خانه » هنر و ادبیات » بررسی کتاب کسروی و تاریخ مشروطۀ ایران / رضا اغنمی

بررسی کتاب کسروی و تاریخ مشروطۀ ایران / رضا اغنمی

kljdfkgdkrf

احمد کسروی

احمد کسروی

کسروی و تاریخ مشروطۀ ایران
سهراب یزدانی
نشر نی چاپ دوم ۱۳۸۳ تهران

پیشگفتار فشرده توضیح کوتاهی درباره نشر تاریخ هیجده ساله آذربایجان و توسعه و تکمیل آن به تاریخ مشروطیت ایران است. با این هدف اساسی وارسیِ رخداد انقلاب وسرگذشتِ بذرهای بیداری.
مطالب این دفتر درسه فصل تدوین شده عبا رت است از: کسروی و مشروطیت ایران ، بررسی و بازنگری .

در جنبش مشروطه خواهی کسروی طلبۀ جوانی ست شانزده ساله، ازخانوادۀ روحانی در یکی از قدیمی ترین محله های تبریز؛ محله ای کم وبیش با خانواده هائی آمیخته از لایه های متوسط و بیشتر زیرین جامعۀ کارگری با کارگاه های قالیبافی؛ حتا در اکثر خانه ها نیز زن و بچه بیشتر سرگرم قالیبافی بودند برای امرار معاش. کوچه پس کوچه های هُکماوار همشه پُر ازسر و صدا بود، صدای استادکار و بچه های بافنده که درپشت دارقالی با انگشتان کوچک، گوش به فرمان استادکار با مهارت رشتۀ پشم های رنگین را می ییچاندند ونقش آفرینی می کردند. و کسروی که بین این جماعت مذهبیِ و متعصب بزرگ شده پایش به سفارت انگلیس باز می شود که در آن روزها مرکز اجتماعات مردم بود برای شنیدن سخنان تازه دربارۀ مشروطیت. مشارکت او در اجتماعات کنسولگری انگلیس که مردم دسته دسته به آنجا می رفتند و ساعت ها به سخنرانی های مشروطه خواهان گوش می سپردند: «باید قانونی باشد که مردم از روی آن زندگی کنند. پادشاه به سرخود نباشد. مجلسی برپا گردد که کارها را به سگالش به انجام برسانند. این ها می بود معنائی که به مشروطه می دادند من این ها را پسندیدم و به مشروطه دل بستم ».

نخستین باری که ستارخان را می بیند دلبستۀ اومی شود و مردانگی ش را می ستاید. جنب و جوش مردم کوچه بازار را که تفنگ به دست گرفته اند وبا تمرین های نظامی به ستیز با غول استبداد برخاسه اند او را به وجد آورده : «توگوئی سراسر رگ و پی ام به لرزه می افتاد و از این که ایران از بند استبداد رسته و ایرانیان بدین سان به شور برخاسته اند خدای را سپاس می گذارم» از استبداد صغیر می گوید . شاهد و ناظر هجوم قوای دولتی و عشایر طرفدار دولت، محاصرۀ شهر و جنگ های داخلی تبریز بوده و سرآغار گرسنگی اهالی شهر. « دولتی ها این بارمیخواستند شهر را با فشار گرسنگی ازپا بیندازند» حملۀ صمدخان شجاع الدوله به قره ملک و هکماوار، تیریز و غارت خانه ها با رسیدن قوای تازه نفس به فرماندهی ستارخان، حاج شجاع الدوله پا به فرار می گذارد: «من . . . گریزصمدخان را دیدم . . . خود صمدخان درجلو و سرکردگان و سواران درپشت سر او به تندی می گذشتند».

و بالاخره مجاهدان شهر نیروهای دولتی را عقب راندند. محاصرۀ تبریز شکسته شد و همین شکست محاصره: «شورمشروطه خواهی را در مناطقی چون تهران، مشهد و فارس برانگیخت اصفهان و رشت قیام درگرفت».

کسروی به تلخی از هجوم نظامیان روسیه یاد می کند. بدرفتاری روس ها، جلوگیری ازانتشار روزنامه، خلع سلاح مجاهدین، و رشت و کشتارو فجایع روس های همیشه متجاوز را شرح می دهد. به حکم دادگاهِ سفارشی تزار روس در روز عاشورا رهبران مذهبی و آزادیخواهان را محاکمه کردند وهمگی را به دار کشیدند. دونوجوان که پسران علی مسیو بودند نیز اعدام شدند.

