درس های بزرگی در یک گردش به راست گیج کننده سیریزا وجود دارد که فرایافت آن ها مستلزم زدودن برخی کلیشه های مقدس است! راهنمای چپ زدن و ناگهان به راست چرخیدن برای بسیاری که دل به کرامات بدست گرفتن ماشین دولتی بسته بودند، به راستی لحظه هائی سخت سرگیجه آوری است. چپ معطوف به قدرت در یونان به خیال خود با سودای تصرف قدرت سیاسی، در شرایطی که احزاب و نمایندگان سنتی و متعارف آن بی اعتبارشده بودند، راه خود را کج کرده، اسب تروائی را زین کرده و از طریق انتخابات واردسازوکارها و قلعه حفاظت شده دشمن کردند، غافل از آن که در این حریم خالصابورژوائی و مین گذاری شده این خطرجدی وجود دارد که چپ ها “راه رفتن” خود را هم فراموش کنند و طعمه آسان شکارچیان بی رحم قرارگیرند و در یک ضدحمله خود به اسب تروای دشمن برای حمله به صفوف مردم و چپ ها تبدیل شوند و چنین هم شد. بهرحال، بهم ریختن صفوف چپ و اشاعه یأس و ناامیدی از مهم ترین پی آمدهای این ضدحمله و شبیخون خدایان سرمایه و اقتدار به اردوی جنبش است. داستان عروج و افول چپ معطوف به قدرت یونان فقط داستان یک شخص و حزب و یک کشور نیست، بلکه داستان بسیاری از ما و بسیارانی در جهان است.
تکذیبیه / حسن شریعتمداری
گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست
اخیراً آقای مهندس هاشم صباغیان، از اعضای برجسته نهضت آزادی ،در مصاحبهای که با روزنامه قانون تحت عنوان” به چمران هم جفا نمودند “ کرده اند بدون هیچ مناسبتی درپاسخ یکی از سؤالات مصاحبه کننده، نامی هم از بنده آورده و میگویند:
نقل قول
”…..از جاهای مهمی که مسئله داشت آذربایجان بود که حزب خلق مسلمان را درست کرده بودند و علیه دولت موقت فعالیت میکردند. یک بار به ما خبر دادند که آقای مهندس حسن شریعتمداری، فرزند آیت… شریعتمداری میخواهند بروند ایستگاه رادیو تبریز را بگیرند . من با او تماس گرفتم و گفتم حسن آقا چه کار میکنید مگه علاقهمند به انقلاب نیستید . گفت هرقسمت رایک نفر برداشته آذربایجان هم سهم من است . ببینید این تفکر حاکم بود…“
پایان نقل قول
ایشان یا بعلت گذشت زمان و کهولت سن، دچار ضعف حافظه شده اند و یا آشکارا خلاف واقع میگویند . اولاً من با ایشان رابطه مستقیم نداشتم و رابط من با ایشان مرحوم آقای حاج بیوک جورابچی ، از تجار خیر و سرشناس تهران وا زیاران نزدیک به مرحوم آیتالله العظمی شریعتمداری بود . آقای صباغیان هیچ موقع و به تأکید در این هنگام نیز با من گفتگوی تلفنی نداشته اند و آقای جورایچی نیز چنین مکالمهای را با ایشان برای من نقل ننمود است .
چگونه خوزستان از سرزمینی تالابی به سرزمینی بایر تبدیل شد؟
سرمایهداری صنعتی زمین را بهطور بیسابقهای گرفتار بحرانهای زیست محیطی کرده است و در این میان کشورهای موسوم به «کشورهای جنوب» اوضاع و احوال نامساعدتری نسبت به «کشورهای شمال» دارند. فشار بحرانهای محیطزیستی نیز مانند دیگر بحرانها، بر دوش آفرینندگان بحران و آنها که از آن سود میبرند نیست و این کشورها و گروههای فرودست هستند که باید بیشترین بها را در تحمل بحران بپردازند. در ایران نیز به نظر میرسد همین روند در جریان است؛ مرکزنشینان برای تمام کشور تصمیم میگیرند و این مردم حاشیهنشین هستند که تاوان سیاستهای نادرست را پس میدهند. توفانهای گرد و خاکی که در دهه گذشته استانهای جنوب و جنوبغربی کشور را درنوردیده، محصول اعمال سیاستهای نادرستیست که از دوران پس از جنگ به اسم «توسعه» در پیش گرفته شد. توسعه ناپایداری که از آن زمان هیچگاه از دستورکار دولتهای مختلف خارج نشده و تنها به اشکال و اسامی گوناگون، ماشین تخریب خود را بهپیش رانده است. پروژههایی که خاک به آسمان خوزستان پاشیدند، مهر تایید مسئولان کنونیِ سازمان محیطزیست، وزارت نفت و… را بر خود دارند. گزارش گاردین نگاهیست به آنچه طی چند دهه گذشته -به اسم توسعه- بر خوزستان رفته است. مرور این روند شاید به ما بگوید که چقدر میتوان به جدی بودن شعارهای حمایت از محیطزیست امیدوار بود.
