خانه » مقاله » یکی بچه گرگ می پرورید، چو پرورده شد، خواجه را بردرید / مهندس مسـعود هارون مهدوی

یکی بچه گرگ می پرورید، چو پرورده شد، خواجه را بردرید / مهندس مسـعود هارون مهدوی

تا روزی که خون خودی ها را رنگین تر بدانیم
و
بخواهیم در مورد ارزش جان انسان ها استثنإ قائل شویم
متأسفانه احتمال رُخداد این حوادث و ترورها همچنان ادامه خواهد داشت
خرید مال دزدی خلاف قوانین بین المللی است و
دستکم گرفتن شعور مردم خود بی شعوری می باشد

مسـعود  هارون  مهدوی

مسـعود هارون مهدوی

با اجازۀ هموطنان گرامی،
لازم است که در بدو امر به خاطر گفتن حقایق و برداشتن پرده از توطئه هائی که در ۳۶ سال گذشته رُخ داده به نکاتی اشاره شود که باعث تغییر و تحولات منفی و حوادث بسیار جان گدازی در مناطق مسلمان نشین و کشور اُکرائین شده.
توجه و عملکرد شما نسبت به این نکات می تواند تضمینی باشد در زمینۀ موفقیت ما در مقابله و خنثی کردن این توطئه ها.

دوست و هموطن گرامی، آیا این یک توقع غیر منصفانه ای خواهد بود اگر هر کدام از ما که هویت ایرانی دارد بخواهد همچون یک صیونیزم از حقوق ملت و کشورش دفاع کند و برای هویت خود ارزش قائل شود؟
سکوت و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت خود و هموطنانت تنها نمی شود اسمش را کوتاهی کردن گذاشت بلکه خود یک خیانت است.
تا به امروز ریش و قیچی دست صاحبان قدرت بوده و کارهائی که خواسته اند نسبت به ملت های فاقد قدرت نظامی و مالی انجام داده اند و مسائل و حوادث رُخداده را هم طوری جلوه داده اند که بصلاحشان بوده نه آن طوری که حقیقت داشته. اکثر فیلم های سینمائی و خبری که در استودیوهای هالیوود و دیگر مراکز فیلم سازی تا کنون تهیه و به معرض تماشا گذاشته شده بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته تا هنری. در پشت آن یک هدف سیاسی بوده که بیشترین آن در جهت منحرف کردن افکار عمومی و ایجاد اختلاف مابین ملیت های مختلف بوده. محتوی سناریوهای فیلم های تهیه شده در هالیوود بیشتر به این خاطر بوده که سفید پوستان مسیحی و یهودی را به تماشاچیان انسانهائی مظلوم و قهرمان ملی معرفی کنند و در مقابل مسلمانان را آدمهائی وحشی و ظالم جلوه دهند.


متأسفانه تجربه نشان داده که بیشتر اوقات این نحوه عمل مؤثر واقع شده و بینندگان نمایش این چنین فیلم هائی پس از ترک سالُن سینما با یک برداشت غلط روانه منزل شده اند. در حقیقت این یک نوع شستشوی مغزی می باشد که ذهنیت تماشاچی را آلوده می سازد.
با حمایت گسترده ای که از نشر و پخش و فروش کتاب «هرگز بدون دخترم» شد و همچنین تهیه فیلمی از این کتاب و بنمایش گذاشتن آن که هنوز هنوز است، بعضی از فرستنده های تلویزیونی که تحت نفوذ دشمنان ایران و ما ایرانیان قرار دارند، به پخش آن می پردازند که هدف از این کار تحقیر ملت ایران و بدبین کردن ذهن بینندگان نسبت به ما ملت ایران بوده.
این نمونه ای از این اقدامات میباشد که خود تائیدی است بر مطالب بالا. لازم به یادآوری است که این فیلم در استودیو فیلم برداری مِترو گُلدوین مایِر Metro Goldwyn Mayer تهیه شده که همه ما میدانیم صاحبان آن چه کسانی هستند.

حال اجازه بفرمائید بپردازیم به علت پائین آمدن قیمت نفت.

