خانه » مقاله » صدای زنان ایران و خواهر کوچکم، فرح

صدای زنان ایران و خواهر کوچکم، فرح


شاهدخت نور پهلوی

شلاق زدن در ملاء عام، محدودیتهای اجتماعی، و فرصتهای اقتصادی نابرابر؛ با این مقولات است که زنان کشور من هر روز به یاد می‌آورند که دولت‌شان آنان را شهروند درجه دوم محسوب می‌کند.

این واقعیت -شهروند درجه دو بودن- هر روز با بدترین آزارها و محدودیت‌ها و توهین‌ها تحکیم می‌شود. بدتر از همه، واقعیت تلخ آنست که ازدواج کودکان هنوز غیرقانونی نشده و گهگاه دختران خردسال و کودک را مجبور به ازدواج با مردانی سال‌ها بزرگ‌تر از خود می‌کنند. این اعمال مشمئزکننده را که می‌شنوم به یاد خواهر کوچکم فرح می‌افتم.

فرح پانزده ساله است. دختری است باهوش، ورزشکار، زیبا و البته آزاد؛ گرچه اگر از خودش بپرسید شاید در مورد آخری مناقشه کند. چون مثل تمام دختران نوجوان، همیشه درگیر دعوا با مادرمان برای مقابله با تمام محدودیت‌ها است.

تمام وجود فرح شور و نیرو است؛ مثل مادربزرگ‌مان که اسمش را به خاطر او گذاشته‌اند. می‌دانم که فرصت آن را دارد که این نیرو را به کارهای بزرگ بدل کند و دردناک است تصور کنیم که تمام چنین توان بالقوه‌ای به دست حکومتی ربوده شود که برای او ارزشی قائل نیست. دشوار است او را در حالی تصور کنم که درگیر ازدواجی زودهنگام می‌شود در حالی که خیلی مانده تا بلوغ عاطفی و جسمی پیدا کند.

فرح محبوب دوستان و مورد تشویق معلمانش است. در ورزش می‌درخشد و فرصت‌های متعددی برای موفقیت به او داده می‌شود. اما اگر جامعه مشوق او نبود و در عوض به زور، حجاب اجباری سرش کرده بودند و بنیادی‌ترین حقوقش را مورد تجاوز قرار داده بودند، امروز کجا می‌بود؟

فرح در زمانی پا به نوجوانی می‌گذارد که زنان در غرب آخرین موانع راه خود به سوی برابری کامل را به چالش می‌کشند. کوشش برای ترقی و رسیدن به تمامی حقوق هنوز در جریان است. اینک که زنان در غرب به بسیاری از حقوق خود دست یافته اند، باید بیشتر و بیشتر از زنان قهرمان ایران بگوییم که علیه مخاطرات موجود برای حقوق‌شان و برای نفس موجودیت‌شان می‌جنگند را باید بازگو کنیم.

زنان قوی و پرافتخار ایران زیر ضرب تبعیض قانونی، بی‌عدالتی اقتصادی و محرومیت‌های اجتماعی هستند. مجمع اقتصادی جهانی در گزارش سال ۲۰۱۸ خود درباره «شکاف جنسیت جهانی» که کشورها را بر اساس پیشرفت‌شان در زمینه «برابری جنسیتی» رده‌بندی می‌کند به ایران رتبه ۱۴۲ از ۱۴۹ کشور بررسی‌شده را داده است.

زنان ایران حق طلاق و ارث برابر ندارند. از سفر بدون اجازه شوهر خود محرومند و در بازار کار مورد تبعیض همه‌جانبه قرار دارند. این محدودیت‌های سرکوبگرانه در حالی حاکمند که زنان ایران ۶۰ درصد دانشجویان را تشکیل می‌دهند و با این حال اجازه تحصیل در همه رشته‌ها را ندارند.

رابطه فرح‌ با مادرمان با رابطه من و خواهرم، ایمان، با او فرق دارد. ما که بزرگ می‌شدیم، بیشتر مونس یکدیگر بودیم اما مادرم فرح‌ را همزاد کوچک خودش می‌خواند. اگر فرح‌ در ایران بزرگ شده بود شاید همین امسال مادرمان را از دست می‌داد چون توجه کافی به درمان زنان نمی‌شود. مساله بهداشت زنان در ایران زمانی برای ما روشن شد که اخیرا مادرم به بیماری سرطان سینه مبتلا و پس از آن کارزاری برای ایجاد آگاهی در مورد این بیماری به راه انداخت.

هر فردی داستانی دارد و قصه‌های زنان ایران دنیایی هستند

این زنان در رسانه‌های اجتماعی با من تماس می‌گیرند و از محدودیت‌های روزمره‌شان می‌گویند و آزاری که بر آن‌ها می‌رود قلب انسان را می شکند.

بانکها در وام دادن به زنان تبعیض قائل می شوند، گشت ارشاد دنبال‌شان است و نمی‌توانند مشاغلی را داشته باشند که همسرانشان تایید نکرده و یا به آن رضایت نمی دهند.

اما ایران همیشه اینچنین نبوده است. این محدودیت‌ها بازمانده‌ای از گذشته نیستند؛ قوانین کهنه‌ای نیستند که دست مصلحین هنوز به آنها نرسیده باشد.

قبل از انقلاب اسلامی، پدربزرگ من و پدر او اصلاحات وسیعی اجرا کردند که حقوق گسترده‌ای به زنان اعطا می‌کرد. پیشرفت یک نسل از زنان، نویدبخش پیشرفت‌های بیشتری در نسلهای آینده بود و چشم‌انداز روشنی پیش روی هم زنان و هم مردان ایران دیده می شد. بسیاری از زنان آن نسل در تصویب «قانون حمایت از خانواده» در سال‌های ۱۹۶۷ و ۱۹۷۵ نقش داشتند و این‌گونه بود که قدم‌های بلندی به سوی برابری برداشته شد.

این قوانین، چندهمسری را ممنوع کردند، به زنان حق طلاق دادند، حق ارث دادند و حداقل سن مجاز ازدواج برای زنان را به ۱۸ سال رساندند اما این قوانین بعد از انقلاب ۵۷ همه ملغی شدند. همین چند ماه پیش لایحه‌ای که قصد داشت ازدواج دختران زیر ۱۳ سال را ممنوع کند رای نیاورد.

این نقض نظام‌مند حقوق بنیادین زنان ایران به معنی وضع محدودیت‌هایی حساب‌شده و متعصبانه بر استقلال آن‌ها است. تلاشی است برای خفه کردن قدرت و شجاعت طبیعی آن‌ها و باید جلوی این بی‌عدالتی ایستاد.

زنان ایرانی مثل فرح ۱۵ ساله به استقلال و قدرت اراده معروفند؛ این است که همچنان هر روز به نبرد با سرکوبگران خود می‌روند. اما آنان نیازمند پشتیبانی هستند. موج کنونی خواست حقوق برابر نمی‌تواند فقط برای زنان غربی باشد. باید برای تمام زنان باشد، بویژه زنان هموطنم.

زنان ایران شایسته آن هستند که از همان فرصت، تایید و آزادی‌ برخوردار باشند که فرح دارد. خوب که گوش کنیم، صدای میلیون‌ها زن ایرانی را می‌شنویم. زنان ایران از کسی انتظار ندارند نجات‌شان دهد. می خواهند صدایشان را بشنوید گوش می‌کنید یا نه؟

منبع: ایندیپندنت فارسی

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*