آسمان آبی در افق رو به تیرگی مینهد، مهآلود میشود، به رنگ زرد طلایی در میآید و بهسرعت جایش را به یک سبزِ درخشان میدهد، گویی که یک مُرداب است. دما پایین میآید و باد شهر را درمینوردد. خیال آدم را ورمیدارد که شاید میخواهد باران ببارد. اما توفانِ گرد و خاک است که دارد از راه میرسد. بهزودی تیرگیِ خاکستریرنگی پدیدار خواهد شد، و آسمان و خورشید دیگر قابلرویت نخواهند بود.
آلترناتیو سکولار دموکرات یک ضرورت تاریخی / مهران امیراحمدی
به بهانۀ برگزاری کنگرۀ سوم سکولار دموکرات های ایران
در حالی کنگرۀ سوم سکولار- دموکرات های ایران در شهر فرانکفورت آلمان با موفقیت به کار خود پایان داد که می توان این کامیابی را حداقل ازدومنظر به تامل نشست. به باور نگارنده، عواقب و نتایج این همایش بیش از پیش در دو محور چشم نمایی می کند
– پیوستگی نظری و ارتباط محسوس بین نیروهای مبارز داخل و خارج از کشور
– میل به همگرایی نیروهای انحلال طلب در برابر تمامیت خواهی کل نظام
نه مردم یونان، جان تازه ای به رؤیای اروپای اجتماعی می دمد! / تقی روزبه
مردم یونان باردیگر با اکثریتی کمابیش قاطع مخالفت خود را با ریاضت اقتصادی و سیاست گرسنگی دادن سران اتحادیه ابراز داشتند. روی کار آمدن سیریزا و رأی مردم به آن در برابراحزاب مدافع ریاضت اقتصادی نیز اساسا بدلیل مخالفت آن ها با این نوع سیاست بود. البته نگرانی از ورشکستگی بانک ها و از دست رفتن پس اندازها یا بازگشت به پول سابق و بی ارزش شدن یوروهای پس اندازشده، که سران و رسانه های اتحادیه اروپا بر آتش آن می دمیدند، موجب ترس و نگرانی بخشی از جامعه هم چون بازنشستگان شده و مانع از آن گشت که که اکثریت قاطع تری بدست آید. با این همه علیرغم کارشکنی سردمداران سیاسی و رسانه ها، چیزی از اهمیت این همه پرسی و پی آمدهای محتمل آن کم نمی شود. نباید فراموش کنیم که اساسا نفس برگزاری رفراندوم توسط عضوی از اتحادیه اروپا بخصوص توسط اعضاء ضعیف تر در باره سیاست های کلان حاکم بر این اتحادیه یک نافرمانی محسوب می شود. چنان که در گذشته حزب سوسیالیست یونان وقتی برای خروج از بن بستی که در پی فشار ترویکا برای تحمیل سیاست های ریاضت اقتصادی از یکسو و فشارمردم یونان از سوی دیگر با آن مواجه بود، البته با رویکردمثبتی که به سیاست ریاضت کشانه داشت به فکرهمه پرسی افتاد، اما بدلیل مخالفت های قاطع دولت آلمان و برخی شرکاء احضارشده و موردغضب قرارگرفت، بطوری که دیگرجرئت نکرد آن را برگزارکند. در نزد سرمایه داران دموکراسی بسیار عزیز و مامانی است، البته به شرط آن که خروجی اش باب میل آن ها باشد و گرنه خطرناک است و باید از آن پرهیزکرد.
تروریسم ۱۰۰میلیارد دلاری ایران / اکبر گنجی
توافق احتمالی هستهای بین ایران و ۱+۵ بسیاری را نگران کرده است. انگیزهها متفاوت است اما اکثر مخالفان نیروهای افراطی و جنگطلب ایران، اسرائیل، آمریکا و کشورهای عربی هستند. مخالفتها به شیوههای متفاوتی بیان میشود.
