خانه » مقاله » اندر احوالات خسن و خسین ، دختران المغاویه ! / علیرضا نوری زاده

اندر احوالات خسن و خسین ، دختران المغاویه ! / علیرضا نوری زاده

*این ضرب المثل عربی که دیرگاهی است به ادبیات ما نیز راه یافته است ؛ معمولا در زمانی به زیان میأید که مطلبی ، چنان از پایه دروغ ، تحریف ، غیر مستند و بافته خیال باشد که به طور کلی نتوان با مطالعه آن حتی به گوشه ای از شرح یک حادثه ، یک اتفاق تاریخی معین ، یک زندگی و … پی برد .

برای نمونه میتوان خزعبلاتی را که بعضی از اهالی حوزه از پیامبر اسلام و جانشینان و ائمه شیعه نقل میکنند از مصادیق مثل مورد اشاره دانست . “علی در کعبه به دنیا آمد همان لحظه محمد وارد کعبه شد ، علی را از آمنه گرفت و در گوشش گفت ای داماد و پسر عم عزیزم تو محبوترین ، عزیزترین و والاترین انسانها نزد خدا هستی علی گفت ای خاتم النبیین دوست داری از چه کتابی بخوانم تورات موسی ، زبور داود ، انجیل مسیح یا قرأانی که در سینه داری ؟ ”
خیلی روشن است که این قصه حتی یک وجه راست به جز ولادت علی در کعبه ندارد .

باید در نظر داشت این جعلیات و نظایر أن ، در حوزه دین ، روایتگر اتفاقی هزاروچهارصد ساله است یعنی دورانی که نه ضبطی ، نه دوربینی ، نه کامپیوتری ، نه شبکه های اجتماعی و … وجود داشت و نه نوشتن و ثبت لحظات ، معمول و متداول بود . اما هفته پیش به دنبال نشست شماری از فعالان اپوزیسیون در واشنگتن ، حکایاتی از این نشست در فضای مجازی و رسانه ای از دوشنبه پیش منتشر شد که منهای اشاره به محل برگزاری کنفرانس و و ذکر جملاتی از سخنان تنها یکی از سخنرانان ، بهره ای از حقیقت نداشت و یادآور تیتر این نوشته بود .
مجاهدین خلق و ماشین پرصدای تبلیغاتیشان با گوش بفرمانان گوبلز سازمان درکنار مطالبی که با نام مستعار منتشر کردند با فحشهای رکیک قاموس اللغه مسعودی ، کامنتهای متعدد در ذیل برنامه ی من که در آن به کنفرانس اشاره شده بود گذاشتند .

کارکنان مرکز پیگیری رسانه ها و فعالیتهای ضد انقلاب در خیابان کاخ جنوبی ( فلسطین فعلی ) پایتخت با ادبیات ولایتی به سراغ ما آمدند . البته باردیف خیانت و قافیه تجزیه طلبان .

دسته سوم کسانی بودند که تحت تأثیر جعلیات دو گروه بالا ، بعضا از سر احساسات ( که شماری شان واقعا وطنپرست و آزاد اندیشند ) مارا به زیر شلاق گرفتند .

گروه چهارم مأمورانی بودند که جمهوری ولایت فقیه در سالهای اخیر به خارج فرستاده که برخی از أنها چند صباحی را نیز در امنیت خانه مبارکه و یا زندان اوین بیتوته کرده اند و اینک در فرنگستان کارشان بی اعتبار کردن چهره های سرشناس و با نفوذ رسانه ای و یا اپوزیسیون است .