اگر در این ماه های اخیر قیمت نفت و بنزین کاهش پیدا کرده و باعث رضایت و خوشحالی مشتریان این مایع انرژی زا را فراهم ساخته نباید تعجب کرد. البته پائین آمدن قیمت نفت بضرر خیلی از کشورهای صادر کننده نفت و گاز تمام شده از جمله روسیه و ایران و این کاهش در آمد که میتواند این دو کشور را از نظر اقتصادی و تنظیم بودجه سالیانه مواجه با مشکلاتی کند. برای تعدادی از کشورها که قصد تحمیل بعضی از مواردی که مورد نظرشان میباشد را دارند ایده ال است.
ولی باید عرض کنم که علت کاهش قیمت نفت و بنزین دلیل دیگری هم داشته که حتماً لازم است به اطلاع عموم مردم رسانده شود. بهمین خاطر هم هست که وظیفه انسانیم بمن حکم میکند پرده از این توطئه بسیار کثیف و خانمانسوز برداشته و علل اصلی این تغییر قیمت را با شما هموطنان گرامی در میان بگذارم.

بله واقعیت رُخداد این تحولات در درجه اول به ساختار و پیدایش همین به اصطلاح دولت اسلامی مربوط میشود که در واقع یک گروه تروریستی زرخرید بیش نیست که یکی از علل ارزان شدن نفت و بنزین میباشد.
فروش مال دزدی همیشه با مشکل روبرو بوده، چون کمتر کسی رغبت به خرید مال دزدی می کند. بهمین خاطر هم قیمتی که بابت مال دزدی پرداخت میشود به مراتب کمتر از مال غیردزدی می باشد.
همه ما در طول سالی که پشت سر گذاشتیم شاهد بر این بودیم که این گروه تروریستی بخواست و حمایت مستقیم و غیرمستقیم چند کشور قدرتمند با نفوذ از جمله انگلیس، آمریکا، اسرائیل و دولتهای دست نشانده آنان مثل عربستان سعودی، قطر و ترکیه ناگهان از سرزمین های عراق و سوریه سردرآوردند و شروع کردن به چپاول و تجاوز، غارت، کشتار و تار و مار کردن ساکنین مناطقی که از پیش تعیین شده بود و اشغال چاه های نفتی و پالایشگاه های مربوطه و همزمان خالی کردن موجودی بانک های این شهرها. البته از مدت ها پیش بهمین نحو با شهرهای لیبی و شهروندان و تأسیسات مهم آن عمل کرده که قبلاً در کمال وقاحت این تجاوزات را که ماهیت طوفان شن عربستان را داشت بنام «بهار عربی» به مردم جهان تزریق کرده بودند.

در واقع کسانیکه حرف آخر را می زنند و تصمیم نهائی را اتخاذ میکنند این داعش یا به قول مبتکرین این پدیده دولت اسلامی نیست بلکه مقامات همین کشورها هستند که در بالا به آن اشاره شد.
تولیدات مراکز نفت خیزی که در اشغال تروریست ها میباشد به قیمت خیلی پائین تر از معمول از طریق دلال های خرید و فروش نفت وارد بازار میکنند که در واقع یک مال دزدی میباشد که با توسل به خشونت و کشتن مالکین آن به زور تصاحب کرده اند. اکثر اوقات بجای دریافت پول با تسلیحات نظامی معاوضه میکنند.
بهمین خاطر هم هست که این مایع انرژی زا را که در حقیقت به ملت های سوریه و عراق و لیبی تعلق دارد و از در آمد آن میبایستی هزینه بودجه این ممالک را تأمین میکردند. حال بعلت اشغال و تصاحب مراکز نفتی ناچاراً از طریق بازار سیاه زیر قیمت به بازار عرضه کنند. بهمین دلیل هم هست که کشورهای به اصطلاح «متمدن» پیرو مصوبات حقوق بشر دسترسی به این مال ارزان حرام که در واقع مال دزدی میباشد را پیدا کرده اند و از این طریق چشم و گوش خود را بر روی این همه ظلم و جنایت بسته اند.
دولت امریکا بر خلاف اینکه مدعی شده رهبری مبارزه با گروه تروریستی داعش را بعهده گرفته، عملاً نشان داده که رهبری حمایت ار این تروریست های خودفروش جنایتکار گمراه را بدست گرفته و با ترفندهائی بسیار کثیف و عوام فریبانه با همکاری تعدادی از سیاستمداران هم پیمان خود که فاقد خصوصیات یک انسان واقعی میباشند، این سناریو وحشتناک را رهبری و به اجرأ گذاشته اند.
کسانیکه در ساختار و برگزیدن این گروه به اصطلاح اسلامی داعش و بقدرت رسیدن این ولگردان مریض احوال پرداخته اند باید بدانند که دیر یا زود کاربرد این توطئه دامن گیر خودشان هم خواهد شد. همانطور که شاهد رُخداد حادثه تأثرانگیز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بودیم، در اولین هفته سال نو ٢٠١۵ بایستی مجدداً ناظر بر کشتار عده ای بیگناه از شهروندان شهر پاریس باشیم که بنا به اطلاعاتی که در دست است بدست تروریست هائی صورت گرفته که به احتمال زیاد آلت دست و فاقد اراده بوده اند. حال بعد از این حوادث ناگوار که سبب کشته شدن تعدادی انسان بیگناه شده آیا موقعش نرسیده که مسئولین برای جلوگیری از این حوادث در عوض تظاهر به اظهار همدردی و اشک تمساح ریختن حقایق را با مردم در میان بگذارند و ضمن معرفی بنیانگزاران و حامیان این پدیده در جهت مبارزه و از صحنه خارج کردن این سازمان تروریستی اقدام به یک حرکت بنیادی نمایند؟

