خانه » آن سوی خبر » تراژدی و فساد، در کنار تمجید از دیکتاتور…پاورقی اتاق خبر

تراژدی و فساد، در کنار تمجید از دیکتاتور…پاورقی اتاق خبر

sarbaz-va-khamenei1

فساد، فساد، و بازهم فساد.. این ذکر هر روزه‌ی مقامات دولت حسن روحانی است. روزی نیست که مقام و چهره‌ای، نقاب از رخ عجوزه‌ی فساد و رانت‌خواری برنکشد و هر بار اندکی از این نوک کوه یخ آشکارا خود را می‌نماید. در کنار این فساد اما، یک اقتصاد «مین‌گذاری» شده وجود دارد که نه‌می‌توانند آن را خنثی کنند و نه‌می‌توانند مانع از خرابی‌های انفجارش شوند. مین‌هایی که توسط تحفه‌ی آرادان، هم‌او که نظرش به دیکتاتور اعظم نزدیک بود کار گذاشته و حالا در گوشه‌ای نشسته و قهقهه مستانه سر می‌دهد و به ریش نایب امام زمان می‌خندد!

چهارشنبه‌شب، ساعت ده شب

تلویزیون حکومتی که پس از یک‌دوره تنش با دولت حسن روحانی به‌نظر می‌رسد کمی با او آشتی کرده باشد، مشغول پوشش سفر حسن روحانی به هرمزگان است. روحانی اینجا و آنجا در استان سخنرانی می‌کند. از فساد می‌گوید و دست نیاز به‌سوی ایرانیان سرمایه‌دار خارج دراز می‌کند و می‌گوید «آغوش کشور به روی همه گشوده است.» اما گویی جناب روحانی فراموش کرده که سرمایه‌گذار فقط سخنان زیبا نمی‌خواهد، او امنیت می‌خواهد و جایی می‌رود که سرمایه‌اش در امان باشد. در مملکتی که سفارت خانه‌ی یک کشور هم در امان نیست و در کشوری که حتی شهروندان هم اندک پس‌اندازشان را سعی می‌کنند سرمایه‌گذاری نکنند، چگونه رییس دولت می‌خواهد شرکت‌ها بیایید در میان اراذل و اوباش میلیون‌ها دلارشان را «فی‌امان‌الله» رها کنند.

اینجاست که خود روحانی هم می‌فهمد که شدنی نیست، به‌صحرای کربلا می‌زند و خطاب به مردم می‌گوید: «ببینید یک‌شبه همه‌چیز درست نمی‌شود.. مردم ایران فشار زیادی را به دلیل تحریم‌ها تحمل می‌کنند.. تحریم‌ها ظالمانه بوده و ظالمانه است. تحریم یعنی اینکه جنسی گران‌تر به دست مصرف کننده برسد. یعنی گندمی که وارد می‌کنیم را باید هم در خرید پول بیشتری پرداخت کنیم و هم در حمل و نقل باید پول بیشتری بدهیم.»

شبکه‌ی دیگر تلویزیون، معاون رییس دولت را نشان می‌دهد. آقای محمد رضا نوبخت (که به تازگی آقازاده‌اش مجددا دسته‌گل به آب داده و پس از هفت‌تیرکشی در گیلان، این‌بار مسئول حراست را ناکار کرده) مشغول صحبت با مردم است. صحبت که نه، به مردم التماس می‌کند که یارانه نگیرند. موعظه‌ می‌کند و می‌گوید مردم به‌خاطر مستمندان از یارانه‌ها انصراف دهند.. از آخرت و توشه جمع کردن می‌گوید و اینکه دولت بودجه ندارد و اقتصاد مین‌گذاری شده و همه‌اش تقصیر احمدی‌نژاد بوده و .. باری این است اقتصاد یک کشور ثروتمند که حالا رسیده است به التماس و موعظه و صحرای کربلا زدن

تراژدی!

کانال دیگر تلویزیون جناب ظریف، وزیر امور خارجه را نشان می‌دهد. جایی که فاتحانه کنار وزیر خارجه عراق ایستاده است و اعلام می‌کند که ایران و عراق در باره «اجرای موافقتنامه ۱۹۷۵ و کار در اروند رود» به توافق رسیده‌اند.

جواد ظریف حصول این توافق را «خبری خوشحال کننده» توصیف می‌کند، اما واقعا این موضوع نه‌تنها خوشحال‌کنند نیست که یک تراژدی تمام عیار است. توافقنامه ۱۹۷۵، معروف به پیمان الجزایر، در سال ۱۹۷۵( ۱۳۵۳) در الجزیره میان عباسعلی خلعتبری و سعدون حمادی، وزیران خارجه وقت ایران و عراق امضا شد و مبنای حل اختلافات مرزی ایران و عراق قرار گرفت و حالا پس از این همه سال و یک جنگ هشت ساله و این هم کشته، رژیم بازگشته است به آن دوران و این توافق را در بوق و کرنا می‌کند. وقاحت هم حدی دارد. جایی که فقط عباسعلی خلعتبری در فروردین ۱۳۵۸، تنها به اتهام امضای همین توافقنامه، به حکم دادگاه انقلاب اعدام شد، حالا وزیر خارجه چه سخن گزافی می‌گوید!