محور مشترک اغلب این جمع ، ضدیت با شاهزاده رضا پهلوی و شش هفت چهره رسانه ای و مخالف رژیم ، ادعای سلطنت خواهی ، ستایش آشکار از جلادان و رمبوهای ولی فقیه و کشف ارتباط أنها با کوروش کبیر و آریوبرزن و رستم فرخزاد و یعقوب لیث صفار است .این رسولان خفیه گوی و نویس اغلب ، رضاشاه و گهگاه محمدرضاشاه خاموش را ، مدح میکنند ولی با ذم نواده پهلوی اول او را لایق برسرنهادن تاج پادشاهی نمیدانند چون بگفته آنها رضا پهلوی دمکرات است و با چپها و ملی ها و نمایندگان اقوام می نشیند ، با زنده یاد دکتر مصدق دشمن نیست بلکه از او با احترام یاد میکند ، به نظام متمرکز و قلدر منش ایمان ندارد و براین باوراست اگر روزی به اراده و خواست ملت ، نماد همبستگی ایرانیان در هیأت پادشاه مشروطه و یا رئیس جمهوری شد ، قصد قدرت نمائی و سلطنت یا دیکتاتوری را ندارد . بدیهی است چنین نمادی را اللهی ها از هرسه نوع حزب اللهی ، مسعود اللهی و سلطان اللهی قبول ندارند .

حاکم اگر ولی فقیه است باید از نوع خمینی و سیدعلی أقاباشد ، اگر رئیس جمهوری است نباید ذره ای با پرزیدنت قبل از این ؛ مسعود میرزا (بعد از وصلت رجوی با نبیره مرحوم عضدالملک نایب السلطنه ، شازده خانم مریم عضدانلو قاجار ،خانواده زوجه یک لقب میرزا به مسعود خان دادند تا شؤونات عروس حفظ شود ) و پرزیدنت بعد از این ؛ شازده مریم ، تفاوت داشته باشد و اگر قرعه فال به نام پادشاهی افتاد سلطان اللهی ها به کمتر از محمد علیشاه معزول مغبون رضایت نمیدهند .

در جریان کنفرانس یکی از آقایانی که دیرسالی است در زیر پرچم سلطنت خواهی ، همبند زندان نوستالژی جمعی پیران بابرکت است در اعتراض به سخنان یکی از ۱۲ سخنران برأشفته در بیرون سالن سخنرانی میخروشید . به ایشان گفتم شاهزاده به دفعات یادآورشده که به یک نظام قلدر متمرکز اعتقادی ندارد . در چند گفتگو با ایشان و دیدارهای خصوصی بر سرمقوله عدم تمرکز برای حفظ یکپارچگی ایران ، تبادل رأی کرده ایم . شما که پادشاهی خواه هستید آیا موضعی متفاوت با ایشان دارید ، دوست معترض فرمود اگر چنین گوید من به رویش شمشیر میکشم من عبد او نیستم ( شاید با واژگانی خشن تر ) ایشان فرصت پیدا کردند که در همان کنفرانسی که به گفته بعدیشان نوریزاده و میراسکندری … برپاکرده بودند ؛ نقطه نظرهایشان را بیان کنند .

من البته هیچگاه باورنمیکنم ایشان اهل شمشیرکشی باشند. منش و چهره و ظاهر ایشان بیشتر به بزم آرایان میماند نه رزم آوران ،

ما براندازان

دوسال پیش در سفری به آمریکا با دوست دیرینه ام دکتر شاهرخ میراسکندری گپ و گفتی پیرامون ضرورت پیدائی یک إئتلاف متنوع از مخالفان برانداز رژیم داشتیم . در پایان ، به این نتیجه رسیدیم که با توجه به درپیش بودن انتخابات ریاست جمهوری هم در ایران و هم در آمریکا ، باید چندی صبر کرد تا نتیجه هردو روشن شود . کوتاه زمانی پس از این دیدار باهم به دیدار شهبانو فرح رفتیم ، شاهزاده نیز آمدند و چند ساعتی بسیار خاطره انگیز را در کنار ملکه و ولیعهد پیشین ایران گذراندیم . ( همیجا بگویم که دوستی من و شاهرخ ریشه ای عمیق و خانوادگی دارد .