رویداد این حوادث مرا به یاد یکی از اشعار پرمعنی سعدی انداخت که گفته:

یکی بچه گرگ می پرورید چو پرورده شد، خواجه را بردرید

مبتکرین و سازمان دهندگان پدیده داعش (IS) متأسفانه همان مدعیان طرفداری از آزادی و دمکراسی هستند که سالهاست با متوسل شدن به این شعار کاذب دهان پرکن بی محتوی که ببازار سیاست وارد کرده و با نهایت وقاحت بخورد افکار عمومی جهان داده اند، در واقع جز فریب دادن توده های مردم و رسیدن به مقاصد پلیدشان که شامل اشغال مراکز نفت خیز و تخریب اماکن و تأسیسات شهری ساکنین این قبیل کشورها که میلیاردها دُلار هزینه برداشته و همچنین فروش تسلیحات نظامی هدف دیگری نداشته اند. این سرمایه ها متعلق به مردم این سرزمین ها می باشد. چنانچه در اراتباط با به اجرا گذاشتن این طرح موفقیتی دست دهد در آن موقع است که به هدف اصلی خود خواهند رسید. این مربوط است به تحت فشار گذاشتنن چین و روسیه، تا همچنان بتوانند موقعیت و نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را حفظ کنند.
۳۶ سال پیش با عَلمَ کردن آیت الله روح الله خمینی بعنوان یک انسان مقدس و لیبرال آزادی خواه شروع کردن از طریق رسانه هائی که در سرتاسر گیتی پخش میشد به تعریف کردن از نامبرده در همان زمان بود که می بایستی متوجه این زنگ خطر میشدیم و بیشتر توجه به خوابی که برای ملت ایران و دیگر جوامع دیده بودند می کردیم. پس از روی کار آمدن نظام به اصطلاح جمهوری اسلامی در ایران بود که تازه مردم بخصوص طبقه روشنفکر پی به کلاهی که سرشان گذاشته بودند بردند و متوجه افکار عصر حجری و برخورد غیر انسانی زمامداران این نظام شدند که متأسفانه دیگر خیلی دیر شده بود و دشمنان این آب و خاک موفق شده بودند به اهداف پلیدشان برسند و موقعیت کشورمان را در منطقه تضعیف و زندگی مردم را به چالش بکشند.
در اینجا لازم به یادآوری است تا سال ۱۹۷۹ نه تنها مردم و کشور ایران از یک امنیت نسبتاً خوبی برخوردار بودند بلکه ثبات و امنیت و راه و روش سیاسی با همسایگان طوری بود که باعث شده بود کشورهای همجوار با ایران هم از این نعمت برخوردار شوند که اثرات آن در سرتاسر جهان بچشم میخورد تا اینکه با به اجرا گذاشتن طرح توطئه برقراری یک حکومت غیر سکولار مذهبی بتمام معنی در ایران که در واقع یک حکومت تمام عیار دیکتاتوری محسوب میشد سرتاسر منطقه را به بی ثباتی و ناامنی کشاندند.
باعث و بانی این تحول منفی رئیس جمهور سابق آمریکا آقای جیمی کارتر بود که نقش مهمی در پیاده کردن این توطئه داشت. قصد او از این کار در بدو امر ایجاد سّدی از مذهبیون در مقابله با نفوذ و پیشروی اتحاد جماهیر شوروی آن زمان به منطقه خلیج فارس بود.
بابت این تغییرات بیش از همه ملت ایران متضرر شده و قیمت گزافی هم بابت آن پرداخته، از جمله ۸ سال جنگ با عراق که صدها هزار کشته بهمراه داشته و هزاران میلیارد دلار خسارت به ملت ایران وارد کرد و باعث مهاجرت بیش از ۵ میلیون از شهروندان ایرانی که اکثراً تحصیلات عالی داشتند شد. از آن تاریخ بود که مردم نتنها آزادی سیاسی نصیبشان نشد بلکه آزادی زندگی خصوصی را که داشتند هم از دست دادند.
جیمی کارتر در طول انتخابات ریاست جمهوری به مردم قول داده بود که در صورت موفقیت در انتخابات تکلیف دیکتاتورهائی از قبیل شاه ایران را روشن خواهد کرد که پس از پیروزی بلافاصله در این زمینه شروع به اقداماتی کرد که منجر به سقوط شاه شد. کارتر مدعی بود که از طرفداران مصوبات حقوق بشر می باشد.
یکی از عللی که کارتر به دریافت جایزه صلح نوبل نائل شد مخالفتش با دیکتاتورهائی همچون شاه بود.
حال مردم ایران از آقای جیمی کارتر سؤال میکنند چرا در طول این ۳۶ سال گردانندگان نظام جایگزین شاه را که بمراتب نسبت بمردم ایران دیکتاتورتر هستند زیر سؤال نمی برد؟
خیلی جالب است که آقای باراک اوباما هم که از حزب دموکرات است. بدون اینکه کوچکترین قدمی در ارتباط با صلح برداشته باشد در همان اوایل سمت ریاست جمهوری همچون آقای جیمی کارتر به دریافت جایزه صلح نوبل دست پیدا میکند و این افتخار کاذب نصیبش میشود.

