خانه » مقاله » مجلس یادبود رضاشاه

مجلس یادبود رضاشاه


بیش از یکصد سال است که قضاوت درباره رضاشاه در جامعه مطرح است. طرفدارانش او را به عرش رسانده و دشمنان در ضدیت با او تا آنجا پیش رفته اند که آرامگاهش را ویران کردند.  با این وجود و با کمال تعجب مشاهده میشود که در فضای خفقانی امروز کشور که دفاع از پهلوی ها جرم محسوب میشود، مردم در تظاهرات اعتراضی خود بر علیه رژیم شعار ” رضاشاه روحت شاد” را سر میدهند. این ضد و نقیض گویی چه معنا میدهد و تکلیف جامعه چیست؟ آیا بنا بر نظر طرفدارانش باید به اقدامات او در ساختن ایران نوین افتخار کرد، ، یا آنگونه که در طی این چند دهه از بلندگوی پر قدرت دشمنان چه چپ و چه راست شنیده شده وی را زمینخواری بزرگ، دیکتاتورخشن و دست نشانده  انگلیس نام نهاد. شاید هم علت این ضد و نقیض گویی را بایستی در نحوه استدلال دشمنان و دوستان که کمتر کارشناسانه و بیشتر احساسی و شعارگونه است جستجو نمود. به هر حال عملکرد رضاشاه در طول بیست سال حضورش در راس قدرت چنان برجسته است که اگر کارشناسانه و بدون پیش داوری مورد بررسی قرار گیرد انتقاد بر عملکرد رضاشاه به سختی میسر خواهد بود .

دربررسی تاریخ کشور مشاهده میشود که در میان پادشاهان این سرزمین در طول سه هزار سال گذشته،  تنها دو پادشاه را میتوان نام برد که موفق به تغییر ساختاری جامعه و تحول بنیادین شده اند. اولین پادشاه کوروش کبیر بود که با منشور خود و سایر اقدامات سازنده اش ارزش و اعتبار ویژه ای برای ایران کسب کرد. دیگری رضاشاه است که میراث کوروش را وارد فاز جدیدی از حیات خود نموده ایران نوین را بنا نهاد. خوشبختانه این دوحقیقت تاریخی چنان اثر گذارو ماندگارند که نه دشمنان چپ و راست قادر به نفی آن هستند و نه تاریخ نویسان مزدور جرات دستکاری آنرا دارند.

در مورد قضاوت نسبت به عملکرد رضاشاه، شناخت از اوضاع کشور در دوره پانزده ساله پعد از انقلاب تا کودتای ۱۲۹۹ یک ضرورت است. زیرا که افزون بر از هم پاشیدگی کشورکه نه مرزی وجود داشت، نه دولت مقتدری و نه امنیتی، جامعه نیز به لحاظ طبقاتی دستخوش تحولی اثرگذار شده بود. بدین معنا که با آزاد شدن کشور از قید و بند نظام سلطانی پنج قشر در جامعه سربرافراشتند که عبارت بودند از شاهزادگان، رجال قاجار، معممین ، ملاکین و قشر روشنفکر ترقی خواه. این ترکیب پنجگانه جامعه، آنهم درحالیکه اختیارات پادشاه کاهش یافته بود، سبب گردیده بود تا رقابتهای طبقاتی و درگیریهای سیاسی شکل جدی تری بخود گیرد. تا آنجا که هر از چند گاه یک دوله یا سلطنه ای از نسل قاجار بدون داشتن هیچگونه برنامه و دستور العمل کاری بر مسند نخست وزیری می نشست و پس از چند ماهی با ناکامی جای خود را به دیگری واگذار میکرد، بطوریکه در طول پانزده سال از پیروزی انقلاب تا پادشاهی رضاشاه ۳۵ نخست وزیر آمدند و رفتند.

بنابراین رضاشاه در زمانی قدم در فضای سیاسی کشور گذارد و قدرت را به دست گرفت که:

ایران مستقل اصولا وجود خارجی نداشت و کل کشور عملا در اشغال دو قدرت روس و انگلیس بود. با توجه به حجم عظیم بدهی ها و در گرو بودن کلیه منابع مالی کشور نزد این دو قدرت نظام اقتصادی وجود خارجی نداشت.                                                                                                         تولید صنعتی در حد صفربود و کشاورزی به علت سیستم عقب مانده آبیاری و نظام برهم ریخته ارباب رعیتی در مرز نابودی قرار داشت. ۹۰ درصد اقتصادی کشور توسط یک قشر ده درصدی از شاهزادگان ، رجال و خان زادگان اداره میشد.           نظام فرهنگی جامعه در اشغال قاجاریان و متاثر از قشر روحانیت تمامیت خواه که خود را به گونه ای وارث انقلاب میدانست قرار داشت. قشر روشنفکر تازه به میدان آمده نیزبا ادعای دمکراسی و آزادیخواهی به گونه ای میداندار جامعه شده بود.