پدر بزرگ شاهرخ مرحوم سید ضیاءالدین میراسکندری با پدربزرگم مرحوم سیدتقی نوری زاده سردفتر اسناد رسمی یک اصفهان و سپس سه مشهد و پدرم سردفتر اسناد رسمی ۱۳۶ تهران دوستی عمیقی داشتند . مرحوم میراسکندری علاو بر دفتر اسناد رسمی دفتر ازدواج و طلاق هم داشتند و به عنوان سردفتردربار، عقد پادشاه فقید و ملکه فرح ، در دفتر او ثبت شده ؛و خطبه را نیزخود او خوانده بود چنانکه اغلب ازدواجها و بعضا جدائی ها و نیز معاملات خاندان سلطنت توسط وی ثبت میشد.میگفتند خطبه عقد میراسندری خرجی ندارد یعنی شیوندهائی که او خطبه خوانش بوده ، ابدی هستند .

از فرزندان او جلال و جمال و جواد هرسه سردفتر شدند و در عداد دوستان خانواده ما بودند و جلال و جمال (پدر شاهرخ ) همچنان از دوستان دیرپا و سال خانواده منند . تصویری از جشن ازدواجم دارم که در آن پدرم ، استاد بزرگوارم دکتر احمد مهدوی دامغانی و زنده یادان حسنعلی خان صارم کلالی و ضیاءالدین میراسکندری مرا درمیان گرفته اند ) باری در واشنگتن پس از دیدار با چند عضو کنگره ، دو دیپلمات قدیمی و دوست ، و ژنرال ریچارد سیکورد از بلندمرتبگان پیشین ارتش أمریکا و عضو هیأت مستشاری نیروی هوائی آمریکا در ایران ، تصمیم گرفتیم اندک اندک جمع مستان ساغر عشق به خانه پدری را، در جریان تلاشهای خود و نگرشمان بگذاریم .

چندی بعد کیومرث نعیمی ، کتایون یزدانی، کوروش رادمنش ، شری راز ، دکتر سیروس کنگرلو، و … در بحثها و دیدارهای ما ( هرزمان که سفر به أمریکا میسر میشد ) شرکت داشتند و از حق نباید بگذرم ، نعیمی و یزدانی از دل و جان مایه میگذاشتند . روی کار آمدن دانالد ترامپ و تیمی که به همراهش أمد ، به ویژه کسانی چون جان بولتون مشاور امنیت ملی أمریکا و جولیانی وکیل ترامپ در ماههای اخیر و باتوجه به سوابقشان با گروه مجاهدین خلق ،و تلاششان برای بازاریابی جهت خانم عضدانلو قاجار به عنوان یگانه آلترناتیو، در دستگاه ترامپ و مشاهده واکنش هموطنانمان نسبت به شکست روحانی در انجام اصلاحاتی که وعده اش را داده بود و حرکت خودجوش و گسترده اعتراضات دیماه گذشته ، مارا بر آن داشت که به سرعت به فکر برپائی نشستی در واشنگتن باشیم تا پیامی را به گوش دولت ترامپ ، اهالی کنگره ، اتاق فکرها و رسانه های أمریکائی برسانیم . پیامی با چند محور ،

۱-راه حل معضلی به نام جمهوری اسلامی جنگ نیست و نباید پچپچه های خواهر مریم و وزیرخارجه شان أقای جعفرزاده أنها را وسوسه کند و ناتانیاهو وار قصد براندازی نظامی با حمله به ایران را در سربپرورانند . مردم ایران در دسامبر و ژانویه گذشته در ۱۰۳ شهر ایران ، به صراحت به أمریکا و دولتهای صاحب نفوذ و مصلحت در ایران یادآورشدند با راه حل نظامی به شدت مخالفند ، دست نیاز به سوی خارجی دراز نمیکنند بلکه تنها خواست أنها و ما که کباده عشقشان را بر دوش میکشیم ، عدم تکرار فاجعه سال ۲۰۰ ( در جریان جنبش سبز ) است .به عبارت دیگر در یک بزنگاه دیگر اگر یار شاطر نبودید بار خاطر نشوید . گفتند و گفتیم اگر ندا آقاسلطانی در خون خود شناور بود برای سید علی أقا نامه عاشقانه ننویسید .