هرگونه توافقی به عدم اجرای تدریجی “شدیدترین تحریمهای طول تاریخ” منتهی خواهد شد. تحریم هایی که مجازات جمعی مردم ایران و نقض حقوق بشر بوده و هستند (۱ و ۲ و ۳ ). نیروهای افراطی ایران که از تحریمها دهها میلیارد دلار کسب کردهاند میگویند که توافق هستهای خیانت است چرا که تمامی دستاوردهای هستهای و استقلال ایران را پایمال میکند.
اخراج دسته جمعی خبرنگاران بخش کارگری ایلنا و نقش مافیائی “خانه کارگر”!
ایلنا به عنوان خبرگزاری وابسته به رژیم با هدف بازتاب رویدادها و مسائل کارگری ، همواره سعی داشته است که با انعکاس گوشه هائی از مشکلات و اعتراضات کارگران، خود را مدافع منافع این طبقه عنوان کند و این البته بخش مکملی از داعیه نمایندگی انحصاری کارگران توسط دستگاه کارگری رژیم است. اما ظاهرا ایفای چنین نقشی بدون تنش های درونی و تاوان هم نیست. چنان که اکنون گردانندگان و دست اندکاران این خبرگزاری به تصفیه جدیدی در بخش کارگری مبادرت کرده اند. جالب است که این تصفیه پس از درج یک مصوبه و دستورالعمل وزارت کار و سپس حذف آن در پی پس گرفتن دستورالعمل فوق صورت می گیرد که بر طبق آن، قراردادهای زیریکسال در موردمشاغلی که ماهیت دائمی و پایدار دارند بی اعتبار اعلام می شوند. و بنظر می رسد در یک دستور از بالا خوداین دستورالعمل را بی اعتبار می کند نه شاغلین موقت و زیریکسال را، تا معلوم شود که در این مملکت صاحبان سرمایه چه جایگاه ممتازی را دارند. باین ترتیب خوداین خبرنگاران و پخش کنندگان این دستورالعمل هستند که مشمول گیوتین فقدان امنیت شغلی و قراردادهای موقت می شوند تا آن ها و دیگردست اندرکاران این رسانه و سایررسانه ها دست از پا خطانکرده و با ناپرهیزی خود سیاست های راهبردی نظام را به تفی سربالا تبدیل نکنند!.
نگرش منفی به ایران؛ جمهوری اسلامی در پنج قاره در صدر است
در کمتر از دو هفته مانده به پایان مهلت گفتوگوهای هستهای ایران و قدرتهای جهانی، یک نظرسنجی سازمان آمارگیری «پیو» در آمریکا، تصویر نامطلوب و نامساعدی از جمهوری اسلامی ایران ارایه میدهد.
مرکز پژوهشهای این سازمان آمارگیری میگوید که نگرش بیشتر جهانیان نسبت به ایران، منفی است و اکثریت مردم در ۳۱ کشور از ۴۰ کشوری که در قارههای آسیا، اروپا و آمریکا مورد نظرخواهی قرار گرفتهاند، نسبت به جمهوری اسلامی نگرشی منفی دارند و در چندین کشور مسلمان، بویژه در خاورمیانه بدبینی به ایران در سالهای اخیر افزایش یافته است.
پی آمدهای شکست حزب عدالت و توسعه ترکیه در منطقه / هوشنگ کردستانی
سیزده سال پس از آنکه حزب عدالت و توسعه با برخورداری از گرایش مذهبی توده مردم ترک قدرت را در ترکیه در دست داشت «و سیاستهای داخلی و خارجی خود را که در موارد مغایر با خواست جامعه و منافع ملی بود» اعمال می کرد، سرانجام روز یکشنبه هفتم ژوئن سال ۲۰۱۵ میلادی برابر با هفدهم خرداد ماه سال ۱۳۹۴ خورشیدی در انتخابات مجلس ترکیه شکست خورد و اکثریت کرسیهای نمایندگی را از دست داد.
ترجمه مصاحبه شاهزداه رضا پهلوی با مجله مصری 7 أیام
از کشورش خارج شد تا تحصیلاتش را ادامه دهد، او نمی دانست که این آخرین باری خواهد بود که هوای وطنش را استنشاق می کند، و با تلخی شدید، او و خانواده اش که بر ایران بیش از ۵۰ سال سلطنت کردند، شاهد دگرگونی دراماتیک چهره ی میهن شان در سه دهه ی اخیر شدند.
بیاد آورد چطور مصریها در تشییع جنازه ی پدرش صف بسته بودند، تا با او خداحافظی کنند.
