از نظر من این بخش از شماره جدید نشریه آرش دشوارترین بخش آن است.
نبرد حماسه آفرین کوبانی / هوشنگ کردستانی
در جریان رویدادهای چند سال اخیر سوریه، هنگامی که بشار اسد برای بقای خود و رژیمش ناگزیر به دادن خودمختاری به کُردان سوریه شد، آن ها تصمیم به ایجاد حکومتی مردم سالار گرفتند تا در سازندگی و اداره امور شهر و روستاهای خود شرکت داشته باشند. برای این منظور هیئتی متشکل از یک کُرد، یک عرب و یک آسوری را در رأس امور قرار دادند. نتیجه این اقدام حضور فعال مردم در صحنه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شد. بدین شکل مردم سالاری نوپائی در کردستان سوریه شکل گرفت که خوش آیند خودکامگان منطقه و قدرت های بزرگ غربی که چشم طمع به منابع سرزمین نفت خیز خاورمیانه دارند نبود.
توافق اتمی: مذاکره برای ادامه مذاکرات
در بهترین شرایط، مذاکرات رسمی ۱۸ نوامبر و رایزنی های غیر رسمی جاری مابین ایران و آمریکا میتواند به یافتن چارچوبی برای ادامه وضع موجود در زمان اجرایی محدود ( حداکثر ۶ ماه) منجر شود. تجربه تمدید ۴ ماهه توافق موقت اتمی که از آن به عنوان «طرح اقدام مشترک» نیز یاد میشود، الگوی خوبی برای توافق پیرامون یک توافق موقت دیگر است.
سرزمین کورش سرزمین من: کورش زعیم
سرزمین کورش، سرزمین من، سرزمین دانایی، راستی، درستی و میهن دوستی. سرزمین برابری مردم و سروری جهان.
سرزمین من، جمهوری اسلامی، سرزمین ناراستی، نادرستی و میهن فروشی، سرزمین نادانی، تبعیض و نابرابری و مردمی تحقیر شده. از کجا به کجا آمده ایم!
سرزمین کورش، سرزمین من، شوراهایی که مهستان بودند، فرنشینان را بر می گزیدند، فرماندهان ارتش را برمی گزیدند، فرمان جنگ می دادند و فرمان صلح. قانون وضع می کردند، قانونهایی که در راستای پیشرفت کشور و امنیت و آسایش مردم و سرافرازی کشور بود. آن شوراها افتخار ایران بودند.