طبیعتا تبعات زیانبار این وضعیت آشفته و اسفبار متوجه اگثریت مردم فلاکت زده که بارسنگین مشگلات اقتصادی و برخوردهای سیاسی را  بردوش میکشیدند، میشد، ضمن آنکه قحطی و بروز انواع بیماریها نیز مزید بر علت شده جان مردم را به لب رسانده بود.

رضا شاه درهمان چهار سال اول دوره وزارت جنگ و نخست وزیری موفق شد به وضعیت ملوک الطوایفی حاکم بر کشور خاتمه دهد و یاغیان و گردن کشان را سرجای خود نشانده، آرامش و امنیت را به کشور باز گرداند. طبیعتا مردم قدرشناس ایران  با مشاهده قدرت مدیریت و کارآمدی سردار سپه و خرسند از پشت سرگذاردن دوران سیاه قاجار، نورامیدی در دلشان زنده شد و بر این باور شدند که گویی ناجی ایران از راه رسیده است.

اگراقدامات رضاشاه در طول ۱۶ سال پادشاهی به درستی و کارشناسانه مورد ارزیابی قرارگیرد، ملاحظه میگردد که او برای قرار گرفتن ایران در مسیر توسعه و پیشرفت،  تغییرات بنیادین در ده مورد اساسی و سرنوشت ساز را که میتوان ” مانیفست تاریخ ساز رضاشاه” نام نهاد هدف قرار داد و یکی پس از دیگری تحقق یافت . عملکرد این ده مورد زیر در واقع یک انقلاب ساختاری در نوع خود به شمارمیرفت که  در آن زمان و آن شرائط غیرعادی، با کمترین هزینه جانی و مالی به اجرا گذارده شد.

۱ – سکولاریسم و جدایی نهاد دین از نظام حکومتی

۲ – ایجاد دولت مدرن

۳ – رهایی زن ایرانی از سنت قرون وسطایی

۴ – ایجاد قوه قضاییه عرفی مدرن

۵ – ایجاد نظام عرفی مدرن

۶ – ایجاد نظام مالیاتی مدرن

۷ – لغو کاپیتولاسیون

۸ – پیوند جدا نشدنی فرهنگ ایرانی به فرهنگ غرب

۹ – ایجاد تحول یاختاری در بخش تولید کشور

۱۰- ایجاد تغییرات ساختاری در اقتصاد کشور

رضاشاه به شهادت تاریخ موفق شد به کمک همان قانون اساسی مشروطه پر از نقض و کمبود با انجام اصلاحاتی بنیادین سنت سه هزار ساله نظام سلطانی را از بیخ و بن متحول سازد.

در رابطه با شناخت از طرز فکر واهداف نوشته ” سفرنامه مازندران”  او بسیار راه گشا است که مینویسد: ” به وضعیت این مملکت نگاه میکنم و همینطور به مسئولیت خود در مقابل این همه خرابی که توجه میکنم حقیقت گاهی مرا رنجور مینماید. هیچ چیز در این مملکت درست نیست وهمه چیز باید درست شود. قرنها این مملکت راچه از حیث عادات و رسوم و چه از لحاظ معنویات و مادیات خراب کرده اند. من مسئولیت یک اصلاح مهمی رابر روی یک تل خرابه برعهده گرفته ام. آیا کسی باور خواهد کرد طرز لباس پوشیدن راهم باید به اغلب یاد بدهم؟  هر کارخانه ای را میتوان ایجاد کرد، هر موسسه ای را میتوان راه انداخت. آما چه باید کرد با این اخلاق و فسادی که در اعماق قلب مردم ریشه دوانده و برای آنها عادت ثانوی شده است.”

همچنین در جای دیگر اشاره دارد بر اینکه : ” در یک مملکت مشروطه، وزرا، وکلا، مامورین دولت و سایر طبقات حدود معین و وظائفی دارند، که قانونا موظف به اداره کردن حدود خودهستند. اما، در ایران متاسفانه این طور نیست. سلطان مملکت باید هیئت دولت رابه کار وادارد، مجلس راهم به انجام تکالیف آشنا کند. تجار، ملاکین، شهرنشینان و حتا زارعین را هم بکار بگمارد. در تمام مدت شبانه روز نیز مواظب حدود و انجام وظائف آنها باشد و الا، همیشه همان حال رخوت و سستی وبی علاقگی که دیر زمانی است ادارات ایران نمونه برجسته آن محسوب شده اند حکمفرما خواهد بود.”   