۲-حتی دونفرهم در خیزش دیماه نامی از نواده عضدالملک و همسر به غیبت کبری رفته اش به میان نیاوردند بلکه مردم ؛ رضاشاه بزرگ را آواز دادند ؛از فرزندش به نیکی یاد کردند و از نواده اش خواستند به پاخیزد.

۳-رژیم ولایت فقیه فرصتهای بسیاری را برای متحول شدن به سو مردم از دست داده است . این رژیم قابلیت اطلاح شدن را ندارد اما جانشینش را مردم تعیین میکنند . مردم ایران یک چلپی مؤنث یا مذکر را به ایران راه نمیدهد .

۴-امروز رژیم ولایت فقیه نه فقط مصیبت عظمای ملت ایران است ، بلکه منطقه از حضورش به عذاب است .سقوط این رژیم ، ایران و منطقه را از خطر یک جنگ بزرگ که میتواند به سومین جنگ جهانی منجرشود ، به سرعت دور خواهد کرد. (در صورتی که تغییر با مداخله نظامی خارجی همراه نباشد چه در آن صورت ، جنگ داخلی در سطح ایران و منطقه ، سرنوشت سوریه را برای ما ، عراقیها ، سعودیها و … رقم خواهد زد .

۵-رژیم جهل و جور و فساد ملیارها دلار از ثروت ملی ایران را چپاول کرده است یاریمان کنید که اموال به سرقت برده شده را توقیف کنیم تا پس از تشکیل دولت ملی ، اموال ملت ایران به کشور بازگردانده شود.

۶-رژیم در آمریکا و اروپا و دیگر مناطق جهان شبکه ای از جاسوسان ، مزدوران ، گندم نمایان جوفروش ، چهره های رسانه ای، و تحفه هائی به ظاهر مخالف خودش را برپاکرده است ، شناسائی و برخورد با آنها هدف ماست ، در این زمینه نیازمند یاری دولتهای بزرگ هستیم .

۷-ملت ایران با هیچ دولت و ملتی دشمنی ندارد بلکه بر اساس مصالح ملی ، احترام متقابل و عدم دخالت در امور یکدیگر بر آنیم که با همه جهانیان رابطه دوستانه داشته باشیم .

۸-اکثریت مردم ایران خواهان نظامی دمکرات و سکولار هستند که در أن همه ایرانیان فارغ از نژاد و مذهب و رنگ و جنسیت با هم برابرند و مالک مشاء یک ملیون و شتصد و چهل و هشتهزار و … کیلومتر مربع ، میباشند . در جلسات خصوصی که این حرفها را به آمریکائی ها و بعضی اروپائی ها میگفتیم ، با واکنش بسیار مثبت و همدلانه آنها روبرو شدیم .
زمینه برگذاری کنفرانسی در واشنگتن در ماه آوریل فراهم شد . دکتر شاهرخ میراسکندری ، کیومرث صابری ، کتایون یزدانی ، رضا … یک هموطن آزاده عاشق خانه پدری ، هزینه کنفرانس را متقبل شدند. من نیز درحد ناچیزی باتوجه به امکانات محدودم ، پذیرفتم که بار خودو دو دوست شرکت کننده را برشانه دوستان مورد اشاره نگذارم .

به گمان من حضور فعالان و مبارزانی از نحله های فکری و سیاسی مختلف ، میتوانست وزنه نشست را سنگینتر کند . به ویژه که در نشست شماری از نظامیان پیشین اما متنفذ ، شخصیتی که تازه از سوریه بازگشته بود ، نمایندگانی از شورای امنیت ملی آمریکا ، وزارت خارجه ، رسانه های و … أشکارا و با علم ما ، و پنهانی با و بدون اطلاع ما در جلسه حاضر میشدند .