«روزگارسیاهی بود. مجلس به زور دولت تعطیل شده بود . . . انگلیسی ها درجنوب کشور نظارت می کردند و روس ها سراسر منطقۀ شمال را دراشغال نظامی داشتند.» سرکوب و خفقان و تاخت وتاز استبداد با کشتار مخالفین و انتقام گیری شروع شده بود. کسروی که به طرفداری ازمشروطه و مشروطه خواهان شناخته شده بود، مورد آزار قرار گرفته با ترک منبر و مسجد خانه نشینی اختیار می کند.

درآشنائی با آزادیخواهان به مطالعه کتاب هایی می پردازد که برایش نوآوری های داشتند. ازجمله کتاب احمد نوشته طالبوف تبریزی و سیاحت نامه ابراهیم بیگ نوشته حاج زین العابدین مراغه ایست. می نویسد : « سیاحت نامۀ ابراهیم بیگ تکان سختی در من پدید آورد و باد به آتش درون من زد». پس از آن به مطالعۀ علم هیئت فیزیک وشیمی علاقمند شده ومطالعۀ کتب علوم جدید را دنبال می کند. جالب این که نویسنده کتاب درنخستین گام های معرفی کسروی می نویسد :« کسروی هیچگاه به سوی ایده ئولوژی یا مکتب سیاسی به خصوصی گرایشی نیافت. دیگرآن که کوشید تا فقط براساس دیدگاه های خود به مسائل و پدیده های اجتماعی بنگرد. سرانجام آنکه اولین متفکر ایرانی بود که دستگاه فکری ویژه خود را بنیان نهاد بی آنکه برای چنین کاری مستقیما از اندیشه های بیگانه بهره گیرد».

یزدانی، در کسروی اندیشمند، از پژوهش او دربارۀ مشروطیت سخن می گوید و فضای اندیشه ورزی او را که برپایۀ خِرد است می شکافد. حاصل این که «از نظر کسروی خرد محصول فعالیت مغز انسان نیست. بلکه نیرویی وابسته به «روان» اوست نیروئی که بین نیک و بد داوری می کند. در داوری خود آزاد و مستقل است وابستگی به سود و زیان شخصی ندارد». ازنیروی قدرتمند توده بحث می کند. ازنیرویی که در زمانۀ اخیر کمتر درباره اش صحبت شده است .

این نیز بگویم که اصولا کسروی بیشتر باور به نیروی توده ها دارد. ایمان محکم او به قدرت قشر عظیم توده ها حیرت آور است. از دیدگاه او نیروی فعال و متحرک توده، نه تنها منشآ کل امور است، بل که درهمه امور باید دخیل بوده و حاکم باشند وادارۀ جامعه و کشور با صلاحدید آنها انچام گیرد. براین اعتقاد است که «بهتیرن راه همآنست که فرمانروایی و چیرگی درمیان نباشد، و هرتوده با آزادی زندگی به سر برند و به کارهای همگی یا کشوری نیز خود پردازند. خودشان خود را راه برند». همو با خوش بینی و خوش نیتی «مردان نیکخواه و کاردان را» برای مجلس می گمارد تا قوانین خوب وتصمیمات لازم الاجرا را به صورت قانون به تصویب برسانند. باز تآکید می کند: «توده ها آزادند اختیار زندگانی خودشان را در دست دارند. آنچه سودمند می دانند و می خواهند با دست نمایندگان به کار توانند بست. هرقانونی را بهتر دانستند ازمجلس توانند خواست».

نظرکسروی دربارۀ زمینداری نیز خلاف سایرمتشرعان شنیدنی ست : «زمین ازآنِ کارندۀ زمین است. اگر مالک قانونی زمین در بهره گیری از زمین سستی کند وظیفۀ دولت است که آن را از وی بگیرد و به دیگری بسپارد» این جا باید با یزدانی عزیز اندکی مخالفت کرد که نوشته اند: ریشه کنی این نظام را تجویز نمی کند. به همین دلیل برخی او را مدافع سرمایه داران خُرد و قشرهای میانه حال دانسته اند» و این درحالی ست که در جند سطر جلوتر در همین برگ آمده است که : «مالکیت حقوقی بر زمین کشاورزی، مالکیت واقعی ایجاد نمی کند».