باز مینویسد: ” شب و روز استراحت را برخود حرام کرده ام، اساسا از بدوطفولیت وارد تفریح و خوشگذرانی و تن آسایی نبوده ام. برطبق عادت همیشگی در تمام شبانه روز بیش از چهار ساعت نمی خوابم، و اخیرا یک ساعت ازچهار ساعت نیز صرف تفکر و تتبق و تدقیق میشود. متصل به مطالعه و تحقیق احوال کشور ایران مشغولم. مسائل تجارتی و فلاحتی و انتظامی و معارفی را عموما در نظرگرفته، با تناسبالاهم فالاهم توجه به همه را وظیفه ملی خود می شناسم” .

به نقل از محمود جم در زمانی که به نخست وزیری رسیده بود آمده که رضاشاه به وی میگوید: ”  این چادر و چاقچورها را چطورمیشود از بین برد؟ دو سال است که این موضوع فکر مرا بخود مشغول داشته. از وقتی که به ترکیه رفتم وزنها را دیدمکه پیچه و حجاب را دورانداخته و دوش به دوش مردانکار میکنند، دیگر از هر زن چادری بدم آمده است.اصلا چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست، درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید آنرا از بین برد. من مدتی است به این فکر هستم که زن ایرانی در قفس سیاه دست و پایش بسته است. این مرد و زن یک دریا فاصله وجود دارد. که باید از بین برود”.

در باره برنامه های سازندگی کشور با توجه به گستردگی آن که در همه زمینه ها به چشم میخورد سخن بسیار و آثار فراوان است که پرداختن به آن حتا فهرست گونه وقت زیادی میبرد. خوشبختانه جامعه حتا نسل جدید با اقدامات  بجا مانده از آن زمان مانند شبکه راه آهن ، تاسیس دانشگاه، سیستم آموزشی، سابقه صنعت کشور، سیستم اداری، سیستم بانکداری، سیستم بهداشتی و بسیاری دیگر آشنا است و تبلیغات مخرب مخالفین تاثیر چندانی نداشته است نشان میدهد که تبلیغات مخرب مخالفین در کم جلوه دادن خدمات رضاشاه در ساختن ایران نوین بسیار کم اثر بوده است.

ولی آنچه که توضیح در باره آن ضروری است پاسخ به دو اتهام بسیار مطرح دشمنان رضاشاه، یعنی خودکامگی و دیکتاتور منشی او و همچنین ضبط املاک و زمینهای مردم است که از ابتدای به قدرت رسیدن رضاشاه تاکنون به عنوان حربه ای برنده در دست  مخالفین به ویژه روشنفکران و در راس آنها حزب توده بوده و بر روی آن مانور داده اند. در حالیکه اگر به این دو مورد حساس و اثرگذار در جامعه کارشناسانه برخورد شود، به اندازه کافی سند و مدرک و شاهد وجود دارد که اثبات کند، بخش اعضم اتهامات وارده  بیمورد بوده است. متاسفانه جامعه تحت تاثیر تبلیغات دشمنان تبلیغات هیچگاه در صدد برنیامد تا با نگاهی بیطرفانه به بررسی پرداخته و یکبار برای همیشه این گره کور تاریخ معاصر کشور را بازگشایی کند.

اینکه گفته میشود رضاشاه نسبت به دموکراسی بیگانه بوده است شاید درست باشد. ولی آیا روشنفکر ایرانی منتقد رضا شاه تعریف درستی از دمکراسی به جامعه ارائه داده است؟ تاکنون تعریف روشنفکر ایرانی اعم از چپ یا راست از دمکراسی تنها در آزادی بیان خلاصه شده است. درحالیکه دمکراسی ساکن و ثابت نیست، بلکه جریانی پویا و برآمده از ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگ عمومی است که در یک فرایند تاریخی، بتدریج شکل میگیرد. از اینرو خوب و بدها و کم کاستهایی را هم به همراه دارد که به مرور زمان برطرف میشود. بنا براین تحقق دمکراسی در یک جامعه منوط به حصول هفت رکن میباشد که عبارتند از: سکولاریسم، عدم تبعیض جنسیتی، ایجاد دولت مدرن، قوه قضاییه عرفی و مستقل،  نظام آموزشی عرفی و مدرن، نظام اقتصاد آزاد و بالاخره آزادی قلم ، بیان و عقیده . اگر با توجه به این نظریه به دوره رضاشاه تعمق شود به این نتیجه میرسیم که مگر رضاشاه نبود که سکولاریسم را در کشور پایه گذارد، چه کسی تبعیض جنسیتی را محکوم و به زن ایرانی شخصیتی برابر مرد بخشید، آیا این رضا شاه نبود که قوه قضاییه عرفی را تحقق بخشید و نظام آموزشی را از کنترل ملایان رهانید، آیا این رضاشاه نبود که نظام اقتصاد آزاد را در کشور پایه گذاری کرد. تنها رکنی که اجرایی نشد آزادی بیان بود که فدای حفظ نظم و دیسیپلین در کشور شده بود. آیا این حساسیت رضاشاه در کنترل آزادی بیان در آن برهه از زمان امری شخصی و برآمده از نظامی بودن او بود، یا ضرورت آن زمان جامعه. آیا با وجود آزادی اجرای سکولاریسم در جامعه میسر میشد؟  آیا در اعتراض به برنامه کشف حجاب، ملایان کفن پوشان را روانه خیابانها نمیکردند و این اقدام مترقی رضاشاه را به خاک و خون نمی کشیدند و در نطفه خفه نمیکردند؟ بنا براین برخلاف تبلیغات مخالفین، رضاشاه بود که پایه های شش رکن از هفت رکن دمکراسی را در کشور را محقق ساخت.