برای دعوت سخنرانان در نخستین نشست کنفرانسی که عنوا ن ائتلاف اپوزوسیون ایران را برای آن برگزیده بودند من با بیش از بیست تن از شرکت کنندگان در کنفرانسی که شش سال پیش زیر چتر مرکز پژوهشهای ایران و عرب که مدیرعاملش هستم در باره ایران برگزار کرده بودم تماس گرفتم . همچنین با تنی از روشنفکران ، متفکرین ، و فعالان اپوزیسیون درباره اقوام ایرانی گفتگو کردم . همگان وعده مشارکت و همکاری دادند . اما یکهفته پیش از برگزاری نشست ، دوست من دکتر علی پدرام ، (نویسنده ، کارشناس امور بین المللی و استاد سابق دانشگاه که زحمت بسیار در برگزاری نشست متحمل شد و همینجا از او صمیمانه سپاس و قدردانی میکنم ) به من خبر داد شماری از دعوت شدگان با مشکل ویزا روبروشده اند از جمله جناب شرهانی دبیرکل حزب دمکراتیک همبستگی اهواز ، یاسین اهوازی از همین حزب ، دو دوست در آلمان و یکی در فرانسه و دو تن در لندن از جمله دوست دیرینم مهندس جواد خادم وزیر مسکن کابینه دکتر بختیار) و دکتر جعفر موسوی هاشمی استاد ، نویسنده و حقوقدان عرب ایرانی از لندن ، که سرانجام نتوانستند با قید و بندهای تازه به موقع ویزای سفر به آمریکا را دریافت کنند . دکتر حسین لاجوردی دوست عزیزم که میهمانی گرامی داشت ، رضای نازنین که از همان آغاز با دل و جان با ما همراه بود نیز به دلیل بعضی مشکلات شخصی از جمله میهمانداری و … نتوانستند با ما باشند .

سخنرانان نشست و همدلی ستار

پیش از سخن گفتن از میهمانان و سخنرانان ، لازم است اشاره ای به آزادگی ، بلند نظری ، ملی گرائی و ایران دوستی هنرمند ارزشمندی که به حق لقب صدای زخمی وطن شایسته اوست ، داشته باشم . من باستار بیش از چهل سال دوستی دارم همو بود که چهل سال پیش یکی از شعرهای من “زنگ حساب ” را با آهنگی از صادق نجوکی رفیق هنرمندم عرضه کرده بود. ستار نه تنها در نشست شرکت کرد بلکه شعر “وطنم ” مرا با أهنگی ازدوست هنرمند و بزرگوار افغانی من که دلش را در ایران به جاگذاشته یعنی فرید زولاند ، در کوتاه ترین مدت خواند و ضبط کرد و در میانه نشست با صدای جادوئیش برای حاضران خواند و با تحسین و تقدیر همگان روبرو شد .در آغاز کنفرانس نیز آوای ای ایران او دلها را بلرزه آورد و چشمها را پر اشک کرد .

سخننرانان جلسه ای که اداره اش برعهده دکتر میراسکندری و من گذاشته شده بود عبارت بودند از ،دکتر بهرام بهرامیان از استادان و فعالان سیاسی ملی با سابقه ای بیش از نیم قرن ، کاک عبدالله مهتدی دبیرکل حزب کومله کردستان ( از کاک مصطفی هجری دبیرکل حزّب دمکرات کردستان ایران نیز دعوت شده بود .ضمن اینکه ایشان یکروز بعد از نشست عازم آمریکا شد به من نیز یادآوری کرد، برای شرکت در چنین کنفرانسی ، باید از مدتها پیش ایشان در جریان قرار میگرفت تا زمینه های سفرش فراهم شود و … ) دکتر ضیاء صدرالأشرافی فرزانه آذری ایرانی ، دکتر شهریار آهی ( که همیشه وامدار مهر و همدلی های او بوده ام ) ، مهندس هوشنگ کردستانی عضو آخرین شورای جبهه ملی پیش از انقلاب و یار وفادار داریوش فروهر و دکتر شاپور بختیار ، کتایون یزدانی ، دکتر رضا حسین بر (بلوچ مردی با جان و دل ایرانی و عاشق خانه پدری ، ۴۵ سال است که از روزگار دانشجوئی میشناسمش . هرگز از او بدعهدی و نارفیقی ندیده ام .) ، فریبرز بختیاری از شورای عشایر و از همراهان دکتر شاپور بختیار ، کیومرث نعیمی از بنیان گزاران ائتلاف ( و ایرانی وطن پرستی که ۴ دهه با گذشت از مال و جان به مبارزه با رژیم جهل و جورو فساد مشغول بوده است . )