کسروی درباره کسب تمدن ازاروپائیان، تحلیل جالب و با ارزشی دارد : «ایرانیان جنبه های مثبت تمدن اروپائی را نگرفتند، بلکه مجذوب عناصرفاسد کنندۀ آن شدند اما اندیشه های اروپایی نتوانست کاملا درایران نفوذ کند . آمیزه ای از باورهای گذشته واندیشه های نو پدید آمد که هریک دیگری را سست گردانید و بازار پراکندۀ فکری ایرانیان را آشقته تر از پیش کرد»

یزدانی، درکسروی مورخ برای شناساندنِ او از سرآغاز فعالیت هایش می گوید. «زندگی نویسندگی او با انتشار یادداشتهای او درباره تاریخ طبرستان آغازشد. این نوشته درسال ۱۳۰۱ درمجلۀ نوبهار منتشر گردید» . در همان زمان است که کسروی متوجه اشتباهات ادوارد براون شرقشناس انگلیسی درترجمۀ کتاب خطی تاریخ ابن اسفندیار می شود. یزدانی می نویسد : «شاید این نخستین باری بود که پژوهشگری ایرانی خطای علمی دانشمندی اروپائی را گوشزد می کرد و به قول سعید نفیسی، نخستین زنگ را دربرابر خاورشناسان بر می آورد.»

یزدانی که دراین بخش آثار کسروی را مورد بحث قرار داده، از وسواس و دقت علمیِ او می گوید. و در رهگذراین داوری هاست که دقت و تسلط و مهمتر امانتداری خود نیز در ذهن خواننده چهره می گشاید. « به خصوص درکتاب شهریاران گمنام می بینیم که از نظر فن پژوهش تاریخی شاید بتوان آن را شاهکار کسروی شمرد. دوم، وی با کنجکاوی به پدیده های تاریخی می نگریست . . . . . . . . . دقت علمی نویسنده ، تحسین دانشمندان سختگیر نکته بینی چون محمد قزوینی مینیورسکی را برانگیخت».
ازدیدگاه کسروی، تاریخ و آگاهی آز آن درتثبیت هویت ملی یک ضرورت است. «تاریخ برای یک توده همچون ریشه ایست برای یک درخت . . . تاریخ، یک توده را پایدارتر و استوارتر گرداند».

کسروی درسال ۱۳۰۰ تبریز را ترک گفته و مدتی در دماوند و زنجان سرگرم کار می شود و همانجاهاست که نوشتن تاریخ هیجده سالۀ آذربایجان یا داستان مشروطه درایران را می نویسد که بعدها به تاریخ مشروطیت ایرن تبدیل می شود. «بخش یکم تاریخ مشروطه ایران درسال ۱۳۱۹، بخش دوم درسال ۱۳۲۰ و بخش سوم درسال ۱۳۲۱ انتشار یافت».

یزدانی، در «بررسی ریشه های مشروطیت» براین باور است که کسروی منشاء مشروطیت را از بیداری ایرانیان دانسته درمقابله با حکومت استبدادی. با اشاره به قتل نادرشاه : «پس از کشته شدن نادرشاه افشار تنزل ایران آغاز گشت»، ضعف ها وپیامدهای دوجنگ ویرانگر ایران و روس و از دست رفتن بخش بزرگی از آبادترین خاک وطن را یاد آور میشود . با مروری در تاریخ دوران قاجار دخالت های مستمر روس وانگلیس و جنبش تنباکو و آمد ورفت مستشاران، واگذاری گمرکات برای اخذ وام به منظورتآمین هزینۀ سفرشاهان به اروپا، در زمانه ای که فقر وفلاکت سراسر کشور را فراگرفته بود، گوشه هایی از فضای نکبت بار گذشته را به نمایش می گذارد. با این حال، پژوهشگر این وقایع را عامل یا ریشۀ اصلی بیداری مردم نمی داند، «بلکه یکی ازچند عامل » میشمارد که دررابطه با رخدادهای جهانی ازجمله : «جنگ روسیه – ژاپن در سال های ۱۹۰۵ – ۱۹۰۴ و شکست روسیه تکان سختی به آسیائی ها داد. شکست غول اروپائی از ژاپن گمنام در سراسر آسیا با خوشحالی تلقی گردید» انقلاب ناکام ۱۹۰۵ روسیه در منطقه شورتازه ای ایجاد کرد. آن انقلاب افق های تازه ای در منطقه گشود. خفتگان را بیدار کرد. تکانِ هشداردهنده ای بود، به ویژه جهتِ مردم عقب ماندۀ منطقه که درچنگال استبداد به زندگی برده وار معتاد شده بودند. درایران و عثمانی جنبش های تازه ای به وجود آمد .