با توجه به اشتباهات سیاسی که آقای جیمی کارتر در سالهای ۱۹۷۹ – ۱۹۷۸ در مورد ایران انجام داد و راه را برای بقدرت رسیدن مذهبیون هموار کرد لطمه شدیدی نه تنها به امنیت و ثبات منطقه خاورمیانه وارد ساخت بلکه سرتاسر جهان را به آشوب و ناامنی کشاند. متأسفانه با توجه به اطلاعات و تبلیغات غلط و مغرضانه این بدنامی تنها دامن رادیکالیست های مذهبی و گردانندگان حکومت اسلامی حاکم بر ایران را نگرفت، بلکه لطمه شدیدی به حیثیت و آبروی تمامی ملت ایران و مسلمانان جهان وارد ساخت در صورتیکه اکثریت ملت ایران نقش اساسی در این تغییر و تحول و حوادثی که رُخداد نداشته اند، خواهش میکنم به سؤال من منصفانه پاسخ دهید: آیا اگر همین سیاست و یا بهتر است بگویم توطئه را در مورد کشورهای دیگری بمرحله اجرا می گذاشتند، نتیجه کار غیر از این میشد؟
در مورد ایران و ملت ایران با ترفند و تبلیغات همه جانبه از قبیل بی بی سی BBC و دیگر رسانه ها در ارتباط با گمراه کردن مردم و تحمیل عوامل خود به ملت ایران، بزرگترین ظلم و جنایت را در حق مردم ایران روا داشتند. بنابر این دور از انصاف است چنانچه بخواهید عملکرد این حکومت دیکتاتوری مذهبی را بحساب ملت ایران بگذارید که خود بیش از ۳۶ است از برخورد ظالمانه و سلب آزادی زجر میکشد.
نتایج حاصل از این تغییر و تحول در این ۳۶ سال تنها این بوده که عده ای عوام فریب و جاه طلب توانستند در ایران بقدرت برسند. پس از آن بود که به قسمت های بعدی این سناریو پرداختند، از جمله سازماندهی گروه طالبان، بن لادن ، القاعده و امروز هم گروه تروریستی سؤال برانگیز داعش (IS) که مغرضانه دولت اسلامی خوانده میشود که در مرحله اول گرینبانگیر کشورهای همجوار ایران همچون افغانستان و پاکستان و عراق شد و اخیراً کشورهای شمال آفریقا هم به آن اضافه شده اند.
پدیده اخیری که بنام دولت اسلامی (IS) شهرتش داده اند که در واقع تشکیل شده از تعداد زیادی از جوانان درمانده بیکار کشورهای اروپا که اصولاً از دین اسلام اطلاعی نداشته اند و در اثر توقعاتی که از جامعه داشته اند و برآورده نشده، حال بحق بوده و با خیر بماند، در هر صورت این سرخوردگی باعث عقده های درونی شده و در نهایت کسانیکه برای رسیدن به مقاصدشان احتیاج به این چنین افرادی داشته اند نهایت سؤاستفاده را از این بابت کرده اند. طبق اطلاعاتی که در دست است خیلی از این جوانان وقتی پی به ماهیت واقعی و اهداف این پدیده برده اند، از پیوستن خود به این متجاوزین پشیمان شده و بلافاصله مواجه با عکس العمل خشونت آمیز گردانندگان این تشکیلات تروریستی شده اند. با توجه به اخباری که از این جمع میرسد، خیلی از این جوانان که قصد برگشت داشته اند مورد تجاوز و اعدام قرار گرفته اند.
جمع آوری این دختر و پسران جوان با حمایت و شناسائی سازمانهای مخفی که مطمئناً بدون موافقت افرادی از میان سیاستمداران و دستگاه های امنیتی همین کشورهای متمکن به اصطلاح متمدن طرفدار حقوق بشر نمیتوانست انجام و امکان پذیر باشد.