دکتر کریم عبدیان که به جای دبیرکل حزبشان “حزب دمکرات همبستگی اهواز “در جلسه حاض بود ( کریم کارشناس بازنشسته ارشد وزارت دفاع آمریکا ، فعال کنفدراسیون پیش از انقلاب ، زندانی سیاسی و فعال حقوق بشری است چون با دلش حرف میزند تحمل سخن ناگوار را ندارد برمی آشوبد اما به لمحه ای همان کریمی است که وقتی عیدها به اهواز و خرمشهر و آبادان میرفتیم جوانان چون او را بسیار میدیدیم که با عشق و مهر استقبالمان میکردند .و گاه شبها کنار آتش چاهها برایمان دردل میکردند و باهم میهانه ناظم الغزالی را زمزمه میکردیم . همان انسانهائی که با تجاوز صدام حسین به نیاخاک ، به دفاع از نخل و کارون و خانه پدری پرداختند ، جان شیرین برخی دفاع از وطن کردند
، نخل و خانه شان ویران شد و رژیم به جای استمالت از آنها و بازسازی خانه و روستا و شهرشان کشت و سرکوب کرد و به زندانشان انداخت .) ناصر بلیده ای از فعالان بلوچ و دبیرکل حزب مردم بلوچستان، ( و دکتر محسن سازگارا که علی رغم بیماری شدیدی که توان از او برده و مجال سخن گفتن از او گرفته بود در تمام مدت کنفرانس با درد و تحمل بسیار حضور داشت) سخنرانان ایرانی نشست بودند .

از آمریکائی ها باید به ، ژنرال ریچارد سیکورد ، ژنرال پل واله لی ، سرهنگ مایک استیونز ، سرهنگ اولیور نورت رئیس یکی از بزرگترین مؤسسات أمریکائی یعنی جمعیت سلاح داران با ۴۵ ملیون عضو ، خانم شری را ز ، جورج کیو ، جوکافمن ، آقای فلنگن عضو سابق کنگره و … همراه ما بودند و بعضا در نشست سخنرانی کردند . ژنرال واله لی صریحا گفت گزارش کنفرانس را به ترامپ شخصا خواهد داد و با جان بولتون در باب همکاری های سابقش با مجاهدین سخن خواهد گفت . کلنل نورث هم میگفت بولتون در مقام دیپلمات باز نشسته در جلسه مجاهدین شرکت میکرد و حق الزحمه میگرفت ، بولتون مشاور امنیت ملی اهداف و مسئولیتهای متفاوتی دارد که اورا هرگز در کنار سازمانی که قاتل دو نظامی آمریکانی است قرار نخواهد داد .

سخنرانان ایرانی ، همگی دررابطه با ایران یکپارچه و همبسته با تنوعات فرهنگی خود سخن گفتند .حتی دکتر عبدیان که خوشبختانه متن فارسی سخنرانی خود را که به زبان انگلیسی عنوان کرده بود، در گویانیوز منتشرکرده و با مطالعه دقیق أن میتوانید دریابید که بعضی به

