خانه » اقتصاد هفته » برجام وسیله نجات یا گورحکومت اسلامی ؟/دکتر منوچهر فرحبخش

برجام وسیله نجات یا گورحکومت اسلامی ؟/دکتر منوچهر فرحبخش

سیر حوادث و جریانات سیاسی و اقتصادی درحکومت اسلامی ایران چنان سرعت گرفته که حتا ذهن کارشناسان را هم از اظهار نظر و پیشگویی درباره رخدادهای پیش رو مختل کرده است. با این وجود آنچه که در بدو امر به روشنی قابل رویت است از هم پاشیدگی و اختلافات ریشه دار در درون خود نظام است که دیگر قابل پنهان کردن هم نمیباشد. در این رابطه کافی است که به ضد و نقیض گوییهای ولی فقیه، رئیس جمهور، احمدی نژاد، لاریجانی رئیس قوه قضاییه، حجاریان اصلاح طلب و سایر دست اندر کاران رژیم از همه جناحها توجه شود تا ابعاد اختلاف نظرها مشخص گردد.

یکی از پایه های اختلافات همین موضوع برجام است که کل نظام هنوز استراتژی مشخص و مطمئنی را در دستور کارخود ندارد و منتظر است تا در مقابل تصمیمات امضاء کنندگان برجام و امریکاجبهه گیری کند که معمولا به نظر آقای خامنه ای ربط پیدا میکند که در حال حاضر اولتیماتوم به بقیه امضا کنندگان برجام است تا در مقابل امریکا و در جهت ایران صف آرایی کنند. برجام حداقل درمیان دولتیان به ویژه جناح اصلاح طلب رژیم زنده است و هنوز نوعی امیدواری کاذب وجود دارد. حتا از سخنان روحانی این امیدواری استنباط میشود که ممکن است برجام به فرجام رسد و اتحادیه اروپا برای آرام کردن ترامپ و منصرف کردن او در خروج از برجام به نوعی توافق با وی دست یابد. ولی طوفانی که ترامپ برپا کرده قوی تر از آن است که بشود با سخنان سران اتحادیه اروپا آنرا مهار شده تلقی کرد. انتشار دوازده خواسته امریکا از حکومت اسلامی نشان میدهد که ترامپ با حکومت اسلامی ایران به هیچ وجه سر سازگاری ندارد و حاضر نیست شمشیر از نیام بیرون کشیده را تا رسیدن به اهداف مورد نظرغلاف کند.

حدود دوسال نیم پیش که توافقنامه برجام پس از ماه ها مذاکرات نفس گیر بین گروه ۵+۱ ونمایندگان ایران به امضا رسید دو طرف بر این باور بودند که توافقنامه بر اساس برد برد تنظیم شده و طرفین تا حدودی به اهداف خود رسیده و مقدمات نزدیکی حکومت اسلامی با غرب در حال فراهم شدن است. بر اساس این توافقنامه حکومت اسلامی بخشی از تاسیسات هسته ای خود را تعطیل کرد، کیک زرد را به روسیه صادر نمود و اجازه داد تا تاسیسات اتمی کشور تحت نظر آژانس اتمی قرار گیرد. در مقابل اوباما دستور داد بخشی از دارائیهای ایران را آزاد کرده، حتا ۱.۷ میلیارد دلار وجه نقد با هواپیما به تهران برده شد و گفته میشود که صد میلیارد دلار پولهای بلوکه شده نیز به تدریج آزاد گردیده در اختیار بانک مرکزی ایران قرار گرفت. موضوعی که صحت و سقم آن، به علت سکوت مسئولین و عدم اطلاع رسانی در حاله ای از ابهام قرار دارد.
به هرحال پس از امضای برجام دولت روحانی، اصلاح طلبان و بسیاری از مردم با نگاه خوشبینانه خود براین باور بودند که زمینه برای ایجاد فضای نسبتا آرام و مناسب برای جذب سرمایه های خارجی فراهم شده و اکنون وظیفه دولت است تا با ایجاد تسهیلات، مشوق های اقتصادی وآماده سازی پروژه های مورد نظر به ویژه در حوزه نفت وگاز راه ورود سرمایه گذاران خارجی را به کشور هموار سازد. ولی این خوشبینی و خوشحالی زیاد به طول نیانجامید که با شروع مخالفت شدید و گسترده جناح تند رو در داخل کشور به چالش کشیده شد. شدت مخالفت اصولگرایان با برجام چنان شدید و خصمانه بود که حتا پای سپاه راهم به مخالفت علنی با برجام باز کرد که با نمایشات موشکی خود که نام اسرائیل روی بدنه آنها نوشته شده بود ، جو ضد برجام را منطقه ای نمود، تا آنجا که بسیاری از سرمایه گذارهای خارجی را به علت همین جبهه گیریهای درون حکومتی که البته انگشت بیت رهبری هم در تشدید آن بی تاثیر نبود، دچار اختلال کرد. تا اینکه ترامپ از راه رسید و با طرح خروج امریکا از برجام کل ماجرا را وارد فاز جدیدی کرده، آتش یک بحران بین المللی را برافروخت.