در مورد ضبط املاک و زمینهای مردم توسط رضاشاه چنان اغراق شده که شناخت واقعیت را بسیار دشوار کرده است. متاسفانه جامعه نیزهیچگاه به این مسئله نپرداخت که  چگونه است انسانی تا ۴۰ سالگی عمر خود بی اعتنا به مال دنیا زیسته باشد، ولی ناگهان به قدرت که میرسد به زمین خواری بزرگ تبدیل میگردد. در حالیکه با کمی تعمق میشد تشخیص داد که واقعیت امرچنین نبوده  و به موضوع به پیچیدگی سیستم مالکیت در کشور مربوط میشد. نظام مالکیت وقوانین مربوط به آن تا هنگام تصویب قانون اساسی مشروطه برپایه نظام سلطانی استوار بود. یعنی این سلطان مملکت بود که به عنوان صاحب و مالک کشور اختیار داشت تا املاک و اراضی کشور را به هرکس و هر نوع که صلاح میداند واگذار کند. بنا براین املاک و اراضی در اشکال املاک شاهی، تیولداری ( واگذاری موقت)،  اوقافی و خصوصی و اربابی. در این رابطه تیولداری رایج ترین و گسترده ترین نوع واگذاری محسوب میشد و بسیاری از جمله روسای عشایر، بسیاری از شاهزادگان و رجال و نزدیکان سلطان از برکت تیولداری زندگی اعیانی و مرفهی داشتند. با پیروزی انقلاب مشروطه، طبیعتا اولین موردی که زیر سوال رفت وضعیت مالکیت بود. در این رابطه مجلس اول دو اقدام مهم انجام داد، یکی به رسمیت شناختن مالکیت و همسان قرار دادن حق مالکیت پادشاه و شاهزادگان با دیگران بود. نتیجتا با زیر سوال رفتن مالکیت، تیولداران در صدد بودند تا با استفاده از موقعیت پیش آمده  دولت برای حل این معضل لایحه تیولداری را در مجلس مطرح و به تصویب رساند که تیولداران تحت شرائطی اوضاع را به نفع خود تغییر دهند.

رضاشاه درمواجه با چنین وضعیتی و درحالیکه بخش اعظم زمینها و املاک کشور در تصاحب سران عشایر ، شاهزادگان و رجال بود سه راه در پیش روی خود داشت، یا رادیکال عمل کرده و تیولداری را دولتی اعلام کند که در آنصورت میبایستی خود را برای یک جنگ تمام عیار داخلی آماده میکرد. یا اینکه به بهانه های مختلف دست بر روی املاک و اراضی افراد مشخصی گذارد. یا با استفاده از قدرت و نام خود وارد میدان شود، که بیشتر دو مدل آخر مورد استفاده قرار گرفت.

رضاشاه با ضبط املاک بزرگ مالکانی مانند سران ایل بختیاری در اصفهان، قشقایی در فارس، زنگنه در زنجان و غیره و یا افرادی مانند شیخ خزعل در خوزستان و بسیاری دیگر صف دشمنان خود را طولانی تر کرد. هرچند که در اگثر املاک و اراضی ضبط شده اقدامات عمرانی به عمل آمد، ولی در اجرای ضبط و ربط  این اموال تخلفات و ناحقی هایی توسط کارگزاران رخ داد که بنام رضاشاه ثبت گردید و طبیعتا فرصتی فراهم شد تا مخالفین دستگاه تبلیغاتی خود را به راه اندازند که انداختند. این درحالی بود که رضاشاه در هنگام استعفای خود در ۳۰ شهریور ۱۳۲۰ با امضای دوسند کلیه اموال و دارایی خود رادر مقابل ده گرم نبات به محمد رضاشاه واگذار کرد تا به مردم انتقال داده شود که وی نیز چنین عمل کرد.

به هرحال رضاشاه از جمله معدود مردان خود ساخته تاریخ ایران میباشد که نامش و خدماتش با همه لجن مالی های مخالفین هرگز پاک نخواهد شد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*