علت عدم آشنائی کامل به زبان انگلیسی دچار توهم شده اند ، و در نشست ، سخنانش با اعتراض چند تن از حاضران روبروشد ، از جدائی نگفت بلکه راههای مستحکم کردن پیوندها را برشمرد . من و تنی دیکر مکرر و به فارسی و انگلیسی ضمن مخالفت با هرگونه راه حل نظامی و مداخله بیگانه درامور کشورما ن ، از ایرانی متحد و یکپارچه با تنوعات قومی و یک زبان ملی “فارسی ” سخن گفتیم . ایرانی که در آن ،ضمن احترام به زبانها و فرهنگ و تعلقات تاریخی و فرهنگی اقوام ایرانی ، حکومتی یکپارچه با حضور همه اقوام ایرانی خواهیم داشت . حکومتی که ، با تطبیق آرمانهای انقلاب مشروطیت ، از جمله احیای انجمنهای شهر و روستا در شکل مدرن و تکامل یافته آن ، عدم تمرکز یا به قول زنده یاد فروهر “خودگردانی “را در استانهای کشور از جمله استانهائی که اقوام ایرانی در آن حائز اکثریت هستند عملی خواهد کرد . در آن زمان است که همه ما با هر نژاد و فرهنگ و زبانی به ایرانی بودن خود میبالیم و احساس غبن و مورد تبعیض واقع شدن از دلها و ذهن ما پاک خواهد شد .

من حکایت رضاشاه و آتاتورک را بازگفتم که پادشاه ایران در برابر اصرار أتاکورک برای تغییر نوشتاری زبان فارسی به لاتین گفته بود من نمیتوانم پاسخ فردوسی و حافظ و سعدی و مولانا را بدهم .

در تمام زمان شش ساعته کنفرانس شرکت کنندگان با بزرگواری و مهر سخنرانیهای فارسی و انگلیسی را دنبال کردند . اینهمه هایهوی برخاسته پس از کنفرانس ، همانگونه که قبلا یادآورشدم ، پس و پشتی جدای آن دارد که مینماید . برخلاف لغویاتی که شنیدیم و صداو سیمای اهالی ولایت فقیه در وجه حاکم و وجه حالم ( آرزومند ولایت در (رجوی لند ) و ول معطل ، به ترویج و نشر أن همت گماشتند ، کنفرانس بسیار موفق بود . انسانهائی با طبایع گونان اما مصمم به عبور از ولایت جهل و جور و فساد ، باهم نشستند و گفتند و با بحث و گفتگو ، همدلی و مهر ، روزگار خانه پدری را در سال قحط و غارت و قهر ، از نگاه خود تصویرکردند .

نامهربانیها همه از خارجه نشینان فارغ بود وگرنه آنچه از درون کشور آمد ، سپاس و سرسلامت و آرزوی توفیق بود . دوستی که به همراه ۵۴ تن از اهالی قلم و اندیشه در نزدیکی طهران از طریق فیس تایم لحظه به لحظه کنفرانس را دنبال میکرد برایم نوشت “خسته نباشید ، امید را به دلها برگرداندید. اینک امیدواریم که زدوده شدن سایه سیاه ولایت منافقان دروغزن را بر سر ایران ؛ شاهد شویم و در میدان آزادی سرود وطنم شما را با ستار عزیز زمزمه کنیم ”
پیام که آمد دیگر خسته نیودم . سه روز بیخوابی را فراموش کردم و بلافاصله پس از بازگشت به لندن به دفترم رفتم و پنجره رو به خانه پدری را زنده ، اجرا کردم .
و دست أخر اینکه در هفته جدید تمام سخنرانیها را در کنفرانس به مدت شش ساعت از شبکه تلویزیونی ایران فردا پخش خواهم کرد تا طالبان حقیقت ، أنچه را در نشست ائتلاف ملی مخالفان رژیم در واشنگتن روز نهم ژوئیه ۲۰۱۸ رخ داد ، مستقیما و بدون هیچ جرح و تعدیلی ببینند، و أنها که با تحریف و دروغ و بهتان ، قصد تخریب و لطمه زدن به اعتبار و حیثیت برگزار کنندگان و سخنرانان را داشتند اگر هنوز به مفاهیم وجدان و اخلاق و پاکدلی باور دارند ، از این پس در ارزیابی هاشان بعد از وقوف به همه حقیقت و نه فقط تیترها و یک فریم از هزار ، زبان به انتقاد و یا تأیید بگشایند .

علیرضا نوری زاده –لندن

۱۶ ژوئن ۲۰۱۸ میلادی ، ۲۶ خردادماه ۱۳۹۷

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*