حکومت اسلامی ایران ضمن رضایت از حمایت پنج کشور باقیمانده در برجام و مخالفت آنها با تصمیم امریکا مبنی بر خروج از برجام، بر این باور است که بین امریکا و اتحادیه اروپا شکاف انداخته. از اینرو فشار بر اتحادیه اروپا را افزایش داده، از یکطرف درخواست تضمین کرده و از طرف دیگر آیت الله خامنه ای یک درخواست هفت ماده ای در مقابل طرح دوازده ماده ای پمیئو پیش روی اروپاییان قرار داده است.
اینکه باید از حمایت کشورهای ۴+۱ استقبال کرد و موضع مثبت اتحادیه اروپا نسبت به حکومت اسلامی در قبال آمریکا جای سپاس دارد. ولی این بدان معنا نیست که حکومت اسلامی پرچم مخالفت با امریکا را محکمتر از گذشته در دست به فشارد و شعار مرگ بر امریکا را رساتر فریاد زند. این با هیچ منطقی نمیخواند که کشوری ضعیف و منزوی در خانواده جهانی با اقتصادی از هم پاشیده خود را با بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان درگیر سازد. برای شناخت از قدرت امریکا کافی است به چند مورد زیر توجه شود:
امریکا با تولید ناخالص داخلی ۱۷.۵ تریلیون دلاری خود در مقام اول در جهان قرار دارد. کشور بعدی چین است که با ۱۰ تریلیون دلار تولید ناخاص داخلی با فاصله زیادی با امریکا قرار دارد.

سیستم بانکی جهانی تقریبا در کنترل امریکا است . دراین سیستم یهودیان به عنوان گردانندگان فاینانس جهانی متحد طبیعی امریکا و دشمن حکومت اسلامی به شمار میروند.
درحال حاضر تجارت جهانی خواسته یا ناخواسته بر پایه دلار استوار است، تا آنجا که رزرو ارزی بیش از ۱۸۰ کشور را دلار تشکیل میدهد. بیش از ۱۳ تریلیون دلار در بازرگانی جهانی در جریان است که جایگزینی آن با ارز دیگری، حداقل در زمان حاضر غیر ممکن است. امریکا بزرگترین طرف تجاری کشورهای توسعه یافته به شمار میرود. مبادله کالایی ششصد میلیارد دلاری بین چین وامریکا و در همین حدود با ژاپن و کره جنوبی، همچنین اتحادیه اروپا این کشورها را وابسته به بازار امریکا کرده است. تامین بخش اعظم بودجه ناتو و سازمان ملل و تامین بسیاری هزینه های دیگر بین المللی توسط امریکا، این کشور را در جایگاهی استثنایی قرار داده که بدون رقیب است.

حکومت اسلامی ایران قبل از پیروزی انقلاب و حتا مدت کوتاهی پس از پیروزی، نه تنها هیچگونه جبهه گیری خصمانه ای نسبت به امریکا نداشت، بلکه برعگس در جریان انقلاب شخص خمینی از طریق مشاورین خود مانند دکتر یزدی، قطب زاده، آیت الله بهشتی در تماس نزدیک با مقامات امریکایی قرار داشت و ازحمایت کامل جیمی کارتر رئیس جمهور برخوردار بود، تا آنجا که سازمان جاسوسی سیا برای کمک به پیروزی خمینی، ژنرال هویزر را به ایران فرستاد تا ارتش را به بیطرفی وادار کند. ولی طولی نپایید که این روابط حسنه در اثر تلقینات و تبلیغات وسیع حزب توده در میان مذهبیون جوان که بیشتر از طریق چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق هدایت میشد، نوعی دشمنی با امریکا شکل گرفت که منجر به اشغال سفارت امریکا و به گروگان گرفتن ۵۵ امریکایی به مدت ۴۴۴ روز و قطع روابط سیاسی شد. دشمنی حکومت اسلامی با امریکا در آن زمان در این حد باقی ماند. حتا در جنگ با عراق در زمان ریاست جمهوری ریگان روابط قدری به هم نزدیک شد و با موافقت امریکا یک سری موشک ضد تانک و تجهیزات نظامی توسط اسرائیل به حکومت اسلامی تحویل داده شد. ولی با شروع ولایت فقیهی آیت الله خامنه ای دشمنی با امریکا وارد فاز دیگری گردید، تا آنجا که اساس و پایه دیپلماسی حکومت اسلامی شکل داده است.

اکنون رئیس جمهوری بنام دونالد ترامپ زمام امور امریکا را در دست گرفته که اهل مماشات نیست و تصمیم گرفته تا حکومت اسلامی را نه تنها سر جای خود نشاند، که حتا تا مرز انقراض آن پیش رود و به بساط مرگ بر امریکا گفتن ها و پرچم امریکا آتش زدنها در حکومت اسلامی پایان دهد. از اینرو با خروج از برجام و انتشار خواسته های دوازده گانه وزارت خارجه امریکا از حکومت اسلامی که توسط پمپئو وزیر امور خارجه امریکا رسما اعلام شد، شروع تحریمهای اقتصادی علیه ایران کلید خورده است و چنین به نظر میرسد که نبرد نهایی با تحریمهای اقتصادی آغاز شده است و بعید به نظر میرسد که امریکا بازنده آن باشد.