شاهزاده رضا پهلوی دوم، فرزند ارشد شاه فقید ایران محمدرضا پهلوی، از همسر سومش، ملکه ی پیشین فرح پهلوی، با (مجله ی مصری) ۷أیام (=هفت روز)، از خاطراتش از دوران قبل از شروع انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹م، سخن گفت، هنگامیکه در ایالت تکزاس آمریکا، تحصیل میکرد. هم چنین درباره سختیها ورنج خود و خانواده اش از حوادث ایران، و از دست دادن برادر و خواهر که نتوانستند غم وغصه مهاجرت را تحمل کنند.
پهلوی دوم، تشییع جنازه ی با شکوه پدرش در خیابانهای قاهره را به یاد میآورد. که همراه رئیس جمهوری فقید مصر محمد أنور السادات و رئیس جمهوری فقید آمریکا ریچارد نیکسون در صف جلو حرکت میکردند. و تجمع مصریها برای بدرقه با پادشاه فقید به یاد می آورد. او هم چنین از اوضاع مملکت، و از فشار رژیم خمینی بر ملت ایران، نیز سخن گفت. و اینکه او و طرفدارانش تلاش می کنند تا ایران دوباره به جاده مدرنیسم و ارزشهای انسانی و مدنی و برقراری حقوق بشر برای تمام ملت ایران سوق داده شود، که در منطقه تأثیر مثبتی خواهد داشت.
خطر نظام توتالیتر اسلامی فراتر از استبداد است / امین موحدی
بعضی از پژوهشگران و نویسندگان در تعریف توتالیتر و مقایسه آن با استبداد آنرا به مراتب از استبداد خطرناکتر و مهلکتر میدانند آنچنانکه «باربر» پژوهشگر آمریکایی میگوید: توتالیتریسم برآیندی است که پدر و مادرش معلوم نیست و در خدمت همه کس است.
دموکراسی، مقدم بر سکولاریزم و فدرالیزم است / امین موحدی
دموکراسی یک کلّ است که همه مفاهیم و تعاریف سیاسی باید در بطن آن تعریف شوند.جدال بر سرنوع حکومت آینده و ارائه عناصری نظیر سکولاریزم و فدرالیزم به عنوان جانشین جمهوری اسلامی حاکم بر ایران، نگاهی انتزاعی تلقی میشود که در واقع تجزیه دموکراسی و ارائه اجزایی از آن به عنوان اصل دموکراسی ویا راهی برای رسیدن به دموکراسی میباشد.
این روزها کلمات سکولاریسم و فدرالیزم بسیار شنیده میشود و محل بحثهای فراوانی شده است و حتا کسانی نیز آنها را به عنوان جایگزین جمهوری اسلامی و نوع نظام آینده ایران میدانند ومیخوانند.
اما آنچه که از این رهگذر به دست فراموشی سپرده شده و میشود، این است که کسی توجهی به ظرف اصلی برای قرار دادن این عناصر در آن نمیکند.
پروتکل الحاقی نظامیان و رهبر / دکتر رضا تقی زاده
در فاصله ای کمتر از ۳ هفته تا پایان مهلت تعیین شده برای نهایی ساختن توافق اتمی مابین جمهوری اسلامی و گروه ۱+۵، پذیرش و یا عدم پذیرش پروتکل الحاقی، عملا به دشوار ترین مانع در مسیر مذاکرات تبدیل شده است، حال آنکه بر اساس شواهد متعدد، نمایندگان جمهوری اسلامی طی مذاکرات انجام شده بعد از توافق موقت لوزان، به پذیرش مفاد آن تن داده اند.
از زمان بعد از اعلام توافق لوزان و آشکار شدن متن بیانیه های طرفین مذاکرات (فکت شیت ها)، مبنی بر قبول قانونی و اجرای پروتکل الحاقی از سوی ایران، مخالفتهای داخلی، بخصوص ایستادگی خشن نظامیان در راه پذیرفتن پروتکل، به بهانه ندادن اجازه بازدید از مراکز نظامی، شدت بی سابقه ای یافته است.
چرا خمینی را تحریف میکنند و از او لیبرال و سکولار میسازند؟ اکبر گنجی
زمامداران جمهوری اسلامی طی ۲۶ سال گذشته بر سر نظرات آیتالله خمینی درگیر نزاع دائمی بوده و هستند. این مسئله آن قدر واجد اهمیت بود و هست که آیتالله خامنهای کل سخنرانی بیست و ششمین سالگرد در گذشت آیتالله خمینی- در ۱۳۹۴/۰۳/۱۴- را به موضوع “تحریف امام” اختصاص داد.