درگسترش انقلاب، یزدانی با معرفی انجمن های محلی و اثرات آنها که درشهرها به دست مردم هر محل راه انداخته بودند سخن می گوید. باید یادآور شوم که درفاصلۀ صدور دستخط فرمان مشروطیت تا شروع استبداد صغیر، آزادی و آزادیخواهی برسر زبان ها بود و مردم مشتاقانه درآرزوی شکست استبداد و مهار کردن قدرتِ گستردۀ پادشاهی بودند. در زمینۀ این تغییرات شکل گیری انجمن ها، ازهشیاری پیشگامان حکایت می کند و خِرد اجتماعی – سیاسی آن ها را به رخ می کشد «پیش از ان که انتخاب نمایندگان مجلس صورت گیرد، گردانندگان مشروطۀ تبریز، انجمن ایالتی – یامجلس ملی – آذربایجان را تأسیس کردند».

تشکیل انجمن ها با مخالفت شدید محمدعلی میرزا ولیعهد مواجه می شود وبرای برهم زدن آن اقدام می کند اما موفق نمی شود ودرمقابل اعتراض مشروطه خواهان عقب نشینی کرده وانجمن ها در شهرهای کشور به راه می افتند. براین مبناست که یزدانی در بستردگرگونی ها انجمن ها را یکی ازدوستون اصلی معرفی می کند: «ابزار این تحول دو نهاد بودند مجلس، و انجمن های ایالتی و ولایتی». وسپس از عملکرد انجمن ها درشهرهای گوناگون می گوید. ازسمنان که در جریان مشروطیت فعالیتی نداشت ولی با تشکیل انجمن «رسما اعلام داشته بود که حاکم حق مداخله درگرفتن عوارض ندارد و نایب الحکومه نیز از اهدای تقدیمی و پیشکشی به حاکم منع شده بود».
در دوران استبداد صغیر قدرت انجمن تبریز فزونی یافت. گردانندۀ امور شهر انجمن بود. و مهمتر، «مسائل نظامی وسازماندهی دفاع ازشهر برای تبریزیها اولویت داشت. اما نیاز به مرکزی سیاسی همچنان احساس می شد». انجمن جانشین مجلس شد؛ و به پشتیبانی قدرت انجمن عین الدوله والی منتخب شاه را به تبریز راه ندادند. درسراسر کشور مشروطه خواهان «انجمن را بخشی تفکیک نشدنی ازنظام مشروطه می شناختند.»

یزدانی که عملکرد انجمن ها را به دقت وارسیده، بادرکِ اهمیت آن ها می نویسد: «دردورۀ استبداد صغیر درهرکجا که آن ها [مشروطه خواهان] قدرت گرفتند انجمن را احیا کردند. در تنکابن ، اصفهان، رشت، مشهد، بندرعباس، بوشهر ولارستان چنین انجمن هایی ایجاد گشت».

کسروی با ایمان به قدرت ونیروی تودۀ مردم، مقبولیت انجمن ها وپیشرفت امور را – درآن فضای وحشت و پریشانی وامید – این گونه روایت می کند که : « آنچه مایۀ قدرت انجمن ها می شد، توانائی دربسیج تودۀ شهری بود». تحلیل سنجیده و تمیز درستی ست. سرچشمۀ قدرتِ ملی همیشه در نیروی عظیم توده هاست که با هدایتِ پیشگامانِ مورد اعتماد به آرمان های خود می رسند. کسروی در این باره ایمان خود را با سخنان شورانگیز اعلام می کند : « من به نوشتن این تاریخ به نام دادگری برخاستم و بیش از همه برآن می کوشم که داوری میانه آن مردان جانفشان وستمگران بدنهادشان کنم.» بقول یزدانی، کسروی دراین کار رسالتی می دید. دربخش توده ای شدن انقلاب، پژوهشگر ماهیت و چگونگی انجمن ها ازمذهبی ها که با “امربه معروف ” وارد کارزار شده بودند گرفته تا شبنامه نویس ها وسودجویان دربار و اشراف، که بیشتر هیاهو بود وسر و صدا، تحلیل جالب ش شنیدن دارد: «اینان به جای آنکه اسلحه بردارند و خودرا برای مبارزه آماده سازند، راه بی دردسر وآسان را پیش گرفته بودند»