با توجه به قدرتمندی آمریکا و کشورهای هم پیمانش غیر قابل تصوراست که ساختار این تشکیلات در این سطح بدون اطلاع دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی این کشورها صورت گرفته باشد.
اگر به افشاگریهای شانزدهم جولای ۲۰۱۴ مأمور سابق CIA اِدوارد سنُودِن Edward Snowden رجوع کنیم، می بینیم ایشان هم صراحتاً گفته که سه دولت انگلیس و آمریکا و اسرائیل پایه گذار این حرکت بوده و رهبران این گروه تروریستی زیر نظر دستگاه امنیتی اسرائیل تعلیم دیده اند که یکی از رهبران آموزش دیده که به آن اشاره کرده ابوبکر ال بغدادی می باشد. تمام شواهدی هم که در دست است گویای این مطلب بوده و تائیدی بر آن است.
علاوه بر این کشورها، عربستان سعودی و قطر و ترکیه نیز از بدو امر از نظر مالی و هم از نظر تسلیحات نظامی در مراحل مختلف این گروه تروریستی را مورد حمایت قرار داده و تا امروز هیچ اقدام اساسی بر علیه آن نکرده اند و همچنان مشغول سرویس دادن به آنان هستند.
ضمناً باید یادآور شوم که این کشورهائی که در ساختار این گروه تروریستی مستقیماً نقش داشته اند به عمد بنحوی نسبت به انعکاس جنایاتی که از طرف داعش صورت میگیرد بیش از پیش تبلیغ میکنند. چون مرعوب کردن ساکنین این مناطق جزو اهداف آنان است. چون قصدشان بر این است که ساکنین این کشورها با احساس ترس و وحشت از این جنایتکاران بدون هیچگونه مقاومتی اقدام به تخلیه شهرها نموده و بخارج پناه ببرند و بدینوسیله تأسیسات شهری و سرمایه های خود را بلاجبار در اختیار این چپاولگران بگذارند.
اینکه حدود چهل کشور قدرتمند آمادگی خود را برای مقابله و دفع شر این پدیده که مظهر اعمال خشونت و تجاوز به اموال و ناموس مردم بیگناه می باشند، اعلام کرده اند خیلی جای خوشحالی است، ولی چرا تا کنون کاری از پیش نبرده اند؟
متأسفانه تا به امروز نحوه عملکرد آنان نشانه ای از دروغ و تزویر بود ه.
چرا کشور آمریکا که یکی از قوی ترین و با نفوذترین کشورهای کره زمین بحساب می آید تا امروز نسبت به دفع شر این گروه تروریستی بصورت جدی اقدام کارسازی صورت نداده؟
چرا دولت اسرائیل هیچ از این تحولات منفی که در کشورهای همسایه اش رُخ میدهد هیچگونه اظهار نگرانی نمی کند و به کمک ساکنین این مناطق نمی شتابد و یا لااقل پیشنهاد کمک نمی کند؟
چرا دولت های آمریکا و انگلیس و فرانسه سالیان دراز از دیکتاتورهائی همچون قذافی و صدام حسین حمایت کردند؟ چرا پس از اینکه از این راه هزاران میلیارد دُلار بجیب زدند یک مرتبه به فکر این افتادند که ملت های این کشورها به آزادی و دموکراسی نیاز دارند و شروع کردند از طریق رسانه های خبرپراکنی که در اختیار داشتند برای این ملت ها دموکراسی بفرستند؟
چرا بعد از ماه سپتامبر ۲۰۰۱ به بهانه اینکه تروریست ها بما اعلام جنگ داده اند با تمام امکانات نظامی که در اختیار داشتند با حمایت تعدادی از هم پیمانانشان به این کشورها از جمله عراق و بعد هم لیبی حمله کردند و سرکردگان آن را بقتل رساندند. چطور میشود که حالا آقای کامرون نخست وزیر انگلیس با توجه به شناخت کامل از ماهیت و ساختار این گروه تروریستی بی محتوی و بی ارزش که از تولیدات صادراتی خودشان میباشد، تخمین طول کشیدن حدود حد اقل ۲۰ سال جنگ را در زمینه کسب موفقیت در مقابله با این پدیده میزند.