پیشینه نزاع
پس از آغاز رهبری آیتالله خامنهای حذف جریان “چپ”های مسلمان دهه شصت- اصلاحطلبان بعدی- شروع شد. از همان زمان چپها با استناد به سخنان آیتالله خمینی و سوابق نزدیک خود به او، به دفاع از خود پرداخته و نظام را به انحراف از خط امام متهم کردند.
در یک مورد آنان سخنانی از آیتالله خمینی نقل کردند که با مشی جدید سازگار نبود، آیتالله جنتی تعابیر تند و اهانتآمیزی در نماز جمعه به کار برد و گفت که از کفن پوسیده سخن در میآورند. مهدی کروبی به عنوان رئیس مجلس، پاسخ تندی به او داد.
در دهه هفتاد، آیتالله مصباح یزدی به تفسیر آرای آیتالله خمینی پرداخت و اصلاحطلبان به او تاختند که چهرهای مخدوش از “امام راحل” ارائه میکند. آیتالله مصباح یزدی معتقد بود که سخنان آیتالله خمینی در پاریس را نباید نظرات واقعی او به شمار آورد، برای این که در برابر دشمنان جهانی و داخلی، و برای پیروزی انقلاب، سخنانی باب میل و مذاق آنها بر زبان جاری میساخت. امام واقعی و حقیقی معتقد به حکومت اسلامی و ولایتفقیه بود که مشروعیت خود را از خداوند گرفته و انکار آن به شرک میانجامد.
نگاهی به سروده های شعرای ایران در جنبش سبز … رهیار شریف
بُهتِ گلوگیر ملتی نجیب…
خرداد. ماه خون و قیام و آزادی خواهی. ماهی گره خورده به تاریخ مبارزات مدنی مردم ایران در صد سال گذشته؛ در میان این همه اتفاق ریز و درشت اما، نزدیک ترین به حافظه ی ایشان و شاید که مهم ترینشان، مجموعه حوادثی ست که در ادبیات سیاسی ایران به ” جنبش سبز” موسوم شد.
جنبش و خاستنی مردمی که ریشه در ادامه ی خواسته های اجتماعی ایرانیان در صد سال اخیر داشت. جنبشی که با اعتراضی صلح آمیز همراه شد و با نهایت سنگدلی از جانب حکومت پاسخ داده شد.
در آستانه ی ششمین سالروز جانباختگان راه آزادی ایران و برای یادآوری دوباره ی تاریخ، سری به بایگانی مطبوعات در سالهای گذشته زدیم و مجموعه مطالبی را با تغییراتی چند برای انتشار دوباره، برگزیدیم؛ باشد تا که لااقل حافظهی تاریخی کوتاه مدت مان، خون سرخ نداها و سهراب ها را دیگر بار به یاد آورد و تا رهایی از ظلم؛ دست از مبارزه و اعتراض صد البته صلح آمیز، نشوید.
در این نخستین مطلب، نگاهی داشته ایم به “شعر” این یگانه مفر ذهن ایرانی در درازای تاریخ. شعر که گویی جوری با خون و جان و روان ایرانیان عجین شده، در این بزنگاه تاریخی هم از جمله ی رساترین رسانه های هنری برای بیان اعتراض و گزارش به آیندگان بود.
در این میان این توضیح هم ضروری جلوه می کند که سروده های انتخاب شده در این مجال بی گمان که همه ی اشعار سروده شده در مورد جنبش سبز نیستند؛ چه به جرات می توان گفت که لااقل در آن برههی زمان کمتر فردی بود که دستی در دنیای شعر و وزن داشته باشید و برای شرح آن حادثه دست به قلم نبرده باشد.
بسیاری از شعرای به نام ایران، چه در داخل و چه در خارج از خاک ایران، برای جنبش سبز، برای ندای آزادی ایرانیان و برای دادخواهی از حق به یغما رفته ی مردم ایران، دست به دامان کلمه و احساس شدند و زخم هایشان را با معجون شفا بخش ” شعر ” مرهم گذاشتند. در این گزارش اما بر آن شده ایم تا ضمن مرور برخی از این سروده ها، حوادث آن روزها را هم ورقی دوباره بزنیم. از آن روزهای شادی قبل از انتخابات که به اتحادی دوباره می مانست تا اعتراض صلح آمیز و راهپیمایی سکوت و سرآخر خون