یزدانی، عقیدۀ کسروی را به «نادیده گرفتن تأثیر انجمن ها یا کم اثر دانستن آنها»، البته با دلایلی کم و بیش ونه چندان قانع کننده، زیرسئوال برده است. اما بلافاصله بیکفایتی انجمن های پراکندۀ تهران را مطرح کرده است :«انجمنها درروزبمباران مجلس به وظیفۀ خود عمل نکردند مجلس را بی دفاع گذاشتند» وسپس ایستادگی وجانفشانی نُه ماهۀ مجاهدان تبریز را که : «اسلحه بر کف دربرابرنیروهای دولتی ایستادند ومصائب جنگ را به جان خریدند» یادآور شده نبرد تهران چند ساعت طول نکشید. با تأسف می پُرسد «چرا پایتخت به چنین روزی افتاد؟» حسِ غم واندوهی پنهان ازگذشته های دور. خواننده شگفت زده از احساس پاک و صفایِ دلِ پُر درد پژوهشگر غرق سکوت می شود. یزدانی تفاوت ها را می شکافد. درسنجۀ ضعف و قدرت یادآور می شود که : «درتبریز رهبرانی ظهور کردند و نیروی مسلح ملی ایجاد کردند ومقاومت شهررا سازمان دادند. تهران چنین رهبرانی را به خود ندید» پایان کار شکست بود و پراکندگی : «سستی رهبران پایتخت موجب فرو ریختگی درونی مجلس شد و اندام های دفاعی آن را از کار انداخت». آیا این کردارهای اجتماعی نیست که خمیرمایۀ باور کسروی دراعتبارواعتماد به توده و بیداری را در او به بار نشانده است.

یزدانی در رهبران و توده ها، فصل تازه ای می گشاید. از اصرا و ممارست کسروی در گزینش رهبر و آوردن نظرات دوسید ارقول کسروی: «دوسید می خواستند همه چیز را با زبان و اندرز درست گردانند ودرچنان شورشی که پس ازهزار سال درایران رخ داده بود به جنگ و خونریزی نیار نمی دیدند. واین اندیشۀ ایشان یکی ازسنگ هایی در راه پیشرفت کار مشروطه گردیده بود» و سپس ضعف و رفتار سازشکارانۀ آن دوسید را روایت می کند «ناتوانی سیاسی آن دوسید در واپسین روزهای حیات مجلس نمودار گردید. این دو ازجمله کسانی بودند که مدافعان مسلح مجلس را پراکنده ساختند و رآی به خلع سلاح آنها دادند » پژوهشگر به درستی در ادامه همین گفتار به صراحت می افزاید که « رهبرانی ازسنخ بهبهانی و طباطبائی درمراحل نسبتا آرام جنبش کارها را پیش می بردند، اما درمقاطع بحرانی و زمانی که ستیزبین موافقان و مخالفان اوج می گرفت، دیگر مردان چنین میدانی نبودند».

کسروی در بخش «علما و مشروطیت» موضوع علمای تشیع ایران را بررسی کرده با اشاره به خشم و خروش علما برای اخراج پریم و نوز مسئول گمرکات اذربایجان، اهداف وجایگاه بنیادی آنان را نشان داده است. ولی مهم این که کسروی شکاف بزرگی که سال ها بین حکومتگران و جامعه بود پی برد. علما خواستار حکومت وقوانین شرع بودند و خیلی ها هم بودند که خواهان قوانین روز ومخالف قوانین بدوی اسلام که به زور به مردم تحمیل شده بود. یزدانی مینویسد: «کسروی نخستین مورخی بود که به این شکاف عظیم اجتماعی پی برد».

فرجام انقلاب. وقتی تهران به دست مشروطه خواهان افتاد و محمدعلیشاه به سفارت روس پناهنده شد، رجال قدیمی وهمۀ استبدادیان مشروطه خواه شدند. ودردولت های تازه مقام گرفتند. عین الدوله ها به مسند وزارت تکیه زدند. آن عده از مجاهدین که از کشتار پارک اتابک جان سالم بدر برده بودند آواره شدند. ستارخان تیرخوردۀ زخمی وفلج در گوشه ای افتاد و پس از چند سال غریبانه درتهران جان داد. مخبرالسلطنه والی آذربایجان مآمور کشتن شیخ محمد خیابانی گردید. و کسروی درفرجام انقلاب به درستی نوشت: «آنچه به دست آمد، در مقایسه با انتظارات مشروطه خواهان نا چیز بود.»

بازبینی، بخش پایانی این اثرپرمحتوا یادگاری ماندگاراز پژوهشگری با وجدان آرام که چکیدۀ پژوهش خود را درنهایت صدافت به مخاطبین اعلام می کند:
«درحقیقت تاریخ مشروطۀ ایران محبوبترین نوشته تاریخی است که – نه فقط درمورد مشروطیت، بلکه دربارۀ تمام ادوار تاریخ ایران – تا به امروز منتشر گردیده است» .

پاکی و شهامت یزدانی را باید ستود به افکار سالم و آثار ارزشمندش ارج نهاد.

پژوهش این دفتر با توجه به متنِ اثر و فهرست منابع درتبیین سعی و دقتِ نویسنده ستودنی ست.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*