ماجراجویی جیش‌العدل

 صبح پنج‌شنبه است و جیش‌العدل از نیمه‌شب گذشته اعلام کرده که رژیم یک نفر از ما را اعدام کرده، ما هم یکی از سربازانی که گروگان گرفته‌ایم را اعدام خواهیم کرد. موج نفرت در فضای مجازی علیه «جیش‌العدل» و نیز رژیمی که هیچ‌کاری برای آزادی گروگان‌هایش نکرده به‌پا شده تا اینکه نزدیک ظهر، بالاخره یک مقام ایران در این خصوص اظهارنظر می‌کند. سخنگوی وزارت کشور به‌سخن در می‌آید و در واکنش به تهدید گروه جیش‌العدل برای اعدام گروهبان گروگان گرفته شده ایرانی، تنها گفت: «اقداماتی در محل در حال انجام است که نمی‌توان به ذکر جزئیات آن پرداخت.»

حسینعلی امیری فقط همین جمله را به ایسنا گفت و اعلام کرد که «جزئیات اقدامات انجام شده» برای آزادی این سربازان قابل طرح نیست.»

باری جزییات که هیچ‌وقت برای مردم ایران قابل بیان کردن نیست، اما آنچه مشخص است این است که گروهی شکل می‌گیرد و مرزهای ایران، کشوری که برای بزرگترین قدرت‌های جهانی شاخ و شانه می‌کشد را ناامن می‌کند و همین موضوع باید درسی باشد برای سرداران فاسد و دیکتاتور اعظم تا بدانند تا چه میزان آسیب‌پذیرند.

 وزیری که باید پدرش را ارشاد کند

 درباب علی جنتی بسیار گفته شده، یک محافظه‌کار نزدیک به هاشمی که گاه و بی‌گاه می‌کوشد ژست‌های آزادیخواهانه بگیرد، اما باکوچکترین تشری سرجای خود می‌نشیند. او بارها در خصوص آزادی کتاب و مطبوعات و اینترنت حرف زده و وعده داده و هر بار هم پا پس کشیده است. بالاخره سخن درست درباره‌ی او همانی بود که آن شاعر گفت: سهیل محمودی گفته بود که علی جنتی بجای وزارت ارشاد برود پدرش را ارشاد کند.

و چه خوب اخبار این پدر و پسر، وعده‌ها و خلف وعده‌های پسر در کنار شاخ و شانه کشیدن پدر (پدری که در ایران مضحکه‌ی مردم شده و روزی نیست که علیه او جوک و لطیفه نسازند) هر روز رخ می‌نماید. باری به‌هر روی و در همین راستا باز هم امروز جناب پسر یعنی علی جنتی افاضه فرمودند! و گفتند «باید شرایط استفاده از شبکه‌های اجتماعی فراهم شود.» وزیر ارشاد گفت: «ما از دنیا جدا نیستیم و نمی‌توانیم در پوست گردو برویم و باید شرایط استفاده از شبکه‌های اجتماعی مثل فیس‌بوک فراهم شود.»

ساعتی بعد اما پدر به میدان آمد و گفت که طرح لغو حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی نقشه‌ آمریکا است و برخی با بیان چنین مطالبی «پا بر روی فهم خود می‌گذارند.» یعنی پسرش هم که گاهی از آزادی محصور شدگان گفته نفهم است و حالا مشخص نیست که پدر نفهم است یا پسر، ولی در هر صورت یکی باید دیگری را ارشاد کند!

دیکتاتور اعظم!

در کنار این اخبار اما تمجید از دیکتاتور اعظم با شدت هرچه تمام‌تر ادامه دارد و متملقان گوی را از یکدیگر می‌ربایند. برخی نمایندگان مجلس و حدادعادل امروز برای هزارمین بار از رهبر بیمار روانی که خود را نایب امام زمان می‌داند تمجید کردند. اما مضحک‌ترین سخن را محمد محمدی‌گلپایگانی٬ مسئول دفتر دیکتاتور گفت. جایی که عصر امروز عنون کرد که «رهبر جمهوری اسلامی در حال حاضر فرماندهی بیش از یک میلیون نیروی مسلح سپاهی و بسیجی را برعهده دارد.»

وی گفت: «فرماندهی این تعداد نیرو چیز کمی نیست و علی خامنه‌ای در حال حاضر یک سر و گردن از تمام دولت‌مردان جهان بالا‌تر است.»

از ربودن پنج سرباز فلک‌زده‌ی ایران توسط یک گروه چند نفر و ناامنی در مرزهای ایران می‌توان هیمنه‌ی جناب دیکتاتور و فرماندهی او را دید.