آیا شرم آور نیست که این چهل کشوری که تا خرخره مسلح هستند تا به این درجه اظهار ضعف میکنند؟
خلاصی از صدام حسین و معمرالقذافی با تمام امکانات نظامی که داشتند ظرف چند روز بیشتر طول نکشید. حالا صحبت از ۲۰ سال میکنند. آیا این خود گواه بر این نیست که در پشت پرده خواب وحشتناکی برای ساکنین این مناطق و سرمایه های این کشورها دیده اند. با عرض معذرت، بقول معروف «خیال کرده اند که خر گیر آورده اند»؟
نخیر، این شما هستید که خر میباشید، چون شعور دیگران را دست کم گرفته اید! سالها بخاطر منافع سرشاری که از جانب قذافی نصیبتان میشد در مقابلش کمر خم می کردید. اما وقتی ورق عوض شد به بدترین وضع بقتلش رساندید و پس از اشغال خاک کشور لیبی اولین کاری که صورت دادید تصاحب مراکز نفتی بود. درپی آن بجای برقراری امنیت و رفاه برای ملت لیبی و عملی کردن وعده های دهان پرکن از جمله دمکراسی و بهار عربی آشوب و نا امنی برایشان به ارمغان آوردید. اولین کاری که کردید درآمد از نفت و دیگر منابع اقتصادی این کشور را میان خودتان تقسیم کردید بدون اینکه سهمی برای شهروندان لیبی قائل شوید نظیر همین کار را با صدام حسین و بعد با ملت عراق کردند.
حالا نوبت سوریه و بعد هم به احتمال قوی نوبت سرزمین ایران خواهد بود. یقیناً قصد از ارسال تسلیحات نظامی برای کُردهای عراق و آموزش های نظامی که به آنان داده میشود تنها برای دفع مشکل و مقابله با داعش نمیباشد. بلکه هدف مهمتری را دنبال میکنند که مربوط میشود به قسمت های بعدی این سناریو که به احتمال قوی در ارتباط با اشغال مناطق مرزنشین ایران خواهد بود که ختم میشود به طرح تجزیه سرزمین ایران با کمک همین پدیده داعش.
اینکه دولت ترکیه خودسرانه و بدون مشورت با ناتو NATO و آمریکا و اسرائیل از گروه تروریستی داعش (IS) بعناوین مختلف حمایت میکند خود معماایست و این نحوه برخورد خود شراکت در جنایت محسوب می شود و از دید هیچکس پنهان نیست.
اینکه چرا باید پیشنهاد کمک از طرف ایران در مقابله با داعش رد شود با هیچگونه منطقی جور در نمی آید.
اینکه ترکیه فرودگاه و بیمارستان هایش را در اختیار تروریست های منصوب به داعش می گذارد و یا اینکه از یاری دادن به ساکنین شهر کوبانی هم مرز خودش طفره می رود و بر عکس آنطور که رسانه ها مطرح می کنند از طریق ارسال آذوقه و اسلحه سرویس به تروریست های داعش میدهند.
آیا این سؤال برانگیز نیست؟
اشتباه محض است چنانچه توطئه گران بخواهند شعور مردم را دست کم بگیرند.
اگر مردم تا امروز آنچنان که لازم بوده عکس العملی از خود نشان نداده اند منتظر فرصت هستند. مطمئناً موقعش که رسید با تمام وجودشان با این کثیفترین توطئه قرن مقابله خواهند کرد.