از اینرو آنچه که خواب را از چشمان خامنه ای و سایر دست اندرکاران حکومت اسلامی گرفته اجرای تاکتیک های مبارزاتی او است که برخلاف روسای جمهور گذشته امریکا که بیشتر سیاسی بود، برپایه یک مبارزه اقتصادی همه جانبه و به عبارتی ” بزرگترین تحریم اقتصادی” بنا یافته است. در این میان تنها راه چاره خامنه ای دخیل بستن به طناب پوسیده اتحادیه اروپا است که فعلا بایستی نقش ناجی را بازی کند. حکومت اسلامی بسیار دل به این خوش کرده که پنج کشور امضا کننده برجام ، به ویژه اتحادیه اروپا بتوانند درب موسسات اعتباری و شرکتهای بزرگ را در برابر حکومت اسلامی حداقل نیمه باز نگهدارند که بسیار بعید به نظر میرسد. از اینرو چنین به نظر میرسد که حکومت اسلامی مجبور است خود را برای تحمل ضربات اقتصادی طاقت فرسا به ویژه به تاسیسات نفت و گاز که شریان اقتصادی کشوربه شمار میرود آماده سازد.
شوربختانه حکومت اسلامی با اجرای سیاست خودی و غیر خودی در طول چهار دهه گذشته اداره کشور در کنترل نا اهلان، بیخردان، فاسدین و بی تجربگانی قرار گرفته که تنها امتیازشان خودی بودن است افتاده است. حال این جماعت بی کفایت و فاسد که هیچ تعصبی نسبت به منافع ملی ندارند و زیانهای غیر قابل جبرانی رادرهمه زمینه ها متوجه کشور کرده اند در مقابل امریکا قرار گرفته اند. این درحالی است که اقتصاد کشور در بدترین شرائط خود قرار گرفته که در زیر به بخشی از معضلات اقتصادی پیش رو اشاره میشود:

دولت در حال حاضر با بدهی قریب هشتصد هزارمیلیارد تومانی خود به سیستم بانکی، اوراق قرضه، پیمانکاران، موسسات دولتی ، حقوق های معوقه و غیره بزرگترین بدهکار به شمار میرود. حجم نقدینگی در دوره ریاست جمهوری روحانی سه برابر شده به ۱۶۰۰ میلیارد تومان رسیده است که میتواند در زمان خود مانند بمب ساعتی عمل کند. ‌ هزاران طرح نیمه‌تمام در کشور رها شده واعتبارات عمرانی برای تکمیل آنها وجود ندارد . درحالیکه بیش از دو هزار پروژه نیمه کاره بر زمین مانده، دولت در بودجه سال جاری تنها مبلغ هفت هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی در نظر گرفته که این رقم نیز مانند گذشته در طی سال جذب بودجه جاری در جهت تامین بخشی از کسری بودجه مصرف خواهد شد. ولی تردیدی نیست که این رقم تا پایان سال جذب بودجه جاری خواهد شد. سیاستهای غلط کشاورزی و ساختن صدها سد که هدف اصلی از ساخت بیشتر آنها دزدی و غارت منابع توسط سرداران سپاه بوده است کشور را دچار بی آبی و بسیاری از روستا ها را خالی از سکنه کرده و در مقابل میلیونها نفر را حاشیه نشین شهرها کرده است.

سیستم بانکی کشور به شدت به هم ریخته است و صدها میلیارد تومان وامهای داده شده به اشخاص که بدون اخذ ضمانت های معتبر بوده عملا غیر قابل وصول گردیده که سبب شده تا چندین بانک ورشکسته یا در مرز ورشکستگی قرار گیرند. دولت ادعا میکند که نرخ تورم را تکرقمی کردهئاست درحالیکه نرخ واقعی در حال حاضربالای ۱۵ درصد است که با توجه به وضعیت به هم رخته ارزی و کاهش شدید ارزش ریال افزایش بیشتر نرخ تورم بسیار محتمل است.

درچنین شرائط اقتصادی رو به زوال، آقای خامنه ای عقل کل رژیم به اعلام جنگ اقتصادی امریکا پاسخ مثبت داده است. درحال حاضر تمام هم و غم ولی فقیه در این است که گفته شود او در مقابل ابر قدرت جهان ایستاده است، اینکه به چه قیمتی و تحمل چه هزینه ای برایش مهم نیست. تردیدی وجود ندارد که در صورت اجرای برنامه تحریمهای اقتصادی امریکا، اقتصاد کشور فرو خواهد ریخت. عواقب این فروپاشی غیر قابل تصور است، چه بسا که در صورت عدم کنترل تنها در حد تغییر رژیم خلاصه نشده، بلکه به یک انقلاب دیگر و این بار بسیار خونین تر از انقلاب اسلامی سال ۵۷ با هجوم جنوب شهر به شمال شهر منجر شود. به هرحال خانه از پای بند ویران است ، خواجه در فکر رنگ ایوان است.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*