 و باز هم حدیث فساد..

 عصر پنج‌شنبه است. حسن روحانی که همچنان در هرمزگان است باز هم از فساد می‌گوید. او به بابک زنجانی اشاره می‌کند و سخن حیزت‌انگیزی بیان می‌کند: «بدهی دو میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلاری بابک زنجانی در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، به شکل پول نقد به او داده شده تا بتواند بدهی‌های ایران را پرداخت کند.. همه این پول نه اینکه یک محموله نفت خام را بدهیم که ببرند و بفروشند بلکه پول نقد به این فرد داده شده تا بدهی‌های ما را با آن پرداخت کند.»

روحانی گفت: «عده‌ای در کشور سختی می‌کشند و دچار مشکل هستند و عده‌ای با حیله پول بیت‌المال را برداشتند.. زمانی که بحث فساد سه هزار میلیارد تومانی مطرح بود، دهان‌ها از این میزان باز بود و اکنون ۹ هزار میلیارد تومان است.. تازه ما مطمئن نیستیم که این ۹ هزار میلیارد تومان همه‌اش باشد و ممکن است چیزهای دیگری هم باشد که بعدا کشف شود.»

البته و صد البته که بابک زنجانی یکی از پادوهای سرداران فاسد سپاه بوده است، و همین‌طور وجود این حجم فساد در رژیمی که سرتاپایش را اختلاس و دروغ و چپاول فرا گرفته اصلا عجیب نیست، بلکه دو نکته‌ی قابل تامل در این گفته‌های جناب روحانی است، یکی اینکه ببینید فساد تا چه حد عریان شده که دو میلیارد و ۶۰۰ میلیون یورو «نقد»، و باری! «نقد» به یک فرد درجه چندم داده می‌شود و آب از آب هم تکان نمی‌خورد، چرا که نظر دیکتاتور اعظم به نظر رییس دولت وقت نزدیک است. و نکته‌ی دوم هم اینکه آقای رییس جمهور در تلاش است همه‌ی فسادها را با تحفه‌ی آرادان وصلت دهد و البته که این سخن گزارفی است چراکه در تمام دوران رژیم فساد بوده و تنها در دوره‌ی احمدی‌نژاد فساد سیستماتیک جای خود را به فساد هیاتی داد. یعنی اگر در زمان جناب هاشمی فاسدان و نفت‌فروشان آدم‌هایی با پلاک و نمره‌ی مشخص و وابسته به تیم بودند، در دولت احمدی‌نژاد آدم‌های گمنام به میدان آمدند.

حتی هاشمی رفسنجانی هم امروز به میدان آمد و سعی کرد بر این سخن روحانی که فقط احمدی‌نژاد فاسد بود صحه گذارد. امروز جناب رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز، در سخنرانی جداگانه‌ای که همزمان با سخنرانی روحانی برگزار شد، بار دیگر به شدت از سیاست‌ها و اقدامات دولت محمود احمدی‌نژاد انتقاد کرد و گفت که «با وجود موقعیت جغرافیایی ایران، به دلیل سیاست‌های نادرست در هفت – هشت سال گذشته، منابع اساسی‌مان را از دست داده‌ایم.»

هاشمی گفت: «اقتصاد ما کوچک شده و مردم ما فقیر شده‌اند.. ما همه امکانات را در طول این چند سال گذشته بخاطر سیاست‌های نادرست برخی از دست دادیم، البته کار از اختیار ما در رفته و برگرداندن آن سخت است..ما در این مدت خسارت‌های زیادی دیدیم» و افزوده که «مردم از این خسارت‌ها چیزی نمی‌دانند.»

البته که جناب هاشمی راست و درست می‌گوید و تحفه‌ی آرادان یک ویرانی برجای گذاشت، ولی مگر در دولت خود او کم از این اتفاقات می‌افتاد؟ و مگر نه این است که همین امروز جناب محسن غرویان٬ شاگر سابق مصباح یزدی گفت: «گروه‌های تندرو‌ سال‌هاست از پروژه‌های اقتصادی تغذیه می‌‌کنند و خوردن بیت المال، دروغگویی، تهمت زدن و بردن آبروی مردم را در جلسات‌شان با سوء استفاده از روایات توجیه می کنند.»

جناب هاشمی، احمدی‌نژاد فقط ماجرا را از حالت سیستماتیک خارج کرد والا که در جمهوری اسلامی تا بوده چپاول و غارت بوده است و نتیجه‌ی آن را هم علاوه بر فقیرتر شدن بیشتر مردم همین آماری است که امروز خبرگزاری ایسنا از قول جناب رضا ملک‌زاده، معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت منتشر کرد: بیست درصد مردم ایران و ۳۵ درصد مردم تهران روانی شده‌اند! و صد البته که این آماری است دولتی..

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*