یقیناً بزودی اقدامات سراسری در تمام کشورها برعلیه این توطئه گران که عملکردشان کاملاً مغایرت دارد با مصوبات حقوق بشر سازمان ملل گسترش پیدا خواهد کرد و درسی تاریخی به این رجاله های سیاسی طماع و خون آشام که باعث از بین رفتن صدها هزار بیگناه و آواره گی میلیونها انسان شده اند خواهند داد.
اشتباهات سیاسی که آمریکا بخصوص در این ۳۶ سال اخیر مرتکب شده و بنحوی هم پیمانانش را هم آلوده به آن کرده یکی و دو تا نیست. تعداد زیادی از خود دولتمردان آمریکا اقرار به آن کرده اند.
اکثر اوقات مسئولین حزب دمکرات آمریکا که در این زمینه از حزب رقیب خود ماهرتر هستند از طریق نیروهای نظامی و یا از راه تبلیغات و عوام فریبی با هزینه کردن دُلار ظاهراً به مقاصدشان رسیده اند که بیشترین منافع نصیب تعداد معدودی شده که شامل صاحبان کارخانجات تسلیحات نظامی و کمپانیهای نفتی میشود. اکثریتی از جامعه آمریکا نه تنها نفعی از این تغییر و تحولات نبرده اند بلکه مورد تنفر دیگر جوامع هم قرار گرفته اند.
رُخدادها و حوادث اخیری که در کشور اُکرائین اتفاق افتاد باز یکی از اشتباهات سیایسی آمریکا و متحدینش می باشد.
اتحادیه اروپا بخصوص آلمان بود که بخواست آمریکا وارد این معرکه شد با توجه به نحوه عمل و سیاست غلطی که پیش گرفتند امروز فضای خیلی از نقاط مهم اُکرائین به آشوب و نا امنی کشیده شده و منجر به تجزیه قسمتی از این سرزمین گردیده است.
آیا قبلاً این مسئولین نمی بایستی این سؤال را از خودشان میکردند که کدام کشور و ملتی به مخالفینش، حال میخواهد تشکیلات نظامی ناتو NATO باشد یا تشکیلات نظامی دیگری، اجازه میدهد در کنار مرزهایش پایگاه نظامی برپا شود که ما از کشور روسیه توقع داشته باشیم که عکس العملی از خودش نشان ندهد. مگر آمریکا در مقابل اتحاد جماهیر شوروی زمان خروشچوف در ارتباط با کوبا عکس العمل از خود نشان نداد؟
متأسفانه بیش از همه این کشورها آلمان است که از درگیری مابین اُکرائین و روسیه زیان دیده است نه کشور آمریکا.
در خاتمه لازم می بینم چند نکته را به شما هموطنان عزیز و گرامی یادآور شوم چنانچه از صمیم قلب عشق به هویت و سرزمینتان ایران داشته باشید و بخواهید ایران جایگاه واقعی خودش را بازیابد و ملت ایران به آمال و آرزوهایش و حقوق پایمال شده اش برسد.
باید ترس و وحشت را از خود دور کنید و با شهامت و صداقت در گفتار و عملکردتان سعی در رفع موانعی که در سر راهتان قرار گرفته نمائید با درایت و بینش بدون خشونت در پی راه کاری باشید که جنبه فانتزی نداشته و قابل اجرا باشد.
با دشمنان که چشم طمع به سرزمین ایران و لطمه زدن به ملیت شما را دارند، با تمام وجود بمقابله بپردازید حال میخواهد زمامداران فعلی سرزمین ایران باشند یا تعدادی از سیاستمداران انگلیس و آمریکا و اسرائیل و هم پیمانان آنان و یا حتی چین و روسیه. از گفتن حقایق نهراسید اگر چه کسانی را خوش نیاید چون تنها راه رسیدن به مقصود گفتن حقایق است.

مسعود هارون مهدوی
آلمان – مونیخ

دی ماه ۱۳۹۳

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*